دنیای اقتصاد

زبان عشق را ترویج کنیم

محسن خلیلی

روزنامه دنيای اقتصاد/ تاریخ چاپ ۱۳۹۰/۱۲/۲۸ 

زبان عشق، پدیده‌ای زیبا و دلربا است که انسان‌های دانا و فرهیخته، همه دانش و توانایی خود را برای پرورش و بالندگی آن به کار گرفته و با سرسختی از پیچ و خم ترسناک‌ترین رخدادهای تاریخی عبورش داده و به امروز رسانده‌اند؛ این زبان، بر خلاف تصور، پدیده‌ای نیست که برای رویاپردازی و رفتار معطوف به احساسات خام پرورش یافته باشد. زبان عشق، همانند زبان جنگ، زبان منطق، زبان ریاضی و… قاعده، درون‌مایه و ابزارهای خویش را دارد. اریک فروم، روانشناس نامدار جهان، به این نتیجه رسیده است که دوستداران و دارندگان «زبان عشق»، چهار ویژگی دارند: نخست به نظم باور دارند، دوم، به مقوله احترام ارادت نظری و عملی دارند، سوم، دلی پرشور و شوق دارند و چهارم «شناخت» ژرف و پردامنه را به مثابه ابزار کار در اختیار می‌گیرند. آنها که برای تعامل با دنیای پیرامون خویش، اعم از دوستان، همکاران، رقبای دور و نزدیک و شهروندان جهانی، «زبان عشق» و رفتار بر پایه مهربانی را برگزیده‌اند، در بلند مدت، بهترین و کارآمدترین نتایج را در حوزه منفعت شخصی و منفعت گروهی و ملی به دست آورده‌اند. برای اثبات این ادعا نباید راه دراز و پرفراز و فرودی سپری شود.

اگر به چهره جهان امروز خوب توجه کنیم، به خوبی می‌بینیم که اکثریت شهروندان به ویژه سیاستمداران، مدیران بنگاه‌های اقتصادی، رهبران موسسه‌ها و نهادهای فرهنگی و اجتماعی، زبان عشق را برای تفاهم و تعامل با دیگران برگزیده و انبوهی از تولیدات مربوط به ادبیات سازش و مهربانی به بازارها عرضه می‌شود. این پیروزی زبان عشق و مهربانی بر زبان خشونت و تضاد و تنفر در جامعه ایرانی نیز به خوبی دیده می‌شود. مناسبات میان میلیون‌ها کارگر زحمتکش ایرانی با صدها کارفرمایی که تلاش دارند مایه و پایه‌‌های خوشی کارگران فراهم شود را با اوایل دهه ۱۳۲۰ به بعد مقایسه کنیم، به پیروزی زبان عشق در این مناسبات اعتراف خواهیم کرد. اگر نوع رفتار حکومت ایران با بخش خصوصی در اوایل دهه ۱۳۶۰ با امروز مقایسه شود، باید اقرار کنیم که زبان عشق و مهربانی خود را بر زبان تضاد و تناقض تحمیل کرده است. پیش از این و بارها در نوشته‌‌ها و سخنانم یادآور شده‌ام که جامعه ایرانی برای خوشبختی و سعادت راهی جز انتخاب زبان عشق، رفتار مبتنی بر مهربانی و مدارا ندارد. اکنون و در آستانه سال ۱۳۹۱، بخشی از آرزوهایم در چارچوب ترویج زبان دوست داشتن انسان‌ها و دوری از رفتارهای مبتنی بر کنار گذاشتن، راندن و نابود کردن ریا لباس عمل پوشیده‌اند و از این نظر خود و همفکرانم را در بهترین روزگار می‌بینم.

می‌دانم وقتی بهار ۱۳۹۱ از راه برسد و همکاران ارجمندم فعالیت خود را از سر گیرند، با شماری از گره‌های ناگشوده رو‌به‌رو می‌شوند که شاید به بردباری آنها آسیب برساند. گره‌هایی در بازار ارز، در بازار کار، در بازار پول و در تجارت با دنیای پیرامون و گره‌هایی در چگونگی اجرای برخی از قوانین وجود دارند که راه رفتن آسان و عادی را سخت می‌کنند، اما می‌دانم که برای باز کردن گره‌ها باید از زبان دوست داشتن و چهارویژگی برشمرده برای آن استفاده کرد: نظم داشته باشیم و به جای تنه زدن به یکدیگر، دست هم را گرفته و به تبعیت از نظم شگفت‌انگیز جهان به سمت پیشرفت گروهی حرکت کنیم.

یادمان باشد که اگر احترام به یکدیگر را در دست و زبان و نظر و عمل با بی‌اعتنایی کنار بگذاریم، انتظار احترام از گروه‌های دیگر بیهوده و عبث خواهد بود. توجه داشته باشیم که داشتن دل پرشوق و شعف برای پیمودن راه یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر است و سرانجام اینکه «شناخت» خودمان از توانایی‌ها و ناتوانی‌های خودمان، بنگاهمان، اقتصاد ایران و تحولات کسب و کار جهانی را افزایش دهیم تا خدای ناکرده به جای در آغوش گرفتن کامیابی و سعادت، حسرت و ناکامی یقه‌مان را نگیرد. با آرزوی شادی و شادکامی برای همه کسانی که زبان عشق را انتخاب کرده‌اند و برای کسانی که در مسیر انتخاب زبان دوست داشتن و مهربانی‌اند.

0 0 رای ها
رأی شما به این نوشته
اشتراک گذاری
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
نمایش تمامی نظرات