نوشته‌ها

دنیای اقتصاد

خصوصی‌سازی و نگاه محسن خلیلی

روزنامه دنیای اقتصاد: تاریخ  ۱۳۸۹/۱۲/۱

پرسش‌هایی پیرامون قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی و نقش بخش خصوصی کشور
مصاحبه شونده: مهندس محسن خلیلی عراقی، عضو شورای عالی اجرای سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی
جناب آقای خلیلی عراقی، ضمن عرض تبریک به‌مناسبت انتخاب شما به عنوان «قهرمان قهرمانان صنعت ایران» خواهشمند است جایگاه بخش صنعت کشور را در تحقق اهداف قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی تشریح بفرمایید

پرسش‌هایی پیرامون قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌44 قانون اساسی و نقش بخش خصوصی کشور
مصاحبه شونده: مهندس محسن خلیلی عراقی، عضو شورای عالی اجرای سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی
جناب آقای خلیلی عراقی، ضمن عرض تبریک به‌مناسبت انتخاب شما به عنوان «قهرمان قهرمانان صنعت ایران» خواهشمند است جایگاه بخش صنعت کشور را در تحقق اهداف قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌44 قانون اساسی تشریح بفرمایید.

صنعت، بخش اصلی اقتصاد کشور و در واقع موتور محرکه آن است، به گونه‌ای که صاحب نظران اقتصاد، توسعه صنعت را مترادف با توسعه اقتصادی می‌دانند. امروزه در کشورهای در حال توسعه و از جمله ایران این امیدواری وجود دارد که از طریق توسعه صنعت بتوان بر مشکلات عقب ماندگی فائق آمد و موجبات استفاده بهینه و مطلوب از منابع طبیعی، مواد خام، سرمایه و نیروی انسانی را فراهم نمود. تحقق نرخ‌های رشد اقتصادی بالا، برطرف نمودن بیکاری و کم کاری، از بین بردن فقر و نداری، گسترش عدالت اجتماعی، بهبود آموزش و بهداشت و نیز بهره‌برداری از ظرفیت‌های فراوانی که کشورما در اختیار دارد، از طریق توسعه صنعت امکان‌پذیر است. در این راستا، صنعت به عنوان یک زیر مجموعه از اقتصاد و داشتن ارتباط تنگاتنگ با دیگر بخش‌ها (کشاورزی، نفت، معدن، بازرگانی، خدمات و… ) با رشد و شکوفایی خود و نیز با ایجاد روش‌ها و ابداع ابزارهای نوین تولید و افزایش بهره‌وری، هم‌چنین با ارتقای سطح دانش و مهارت‌ها و توانمندی‌های علمی و فنی نیروی انسانی از یک سو پاسخگوی نیازهای متنوع و گوناگون افراد و آحاد جامعه بوده و از سوی دیگر موجبات افزایش سطح درآمد و قدرت خرید مردم و بالارفتن پس‌انداز در اقتصاد ملی را فراهم می‌آورد. با چنین رویکردی و نیز باتوجه به اهداف سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی، یعنی تسریع رشد اقتصادی، گسترش مالکیت، ارتقای کارآیی اقتصادی، افزایش رقابت‌پذیری، کاهش تصدی‌گری دولت، افزایش اشتغال، تشویق مردم به پس‌انداز و سرمایه‌گذاری و تامین عدالت اجتماعی، می‌توان گفت بخش صنعت کشور در تحقق این اهداف از اهمیت و جایگاه ویژه‌ای برخوردار است‌.


مهم‌ترین موانع و محدودیت‌های تحقق اهداف قانون اجرای سیاست‌های کلی اصلی 44 قانون اساسی را بیان بفرمایید، به اعتقاد شما چگونه می‌توان در جهت تسریع و تسهیل اجرای این قانون حرکت کرد؟
براساس قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی که گامی بلند در تحـول اقتصاد کشور محسوب می‌شود، جهت‌گیری رسمی نظام اقتصادی کشور می‌بایست به سمت گسترش اقتصاد خصوصی محور و توسعه بخش خصوصی باشد. در حالی‌که متاسفانه به‌رغم بیش از یکصد سال سابقه ورود اقتصاد ایران به دوران مدرن هنوز بینش و نگرش مسوولان و مردم به سرمایه‌گذاری بخش خصوصی منفی بوده و بعضا از آن به عنوان ضد عدالت تعبیر می‌شود. بنابراین در چارچوب این نگرش، زیر سوال بردن دائمی و همیشگی بخش خصوصی، ایجاد تشویش و نگرانی برای ایجاد سرمایه و سرمایه‌گذاری بخش خصوصی، ضد ارزش نشان دادن هرگونه فعالیت اقتصادی بزرگ مقیاس در بخش خصوصی، وابسته نشان دادن هرگونه تشکیل سرمایه بزرگ مقیاس توسط بخش خصوصی، خطرناک نشان دادن فعالیت اقتصادی بخش خصوصی برای قشر فقیر و آسیب‌پذیر، نبود احترام نسبت بـــه مالکیت خصوصی، نبود فرهنگ ارزش‌گذاری کارآفرینی، محترم نشمردن سرمایه و سرمایه‌گذار، ضد عدالت دانستن حمایت از سرمایه‌گذاری بخش خصوصی و نگاه منفی به سرمایه‌داری و سرمایه‌گذاری بخش خصوصی، از جمله مهم‌ترین موانع و محدودیت‌های تحقق اهداف قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی است.
تسریع و تسهیل اجرای قانون سیاست‌های کلی اصل‌44 قانون اساسی مستلزم فرهنگ‌سازی در سطح ملی است. قدم اول فرهنگ‌سازی، فراخوانی و اطلاع‌رسانی مناسب جهت تفهیم نهضت دولت و حکومت‌زدایی از اقتصاد به عموم مردم مخصوصا فرهنگیان، دانشگاهیان، دانشجویان، دانش آموزان و سایر گروه‌های ذینفع در مالکیت اموال عمومی و انتقال این فرهنگ از طریق آنان به سایر اقشار جامعه است. در واقع با دادن آگاهی به مردم این بینش و نگرش را در جامعه حاکم کنیم که به نفع همگان است که دولت از اقتصاد کنار بکشد و ا قتصاد خصوصی محور و مبنای کار قرار‌گیرد. در این راستا انجام اقداماتی ضرورت پیدا می‌کند کــه در زیر به چند نمونه آن اشاره می‌شود‌:
فراهم آوردن زمینه گفت‌وگوی آزاد و منصفانه در چارچوب موازین علمی و نظری برای کالبد شکافی فرآیند ‌گذار از اقتصـاد دولتی به اقتصاد خصوصی محور.
تدوین مبانی نظری، دینی، علمی و فلسفی اقتصاد خصوصی محور.
آماده کردن جامعه برای ‌پذیرش تغییرات سازمانی و جابه‌جایی‌های بزرگ نیروی انسانی در‌گذار از اقتصاد دولتی به اقتصاد خصوصی محور.
آماده کردن جامعه برای‌ پذیرفتن فلسفه مردم سالاری به جای فلسفه دولت سالاری در اقتصاد.
فراهم نمودن زمینه تغییر در پارادایم‌ها و انگاره‌های ذهنی سیاست‌گذاران، مدیران، مجریان و دست اندرکاران کلیدی عرصه اقتصاد کشور و آماده نمودن آنها برای تحمل هزینه‌های سیاسی و مالی کوتاه مدت و اجرای فرآیند‌گذار به منظور دستیابی به منافع عمومی بلند مدت.
ارائه رهنمودها و توصیه‌های سازنده به عامه مردم برای دوراندیشی و پرهیز از شتاب‌زدگی و ناشکیبایی در رویارویـــی با تحولات ناشی از اجرای فرآیند‌گذار.
کمک به شفاف‌سازی ضوابط، معیارها و شیوه‌های اجرای فرآیند‌گذار به عنوان گامی ضروری برای تضمین سلامت رفتاری اقتصاد.
تشویق مردم به سرمایه‌گذاری هرچه بیشتر در شرایط‌گذار از اقتصاد دولتی به اقتصاد خصوصی محور.
برگزاری همایش‌های گوناگون برای نقد و بررسی چگونگی انتقال از اقتصاد دولتی به اقتصاد خصوصی محور.
فراهم آوردن زمینه اعتقاد و وفاداری مراجع قانونگذاری، اجرایی و نظارتی به پیگیری و اجرای قانون سیاست‌های کلی اصل‌44 قانون اساسی.
پایش ثمر بخشی تحقق اهداف و کارآیی اجرای قانون سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی از سوی مقام‌های نظارتی در جهت اصلاح فرآیندها و تصمیمات.


به نظر شما بخش صنعت تا چه حد توانسته است از ظرفیت‌های قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌44 قانون اساسی برای ایجاد رونق در کسب‌و‌کار و بهبود فضای اقتصادی کشور استفاده نماید؟
اگر چه با تصویب قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی پس از گذشت حدود ربع قرن از انقلاب اسلامی، یکی از بزرگ‌ترین موانع حقوقی حضور بخش خصوصی در حوزه‌های زیربنایی، نهادهای مالی و صنایع بزرگ برداشته شده است ولی به تنهایی کافی نیست. امر واقع این است که باید بتوان با اجرای صحیح این قانون، اصول و چارچوبی که سلامت رفتاری اقتصاد را تضمین می‌کند، در کشور نهادینه کرد. این وظیفه البته بر دوش دولت گذاشته می‌شود تا اجزا و نهادهای لازم برای توانمندی، گسترش و مشارکت فعال و کارآمد بخش خصوصی کارآفرین برای استفاده مطلوب از ظرفیت‌های قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ را فراهم نماید تا در نهایت به ایجاد رونق در کسب‌و‌کارها منجر گردد. تامین ثبات سیاسی و امنیت اقتصادی، نهادینه کردن قوانین و مقررات، شفاف نمودن عملکرد بنگاه‌ها، ایجاد و تقویت روحیه کسب‌و‌کار در بنگاه‌ها، استقرار نهادها و نظاماتی برای کاهش ریسک، ایجاد نهادهای مالی متناسب با شرایط بنگاه‌ها، تضمین حقوق مالکیت اعم از مادی و معنوی، رفع تبعیض و موانع رقابت، و تعریف اصول و موازین ورود به کسب‌و‌کار، از جمله اقداماتی است که دولت بایستی در روند اجرای این قانون به خوبی آنها را انجام دهد.
با این توصیف چنانچه بدنبال آن هستیم که بخش صنعت از ظرفیت‌های قانون اجرای سیاست‌های کلی ا‌صل 44 قانون اساسی برای ایجاد رونق در کسب‌و‌کار و بهبود فضای اقتصاد کشور استفاده نماید، اولا دولت بایستی همزمان که فعالیت‌ها را واگذار می‌کند، اجزا و نهادهای لازم برای توانمندسازی بخش خصوصی و پشتیبانی از نظام اقتصاد بازار را شکل دهد و در واقع به اصلاح ساختار اقتصاد بپردازد.
دوم آنکه، واگذاری فعالیت‌های دولتی در یک فرآیند تدریجی حساب شده، از بنگاه‌های برخوردار از ظرفیت و توان رقابتی مناسب شروع شود تا بخش خصوصی به تدریج قوت‌گیرد، مراحل یادگیری را به آرامی طی کند و با توسعه بخش خصوصی، اجرای قانون سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی به نحو کارآتری صورت‌پذیرد. بنابراین در واگذاری فعالیت‌های دولتی ملاک و معیار ما نباید ارزیابی سرعت و شتاب کار باشد، بلکه موجبات این تضمین فراهم شود که بعد از واگذاری بنگاه‌های دولتی، کارآیی افزایش پیدا می‌کند. در واقع آثار اقتصادی و کارآمدی و عملکردی باید ملاک واگذاری بنگاه‌های دولتی باشد.
سوم، در انتقال وضعیت از یک اقتصاد دولتی به یک اقتصاد خصوصی محور یعنی در فاصله زمانی که دارایی‌های دولتی به طور کامل واگذار شود، بنگاه‌های دولتی را می‌بایست مشمول مقرراتی نمود که تحت آن مقررات، بنگاه‌های دولتی به شکل یک بنگاه خصوصی اداره شوند تا از یک سو بنگاه‌های جدید بخش خصوصی بتوانند به رقابت سالم با آنها بپردازند و از سوی دیگر، بنگاه‌های دولتی به تدریج ظرفیت‌ها و توانمندی‌های رقابتی را کسب کنند و بازدهی‌شان افزایش یابد.
چهارم، باید توجه داشت که فروش دارایی‌های دولتی برای افزایش درآمد دولت و جبران کسری بودجه نباید انجام شود، بلکه عرضه دارایی‌های دولتی برای تاثیر بر اقتصاد کلان و افزایش رقابت و توسعه بازار است. بنابراین واگذاری موفق بنگاه‌های دولتی به معنای مشاهده آثار بهبود مدیریت در اداره موسسه‌های ا قتصادی با هدف افزایش بهره‌وری و کارآمدی آنها است.
و بالاخره پنجم آنکه، اکثریت قریب به اتفاق بنگاه‌های بزرگ دولتی، بدون طی مراحل طبیعی رشد بنگاه، به یکباره با جثه‌ای بزرگ متولد شده‌اند. این نـوع بنگاه‌ها قبل از واگذاری به اصلاح ساختار نیاز دارند و صرف تغییر مالکیت این بنگاه‌ها از طریق توزیع سهام آنها به صورت رایگان و یا فروش آن به قیمت اندک به مردم تاثیری در بهبود و ارتقای مدیریت بنگاه‌ها و بازار سرمایه ندارد و بـه افزایش بهره‌وری و کارآمدی بنگاه‌های اقتصادی و رونق کسب‌و‌کار نمی‌انجامد. اگر بخواهیم سیاست‌های حمایت از اقشار خاصی را دنبال کنیم، بهتر آن است که از محل درآمدهای خصوصی‌سازی برای آنان هزینه کنیم و با گسترش خدمات اجتماعی، برای اقشار آسیب‌پذیر امکانات آموزشی و بهداشتی و تغذیه بهتر فراهم کنیم.


