نوشته‌ها

تجارت فردا

سخت و دشوار اما همچنان امیدوارانه

آیا می‌توان به رونق تولیددر سال ۹۲ امیدوار بود؟

هفته نامه تجارت فردا / ویژه نامه فصل انتظار/ تاریخ انتشار/ دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۱

سال جاری سال سختی برای تولید و صنعت کشور بوده و سال آتی را نیز می‌توان با توجه به پیش‌بینی رشدهای پایین اقتصادی برای کشورمان و نیز در چارچوب مناسبات موجود و سازوکارهای غالب، سال دشواری برای تولید کشور دانست.

محسن خلیلی عراقی رئیس کمیسیون صنعت اتاق تهران

سال جاری سال سختی برای تولید و صنعت کشور بوده و سال آتی را نیز می‌توان با توجه به پیش‌بینی رشدهای پایین اقتصادی برای کشورمان و نیز در چارچوب مناسبات موجود و سازوکارهای غالب، سال دشواری برای تولید کشور دانست. درباره چرایی این وضعیت و رکود تولید کشور می‌توان در یک عبارت کلی عنوان کرد توسعه فعالیت‌های تولیدی وابسته به آن است که یک بنگاه صنعتی در محیط سلامت کسب‌وکار بتواند درآمد-هزینه کند. اما درآمد و هزینه کردن بنگاه‌های تولیدی به عوامل درون و برون‌بنگاهی وابسته است. اینکه یک بنگاه چگونه می‌تواند ظرفیت‌های تولیدی و مدیریت خود را در جهت طراحی، تولید و بازار محصولات سوق دهد و از سوی دیگر نظام اداری و تقنینی کشور چگونه می‌تواند در منطقی کردن هزینه‌های منبعث از محیط کسب و کار و محیط کلان اقتصادی عمل کند. بر اساس این بیان کلی و در ارتباط با وضعیت نامساعد بنگاه‌های تولیدی و فضای کسب‌وکار مولد می‌توان موانع و مشکلات را این‌گونه دسته‌بندی کرد.

ریشه‌های اقتصادی

1- پایین بودن ظرفیت جذب و انباشت سرمایه که تابعی از رویکردهای راهبری و مهارت‌های مدیریتی، قابلیت‌های سرمایه انسانـی، سرمایـه اطلاعاتـی، سرمایـه اجتماعـی، فرآیندهای ارزش‌آفرین و تعاملات منطقه‌ای و بین‌المللی است.

2- بالا بودن هزینه‌های معاملاتی در فعالیت‌ها که تابعی از شاخص‌های آزادی‌های اقتصادی از جمله: آزادی تجاری، آزادی کسب‌وکار، آزادی مالیاتی، سیاست‌های پولی و مالی، اندازه دولت، آزادی سرمایه‌گذاری، حقوق مالکیت، رهایی از فساد و آزادی نیروی کار است.

3-جذابیت محدود بازار داخلی برای سرمایه‌گذاران خارجی

4- تمرکز سیاست‌های پولی و مالی کشور به فعالیت‌های غیرصنعتی و غیرتولیدی.

ریشه‌های ساختاری

1- تداوم حاکمیت مکانیسم‌های اقتصاد دولتی در فعالیت‌های تولیدی و صنعتی

2-ضعف نظام پاسخگویی و حساب‌پس‌دهی در فعالیت‌های صنعتی و اقتصادی

3-ضعف ساختاری و رویکردی در ایجاد فضای مشارکتی کلیه ذی‌نفعان در تصمیم‌گیری‌های صنعتی-اقتصادی

4-ضعف ساختاری در تولید و تبادل اطلاعات اقتصادی و ایجاد شفافیت اطلاعاتی

5-ضعف در نهادینه کردن تصویر و چشم‌انداز مشترک و روشن از آینده صنعت و تولید کشور

6-کم‌توجهی به بستر‌سازی و ایجاد زیر‌ساخت‌های لازم در جهت اصلاح و بهبود شیوه‌های شناخت

7-کم‌توجهی به ایجاد بسترهای مورد نیاز در توسعه و گسترش کارآفرینی و سرمایه‌گذاری

8-  افزایش بی‌رویه و مستمر هزینه‌های دولت وگسترش بوروکراسی در ادوار مختلف.

ریشه‌های مدیریتی

1- ایجاد اختلال در فضای رقابتی بازار به علت مدیریت بنگاه‌های اقتصادی و تداوم تصدی‌گری دولت‌ها

2-ضعف ساختاری در به کارگیری نظرات کارشناسی و تخصصی در فعالیت‌های اقتصادی و صنعتی

3- کم‌توجهی به قوانین و سیاست‌های بالادستی در برنامه‌ریزی و مدیریت اقدامات صنعتی و اقتصادی

4-ضعف ریشه‌ای در فرآیند شایسته‌سالاری در انتخاب و گماردن متخصصان در ادوار مختلف

5- تضعیف ساختاری در فرآیند توسعه مهارت‌ها و قابلیت‌های مورد نیاز فعالیت‌های صنعتی-اقتصادی

6- نارسایی فرآیند خصوصی‌سازی و واگذاری بنگاه‌های اقتصادی دولتی به بخش خصوصی

7- ضعف مدیریتی بخش خصوصی در کارآمد کردن بنگاه‌های اقتصادی

8-تلاش اندک بخش خصوصی برای تحکیم جایگاه خویش و پذیرش مسوولیت اداره و مدیریت اقتصاد.