آیا در راستای تحقق اهداف قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی، واگذاری برخی از تصمیم‌گیری‌های بازرگانی- صنعتی را بـه بخـش خصوصی مفید ارزیابی می‌نمایید؟ در صورتی که بخش خصوصی کشور را دارای پتانسیل کارشناسی کافی در این زمینه می‌دانید مشخصا پیشنهادات خود را ذکر بفرمایید.

باید توجه داشت که اقتصاد ایران در طول بیش از یکصد سال گذشته همواره اقتصادی دولت سالار بوده است. دولت نه تنها اقتصاد را در مهار خود داشته بلکه بجای تقویت بخش خصوصی مانع رشد و گسترش آن شده است. در واقع اقتصاد دولتی ایران با بوروکراسی دست و پاگیر تحمیلی و ایجاد سدهایی غیرقابل عبور همواره بخش خصوصی را سرکوب کرده و مستضعف و کم توان نگه داشته است. بسیار طبیعی است که بخش خصوصی رنجور شده و مورد تحقیر و ستم قرار گرفته- از زمان قاجاریه تا دوران تحریکات اتحاد جماهیر شوروی سابق و حزب توده ایران و سپس سال‌های دهه اول انقلاب اسلامی- تاب و توان مشارکت در کارهای بزرگ را نداشته باشد و نتواند مانند «تروی هنداشتال» آلمان شرقی برنامه خصوصی‌سازی را به سرمنزل مقصود برساند. اما با این حال بخش خصوصـی در مسیر تحقـق اهداف صنعتی و اشاعه صنعت کشور در تصمیم‌گیری‌ها و برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری در سطوح خرد و کلان در حد خود و به نسبتی که دولت به مشارکت این بخش در تعیین سرنوشت خود بها می‌دهد، تاثیر‌گذار بوده است.
خدمات طرح‌ها و مطالعات اقتصادی و صنعتی تنها انجمن مدیران صنایع که اینجانب در آن افتخار خدمت دارم، برای قوای مجریه و مقننه در طول سه دهه گذشته در زمینه‌های بررسی و پیشنهاد قوانین مورد نیاز صنعت، تدوین استراتژی‌ها، و راهکارهای رفع مشکلات اقتصاد و صنعت کشور از جمله تحلیل قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران و متوقف نمودن آن، بررسی قانون تجارت خارجی و از دستور خارج ساختن آن، تحلیل و بررسی قانون مالیات‌های مستقیم و تعدیل مالیات غیرقابل تحمل بنگاه‌های اقتصادی، مطالعه و بررسی طرح مربوط به مالیات بر ارزش افزوده، قانون تامین اجتماعی، قانون اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران، قوانین تاسیس وزارت صنایع سنگین و وزارت صنایع و معادن (و سپس الحاق این دو با هم)، قانـون امور گمرکی، قانون بهره‌وری، قانون تجدید ارزیابی دارایی‌ها، قانون جلب سرمایه‌های خارجی، قانون و مقررات خصوصی‌سازی، قوانین بودجه، مقررات مربوط به دریافت مابه‌التفاوت گشایش اعتبارات ارزی، قانون بازنشستگی پیش از موعد، اصل‌۴۴ قانون اساسی، همچنین تدوین استراتژی توسعه صنعتی و ترسیم چشم‌انداز اقتصاد و صنعت کشور در بلند‌مدت، تحلیل اقتصاد ایران پس از جنگ تحمیلی و چگونگی گذر از دوران بازسازی و خرابی‌های جنگ، بررسی جامع استراتژی توسعه صادرات صنعتی، بررسی و تحلیل بودجه کل کشور در بیشتر سال‌ها، بررسی شاخص‌های اقتصاد ایران، سیاست‌های ارزی، تورم و سرمایه‌گذاری، معرفی بحران اقتصادی و راه‌های مقابله با آن، تشریح اهداف و سیاست‌های بلند‌مدت توسعه اقتصادی، نقدینگی و آثار افزایش رشد آن، تحلیل برنامه‌های پنج ساله اول تا پنجم توسعه، قاچاق، ترابری و حمل و نقل جاده‌ای، امنیت اقتصادی، بهبود کیفیت در تولید، و تحلیلی بر پیش نویس قانون ایجاد فضای مساعد کارآفرینی و رفع موانع کسب‌و‌کار، موید این امر است.
همچنین افزایش سهم بخش صنعت در اقتصاد کشور طی سال‌های 1300 تاکنون تنها ناشی از برنامه‌ریزی دولت نیست بلکه کارآفرینی و نوآوری وتلاش بخش خصوصی نیز در افزایش سهم بخش صنعت بسیار موثر بوده است. با توجه به حضور نیروی کارشناسی باتجربه، کارآزموده و افراد تحصیل‌کرده در جامعه، توان تخصصی و کارشناسی که بخش خصوصی می‌تواند در زمینه اجرای قانون سیاست‌های کلی اصل‌44 قانون اساسی به‌کار‌گیرد، نیز قابل‌توجه است. یکی از پیشنهادهای مشخص برای استفاده از قابلیت‌های بخش خصوصی، واگذاری بنگاه‌های صنعتی به بخش خصوصی (تشکل‌ها- سرمایه‌گذاران منفرد بخش خصوصی) با تسهیلات بلندمدت و ارزان قیمت است. به‌رغم اینکه اعطای این تسهیلات در کوتاه مدت برای دولت ایجاد هزینه می‌کند، ولی در بلندمدت با توسعه و کارآمدی آن فعالیت‌ها به رشد اقتصاد ملی کمک خواهد شد.


با توجه به اینکه تهیه پیش نویس قانون «ایجاد فضای مساعد کارآفرینی و رفع موانع کسب وکار» بر عهده اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران و اتاق تعاون گذاشته شده است، بخش صنعت چگونه در تدوین قانونی مفید، موثر و کارآ در جهت بهبود فضای اقتصادی کشور نقش داشته است؟ لطفا پیشنهادات خود را در این زمینه نیز بیان نمایید.
آیا تدوین و تصویب قوانین را برای رفع موانع کسب‌و‌کار و ایجاد فضای کارآفرینی در کشور کافی می‌دانید؟ چه راه کارهای دیگری در این زمینه وجود دارد که مورد غفلت واقع شده‌اند؟