ریشه‌های عملیاتی و تکنولوژیک

1-عدم وجود یکپارچگی در نظامات اقتصادی و اعمال دیدگاه‌های بخش‌نگری و جزیره‌ای بودن امور

2-ضعف ساختاری در اختصاص منابع مالی و مدیریت ضعیف پروژه‌های سرمایه‌گذاری صنعتی-اقتصادی

3-مستهلک شدن تجهیزات، ماشین‌آلات و تکنولوژی فرآیندهای تولید در بنگاه‌های اقتصادی و آماده نبودن شرایط در بخش خصوصی برای به کارگیری تکنولوژی‌های به‌روز و مدرن

4- پایین بودن قابلیت‌ها و توان داخلی بنگاه‌های اقتصادی در جهت رقابت‌پذیر بودن بخش خصوصی.

به موارد فوق باید به طور مشخص سه مورد مهم و اساسی «قانون هدفمندی یارانه‌ها»، «تحریم‌ها» و نیز «بی‌ثباتی بازار ارز» را افزود. صنعت کشورمان تا پیش از اجرای قانون هدفمندی نیز از بهره‌وری پایین سرمایه‌گذاری در رنج بود و با اجرای این قانون و به خصوص بلاتکلیفی در چگونگی اجرای فازهای بعدی آن بر این سردرگمی سرمایه‌گذاران و نهادهای مالی برای حضور در بخش تولید کشور افزوده شده است که این خود می‌تواند به بلاتکلیفی بنگاه‌های صنعتی بینجامد. از سوی دیگر «تحریم‌های فزاینده» علیه کشورمان بر متغیرهای اساسی در زمینه واردات مواد اولیه و تکنولوژی و صادرات و همگی بر تولید صنعت و بهره‌وری تولید تاثیر گذاشته است. به این دو عامل باید مشکلات ارزی را افزود که تلاطمات شدید در این بازار نیز بر عملکرد بنگاه‌های صنعتی تاثیر بسیار منفی نهاده است. چرا که از یک سو خرید مواد اولیه و کالاهای سرمایه‌ای آنها را که به ارز وابسته است با افزایش بیش از دو‌برابری نرخ دلار با مشکلات حاد مواجه کرده و از سوی دیگر با گران تمام شدن کالاهای تولیدی و پایین بودن قدرت خرید مردم، تولیدکنندگان را با محدودیت بازار مواجه کرده است. به این همه باید برخوردهای تعزیراتی را افزود که بدون توجه به مشکلات فوق با انواع و اقسام بخشنامه‌ها و دستورالعمل‌ها و بعضاً رفتار غیرمنصفانه، عرصه را برای فعالیت‌های اقتصاد مولد هرچه تنگ‌تر می‌کنند. البته این همه که گفته شد از مشکلات و سختی‌ها و رکود و تورم و… به معنای تسلیم و ناامید شدن از تلاش بر بهبود وضعیت نیست. چرا که این معضلات ریشه‌ای با وجود قابلیت‌های بزرگی همچون فرهنگ و تاریخ تمدن غنی، نیروی کار جوان و مستعد، منابع فراوان زیرزمینی، موقعیت استراتژیک جغرافیایی، بازار مصرف بزرگ داخلی و منطقه‌ای و زیر‌ساخت‌های قابل قبول می‌تواند در سایه ترجمان «توسعه» با معانی فوق‌الذکر که «انسانیت» و «اخلاق» محور آن است کشورمان را در مدار توسعه‌یافتگی قرار دهد؛ بنابراین به نظر می‌رسد باید «انسان» را محور قرار دهیم و تعریفی را مبنا قرار دهیم و معبر سختی‌ها و تنگناها و مشکلات را با عشق و محبت و دوستی چراغان و افقی روشن را در انتهای راه برای جامعه رسم کنیم.