امـروزه تغییرات سریع و شتابان محیط‌های اقتصادی و اجتماعی در سطح ملی و بین‌المللی، تحولات روزافـزون فضـای کسب‌و‌کار، دگرگونی سریـع بازارها و افزایش رقابت‌پذیری سبب شده است تا بیش از گذشته نقش کارآفرین و کارآفرینی به مثابه موتور محرک رشد و توسعه اقتصادی کشورها اهمیت یابد. تدوین راهبردها، سیاست‌ها و برنامه‌های لازم برای گسترش روحیه و رفتار کارآفرینانه وایجاد فضای مناسب‌تر برای فعالیت کارآفرینان در کشورهای پیشرفته و اقتصادهای روبه رشد به‌ویژه در دهه‌های اخیر حاکی از همین نقش روزافزون کارآفرین وکارآفرینی در فرآیند رشد و توسعه اقتصادی است.
در کشور ما هنوز تعریف و مشخصات کارآفرین وکارآفرینی به‌ویژه برای بسیاری از دست اندرکاران شناخته شده نیست و شاید به همین دلیل تاکنون برنامه‌ریزی جامع و بسترسازی مناسبی در حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای توسعه کارآفرینی صورت نپذیرفته است. این در حالی است که کشور ما با مسائل و نارسایی‌های مهمی نظیر فرار مغزها و سرمایه مادی، ترکیب جمعیتی جوان، نرخ بالای بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی، سهم رو بـه افـزایش زنـان در عرضه نیـروی کار، تورم، بهره‌وری پایین، تداوم رشد کند درآمد سرانه وعدم تحرک و رشد اقتصادی کافی مواجه است و از این رو بروز و ظهور کارآفرینی و نیز رشد وگسترش آن برای توسعه کشور از اهمیت و ضرورت حیاتی برخوردار می‌باشد. افزون بر این، تحقق اهداف قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌44 قانون اساسی در راستای تحقق اهداف سند چشم‌انداز 1404، لزوم توجه به کارآفرین و کارآفرینی وتاثیر مثبت آن در شتاب بخشیدن به رشد و توسعه اقتصاد ملی، ارتقای کارآیی بنگاه‌های اقتصادی و بالابردن بهره‌وری منابع مادی و انسانی و فناوری، افزایش رقابت‌پذیری در اقتصاد ملی، افزایش سهم بخش‌های خصوصی و تعاونی در اقتصاد ملی، اشتغالزایی پایدار، کاستن از بار مالی و مدیریتی دولت در تصدی فعالیت‌های اقتصادی، تشویق به پس‌انداز و سرمایه‌گذاری و بهبود درآمد خانوارها، و گسترش عدالت اجتماعی و فقرزدایی را از اهمیت بسیار بالایی برخوردار کرده است. تجارب کشورهایی که گام‌های مثبت و موثری در جهت ارتقای جایگاه و توسعه کارآفرینی برداشته‌اند حکایت از تلاش دولت‌های آنها دارد. در واقع توسعه کارآفرینی به‌طور عمده از طریق مساعی دولت‌ها امکانپذیر گردیده و دولت‌های آن کشورها با انواع حمایت‌ها و پشتیبانی‌های مالی، فنی، مدیریتی، تحقیقاتی، آموزشی، شبکه‌سازی و ایجاد ارتباط بین کارآفرینان، هم چنین تعقیب سیاست‌های مربوط به تحول اداری و کارآفرینی دولتی بستر و شرایط محیطی لازم را برای فعالیت کارآفرینان فراهم ساخته و سپس بخش خصوصی با این بسترسازی به تدریج قادر به ساماندهی داخلی خود برای بسط روحیه کارآفرینی گردیده است. بنابراین می‌توان گفت که بروز و ظهور کارآفرینان و نیز رشد و بلوغ آنها در فرآیند رشد و توسعه کشور نیازمند تدوین راهبردها، سیاست‌ها و برنامه‌های لازم توسط دولت است که تاکنون چنین برنامه‌ریزی جامع و بسترسازی برای توسعه کارآفرینی در کشور ما صورت نپذیرفته است. البته در سال‌های اخیر حرکت‌هایی توسط دولت در زمینه آموزش کارآفرینی آغاز شده و تا زمانی که آموزشهای کارآفرینی با سیاست‌های دیگری در زمینه‌های مالی، فنی، تحقیقاتی و شبکه‌سازی هماهنگ و تکمیل نگردد، اثربخشی آن با چالش‌های متعددی روبه‌رو خواهد بود.
در این راستا، ارزش تلقی نشدن مقوله کارآفرینی در فرهنگ عمومی جامعه، کمبود اعتماد به نفس در افراد جامعه و به‌ویژه در زنان برای ایجاد و توسعه روحیه و مهارت‌ها و توانایی‌های کارآفرینی، هنجارهای رایج در زمینه تقسیم کار و وجود نوعی مرزبندی طبیعی میان کار زنان و مردان، فرهنگ اقتدارگرا و مرد سالار و رواج باورهای سنتی و کلیشه‌های جنسیتی، نبود و کمبود آگاهی و شناخت گسترده و عمیق جوانان و زنان از محیط‌های اجتماعی، مهاجرت فزاینده جمعیت از روستا به شهر و فقدان سواد و مهارت و توانمندی‌های مورد نیاز برای کارآفرینی، نبود فضای مناسب و مشوق و برانگیزاننده برای شکل‌گیری کسب‌و‌کارهای خلاقانه، نگرش‌ها و ارزش‌های دولت مدارانه در کارجویان، تصدی‌گری عمده فعالیت‌های اقتصادی کشور توسط شرکت‌ها و موسسات دولتی و در مقابل فضای محدود کسب‌و‌کار برای مردم، ارج و منزلت قائل نبودن نهادهای مالی برای کارآفرینی، تسلط شدید دولت و حکومت بر اقتصاد به‌ویژه به لحاظ اقتصاد مالی و مقررات بیش از حد و حکمرانی نامناسب آن، نبود و کمبود زیرساخت‌های نهادی، حقوقی و فیزیکی برای ایجاد و توسعه کارآفرینی، نبود ارتباط و تعامل مطلوب با دنیا، و در نهایت نبود وکمبود امنیت اقتصادی و تضمین حقوق مالکیت، از جمله چالش‌هایی است که در روند توسعه کارآفرینی فرا روی جامعه ما قرار دارد و اگر این چالش‌ها به فرصت تبدیل نشود، در بلند مدت آثار زیانباری بر فرآیند رشد و توسعه کشور تحمیل خواهد کرد.
بنابراین برای ترویج، اشاعه وتوسعه کارآفرینی در ایران راهکارهایی به شرح زیر پیشنهاد می‌شود. بدیهی است با توجه به نقش محوری دولت در تدوین و اجرای برنامه‌های توسعه کشور، عملیاتی نمودن این پیشنهادات از مهم‌ترین وظایف محوری دولت در زمینه توسعه کارآفرینی محسوب می‌گردد. نظام آموزش و پرورش پژوهش محور ایجاد و توسعه یابد. انواع کارآفرینی‌های فردی و سازمانی مورد تشویق و حمایت قرار‌گیرند. مبانی کارآفرینی و انگیزه‌های کسب موفقیت ویژه دانش آموزان، دانشجویان و والدین آنها آموزش داده شود. مربی کارآفرینی در سطوح مختلف آموزش از پیش دبستان تا دانشگاه تربیت گردند. کارآفرینان جوان ویژه کسب وکارهای کوچک تربیت شوند. مراکز کارآفرینی در شهرداری‌ها وسایر موسسات عمومی ایجاد و گسترش یابند. قوانین و مقررات مالی، مالیاتی، بانکی، گمرکی، اداری، کار و تامین اجتماعی در جهت حمایت و توسعه کارآفرینی اصلاح گردند. دانشکده‌ها و آموزشگاه‌های کارآفرینی در جهت تسریع فرآیند کارآفرینی تقویت و گسترش یابند.
انواع حمایت‌های آموزشی، مشاوره‌ای، مالی و اقتصادی، فنی و تخصصی، بازاریابی، تحقیقاتی و مدیریتی در جهت توسعه کارآفرینی صورت‌پذیرد.
مراکز رشد و پارک‌های علم و فناوری بیش از پیش ایجاد و مورد تشویق و حمایت قرار‌گیرند.
سند ملی و برنامه راهبردی ویژه توسعه کارآفرینی تدوین گردد.
شبکه‌های نوین اطلاع‌رسانی و حمایت‌کننده از کارآفرینان ایجاد و توسعه یابند.
نظام‌های سنجش و توسعه کارآفرینی به طور هوشمندانه طراحی و به کار گرفته شود.
جشنواره ملی و استانی در سطوح مختلف کارآفرینی بیش از پیش برگزار گردد.
داستانهای مستند کارآفرینان در کتب درسی دانش آموزان گنجانده شود.
فیلم‌های مستند حرفه‌ای و کارتونی ویژه کارآفرینی تهیه گردد.
مسابقه‌های انتخاب ایده و برنامه کسب‌و‌کار ویژه دانش آموزان و دانشجویان برگزار شود.
موسسات سرمایه‌گذاری خطرپذیر ویژه فعالیت‌های کارآفرینانه ایجادگردد.
ارتباط بین کارآفرینان با یکدیگر و نیز با تمام گروه‌ها، نهادها، سازمان‌ها و موسسات دست اندرکار کارآفرینی در داخل و خارج از طریق شبکه‌سازی تسهیل گردد.
سیاست‌های مربوط به تحول اداری در دولت وکارآفرینی دولتی به مورد اجرا گذاشته شود.
اصلاحات ساختاری و ایجاد بسترهای قانونی و حقوقی مناسب برای فعالیت‌های سالم و رقابتی و حذف رانت‌های اقتصادی صورت‌پذیرد.
ظرفیت‌های علمی و فنی کسب‌و‌کارهای کوچک به طور اعم وکارآفرینانی که این کسب وکارها را ایجاد می‌کنند، افزایش یابد.
بین مراکز مختلف با ماهیت فعالیتی متفاوت مانند دانشگاه‌ها، مراکز تحقیقاتی و کسب‌و‌کارها، همکاری عمیق و ریشه دار صورت‌پذیرد.
خدمات مشاوره‌ای در زمینه‌های فروش و بازاریابی، تهیه و تدوین طرح‌های توجیهی و استراتژی رقابت، بهبود کیفیت، مدیریت مالی، قوانین و مقررات، صدور کالا و خدمات، کاربرد تکنولوژی اطلاعات و کامپیوتر و طراحی محصولات و خدمات جدید، بـه صاحبان کسب‌و‌کارهـای کوچک و کارآفرینانی کـه اقدام به تاسیس و راه‌اندازی کسب وکارجدید نموده‌اند، ارائه گردد.
پرورشگاه‌های (انکوباتور) کسب‌و‌کارهای جدید تاسیس گردند. ارتقای کسب وکارهای کوچک از طریق شناسایی نقاط ضعف و مشکلات آنها مثل فقدان رقابت در نتیجه فقدان تخصص، مدیریت ضعیف، فقدان دانش فنی و فقدان استاندارد کیفیت انجام‌پذیرد.
مشوق‌هایی به بنگاه‌های کوچک به منظور تنظیم یک استراتژی جامع کسب‌و‌کار ارائه گردد.
تسهیلات پولی و زیربنایی اساسی به شکل زمین آماده و کارگاه‌های صنعتی در اختیار افرادی که دارای روحیه ریسک‌پذیری و کارآفرینی هستند ولی از لحاظ مالی و تجهیزات کارگاهی دچار مشکل می‌باشند، قرار‌گیرد.
با این توصیف، روشن و واضح است که تدوین و تصویب قانون ایجاد فضای مساعـد کارآفرینی و رفـع موانـع کسب‌و‌کار اگرچه می‌تواند گامی در این مسیر تلقی شود اما کافی نیست. شاید قوانین بسیاری نیـز در این زمینه وجود داشته باشد که به دلایل مختلف در مرحله اجرا مورد توجه قرار نمی‌گیرند. ضمن آنکه بازنگری دیگر قوانین موجود هم در این راستا ضروری است. لازم به اشاره است که در تهیه پیش نویس قانون «ایجاد فضای مساعد کارآفرینی و رفع موانع کسب‌و‌کار» نهادهای صنعتی از جمله انجمن مدیران صنایع، کنفدراسیون صنعت ایران، کمیسیون صنعت اتاق تهران و کمیسیون صنعت اتاق ایران هرکدام به سهم خویش و متناسب با توان خود موثر بوده‌اند که به رسم مثال «تحلیلی بر پیش نویس قانون ایجاد فضای مساعد کارآفرینی و رفع موانع کسب وکار» تهیه شده در واحد پژوهش انجمن مدیران صنایع به پیوست تقدیم می‌گردد.


با توجه به ماده ۹۱ قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی که دستگاه‌های اجرایی را مجاز به استفاده از نظرات فعالان اقتصادی کرده است، نحوه تعامل بخش خصوصی کشور با نهادهای مرتبط را تشریح نمایید؟ و آیا نظرات و پیشنهادات کارشناسان و فعالان اقتصادی از پشتوانه کافی برای استفاده در تصمیم‌گیری‌ها برخوردار است؟
براساس قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌44 قانون اساسی جهت‌گیری رسمی نظام اقتصادی کشور می‌باید به سمت توسعه بخش خصوصی باشد که این امر مستلزم چارچوبی فراتر از موضوع تغییر مالکیت است. در بیان دیگر تغییر نظام اقتصادی کشور از دولتی بودن تا خصوصی شدن و از آنجا که در اجرای این قانون بنا است نقش دولت کمترین و نقش مردم بیشترین شود، کار ساده‌ای نیست. به‌ویژه آنکه از بعد از انقلاب اسلامی رابطه دولت با بخش خصوصی به شیوه‌ای تعریف شد که این شیوه نه با نظریه‌های اقتصادی و نه با تجربه جهانی مطابقت دارد.

خصوصی‌سازی و نگاه محسن خلیلی (قسمت دوم)

روزنامه دنیای اقتصاد  ۱۳۸۹/۱۲/۱

امروزه هم در چارچوب اقتصاد نهادگرایی و هم در چارچوب «حکمرانی خوب» مناسبات و تعاملات دولت با بخش خصوصی در تحقق اهداف کلان اقتصاد بسیار تعیین‌کننده است که فرآیندش می‌تواند توسعه، رفاه و بهروزی مردم باشد.امروزه هم در چارچوب اقتصاد نهادگرایی و هم در چارچوب «حکمرانی خوب» مناسبات و تعاملات دولت با بخش خصوصی در تحقق اهداف کلان اقتصاد بسیار تعیین‌کننده است که فرآیندش می‌تواند توسعه، رفاه و بهروزی مردم باشد.

در این رویکرد حضور تنها یک یا دو نماینده از بخش خصوصی و غیردولتی در کارگروه‌ها، شوراها و مجامع که در اقلیت مطلق قرار دارند و یا استفاده از نظرات فعالان اقتصادی در دستگاه‌های اجرایی به معنای تعامل بخش خصوصی با نهادهای مرتبط نیست بلکه اقتصاد ایران باید در راستای اجرای صحیح قانون اصل‌۴۴ قانون اساسی ترکیبی از نقش بخش خصوصی تا بخش دولتی را انتخاب کند که این احتیاج به یک کار مطالعاتی وکارشناسی دارد. در واقع یک برخورد خردمندانه با نقش بخش خصوصی و دولت به خصوص در مراجع سیاست‌گذاری صورت‌پذیرد، به‌طوری‌که این دو نه در مقابل هم بلکه در تعامل سازنده با یکدیگر عمل کنند. در بیان دیگر حوزه‌های تعامل بین این دو بخش تعریف شود و بین دولت و بخش خصوصی خط مرز روشنی ترسیم شود که هیچ‌کدام از این مرز عبور نکند. در این راستا توانمندسازی بخش خصوصی باید در دستور کار قرار بگیرد و دولت مداخله در کار بخش خصوصی نکند. به عنوان نمونه در شرایط کنونی، اتاق بازرگانی و صنایع و معدن ترکیب دولت و بخش خصوصی است، در حالی‌که اتاق یک نهاد خصوصی است و باید به آن اعتماد کرد که خودش تصمیم‌گیری کند، برنامه‌ریزی کند و به عنوان یک نهاد معتبر و رسمی بخش خصوصی با دولت تعامل داشته باشد. مورد دیگر اینکه دولت می‌تواند اختیار کامل شورای رقابت را به یکی از نهادهای مهم بخش خصوصی (نظیر اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران) اعطا کند و رییس و اعضای آن از طریق نهاد مذکور و دیگر نهادهای مربوط در بخش خصوصی انتخاب شوند. در بسیاری از کشورها، شورای رقابت یا نظارت بر رقابت و بازار در کنترل کامل بخش غیردولتی است و حضور دولت هم صرفا به عنوان نهاد حاکمیتی است. مجامع صنفی با حضور خود در این شوراها از عادلانه بودن، منصفانه بودن و شفافیت بازارها (طبق مبانی فنی) حفاظت می‌کنند و مقام‌های مالیاتی، نظارتی و اجرایی از ابزارهای شوراهای مذکور هستند.