شاید تعریف ذیل، تعریف مناسبی برای توافق همگانی باشد: «توسعه انسانی، توسعه‌ای است بر مبنای اولویت‌های رفاه انسانی که هدف آن تضمین و گسترش گزینه‌های مردم برای برابری هر چه بیشتر فرصت‌ها برای تمام جامعه و توانمندسازی آنان به صورتی که همه در فرآیند توسعه مشارکت کرده و از آن متمتع شوند» (گزارش توسعه انسانی سازمان ملل 1996). تعریفی که مولفه‌های آن در سند چشم‌انداز توسعه کشورمان در افق 1404 نیز مورد تاکید قرار گرفته است، یعنی رشد توامان اقتصادی با عدالت اجتماعی و عزت و منزلت انسانی. باید در نظر داشت که توسعه دیگر امروز موضوعی داخلی نیست، بلکه موضوعی کلیدی و بین‌المللی است، چنان‌که از یک سو شاهد موفقیت‌های کشورهای موسوم به بریک (برزیل، هند، چین، آفریقای ‌جنوبی، روسیه) هستیم و از دیگر سو متاسفانه لشگر کشورهای شکست‌خورده در این مسیر را مشاهده می‌کنیم (سومالی، سودان، رواندا، لیبریا، افغانستان، بروندی و…) (گزارش سال 2007، سازمان سرمایه برای صلح). آنچه در نمونه‌های موفق مشخص است آن است که تا هنگامی که دولت و جامعه همسوی هم کار کنند و نه در جهت متفاوت، دستاوردهای مطلوب توسعه می‌تواند حداقل در شرایط اقتصاد کلان حاصل شوند (جفری هینز، مطالعات توسعه). و از سوی دیگر خشونت‌های داخلی، امر توسعه را در کشورهای توسعه‌نیافته ناممکن ساخته و توان ملی آنها را به ‌شدت تحلیل می‌برد. پس چه زیباست به جای آنکه با فراموشی مصالح ملی اوقات خود را مصروف تضاد و تفریق نیروها کنیم با همکاری و همراهی و هم‌اندیشی موجبات تجمیع آثار وجودی و دستاوردهای عمومی را فراهم سازیم. «توسعه» بدون شک یک هنر رفتاری است که با برخورداری از سلوک و همراهی و همکاری حاصل می‌شود و بی‌تردید همه در زندگی خود مشاهده کرده‌ایم که حاصل تجمیع توانایی‌های انسان‌ها از جمع جبری نیروهای آنها فزون‌تر است. در نهایت اینکه صنعت کشور دست از تلاش و سعی برای غلبه بر مشکلات برنخواهد داشت و با اتکا به قابلیت‌ها و مزیت‌های فراوان موجود، و تجربیات انباشته طی ده‌ها سال فکر و کار، همچنان موتور رشد و توسعه اقتصادی کشور باقی خواهد ماند.

توجه شرکت‌ها به مسئولیت اجتماعی، تحول‌ساز اخلاق و اقتصاد است

گفت‌وگو با محسن خلیلی‌عراقی درباره وضعیت اخلاق در کسب‌وکار

سایت اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران 29 مهر 1398

به‌گفته خلیلی‌عراقی پدر صنعت ایران، آزادی و رقابت‌پذیری دو اصلی است که می‌تواند مقوم اخلاقی‌تر شدن فضای کسب‌وکار باشد. همچنین توجه به مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها می‌تواند مقوم اخلاق باشد.

آزادی و رقابت‌پذیری دو اصلی است که می‌تواند قوام‌دهنده اخلاق در فضای کسب‌وکار باشد. محسن خلیلی‌عراقی، پدر صنعت ایران معتقد است: پشت صف‌ها رانت خوابیده است و کسانی که نفوذ سیاسی بالایی دارند از آن استفاده می‌کنند. خلیلی‌عراقی معتقد است که در حوزه تجارت در بازارهای کوچک و محلی اعتماد و اعتبار به عنوان ابزار کنترلی وجود داشت. او تاکید می‌کند که بهترین راه و روش هم‌آمیزی و هم‌افزایی تحول‌ساز اخلاق و اقتصاد، مسئولیت اجتماعی شرکت‌هاست. این گفت‌وگو را بخوانید.

اين روزها از بی اخلاقی در حوزه كسب و كار می گويند؛ چرا كسب و كارها بی اخلاق شده اند؟

اینكه امروز از  “بی اخلاقی در حوزه كسب و كار”  می گویند می تواند وجوه مثبت و منفی داشته باشد. وجه مثبت آن ، بیانگر توجه جامعه به ضرورت وجود  این مولفه در فعالیت اقتصادی است . در واقع اكنون جامعه به این هوشیاری تاریخی رسیده است كه هر كسب و كاری را بر نمی تابد و عنصر اخلاق را ضرورت فعالیت اقتصادی برمی شمارد.

اما وجه منفی همان است كه همه می دانیم ، اینكه متاسفانه به علل مختلف اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی  مشاهده می كنیم كه در مواردی رو به تزایید افراد برای كسب سود فردی منافع ملی و اجتماعی را زیر سوال می برند و جامعه را با محصولات و خدمات معیوب شان دچار ضرر و زیان و بعضا نیستی و نابودی می كنند (نمونه های بی اخلاقی  در حوزه تولیدات و خدمات دارویی و بهداشتی و خوراكی و…. ). اینكه اما فرموده اید ” چرا كسب و كارها بی اخلاق شده اند ؟ ”  ،  فرضی است كه مانند هر فرض دیگری نیاز به اثبات و سپس بحث و جدل دارد. معلوم نیست فرض خبرنگار محترم صحیح باشد و باید گزارشهای آماری و بررسی های میدانی و.. پشتوانه این ادعای مفروض باشد.