به نظر شما بخش خصوصی کشور منابع مالی لازم را برای خرید بنگاه‌های دولتی در اختیار دارد؟ چه اقداماتی را برای توانمندسازی سرمایه‌گذاران و فعالان اقتصادی داخلی، برای شتاب بخشیدن به قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌44 قانون اساسی مفید می‌دانید؟
آیا فعالان و مدیران بخش خصوصی کشور را دارای پتانسیل لازم برای برعهده گرفتن مدیریت بنگاه‌های بزرگ اقتصادی کشور می‌دانید؟ نظر جنابعالی در خصوص انتقال مدیریت شرکت‌های دولتی همزمان با فروش مالکیت آنها چیست؟
جامعه ایران با کشورهایی که در خصوصی کردن اقتصاد موفق بوده‌اند، از نظر ساختار، تاسیسات و نهادهای لازم برای واگذاری بنگاه‌های دولتی تفاوت‌های بنیادی دارد که متاسفانه کمتر بـه آن توجـه می‌شود. در آن کشورها اگر خصوصی‌سازی خیلی آسان صورت می‌پذیرد، به این دلیل است که زیرساخت‌های یک نظام آزاد و رقابتی وجود دارد به‌طوری‌که به عنوان نمونه، بانک‌ها در یک نظام رقابتی با کارآمدی بالایی کار خودشان را انجام می‌دهند، دستگاه قضایی وظیفه خود را به خوبی انجام می‌دهد، نظام مالیاتی کشور درست کار می‌کند و بورس کارآیی لازم را دارد. در این صورت اگر به رسم مثال راه‌آهن بخواهد به بخش خصوصی واگذار شود، خریدار می‌تواند اوراق قرضه منتشر کند و یا در صورت نیاز با سرمایه‌گذار خارجی سهیم بشود، در هرحال نهادهای کلیدی و بنیادی برای فعالیت بخش خصوصی وجود دارد. در حالی که در ایران، دولت از دیرباز به دلیل وجود درآمدهای نفتی حضوری گسترده در اقتصاد داشته است و نیز در سال‌های سه دهه اخیر به دلایل گوناگون و از جمله به دلیل ملی شدن بسیاری از واحدهای اقتصادی، دولت طیف بزرگ‌تری از فعالیت‌های اقتصادی کشور را به کنترل خود درآورده و به این ترتیب حضور دولت در امور اقتصادی فراتر از حدی که رسالت اجتماعی‌اش ایجاب می‌کند، گسترده‌تر شده است. این امر موجب گردید نه تنها تاسیسات و نهادهای لازم برای توسعه و گسترش بخش خصوصی شکل نگیرد، بلکه حتی نهادها و نظامات موجود نیز ذاتا ضد بخش خصوصی و فعالیت رقابتی است. بنابراین قبل از واگذاری بنگاه‌های دولتی باید ساختار اقتصاد اصلاح گردد. در واقع در مرحله اول اصلاح ساختار اقتصاد باید فلسفه پیدایش و وجود هر سازمان و بنگاه دولتی مورد بررسی کارشناسی قرار‌گیرد و مشخص شود که آیا آن سازمان و بنگاه زاید است و باید منحل شود، یا باید در سازمان و بنگاه دیگری ادغام شود و یا باید توسعه یابد. در مرحله بعد باید مشخص شود که چه کارهایی را دولت نباید انجام دهد و بخش خصوصی می‌تواند آن کار را انجام دهد. در این صورت خصوصی‌سازی موضوعیت پیدا می‌کند و این سئوال مطرح می‌شود که چگونه خصوصی‌سازی را اجرا کنیم، آیا خصوصی‌سازی باید داخلی باشد یا اینکه تابع رقابت بین‌المللی باشد. چگونه برای توانمند کردن بخش خصوصی و تسلط آن برمسایل اقتصادی جامعه برنامه‌ریزی کنیم و مشخص نماییم بخش خصوصی در هر قسمت چه می‌خواهد، آنوقت مجلس و دولت در جریان کار قرار‌گیرند و راهکارهای قانونی را تهیه نمایند. نکته مهم‌تر در جریان قرار دادن همه مردم در این نهضت خصوصی‌سازی است. البته در این فرآیند باید به مسایل اجتماعی و جنبه‌های انسانی قضیه هم توجه داشت. ضمن اینکه مساله بسترسازی، نظارت، هدایت و سیاست‌گذاری‌ها نیز به عنوان وظیفه دولت تلقی می‌شود. در این فرآیند باید توجه داشت که بخش خصوصی معاند دولت نیست، بلکه یار و مکمل دولت است که بدنبال سود بیشتر است و باید این انگیزه محترم شمرده شود تا موجبات توسعه وگسترش بخش خصوصی به نفع اقتصاد ملی و اشتغال پایدار فراهم آید.
با این اوصاف در اجرای موفقیت‌آمیز واگذاری‌های بنگاه‌های دولتی و توانمندسازی بخش خصوصی در جهت شتاب بخشیدن به قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی انجام اقداماتی به شرح زیر ضروری به نظر می‌رسد:
یکم: اصلاح ساختار اقتصاد و ایجاد تاسیسات و نهادهای لازم برای توانمندسازی بخش خصوصی قبل از خصوصی‌سازی انجام‌پذیرد.
دوم: هرگونه مداخلات اداری دولت در امور بنگاه‌های اقتصادی، قبل از واگذاری بنگاه‌های دولتی رفع گردد.
سوم: واگذاری در یک فرآیند تدریجی و از بنگاه‌های برخوردار از ظرفیت و توان رقابتی مناسب شروع شود.
چهارم: در فاصله زمانی که دارایی‌های دولتی به‌طور کامل واگذار شود، بنگاه‌ها مشمول مقرراتی گردندکه به‌تدریج ظرفیت‌ها و توانمندی‌های رقابتی را کسب کنند و بازدهی‌شان افزایش یابد.
پنجم: دولت هدف کسب درآمد از واگذاری‌ها را نداشته باشد بلکه برای تاثیر بر اقتصاد کلان و افزایش رقابت و توسعه بازار و افزایش بهره‌وری و کارآمدی، بنگاه‌ها را واگذار نماید. (قیمت‌گذاری بالا نباشد- شرکت‌ها را در صورت لزوم با شرایط بسیار آسان خصوصی کند).
ششم: دولت رقیب بخش خصوصی نباشد و در واگذاری بنگاه‌ها بازار رقابتی شکل بگیرد و معاملات منصفانه و شفاف باشد. (وضعیت واگذاری شرکت مخابرات تکرار نشود).
هفتم: سرمایه‌گذاری خارجی در حوزه‌های واگذاری- البته با رعایت همه اصول و ارزش‌ها و منافع و مصالح کشور- آزاد شود.
هشتم: جایگاه دولت نسبت به بازارهای کسب وکار صرفا در حوزه اعمال حاکمیت و نظارت باشد.
نهم: اگر فعالیتی پس از واگذاری به بخش خصوصی متوقف شود یا از بین برود، به‌طور مسلم دارای اختلال یا مشکلی بوده است که تا قبل از واگذاری به دلیل حضور دولت و پنهان شدن عدم کارآیی‌ها به‌رغم وجود اختلالات یا مشکلات مذکور، تداوم داشته است. بنابراین ترس از اضمحلال فعالیت پس از واگذاری معنا ندارد. موکدا مالکیت بنگاه یا فعالیت را باید هنگام انتقال مدیریت، به بخش خصوصی واگذار کرد.
دهم: اگر فعالیت‌های اقتصادی (صنعتی، کشاورزی، خدمات و… ) براساس مزیت‌های نسبی و مطلق و با رعایت هزینه- فایده اقتصادی توجیه‌پذیرباشد، مسلما انتقال همزمان مدیریت و مالکیت فعالیت مذکور به بخش خصوصی به دلیل وجود انگیزه‌های سودآوری در آن، توسعه خواهد یافت. بنابراین بخش خصوصی نه تنها پتانسیل و قابلیت به عهده گرفتن مدیریت را دارد، بلکـه منابع مالـی لازم را هـم می‌تواند تجهیز کند. برای اینکار اقدامات زیر پیشنهاد می‌شود:
الف) فروش اقساطی بنگاه‌ها مورد تاکید قرار‌گیرد و سهم آن در کل روش‌های فروش شرکت‌ها افزایش یابد.
ب) بابت طلب بخش خصوصی (واقعی) از دولت، بنگاه‌های اقتصادی به طلبکار ان واگذار شود. البته انتخاب نوع بنگاه‌ها و فعالیت‌ها با بخش خصوصی باشد و مدیریت بنگاه‌ها و فعالیت‌های قابل واگذاری هم در اختیار بخش خصوصی قرار‌گیرد.
ج) استفاده از روش‌های BOOT، BOO، BOT و نظایر آن بیش از گذشته مورد تاکید قرار‌گیرد.
مهم‌ترین چالش‌های سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی را برای ورود به عرصه واگذاری‌ها (قبل، حین و بعد از واگذاری) بیان نموده و روش‌های مناسب واگذاری شرکت‌های دولتی را تشریح بفرمایید.
اقتصاد ایران در جهان امروز جزو اقتصادهای با درآمد متوسط رو به پایین، نیمه صنعتی و وابسته به نفت و با یک بخش دولتی بسیار بزرگ و گسترده، هم چنین تسلط شدید حکومت و دولت بر اقتصاد به‌ویژه در طول سه دهة گذشته شناخته می‌شود. این دولت سالاری اقتصاد در درجه اول و قبل از حوزه تصدی‌گری‌های دولتی، متوجه دخالت اداری دولت در امور بنگاه‌های اقتصادی در مواردی از قبیل قیمت محصول، دستمزد، ارتباط با سرمایه‌گذاران خارجی، دسترسی به تکنولوژی، دریافت تسهیلات بانکی و بسیاری موارد دیگر است. بدیهی است در چنین فضایی، واگذاری‌ها نتیجه مطلوب در پی نخواهد داشت چرا که در شرایطی که نظام سیاست‌گذاری علامت‌های متناقضی را به عاملان اقتصاد می‌دهد، بسیار مشکل می‌توان هویت تفکر حاکم بر عرصه سیاست‌گذاری را شناسایی کرد.
بنابراین حضور دولت و بخش شبه دولتی در اقتصاد، فقدان ثبات در اقتصاد کلان، نبود و کمبود امنیت اقتصادی و تضمین حقوق مالکیت، ارزش تلقی نشدن مقوله سرمایه و سرمایه‌گذار در فرهنگ عمومی جامعه، فقدان بازار متشکل و عدم کارکرد صحیح بازار در بخش‌های مختلف، تعدد مراجع تصمیم‌گیری، کنترل اداری اقتصاد، تداوم سیاست درون‌گرایی و نبود ارتباط و تعامل مطلوب با دنیا، بوروکراسی پیچیده و دست و پاگیر و نبود و کمبود زیرساخت‌های نهادی و حقوقی و مالی از جمله چالش‌های سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی برای ورود به عرصه واگذاری‌ها است.
در شرایط جدید اقتصاد جهانی که حوزه مدیریت بنگاه‌های اقتصادی فراتر از مرزهای جغرافیایی- سیاسی کشورها است، واگذاری بنگاه‌های دولتی از طریق شناخت قانونمندی‌ها، الزامات و گرایش‌ها و دگرگونی‌های اقتصاد جهانی از جمله گسترش بازارها، ظهور شرایط رقابتی نوین، رشد جریان‌های سرمایه‌گذاری و فناوری، تعاملات تجاری و پولی و مالی و صنعتی در سطح منطقه‌ای، ائتلاف‌های صنعتی، ورود به زنجیره‌های تولید بین‌المللی و شبکه‌های ارزش جهانـی و کسب جایگاه مناسب در نظام نویـن تقسیم کار بین‌المللی موفقیت‌آمیز خواهد بود.
با اتکا به این روش‌ها و راهکارها و الزامات آن است که کشور ما موفق خواهد شد از طریق دسترسی به سرمایه، فناوری پیشرفته، مدیریت نوین صنعتی و بازارهای گسترده صادراتی، مشکلات و تنگناهای کنونی‌گذار از اقتصاد دولتی به اقتصاد خصوصی محور را حل و فصل نماید. تجارب موفق خصوصی‌سازی برخـی کشورها در دهه‌های گذشتـه نشـان می‌دهد که پدیده درهم آمیزی آنها با اقتصاد بین‌المللی- ضمن توجه به ضرورت‌های ملی- می‌تواند از کشوری توسعه نیافته، جامعه‌ای صنعتی با تولید و صادرات انبوه ایجاد کند.