شاهد رواج بی‌اخلاقی را می‌توان در بروز فسادهای اقتصادی دانست. این نوع بی‌اخلاقی چگونه در کسب‌و کارها جا گرفته است؟ آيا وضعيت اخلاق در حوزه های متعدد مثل بازرگانی و تجارت با صنعت فرق می كند؟

دلایل بی اخلاقی در كسب و كارها همچنان كه قبلا اشاره  شد ابعاد و عرصه های مختلف دارد و تبیین آن امر ساده ای نیست . اما شاید یك منظر كلی و دلیل اصلی به گواهی معیارها و شاخص های اقتصادی ، میزان  ” آزادی ” و ” رقابت پذیری ” اقتصادی است . بعبارتی هر چه اقتصادی از انحصارات و مداخلات اختلال زای دولت ها و بگیر وببند و زور و تحكم خالی تر و ” آزادی ” و ایجاد فضای امن و آرامش و ثبات اقتصادی و حضور دولت ها به عنوان داور و نه بازیگر در عرصه اقتصادی و قدرتمندی نهادها و تشكل های صنفی و مدنی افزون باشد می توان شاهد اخلاق بیشتر در كسب و كارها و عرصه اقتصاد بود.

اینكه آیا اخلاق در عرصه های مختلف اقتصادی همچون صنعت و تجارت  با یكدیگر متفاوت است یا خیر به گمانم نمی توان حكم كلی داد. بسته به ساختار و سازوكار عرصه های مختلف اقتصادی در هر كشور و در دورههای زمانی مختلف با یكدیگر دارد و میزان وجود و رعایت همان اصول فوق یعنی ” آزادی ” و ” رقابت پذیری “.

ساختار اقتصادی و توليد رانت محور چقدر بر وضعيت اخلاق در بازار تاثير گذاشته است ؟

قطعا تاثیر رانت بر اخلاق كسب و كار بسیار است مثلا  فساد جایی رخ می دهد كه  نرخ بهره پایین نگاه داشته می شود و برای گرفتن وام های ارزان قیمت، پشت در بانک صف بسته می شود. البته مردم عادی نمی توانند این وام ها را بگیرند، بلکه کسانی که نفوذ سیاسی دارند و صاحب شرکت های بزرگ دولتی هستند این منابع را دریافت و سپس تلف می کنند .همینطور ثابت نگاه داشتن نرخ ارز و یا زیر قیمت بازار بودن آن كه حجم عظیمی از فساد و بی اخلاقی ها را باعث می شود و به شكل گیری اقتصاد سایه و قاچاق و… منجر می شود.

چرا نسل جديد بازاری ها بدنبال سود كلان هستند؟

 اینكه  سوال فرمودید نسل جدید بازاری ها بدنبال سود كلان هستند ، فرضی است كه باید همچون سوال اول ، ابتدا اثبات شود و من از آن بی خبرم. اما یك نكته به هر حال وجود دارد و آن این است كه اولا اقتصاد كشورمان مانند تمام اقتصادها در حال بزرگ شدن است و طبعا این امر سبب بازدهی بیشتر در اقتصاد می شود. اشكالی هم ندارد اگر بنگاههای تجاری به سود بیشتری برسند مشروط بر آنكه در چارچوب قانون و پرداخت مالیات و…باشد. در جهان هم مشاهده می كنیم كه هر ساله فهرست میلیاردرها و سود بنگاههای تجاری و خدماتی و… افزون می شود و جامعه هم ضد اخلاقی تر نمی شود و چه بسا بالعكس. به هر حال كسب سود و افزایش آن منافاتی با اخلاق ندارد مشروط به شروطی كه عرض شد.

در بازار سنتی سازوكارهای حاكم چگونه می توانست از زياده خواهی ها جلوگيری كند ؟

پاسخ این سوال مانند سوال قبل برای من دشوار است . چرا كه اینجانب  از ابتدای فعالیت اقتصادی خود  در قالب ” صنعت ” فعال بوده ام و هرگز كار تجاری نكرده ام و با رسم و رسومات این حوزه ارتباط نزدیكی ندارم.اما برای آنكه این سوال تان بی پاسخ نماند و از منظر یك  شهروند پاسخم این است كه  به گمانم عامل این قضیه وجود دو مولفه  ” اعتماد ” و ” اعتبار ” بوده است. در معاملات به هم اعتماد می كردند و اگر هر یك از طرفین از این اعتماد سو استفاده می كرد ، ” اعتبار ” خود را از دست می داد و از بازار حذف می شد. این مكانیزم البته همچنان در بازار های كوچك و محلی  جواب می دهد اما در بازارهای بزرگ نیازمند ابزار كنترلی دیگری است.

به نظر شما علم حقوق می تواند فضا را اخلاقی تر كند؟

اصولا این دو در هم تنیده اند و غیر قابل تفكیك از یكدیگر . چنانكه پایه بسیاری از قواعد حقوقی ، اصول اخلاقی است و اصول اخلاقی فراهم كننده محیط لازم برای اجرای قواعد حقوقی . مهمترین اصل حقوقی ” محترم بودن حق مالكیت ” است . این اصل حقوقی بر اساس این اصل اخلاقی بنا شده  است كه انسان آزاد ، انسانی است كه حق اعمال اراده بر جان و مال خود را دارد والا برده است.

بر این اساس هر چه علم حقوق بر آمده و در پیوند با مبانی و هنجارهای اخلاقی و ارزشی جامعه باشد ، علمی قابل قبول تر و اجرا شدنی تر برای فیصله اختلافات و تعارضات است.

برخی معتقدند كه دنباله روی از نفع فردی خلاف اخلاق است و برخی عكس اين نكته را می گويند. مرز اينها كجاست؟

پاسخ این سوال بنظر بدیهی است. كسانی كه تاریخ علم اقتصاد را در حد حداقلی خوانده اند با این جملات آدام اسمیت كه او را پدر علم اقتصاد می دانند آشنایند كه «اگر ما به غذای شب مان امیدواریم، نه از خیرخواهی قصاب، نوشابه ساز، یا نانوا، بلكه به خاطر توجه آنها به منافع خودشان است» بنابراین فرد با پیگیری منفعت خودش « توسط یك دست نامرئی اهدافی را بدون آنكه هیچ تعمدی در كار باشد، میسر می سازد.». این البته چنانكه گاه به غلط پنداشته می شود بـه معنای مـادیگـری فـردی نیست كـه آدام اسمیـت بـه شدت با آن مخالف بـود و  نتیجه آن را «همیشه و در نهایـت درجه حقیـر و بی ارزش» می دانست بلكه ضرورت وجود منفعت یا « سود » در هر فعالیت اقتصادی برای پا گرفتن آن است.

در كشور ما اما این دو به غلط معنا و فهم گردید. چنانكه نظام بازار آزاد و كسب منفعت و سود در تضاد با حس نوعدوستی و  انسانیت و در معنای « سوداگری » تعبیر شد.

 به گمانم قانون آن معیاری است كه مرز سودجویی مضر به حال جامعه و سودی كه خیر عمومی را در بر دارد مشخص می كند. اگر سودی از فعالیتی سالم و با رعایت قانون فراهم شده باشد نه تنها صحیح بلكه لازم و ضروری و عامل پیشرفت و توسعه جوامع است.

نظارت در حوزه كسب و كار چگونه بايد باشد تا نتيجه آن اخلاقی شدن فضا باشد؟

اخلاقی شدن فضای كسب و كار در عین نظارت بر آن ، همواره از مشكلات و چالش های فعالیت اقتصادی است. به گمانم هر گاه نظارت در چارچوب قواعد و قوانین اقتصادی و سبب ارتقا فضای رقابتی و نه مداخله گرانه و اختلال زا باشد ، نظارتی صحیح و در خدمت ارتقا اخلاقی بازیگران است. ناظر باید همچون ” داور ” و نه یكی از بازیگران اجازه دهد بازی اقتصاد بر اساس قواعد مشخص شده و مورد تائید خرد جمعی در جریان باشد به نفع یا ضرر یكی از بازیگران سوت نزند!

راهكار بهسازی در حوزه كسب و كار كدام  است ؟

تجربه حدود 70 ساله این ارادتمند در خدمتگزاری به اقتصاد ملی و صنعت كشور نشان می دهد كه هرگاه ” اقتصاد ” قربانی سیاست شده است  اگرچه در كوتاه مدت و بظاهر مشكلات رفع و رجوع شده و بهبود وضعیت اقتصادی نمایان گردیده اما این خوش بینی به سرعت جای خود را به واقعیت ناگوار تشدید مشكلات و عقب ماندگی اقتصادی و فرهنگی و اخلاقی  داده است. . تجربه ارادتمند در فراز و فرود دهه های  20 و 30 و  غلبه شور و احساسات بر شعور و عقلانیت و نیز سالهای دهه 50 و افزایش درآمدهای نفتی و سودای تمدن بزرگ و سپس زمان انقلاب و ملی و مصادره كردن ها و …موید این نظر است.

در تمام این دوران اینجانب  به چشم خود دیده و با گوشت و پوست خود لمس كرده ام كه تخاصم و قهر با جهان و  بگیر و ببند و ممنوعیت و محدودیت و تعزیر و فلك كردن  و… چه بلایایی  بر سر اقتصاد ملی و بنگاههای صنعتی آورده است و اخلاق را در فضای كسب و كار و فعالیت اقتصادی بشدت  تنزل داده است. لذا خرد حكم می كند كه  آزموده را و  بار دیگر نیازماییم و با ایجاد فضای رقابتی هم امكان رشد و توسعه به اقتصاد ملی و صنعت داخلی دهیم و هم اخلاق را پاس بداریم و ارتقا بخشیم و آدمیان را در مسیر بی اخلاقی و خلاف و فساد سوق ندهیم.