با گذشت بیش از دوسال از ابلاغ قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌44 قانون اساسی، فضای اقتصادی کشور را تا چه حد در راستای تسهیل رقابت ومنع انحصار از فعالیت‌های اقتصادی می‌بینید؟ برای بهبود این فضا چه راهکارهایی را پیشنهاد می‌نمایید؟
براساس نظریه‌های اقتصادی، درصورت وجود بازار رقابت کامل، تخصیص بهینه منابع انجام گرفته و نیازی به مداخله دولت در اقتصاد نیست ولی به دلیل عدم تحقق بازار رقابت کامل و موارد عملی شکست بازار به ویژه انحصارات، دخالت دولت برای تکمیل کارکردهای بازار مورد‌پذیرش کلی قرار گرفته است. از این نوع دخالت دولت در اقتصاد به دخالت‌های مطلوب و موافق بازار یاد می‌شود که به طور مستقیم باعث جهت دهی منابع به سمت فعالیت‌های خاصی نمی‌شود، اما در عین حال سعی در رفع ناتوانی‌ها و شکست‌های بازار دارد. در حالی‌که در اقتصاد ایران به‌واسطه اتفاقاتی که به‌ویژه از زمان انقلاب افتاد، دولت و نهادها و بنیادها برحدود ۸۰درصد اقتصاد مسلط شدند و از طرفی که عمده درآمد ارزی کشور از محل نفت در انحصار دولت قرار دارد و نیز قدرت‌های دیگر دولت در جهت‌هایی به کار رفته است که ذاتا رقابتی نیست. نحوه سیاست‌های رفتاری دولت در اقتصاد طی سه دهه گذشته به‌ویژه به لحاظ اقتصاد مالی و مقررات بیش از حد مطلوب، فضای اقتصادی کشور را از نظر برقراری شرایط رقابتی با مشکل مواجه کرده است، به‌طوری‌که یک چارچوب قانونی و نهادی در کشور حاکم شد که توزیع‌کننده رانت است که طبعا به دنبال خود تحمیل مقررات، بزرگ شدن دولت و عدم کارآیی را به وجود آورده است.
در واقع دولت در تمام کارها دخالت می‌کند و اصولا بخش خصوصی مستقل از خودش را بر نمی‌تابد. عملکرد چنین اقتصادی موجب کاهش سهم بخش خصوصی در اقتصاد می‌شود. همچنین افزایش درآمدهای حاصل از صادرات نفت موجب افزایش واردات به گونه‌ای شده است که برخی از فعالان اقتصادی بخش خصوصی در بخش کشاورزی متضرر شده‌اند. افزایش واردات کالاهای صنعتی ساخته شده نیز، موجب رکود و توقف برخی از فرایندهای صنعتی داخلی شده است که بخش خصوصی زیان اصلی ناشی از این وضعیت را متحمل شده است.
از سوی دیگر در فعالیت‌های سرمایه‌گذاری و اجرای طرح‌های عمرانی، دولت تعامل بیشتر را با بخش غیردولتی (شبه دولتی) داشته است و پیمانکاران بخش خصوصی هم در اخذ کار با مشکل عدم توانایی رقابت با بخش غیردولتی تحت حمایت کامل دولت قرار گرفته‌اند. از سویی نیز برخی پیمانکاران مذکور به دلیل عدم دریافت طلب‌های قبلی خود از دولت با بحران مالی، توقف، رکود، اخراج کارکنان و نهایتا نسبت به بخش عمومی غیردولتی (شبه دولتی) و دولت تضعیف شده‌اند، به‌طوری‌که در مجموع می‌توان گفت فضای بازارهای کسب‌و‌کار به سمت حاکمیت شرایط رقابتی پیش نرفته است.
با این حال، توانمندسازی بخش خصوصی، عدم مداخله دولت در کار بخش خصوصی، ترسیم خط مرز روشن بین دولت و بخش خصوصی، تعریف و تبیین و برقراری یک نظام نظارتی موثر وجامع به دور از ملاحظات سیاسی و صنفی، قانونمندشدن و احترام به قوانین در درجه اول توسط خود دولت و ارکان حکومت، کوچک و کارآمد شدن دولت، ایجاد محیط رقابتی برای انجام فعالیت‌های اقتصادی، تولید و اشاعه اطلاعات صحیح و ایجاد شفافیت رفتاری و اطلاعاتی، تعریف اصول و موازین ورود به کسب وکار و تضمین حقوق مالکیت مادی و معنوی از جمله راهکارهایی است که در راستای تسهیل رقابت و منع انحصار از فعالیت‌های اقتصادی پیشنهاد می‌شود.


با توجه به اینکه جنابعالی براساس بند ۱۷ ماده ۴۱ قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی، به عنوان صاحب نظر اقتصادی از بخش خصوصی و با حکم رییس جمهور به عضویت شورای عالی اجرای سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی منصوب شده‌اید، اقدامات خود را در جهت ارتباط مستمر و موثر دولت و بخش خصوصی برای تدوین قوانین و مقررات مربوطه تبیین بفرمایید؟
اینجانب به عنوان خدمت‌گزار بخش خصوصی نه تنها در شورای‌عالی اجرای سیاست‌های کلی اصل‌44 قانون اساسی بلکه در طول بیش از پنج دهه فعالیت‌های صنعتی و اجتماعی در تعقیب راهی که انتخاب کرده‌ام با مشارکت و همکاری در کارگروه‌ها، کمیسیون‌ها، شوراها، انجمن‌ها، تشکل‌ها، اتاق بازرگانی و صنایع و معادن، اتاق‌های مشترک، سمینارها و همایش‌ها، شورای عالی کار، شورای رقابت و دیگر نظامات و نهادها و دستگاه‌های مسوول و تصمیم‌گیر در سطح کلان، هرکاری که یک انسان مسوول و تاثیرگذار می‌توانست انجام دهد، با توجه به توانایی‌های خود و با درک حساسیت و مسوولیت در جایگاهی که قرار گرفته‌ام، انجام داده‌ام و ثمره یک عمر تلاش و تجربه در کارآفرینی وتشکل‌گرایی را به منظور حل مسایل ومشکلات جامعه‌ای که به آن عشق می‌ورزم، در اختیار مراجع ذیربط قرار داده‌ام.
در این راستا کتاب و مقالات تهیه شده توسط خود و پژوهشکده صنعتگر با عناوین بررسی، تحلیل و انتخاب راهکارهای توسعه صنعت کشور، استراتژی توسعه صنعتی در خدمت اشتغال و رفاه جامعه، تشکل‌های اقتصادی بستری مناسب برای توسعه صنعتی، توانمندی‌های بخش خصوصی در توسعه استحصال و بهره‌برداری از گاز طبیعی در کشور، معرفی طرح مطالعاتی بررسی و تحلیل و انتخاب راهکارهای توسعه صنعت کشور، مشکل صادرات غیرنفتی ایران- پیام‌های مربوط به مطالعات طرح تدوین استراتژی توسعه صنعتی کشور، تا فرصت باقی است با استفاده از ذخایر نفت و گاز کشور را در مسیر توسعه پویا قرار دهیم، نقش تعالی سازمان‌ها در نجات اقتصاد ملی، تشکل‌های صنعتی و جایگاه اخلاق حرفه‌ای در ساختار و کارکرد آن، نظراتی پیرامون تشکل‌های صنعتی و جایگاه اخلاق حرفه‌ای در ساختار و کارکرد آن، چرا به توسعه مطلوبمان نمی‌رسیم، سخنی با یاران صنعتگر، توسعه صنعتی و بخش خصوصی، تشکل‌گرایی بستری مناسب برای توسعه صنعتی، اولین همایش ملی حسابداری و صنعتی، اقدامات و ابتکارات مدیران صنعت کشور برای ارتقاء مسوولیت اجتماعی، راه پیش روی مجمع (کنفدراسیون) صنعت ایران، سخنی از یک خدمت‌گزار صنعت، در جست‌وجوی توسعه مطلوب، ارتقاء کیفیت و عملکرد راهبری نظام‌های اقتصادی- صنعتی، استفاده خردمندانه از ابلاغیه مقام معظم رهبری درباره سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی، به مناسبت مراسم دانش آموختگی پردیس دانشکده‌های فنی در سال ۱۳۸۵، صنعتگر پیشرو در خدمت توسعه ملی و رفاه اجتماعی، گفتاری کوتاه درباره خصوصی‌سازی در راستای سیاست‌های اصل ۴۴، به مناسبت اجلاس مشترک اعضای هیأت مدیره سراسری انجمن مدیران صنایع ایران، دخالت دولت در اقتصاد و تعیین قیمت‌های بازار، غلبه بر مشکلات اقتصادی و اجتماعی در گروی اتحاد، مشارکت و همسویی تشکل‌های بخش خصوصی است، جایگاه‌اندازه‌گیری و ارزیابی عملکرد بنگاه‌های اقتصادی در تعالی سازمان‌ها، حرفه مهندسی در الگوی توسعه صنعتی و اقتصادی کشور، ده مولفه مهم کارآفرینی، راهکارهایی برای برون رفت از موانع تولید و سرمایه‌گذاری، ملاحظاتی درباره مالیات بر ارزش افزوده، راهبرد نوآوری در صنعت و معدن، صنعت و معدن کشور در مسیر توسعه، حتی در بیابان هم می‌توان شکوفا شد، نقشه راه تشکل‌ها در مسیر توسعه پایدار و تحقق چشم‌انداز بیست ساله کشور، نقدی بر راه‌اندازی نهضت ملی کاهش قیمت تمام شده راهکاری برای نجات اقتصاد کشور، حمایت از تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان لوازم خانگی بعد از اجرای هدفمند کردن یارانه‌های انرژی، راهکارهای پنجگانه در خدمت مدل سرآمدی جایزه ملی بهره‌وری و تعالی سازمانی در سازمان‌های کشور، نرخ ارز و آثار آن در اقتصاد و صنعت کشور، مقررات بهینه و رشد کسب‌و‌کار، تعالی سازمانی و توانمندسازی بخش خصوصی، گزارش کارشناسی علمی و پژوهشی در خصوص راهکارهای توانمندسازی بخش خصوصی، توانمندسازی بخش خصوصی در راستای سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی، اجرای صحیح سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی، الگویی نو برای اصلاح ساختار اقتصاد کشور، نوع‌دوستی و سخت کوشی، هموارکننده راه توسعــــه (بیانیه صنعتگر) و راه محسن خلیلی در یک نگاه را به پیوست تقدیـــم می‌نمایم. گفتنی است که به سبب ابتلا به سرطان و طی فرآیند درمان آن از طریق شیمـی درمانی حدود هشت ماه عاجـز از ارائه خدمات جـاری بوده‌ام.