 در خاتمه بد نیست اشاره ای داشته باشم به مسئولیت اجتماعی شركت ها كه با اخلاق گره خورده است. در واقع همانطوریكه در پاسخ به سولات فوق عرض نمودم ارتباط تنگاتنگ ” اخلاق”  و ” اقتصاد ” در  روزگار گسترش و تعمیق بازارهای آزاد و رقابتی   ،  ضرورتی است  انكار ناپذیر و  اختلاف و جدایی این دو از یكدیگر  سرآغاز بسیاری از ناپایداری ها و عقب ماندگی ها  . در واقع  سازوكار و مناسبات  اقتصادی تنها  در چارچوب قواعد و ملاحظات اخلاقی ، ثمر بخش بوده و سعادت و رفاه بشری را تضمین می كند.

اما به گمانم بهترین راه و روش این هم آمیزی و هم افزایی تحول ساز اخلاق و اقتصاد، “مسئولیت اجتماعی شركت ها”ست . شیوه هایی كه فعالان  اقتصادی را در مسیری انسانی و اخلاقی به تكاپو  در آورده و  همساز و هماهنگ شان  می سازد تا  ضمن كسب منفعت فردی و بنگاهی،  توسعه‌ای خردمندانه را برای میهن مان به ارمغان آورند. 

تجارب اینجانب به عنوان یكی از رهروان راه كارآفرینی و صنعتی شدن كشور  نیز گواهی می دهد، مسئولیت شناسی نسبت به جامعه و  برخورداری از رفتار و اخلاق  نیكو و آزادمنشانه   از خصایل ممیزه كار آفرینان موفق وتلاشگران عرصه بهبود و تعالی اقتصاد ملی است

در اینجا بد نیست  به تجربه شخصی خود در خصوص مسئولیت اجتماعی شرکتها اشاره کنم. شخصاً در خدمت پدر کسب و کاری که بدان اهتمام ورزیدیم استفاده از گاز در کشور بود که عملاً  در پیشگیری از امحا جنگلها و جانشینی زغال و حرارت لازم برای طبخ غذای مردم و نظافت زندگی و رهایی از سوزانیدن چوب و خدمت به اوقات مصروف خانم های خانه دار کمک بسیاری به اقتصاد ملی نمود و این امکان را ایجاد کرد که اکنون قادر به آن باشیم که به سبب استفاده گاز در مصرف داخلی نفتی برای صادرات داشته باشیم. براین اساس ضمن آنکه کسب و کاری فراهم شد مصالح جامعه نیز تامین گردید. لذا اعتقاد به مصلحت های اجتماعی و انتخاب کسب و کار منطبق با نیازها و مزیت های اقتصادی کشور خود می تواند در خدمت جامعه و ایفای مسئولیت اجتماعی شرکتها محسوب شود. 

لذا اولویت و هدفگذاری اصلی و كانونی ما در حوزه مسئولیت اجتماعی شركتها در وضعیت امروز كشورمان ، مشاركت فكری و مالی و مادی در بهبود فضای اقتصادی در حوزه خرد و كلان و فضای كسب و کار و ارتقاء تولید ناخالص داخلی است. بقول معروف با بزرگ شدن کیک اقتصاد امکان برخورداری بیشتری برای آحاد جامعه فراهم خواهد شد و با كاهش فقر و بیكاری و… بی شك  محیط های بس مناسب تری برای رشد و تعمیق اخلاق و فضائل انسانی خواهیم داشت.

دنیای اقتصاد

آرزوی ۸۰ ساله

محسن خلیلی عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران

 روزنامه دنیای اقتصاد ۱۳۹۶/۰۹/۲۲

در نوشتاری دیگر راجع به ضرورت تدوین «استراتژی توسعه صنعتی» و اینکه این خواست، خواستی اصیل و دیرینه به قدمت تاریخ مدرن صنعتی شدن میهن مان است، از نوشته مهندسی جوان در بیش از ۸۰ سال قبل یاد کردم. نوشته ای از مهندس «علی زاهدی» که در سال ۱۳۱۰ در رساله ای به نام «لزوم پروگرام صنعتی» می‌نویسد:

«احتیاجات روزافزون تمدن، ما را بیش از هر موقع به مسائل اقتصادی متوجه کرده است. هرکس اهمیت فوق‌العاده تولید ثروت را حس می‌کند و می‌فهمد که رفاهیت ملت ایران منوط به تهیه و تزیید ثروت است، خوشبختانه اقداماتی خواه مستقیما توسط دولت، خواه به دست نفرات مملکت به عمل آمده و در جریان است ولی موقع مقتضی است که کلیه عملیات صنعتی ما تحت پروگرام جامع و روشن تنظیم شود و ارتباطات صنایع مختلفه را کاملا رعایت و مقدمات هر مؤسسه را قبلا تهیه کنند. همان قسمی که اعضای مختلف بدن تکالیف نفرات یک خانواده و تشکیلات سیاسی یک جامعه به همدیگر ارتباط کامل دارند، تشکیلات اقتصادی و مؤسسات صنعتی یک جامعه به همدیگر ارتباط کامل دارند» (تاریخچه برنامه‌ریزی توسعه در ایران – آل یاسین). این نوشته مربوط به زمانه ای است در میهن‌مان که «برنامه» و «برنامه‌ریزی» حتی در کلان اقتصاد نیز آغاز نشده بود چه رسد به «پروگرام صنعتی». در واقع نگرش بلند مدت و راهبردی جز در فکر افرادی معدود هنوز در باور عمومی جایی نداشت.

 یکی از این معدود افراد عاقبت اندیش و خوش‌فکر و فرهیخته و پیگیرترین فرد در ضرورت تدوین «برنامه» اقتصادی مرحوم ابوالحسن ابتهاج بود. چنان‌که خود می‌گوید «اصولا از زمانی که در بانک شاهی بودم تا روزی که در سازمان برنامه شروع به کار کردم، بیش از سی سال به فکر برنامه‌ریزی برای اصلاح وضع اقتصادی و اجتماعی ایران تاکید می‌کردم، چون معتقد بودم که کشوری مانند ایران با امکانات مالی و نیروی انسانی محدود و احتیاجات نامحدود، باید دارای برنامه باشد.» ابتهاج در یکی از پیگیری‌ها در سال ۱۳۱۷به اتفاق حسین علا، نخست‌وزیر، نزد محمود بدر، وزیر مالیه می‌رود و لزوم تهیه برنامه بلندمدت را برای عمران مملکت به وی یادآور می‌شود.

اما بدر می‌گوید: «شما ایران و ایرانی را نمی‌شناسید، ولی من می‌شناسم، اصولا برنامه بلندمدت یعنی چه؟ جواب دادم: در کارهای مربوط به مملکت نباید روزمره و بدون برنامه زندگی کرد. بدر گفت که من اعتقاد دارم در ایران باید روزمره زندگی کرد. من فکر فردا را هم نمی‌توانم بکنم، حالا شما می‌خواهید نقشه تهیه کنید که پنج سال دیگر چه کار کنید.  انجام این کار در این مملکت غیرممکن است و این فکر اصولا عملی نیست» (همان منبع). هر چند ابتهاج پس از خروج از دفتر بدر به نخست وزیر می‌گوید: «دیگر دنبال این کار را نخواهم گرفت» اما حداقل سه بار دیگر در زمان متین دفتری ۱۳۱۸، صدرالاشراف(۱۳۲۴) و قوام‌السلطنه (۱۳۲۵)به دنبال دستیابی به این هدف می‌رود واز پای نمی‌نشیند تا اینکه سرانجام هم به سبب این پافشاری وهم ازآن مهم‌تر به لحاظ ضرورت‌های اقتصاد رو به توسعه کشور برنامه اول عمرانی در سال ۱۳۲۷ تدوین می شود. پس از آن ۴ برنامه عمرانی دیگر در قبل از انقلاب تدوین و اجرایی می‌شود و ۵ برنامه توسعه‌ای پس از انقلاب و برنامه ششم هم تصویب و در حال اجراست اما از «پروگرام صنعتی» یا با واژگان امروزی «استراتژی توسعه صنعتی» خبری نیست.

«استراتژی توسعه صنعتی» حلقه مهم مفقوده توسعه صنعتی کشور است. چرا که اولا رفاه جامعه منوط به تولید ثروت است، ثانیا تولید ثروت در گروی تولید صنعتی و عملیات هماهنگ صنعتی است و ثالثا این فرآیند نیازمند نقشه یا قطب‌نماست. این سخن اگر برای ۸۵سال قبل («پروگرام صنعتی») یعنی در زمانی که صنعت کشور به چند کارگاه کوچک و عملیات عمرانی محدود خلاصه می‌شد جنبه چندان جدی نداشت، اما برای کشوری با بیش از ۶دهه حرکت در مسیر صنعتی شدن امری غیرقابل قبول و باور و سبب هزینه‌های هنگفت شده است.

 همین ضرورت‌ها نگارنده را بر آن داشت تا در سال ۸۰ با همکاری گروهی از خبره‌ترین کارشناسان و فرهیختگان صنعت و اقتصاد کشور پژوهش «بررسی، تحلیل و انتخاب راهکارهای توسعه صنعت کشور» را به انجام رسانیده و منتشر کند. اما متاسفانه به‌رغم این تلاش و سایر تلاش‌ها به‌خصوص کار ارزشمند استاد فرهیخته جناب آقای دکتر نیلی باعنوان «مطالعات استراتژی توسعه صنعتی» و تاکیدات قانونی از جمله ماده یک قانون تشکیل وزارت صنایع و معادن و نیز مواد ۲۱ و ۱۵۰ برنامه‌های چهارم و پنجم توسعه مبنی بر ضرورت تدوین «سند استراتژی توسعه صنعتی کشور» این مهم هنوز محقق نشده و حرکت توسعه صنعتی کشور بدون نقشه راه یا قطب نما و فاقد الگوی مشخص (خودکفایی، جایگزین واردات، توسعه صادرات و توسعه رقابتی) طی می شود.