با تشکر از حوصله‌ای که در پاسخگویی به سوالات ما به خرج دادید در خاتمه اگر مطلبی در طول مصاحبه مغفول مانده است در تکمیل بحث بیان بفرمایید.
تجارب اقتصاد جهانی و جایگاه دولت در اقتصاد حاکی از آن است که کشورهای دنیا در اداره و مدیریت اقتصاد ودستیابی به یک اقتصاد پویا، استفاده حداکثری از توانایی‌های جامعه را هدف گرفته‌اند به نحوی که سهم دولت در اقتصاد به سود بخش خصوصی در حال تعدیل و تقلیل است. کشورها به خوبی دریافته‌اند که استقلال سیاسی آنان در گروی استقلال اقتصادی است و نیل به استقلال اقتصادی نیز با محوریت بخش خصوصی و نقش شایسته آن در رشد و توسعه اقتصادی امکانپذیر است.
تجارب کشورها همچنین نشان داده است که بین رشد و توسعه اقتصاد با کثرت انسانهای اقتصادی یا به معنای امروزی بخش خصوصی همبستگی مثبت وجود دارد. زیرا کشوری که دارای تعداد زیادی انسانهای اقتصادی کارآفرین باشد، از محرک‌های تجاری و اقتصادی قویتری برخوردار است. افزون براین صرفه‌جویی در مصرف منابع که یکی از روش‌های متداول ارتقای بهره‌وری نیروی انسانی، سرمایه و منابع طبیعی در اقتصاد هرکشور است عموما در بخش خصوصی اتفاق می‌افتد و این بخش ماهیتا صرفه جو و به دنبال بهینه کردن هزینه‌ها است.
چنان که اغلب اقتصاد دانان پیش‌بینی می‌کنند، قرن حاضر عرصه شدید رقابت در بازارهای بین‌المللی خواهد بود و اگر بسترهای لازم برای ورود اقتصاد ایران به عرصه‌های رقابتی جهانی مهیا نشود، ضربات شدیدی به اقتصاد کشور وارد خواهد شد که جبران‌ناپذیر است. بنابراین رها ساختن دولت از هر نوع وظایف اجرایی تا آنجا که بتواند به تنظیم سیاست‌ها و برنامه‌های دورنگر و آینده مبادرت ورزد و بر اجرای سیاست‌ها واستراتژی‌های تعیین شده نظارت کند و در مقابل، توانمندسازی بخش خصوصی و جلب مشارکت موثر آن در تصدی‌گری بنگاه‌های دولتی و نیز گرایش به سمت رقابت در بخش‌های مختلف اقتصادی برای حضور معنادار در بازارهای بین‌المللی از ضروریات محتوم اقتصاد ایران است.
اینجانب به عنوان خدمت‌گزار بخش خصوصی در شورای عالی اجرای سیاست‌های کلی اصل‌44 قانون اساسی با عنایت به ابلاغیه مقام معظم رهبری و قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌44 که برآن اساس تدوین شده است، آنچه را که شورای عالی سیاست‌های کلی اصل‌44 قانون اساسی، وزارت امور اقتصادی و دارایی و زیرمجموعه آن تاکنون انجام داده‌اند، بدون تردید گامی اساسی در راه خصوصی‌سازی اقتصاد کشور می‌دانم که شکاف‌های لازم را بر تصدی‌گری دولت در بنگاه‌های اقتصادی وارد کرده است و انتظار می‌رود این روند با همکاری، همدلی و همفکری کلیه دست اندرکاران اعم از دولتی وخصوصی شتاب بیشتری یابد تا انشاء الله در زمان نه چندان دور خصوصی‌سازی اقتصاد به‌طور کامل تحقق یابد وکشور را که دارای مزیت‌ها، امکانات و ویژگی‌های نادر و استحقاق برای بالندگی بیشتر است به درجه و مرتبه‌ای که شایسته آن است رهنمون شود.

سوالات پیرامون قانون اجرای سیاست های کلی اصل چهل و چهار قانون اساسی و نقش بخش خصوصی

“سوالات پیرامون قانون اجرای سیاست های کلی اصل چهل و چهار قانون اساسی و نقش بخش خصوصی” عنوان مجموعه ای است که در آن محسن خلیلی به عنوان عضو شورای عالی اجرای سیاست های کلی اصلی چهل و چهار به پرسش های مرتبط با این اصل پاسخ داده است.

در مقدمه این مجموعه آقای خلیلی نامه ای را خطاب به آقای داودخانی مدیر کل دفتر برنامه ریزی و نظارت بر اجرای سیاست های کلی اصلی چهل و چهار قانون اساسی نوشته است و بعد از آن به سوالات مربوط پاسخ داده است.

برای دریافت متن این پرسش و پاسخ روی دکمه “دانلود” کلیک کنید

پاسخ به سئوالات کمیته فرهنگی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام

پاسخ به سئوالات کمیته فرهنگی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام در رابطه با الزامات فرهنگی مرتبط با اجرایی شدن سیاست های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی

مهندس خلیلی تاکید کرده “پاسخ های تقدیم شده حاصل ده سال بررسی و تعقیب متون مطرح شده در باره خصوصی سازی و تصدی گری بخش خصوصی در اقتصاد ملی است.”

برای دریافت فایل روی دکمه “دانلود” کلیک کنید

گفتاری در باره خصوصی سازی در راستای سیاست های اصل ۴۴

تحلیل کوتاه در باره خصوصی سازی و سیاست های اصل ۴۴ است که مهندس خلیلی در آن ضمن بررسی روند قانونی اصل ۴۴، توصیه هایی را به عنوان کسی که “سه چهارم عمرش را در خدمت به صنعت و فعالیت های اجتماعی گذرانده” مطرح می کند.

برای دریافت فایل روی دکمه “دانلود” کلیک کنید

پنجره ای جدید رو به بازار سرمایه

گفتگو با محسن خلیلی عراقی پیشکسوت کارآفرین و پدر صنعت ایران

بورس نیوز ۱۰ بهمن ۱۳۹۰

محسن خلیلی عراقی نامی آشنا برای تولید و صنعت کشور است.مردی که بیش از پنج دهه از عمر با برکت خود را مصروف اشاعه و توسعه فرهنگ صنعتي وتلاش برای ارتقاءجایگاه صنعتگر ایرانی در این کره خاکی نموده و در سخت ترین و بحرانی ترین شرایط اقتصادی و سیاسی کشور هیچ گاه از پای ننشسته است.

اکنون او را که پدر صنعت ایران می خوانند به عنوان بزرگترین کارآفرین این مرز و بوم نیز یاد می کنند که حاصل سالها تلاش شبانه روزی اوانتشار صدها مقاله و کتاب برای تبیین ساختارها و پیشرفت چرخه صنعت ونیز بهبود فضای کسب و کار کشور است که اکنون به عنوان مرجع از سوی نهاد های دولتی و خصوصی، قانون گذار ، دانشگاهها و مراکز علمی و تحقیقاتی بکار گرفته می شود. حال آنکه از نگاه خود او اشتغال هزاران جوان و تحصیلکرده ایرانی در حالیکه با رضایتمندی تمام،دسترنج خود را به خانه می برند در پیشگاه خلیلی عراقی از ارزش و منزلت دیگری برخوردار است.

با این صنعتگر پیشکسوت در خصوص مسایل روز و وضعیت کنونی جامعه اقتصادی کشور و چشم انداز آن ، به گفتگو نشسته ایم.

بورس نیوز؛حضرتعالی به عنوان پدر صنعت ایران، جایگاه کنونی بازار سرمایه کشور را چگونه ارزیابی و چه راهکارهایی برای توسعه روزافزون آن لازم می دانید؟

علی رغم تمام پیشرفت هایی که در سالهای اخیر در بازار سرمایه شاهد هستیم، بازار سرمایه ایران به عنوان یک بازار نسبتا” نوظهور، هنوز به جایگاه واقعی خود در اقتصاد کشورمان نرسیده است. یکی از کارکرد های اساسی بازار سرمایه که گاهی از آن به عنوان “کارایی تخصیصی” یاد می شود، تخصیص درست منابع سرمایه ای، از صاحبان سرمایه به متقاضیان سرمایه است، به نحوه ی که بیشتر منابع جذب کاراترین بخش (تولید و صنعت) شود و شرکت هایی که کارایی لازم در صنعت را ندارند از جذب مناسب منابع سرمایه ای محروم بمانند. در حال حاضر اکثر بنگاه های اقتصادی اعم از خدماتی و تولیدی، تامین مالی سرمایه ای خود را از طريق بانک های تجاری انجام می دهند و تامین مالی بلند مدت از طریق بازار سرمایه که متولی اصلی تامین سرمایه در هر اقتصادی است، سهم قابل توجهی از این قضیه را ندارد. شاخص دیگری که بیانگر ایفای نقش بازار سرمایه در اقتصاد یک کشور است، نسبت ارزش بازار سرمایه به تولید ناخالص ملی است که در کشور های توسعه یافته حدود 100درصد است، در حالیکه در ایران این شاخص بنابر آخرین آمار ها کمتر از 50 درصد ميباشد. برای توسعه بازار سرمایه علاوه بر “کارایی تخصیصی”، “کارایی عملیاتی و اطلاعاتی” نیز لازم است. برای مثال، ما همچنان در برخی نماد ها شاهد تشکیل صف های خرید و فروش هستیم که نقدشوندگی و کارایی عملیاتی بازار را زیر سوال می برد. از جمله راهکارهای عملی که برای توسعه بازار سرمایه می توان ارائه داد تنوع بیشتر نهادها و ابزارهای مالی و آشناسازی سهامداران و صاحبان سرمایه با این نهادها و ابزارهاست. کمیته های فقهی و علمی سازمان بورس و اوراق بهادار با مهندسی های مالی که برای بومی سازی اوراق تامین مالی انجام می دهند، علاوه بر انتشار سهام، زمینه معاملات اوراق تامین مالی بدهی نظیر صکوک اجاره و … را نیز فراهم کرده اند، این در شرایطی است که بسیاری از صاحبان صنایع با این مفاهیم آشنایی ندارند و بطور سنتی تامین مالی “بانک محور” را بر هر نوع تامین مالی ترجیح می دهند.

بورس نیوز؛چرا به رغم حضور 400 شرکت و صنعت مختلف در بورس تهران، همچنان بخش خصوصی کشور نسبت به حضور پر رنگ تر در جامعه اقتصادی ایران و کنار زدن تفکر دولتی در تصدی گری ها، فقیر و ناتوان است؟

بحث خصوصی سازی و حضور پر رنگ بخش خصوصی در اقتصاد ایران بحثی کلان تر از بازار سرمایه و بورس است و بسته به اینکه واگذاری ها از طریق مذاکره باشد یا مزایده، بورس تنها مسیر خصوصی سازی را نشان می دهد و همانگونه که بیان شد نسبت ارزش بازار سرمایه به تولید ناخالص ملی (GNP) آنچنان چشم گیر نیست که بورس را نماد خصوصی سازی اقتصاد کشور تلقی کنیم. اگرچه در سال های اخیر رشد خصوصی سازی شتاب بیشتری گرفته و با تشکیل بازار های فرابورس، حتی امکان عرضه سهام شرکت های زیان ده نیز فراهم شده، ولی سرعت روند خصوصی سازی نسبت به برنامه های توسعه و چشم انداز اقتصادی کشور کند است. یک مشکل اساسی این مسئله عدم اعتماد دولت و بخش خصوصی نسبت به ایجاد انحصار در واگذاری ها برای طرف مقابل است. این مشکل را می توان با تجدید ساختار درست شرکت ها، پیش از واگذاری برطرف کرد. این تجدید ساختارها باید بگونه ای باشد که نه انحصار در دست دولت بماند که جایگاه بخش خصوصی تضعیف شود و نه انحصار به دست بخش خصوصی داده شود که منافع عمومی به خطر افتد. نکته دیگر این است که گاهی تصور می شود بخش خصوصیِ داخلی تواناییِ مالی و نقدینگی لازم برای حضور در تمامی واگذاری ها را ندارد که در این زمینه می توان روی سرمایه گذاری خارجی و یا واگذاری به صورت تدريجی نیز حساب باز کرد. همچنین استفاده از تجارب سایر کشورها و آشناسازی و فرهنگ سازی هرچه بیشتر نیز باید لحاظ گردد. لازم به ذکر است که هدف نباید تنها واگذاری باشد بلکه هدف، افزایش کارایی و فضای رقابت، کاهش هزینه دولت، بهبود فضای مشارکت و حضور مردم در اقتصاد، ارائه خدمات بهتر، کاهش فساد اداری و … است.

بورس نیوز؛فکر می کنید الگوی رفتاری و شخصی مدیران شرکت های بورسی و سهامداران آنها و از سویی دیگر دست اندرکاران بازار سرمایه تا چه حد به جامعه در حال توسعه نزدیک بوده و اساساً برای رشد ضریب شاخص تولید ناخالص ملی ایران (GNP)، بورس تهران به چه لوازمی باید تجهیز شود؟

بازار سرمایه ایران بازاری نوظهور است و با بازارهای بالغ که قدمت طولاني تري دارند قابل مقایسه نیست. اما با ارائه راهکارهای درست می توان بلوغ رفتاریِ اهالی بازار را بالا برد و فاصله ها را کم کرد. مشخصه هر بازار سرمایه که پیش از این نیز عنوان شد ابزارها و نهاد های آن بازار و میزان آشنایی و بکارگیری موفق آنها است. ما در بازار سرمایه ایران کمبود بسیاری از ابزار ها از قبیل فروش استقراضی، اختیار معامله و … داریم و بسیاری از نهاد های مالی نیز نظیر “بازار گردان تخصصی”، “مشاور سرمایه گذاری”، “صندوق های مشترک سرمایه گذاری تخصصی” (از قبیل صندوق های ارزشی و رشدی)، ETF و … را نداریم یا اگر هم داریم، فعالیت چشمگیری ندارند. برای مثال در بورس ایران برای کنترل رفتار های هیجانی سرمایه گذاران، هنگامیکه اخبار خوب یا بد به بازار می رسد، حد نوسان قیمت داریم؛ در حالیکه در بورس نیویورک، هر سهم، یک بازار گردان اختصاصی دارد تا در مواقع افزایش عرضه یا تقاضا، با خرید یا فروش آن سهم، قیمت آن سهم را در محدوده خاصی کنترل کند. صندوق های سرمایه گذاری در کشور ما دو سه سالی است که شروع به فعالیت کرده اند، این صندوق ها پول های خرد از افرادی که تخصص کافی ندارند جمع آوری و با تجمیع آن و به کمک تخصص خود، زمینه سرمایه گذاری مناسب آن را فراهم می آورند. انتظار می رود که این صندوق ها بیشتر تخصصی شوند و بدست افرادی سپرده شوند که بنیان های اساسی بکارگیری آنها را می دانند. وجود نهادهای ناظر قوی و قوانین محکم، ابزار دیگری برای کنترل و نرمال سازی رفتار اهالی بازار است. به هر حال بازار نظام مندی نظیر بورس نیازمند وجود ناظران و مقرراتی است که کارایی اطلاعاتی بازار را بالا ببرند. بارها شاهد بوده ایم بعد از اینکه ده روز سهمی در صف خرید است تازه اطلاعیه شفاف سازی آن از سوی ناشر به بازار می رسد، در حالیکه انتظار می رود شفافیت اطلاعاتی بازار بیشتر باشد.

بورس نیوز؛چرا بر خلاف سند چشم انداز ایران در سال 1404 شمسی، هیچ تلاشی برای جلوگیری از نزول میزان تولید ناخالص داخلی (GDP) کشور صورت نمی پذیرد؟ مقصر اصلی در این میان کیست؟

از آغاز برنامه های توسعه ای ایران در دهه 40 تا کنون، صرف نظر از اینکه GDP روندی کاهشی یا افزایشی داشته است، آنچه بیشتر اهمیت دارد، انحراف معیار بالای آن می باشد. زمانی در دهه 70 هجری شمسی، برخي جراحي هاي اقتصادي، نظیر سیاست های پولی و مالی انبساطی، تک نرخی کردن ارز و حذف محدودیت های وارداتی صورت گرفت که یکی از نتایج مقطعی آن افزایش تورم حتی تا 50 درصد بود که GDP کشور کاهش یافت. پس از آن نیز بیشتر شاهد افزایش و کاهش قابل توجه آن بوده ایم تا اینکه با روند پایداری، مسیر صعودی خود را طی کند. افزایش تورم ناشی از هدف مندی، افزایش میزان واردات برخی کالا ها که به دلیل ارتباط نداشتن با GDP کاهش آن را رقم می زند، کاهش سرمایه گذاری های خارجی بر اثر برخی تحریم ها بخصوص در حوزه نفت و انرژی، وابستگی به درآمدهای نفتی، نبود بخش خصوصی قدرتمند در کنار دولت و… علل اصلی این مسئله می تواند باشد. مجریان و قانونگذارن، بعنوان متولیان اصلی اقتصاد کشور می توانند با اتخاذ سیاست های پولی و مالی مناسب، تصويب قوانین کنترل واردات و نيز اجرای درست اصل 44 قانون اساسی و غيره، این مسئله را مدیریت کنند.

بورس نیوز؛چرا بر خلاف سند چشم انداز ایران در سال 1404 شمسی، هیچ تلاشی برای جلوگیری از نزول میزان تولید ناخالص داخلی (GDP) کشور صورت نمی پذیرد؟ مقصر اصلی در این میان کیست؟

مدتهاست كه “با دیدگاه سود و زیان به صنعت نگاه کردن” در کشور های توسعه یافته منسوخ شده است. امروزه، هدف “حداکثر کردن سود” با اهدافی نظیر؛ حداکثر کردن حقوق صاحبان سهام(stockholder)، در نظر گرفتن منافع ذی نفعان (stakeholder)، شامل افراد درون و خارج شرکت که به نحوی با شرکت در ارتباط اند، جایگزین شده است. تئوری های جدید مدیریت مانند “تعامل سازمان با محیط”، “سازمان به مثابه موجوده زنده” و غيره نمونه هایی از این دست است که بقای سازمان، مستلزم حفظ ارتباطی مستمر و دائمی با محیط ميباشد به گونه ای که سازمان و محیط در ارتباطی متقابل به هم نفع برسانند. این تئوری ها که تا کنون بارها اثبات شده اند بیانگر این است كه تنها کسانی برای بلند مدت می توانند در دنیای رقابتی امروز دوام بیاورند که خدمت رسانی به مشتریان و حفظ منافع عمومی را مزیت اصلی رقابتی خود قلمداد کنند. دیدگاه سود گرایانه و سوداگرانة صِرف به صنعت، دیدگاه محدودی به حساب می آید که جوابگوی حضور بلند مدت در صنعت نمی باشد. لذا صاحبان سرمایه و صنعت گران باید با دید بلند مدت به دنبال حفظ ارتباط دو سویه با اجتماع و میحط خود باشند. نکته دیگر اینکه با افزایش خلاقیت، تحقیق و توسعه می توان در قسمت هایی که به ظاهر سودآوری ندارند روزنه های امید بخش را کشف و با خلق ارزش در آنها، فعالیت های ایجاد کرد که بیشترین نفع را به صاحبان صنایع و اجتماع پیرامون آنها برساند.

بورس نیوز؛جایگاه صنعتگر ایرانی را در شرایط فعلی چگونه می بینید و اینکه در حال حاضر خواست اصلی صنعتگران و معدن کاران کشور بویژه از مدیران بازار سرمایه توجه به چه مسایلی است؟

ابتدا باید جایگاهی که ایده ال صنعت گران و صاحبان سرمایه است را تعریف کنیم و ببینیم شرایط کنونی تا چه میزان با این جایگاه فاصله دارد. یک صنعت گر که با کارایی قابل قبولی صنعت خود را پیش می برد و کالا و خدمات ارزنده ای را به جامعه ارائه می دهد انتظار دارد که به منابع مالی اعم از اینکه برای بلند مدت باشد یا کوتاه مدت، براحتی و با قیمت منصفانه دسترسی داشته باشد. لذا بازار سرمایه باید اصلی ترین محمل برای تامین مالی بلند مدت و بازار پول گزینه اصلی برای تامین مالی کوتاه مدت باشند. این مهم در شرایط فعلی از جایگاه ایده آل خود فاصله قابل توجهی دارد و شرکت ها برای تامین مالی خود دچار مشکل اند و انتظار صنعتگران از بازار های سرمایه و پول که همانا تامین مالی منصفانه و آسان است، فراهم نیست. نکته دیگر بحث ثبات رویه ها و قوانین است. صاحبان سرمایه با دید بلندمدت وارد صنعت می شوند و انتظارات خود از آینده را بر حسب ثبات قوانین و مقررات رقم می زنند. حال اگر قرار باشد با تغییرات سریع مدیریتی که هم اکنون رخ می دهد، قوانین و رویه ها نیز تغییر نکند، صنعت ثبات خود را از دست میدهد و حقوق صنعتگران ضایع می شود. همانگونه كه امروز ما از چشم انداز 1404 برخوردار ميباشيم و به قانون اجراي سياست هاي كلي اصل 44 دست يافته ايم و اصل 44 سابق قانون اساسي با ابلاغيه مقام معظم رهبري 180 درجه تغيير جهت داده بايد به اقتصاد بازار، دست يابيم و قوانين مترقي چون “شوراي گفتگو” بنحو كاملا” مسالمت آميز و نيز “قانون فضاي كسب و كار” در محيط تفاهم صميمانه با دولت اجراء گردد تا انشاا. . . با اينگونه تعاملات مسالمت آميز و كارساز، دولت به شايسته ترين صورت حاكميت كند و بخش صنعت و معدن با بهره وري كامل به ايفاي تمامي رسالت هاي خود از جمله خدمت به ارتقاء GDP بپردازد.

بورس نیوز؛اجرای قانون هدفمندی یارانه ها در یکسال گذشته را چگونه ارزیابی و لازمه موفقیت در آنرا چه می دانید؟

آغاز هدفمندی یارانه ها موفق بود و از بسیاری شوک های تورمی و نا آرامی هایی که حاصل از اجرای آن در کشورهای دیگر بود در امان ماند و حتی صندوق بین المللی پول نیز آن را مفید ارزیابی کرد و اثرات مثبتی از آن را روی اقتصاد ایران پیش بینی کرد. اصلاح الگوی مصرف از سوی مردم بنا بر آمار اعلام شده چشمگیر است و ضریب جینی نیز اوضاع مساعدی پیدا کرده که همه اینها تحسین برانگیز است. با این حال، ایراداتي به طرح، بویژه از دید صنعت گران وارد است. بنا بر مفروضاتی که در ابتدا عنوان شده بود قرار بود 30 درصد از منابع حاصل از آزادسازی به صنعت واگذار شود که این میزان عملا واگذار نشد و بیشتر منابع نقدی به سمت خانواده ها روانه شد و خانواده ها بیش از ميزان 50 درصدی که برای آنها تعیین شده بود دریافت کردند. بسته های حمایتی برای تولید نظیر خط اعتباری، جوایز صادراتی، افزایش بهروری و … نمی تواند در کوتاه مدت جایگزین اینچنین شوک عظیم اقتصادی باشد. اینکه انتظار داشته باشیم پس از هدفمندی یارانه ها واحد های صنعتی به سرعت مصرف حامل ها را پایین بیاورند، بهروری خود را بالا ببرند و برنامه هایی برای فروش خود بریزند تا از مزایای صادراتی بهرمند شود تصور اشتباهی است. نکته دیگر اینکه بیشتر یارانه ها به صورت نقدی بین مردم توزیع می گردد که این مسئله باعث افزایش تورم و سرگردانی نقدینگی میشود. لذا توصیه می گردد برای اجرای موفق طرح، بسته های حمایتی صنعتگران مغفول نماند و این بسته های حمایتی جوابگوی نیازهای کوتاه مدت و بلند مدت صنعتگران باشد و واقع بینی های لازم در آنها لحاظ گردد. بجای پرداخت نقدی یارانه به خانوارها نیز می بایست بسته های حمایتی تعریف کرد که جلوی رشد نقدینگی و تورم در جامعه را بگیرد، چراکه هدف اصلی “هدفمند کردن یارانه هاست” نه “نقدي کردن آن”.

بورس نیوز؛وقوع برخی بی انظباطی ها در سیاست های پولی و مالی از جمله تلاطم در بازار ارز یا طلا و یا کشف هر چند وقت یکبار اختلاس ها و کلاهبرداری های بانکی را ناشی از چه عاملی دانسته و اثرات آن برای صنعت کشور را چگونه ارزیابی می کنید؟

نهاد مسئول در قبال سیاست های پولی و مالی، بانک مرکزی است و انتظار می رود آشفتگی های موجود در بازارهای مذکور از طرف بانک مرکزی به سرو سامان برسد. فشارهای اخیر از سوی رسانه ها، صنعت گران و حتی برخی نهادهای مسئول به بانک مرکزی و بالاخص شخص رئیس کل نیز گویای این مطلب است. از جمله عوامل دیگری که به این آشفتگی ها دامن می زند می توان به چند نرخی بودن دلار و سکه از سوی بانک مرکزی و بازار آزاد اشاره کرد. در اوایل دهه قبل نیز این شکاف قیمت، قابل ملاحظه بود بگونه ای که نرخ رسمی دلار حدود 170 تومان بود در حالیکه نرخ آزاد آن حدود 790 تومان، در آن برهه از زمان دلار تک نرخی شد ولی در شرایط کنونی موارد فراوانی وجود دارد که باید آنها رانیز برای تک نرخی کردن لحاظ کرد. دیگر آنکه در سال های اخیر تعداد صرافی ها و بانک ها آنقدر زیاد شده که نظارت بر آنها را مشکل کرده است. نقدینگی سرگردان در جامعه که مقداری از آن به طرح تحول اقتصادی بر می گردد عامل دیگر این آشفتگی ها می تواند باشد. تحریم احتمالی نفت و بانک مرکزی و نگراني از کاهش منابع ارزی در سالهای آتی نیز فکر بسیاری از سرمایه گذاران را به بازار ارز و سکه معطوف ساخته و سوء استفاده برخی سوداگران که از تلاطم و آشفتگی بازار نهایت استفاده را می کنند و سود های کلان به جیب می زنند را نیز نمی توان نادیده گرفت. در مورد بحث اختلاس و کلاهبرداری از سیستم بانکی، بیشتر بحثِ اشکالات ساختاری و نيز كنترلهاي داخلي مطرح است و نه تنها بانک ها بلکه سایر سیستم ها و سازمان های کشور که در آنها جریان پول جابجا می شود، به لحاظ مالی، فساد پذیرند. ساختارهای سنتی دیگر نمی تواند جوابگوی نیاز های امروزی باشد. بعلاوه بايد بر نظامات پولي و مالي شفافيت كامل حاكم شود و در كشورمان برخورد با خاطيان دور از تسامح و تساهل صورت گيرد و حسابكشي جدي اعمال شود. بحث مهم ديگر در پیشگیری از فساد مالی و همچنين نکول مشتریان، رتبه بندی اعتباری (credit rating) است که هم میبایست در داخل بانک و هم در خارج آن توسط موسسات متخصص اجراء گردد. تا آنجا كه آمار ها نشان می دهد این بحث در داخل بانکها به روش های سنتی انجام می شود و نيز خارج از بانکها، موسسات معروف خارجی نظیر اس اند پی، مودیز یا فیچ در سطح بين المللي هستند كه بدليل تحريم با ما همكاري نميكنند و موسسه قوی نیز در داخل جایگزین آنها نشده است. لذا این تأكيد جدي وجود دارد که سیستم بانکی نیاز مند اصلاح ساختار های سنتی، افزايش كنترل هاي داخلي، اعتلاي توانمندی های تخصصی و نرم افزاری است.

بورس نیوز؛چندی پیش معدنکاران بخش خصوصی سنگ آهن کشور از جمله شرکت های بورسی چادرملو و گل گهر سیرجان بر خلاف مقررات موجود، وادار به پرداخت هزینه ای تحمیلی به ایمیدرو به بهانه حق پرداخت پروانه بهره برداری برای کمک به صندوق بازنشستگان کارکنان فولاد شدند که سودآوری آنها را با این اقدام تا حدی کاهش می دهد. چنین رفتاری از سوی دولت با صنعتگری که گناه او فقط خوب کار کردن است، چه توجیهی دارد؟

موضوع صندوق بازنشستگان فولاد قضیه تازه ای نیست حتی زمانی قرار بود کارگروهی به مسئولیت وزیر اقتصاد، ادغام این صندوق با صندوق تامین اجتماعی را انجام دهد که این مسئله هنوز تحقق نیافته است. بر اساس قوانین داخلی وزارت صنایع که در دهه 70 تصویب شده، قرار بر این بوده در صورت کمبودهاي مالي، این وجوه از سوی تولیدکنندگان اصلی فولاد تامین گردد. ولی آنچه اهمیت دارد، پرسش این سوال است که چرا در حین واگذاری واحدهای فولادی به بخش خصوصی در میانه های دهه 80 ، این مسئله تعیین تکلیف نگردیده است. در حال حاضر نماد چهار شرکت بورسی که سهم قابل توجهی از ارزش بازار سهام را به خود اختصاص داده اند بخاطر همین مسئله بسته شده است و این شرکت ها دارای سهامداران خرد و بزرگی اند که از حقوق اصلی خود که همان نقدشوندگی سهامشان است محروم مانده اند. نکته دیگر اینکه این سهامداران بر اساس تحلیل هایی که از سودآوری آتی سهم داشته اند، اقدام به خرید سهم کرده اند و حال پذيرفتني نيست كه هرگاه صندوق فولاد با کسری وجوه مواجه شود منافع سایر سهامداران به خطر افتد. قانون کمک به صندوق فولاد زمانی تصویب شده بود که این سهام هنوز در بورس عرضه نشده بود و پای منافع سرمایه گذاران خرد مطرح نبود و در حین عرضه این سهام به عموم باید این مسائل لحاظ می شد. مشکل اساسی این مطلب همان مسئله تجدید ساختاری بود که در بحث خصوصی سازی مطرح شد. و لذا بايد چاره جوئي نمود تا منافع بخش خصوصی با مخاطره روبرو نشده و جبران مافات گردد.

بورس نیوز؛ضمن ارزیابی خود از تأثیر تحریم های بین المللی و راهکار مقابله با آن، چه توصیه ای به دولت برای رشد جایگاه صنعت داشته و در آخر اینکه در زمان حضور جنابعالی در شرکت صنعتی بوتان و بانک کارآفرین تا چه حد دیدگاهها و باورهای کلیدی شما در مسیر توسعه صنعت و بهبود کسب و کار تبیین و اجرا شده است؟

در خصوص مقابله با تحريم ها بايد بگويم كه تحمل تحريم ها براي صنعت و صنعت گران، سخت است اما ما را از پاي در نخواهد آورد. بنظرم موارد زير ميتواند بعوان راهكارهاي برون رفت از تحريم ها موثر باشد:

1- مراجعه دوستانه به اتاقهاي بازرگاني و تشكلهاي كارفرمايي كشورهائي كه ما را تحريم نموده اند و متقاعد كردن آنها در خصوص اينكه قطع مناسبات تجاري، متقابلا” به منافع اقتصادي هر دو كشور زيان وارد مي كند و قطع اين تعامل تجاري آنهم در شرايط بحران مالي جهاني با كشور نفت خيز و صاحب ذخاير عظيم گاز طبيعي چون ايران، زيان متقابل در بر دارد و بلحاظ مردم دوستي و اصول انساني قابل توجيه و تأييد نيست.

2- شايد مراجعه به دادگاه هاي ذيصلاح و بيطرف بين المللي، بتواند راههاي برون رفت از اين مشكل را بنفع بخشهاي اقتصادي كشور كه كاركنان كثيري در اختيار دارند، پيش پاي ما قرار دهد.

و اما در خصوص موضوع بسيار مهمي چون مقوله “رشد جايگاه صنعت” بايد بعرض برسانم كه شصت سال عمر حرفه اي اينجانب مصروف اشاعه و توسعه فرهنگ صنعتي و خدمت به توسعه صنعتي بويژه از طريق تشكل هاي صنعتي گرديده كه حاصل آن دهها هزار صفحه كار كارشناسي است كه از طريق انجمن هاي حرفه اي و شخص اينجانب تقديم مجلس شوراي اسلامي، دولت، وزارت صنايع و . . . گرديده است. “راهكارهاي توسعه صنعتي”، “استراتژي توسعه صادرات”، “مقالات متعدد در امر خصوصي سازي و اصل 44″، “استراتژيهاي دوران بازسازي بعد از جنگ تحميلي”، “حاكميت خوب”، “تلاش براي بهبود فضاي كسب و كار و رفع موانع توليد، تعامل با دولت و . . .”، تنها بخشي از فعاليت هاي حرفه اي و فراحرفه اي (اجتماعي- اقتصادي) اينجانب بوده است كه شرح همه آنها از حوصله اين مصاحبه خارج است.

در طول قريب به 60 سال فعاليت حرفه اي در شركت بوتان كه بيش از يك دهه آن توامان در بانك كارآفرين بوده است، ديدگاهها و سياست هاي كلي اينجانب، “تعامل با دولت”، “انباشت سرمايه هاي اجتماعي”، “تقويت بخش خصوصي”، “تقويت اقتصاد ملي”، “توسعه منابع انساني”، “ارتقاء بهره وري”، “توانمند سازي تشكل ها”، رعايت اخلاق حرفه اي”، “حفظ محيط زيست” و در نهايت خدمت به توسعه پايدار بوده است. در خصوص نحوه اداره امور سازمان و مديريت انساني، شاخص هايي چون “شايسته سالاري”، “خودانگيختگي،، “هم افزايي”، “خرد جمعي”، “تفكر خصوصي”، “مسئوليت پذيري”، “يادگيري مستمر”، “احترام به باورها و ارزش هاي ديگران”، “تصميم گيري بر مبناي اطلاعات”، “باور به ممكن بودن غير ممكن ها”، “تحقيق و پژوهش”، “پايش، رسيدگي و حسابرسي كارها”، “ترجيح منافع ملي به منافع صنفي و ايضا” ترجيح منافع صنفي به منافع فردي”، “مديريت مشاركتي” و . . . را با ياري و همدلي همكاران خوبم به اجراء گذاشتيم كه نتيجه آن بنگاه هاي اقتصادي سالم، موفق و بالنده است.

انتشار 20 ميليارد تومان اوراق مشاركت توسط شركت صنعتي بوتان و فروش آن در فرابورس تنها ظرف چنددقيقه! (در حاليكه بيش از 40 برابر آن تقاضا وجودداشت!) صرفا” يكي از موفقيتهاي گروهي است كه در آن افتخار خدمت دارم.

و اما موضوع آخر، در طول 12 سال كه اينجانب افتخار خدمتگزاري در هيأت مديره بانك كارآفرين راداشتم، تمامي امكانات نظام راهبري بانك، مصروف اعمال مديريت علمي و متابعت از اساسنامه و مقررات و سياستهاي بانك مركزي گرديد بطوريكه اين بانك، يكي از سالم ترين نظامات بانكي و پولي را طراحي و پياده سازي نمود كه يك الگوي موفق بانكي بحساب مي آيد.

جا دارد كه در اين زمينه از مديريت داهيانه ياور هميشگي و همكار دانشمندم جناب آقاي دكتر عقيلي مديرعامل سابق بانك كه رهنمودهاي ايشان همواره چراغ راهمان بود، و ايضا” اعضاء بسيار فاضل و ارجمند هيأت مديره سپاسگزاري نمايم. انشاء الله ايشان فرصت نمايند، تجارب خود را در اصول و مديريت بانكداري خصوصي براي اصحاب حرفه و جامعه مدون نمايند.

گفت و گو از رضا امامی