اما بیش از شصــــت سال فعالیت صنعتی به من ثابت کرده است که توسعه صنعتی آنجایی اتفاق می افتد که مدل اقتصاد و صنعت آزاد و رقابتی در سیاست‌ها و تصمیم‌گیری‌های کشور غالب باشد. بازار آزاد و رقابتی برای صنعت و بنگاه های صنعتی به مثابه هواست و فقدان آن زرد رویی و میـــرندگی را سبب می شود. امروز برای توسعه صنعتی راهی جز افزایش توان رقابتی صنعت کشور از طریق ایجاد آزادی اقتصادی نیست. بنابر این لازم است با تدوین «استراتژی توسعه صنعتی» الگویی در اقتصاد و صنعت کشور حاکم شود که به یکی از مشکلات اساسی ساختاری اقتصاد میهن‌مان که همان غیررقابتی بودن فضای اقتصادی و بالا بودن قیمت تمام شده کالاهای تولید شده در داخل در مقایسه با کالاهای مشابه خارجی است از طریق ارتقای بهره‌وری خاتمه دهد.

این مهم در چارچوب مدلی امکان تحقق دارد که در آن دولت سیاست‌گذار و بخش خصوصی محور توسعه باشد و جهت‌گیری خارجی مبتنی بر برون‌گرایی و جهت‌گیری داخلی بر اساس رقابت. همچنین سیاست های اقتصاد کلان مبتنی بر مولفه هایی همچون جلوگیری از کاهش حقیقی نرخ ارز، مثبت بودن نرخ بهره واقعی و تعادل در بودجه و متوازن‌سازی سطح تعرفه‌ها باشد. همچنین دسترسی به تکنولوژی‌های پیشرفته و نیروی انسانی ماهر فراهم شود.امید است که در دوره وزارت جناب آقای دکتر شریعتمداری چنانکه اخیرا نیز وعده فرمودند این اقدام ملی در قالب همکاری سه‌جانبه دولت، تشکل‌ها و نهادهای بخش خصوصی و کارشناسان اقتصادی و صنعتی انجام و آرزویی تاریخی محقق شود. چرا که تدوین «استراتژی توسعه صنعتی» نه یک «پروژه» بلکه «پروسه»‌ای است که علاوه بر مراحل تدوین همچنین در اجرا، پایش و نظارت نیازمند همکاری مستمر و بلند مدت دولت و بخش خصوصی و متخصصان و کارشناسان است.

دنیای اقتصاد

اهمیت بنگاه‌های صنعتی و سنت کارآفرینی

روزنامه دنیای اقتصاد ۱۳۹۵/۰۳/۲۷

محسن خلیلی

رئیس هیات مدیره انجمن مدیران صنایع

کارخانه «ارج»، متعلق به دوره‌ای از اقتصاد کشورمان است (دهه سی و چهل) که پاگیری بنگاه‌های صنعتی را در آن شاهد هستیم. نسلی از بنگاه‌های صنعتی و شروع سنت کارآفرینی که دوران مدرن صنعتی شدن میهن‌مان را شکل می‌دهد. ارزش و جایگاه «بنگاه‌های صنعتی» در کشورمان کمتر شناخته شده است و تاثیر آنها در روند توسعه اقتصادی کشور نادیده گرفته می‌شود. این در حالی است که اقتصاد کشورها در دوران معاصر جزو تاریخ بنگاه‌های صنعتی آنها نیست.

چنانکه مایکل پورتر اقتصاددان برجسته آمریکایی عنوان می‌کند که توان رقابتی یک کشور بستگی دارد به توان و ظرفیت نوآوری در بنگاه‌های صنعتی آن کشور و این بنگاهها هستند که در صنایع جهانی با هم رقابت می‌کنند و نه کشورها. چنین است اهمیت کارآفرینان در جهان امروز؛ چرا که این کارآفرینانند که با تلفیقی از خلاقیت، نوآوری، علم و هنر مبارزه، سخت‌کوشی، ریسک پذیری و شناخت خواسته‌ها و نیازهای اقتصادی پنهان و جدید مردم و تامین آن طی یک فرآیند خلاقانه، موجب می شوند که امکانات بالقوه اقتصادی جامعه به فعل درآید، فرصت‌های اقتصادی در کشور شناسایی شده و با رشد کسب و کارها اشتغال و درآمد پایدار برای افراد واجد شرایط فراهم شود. کارخانه «ارج» از جمله بنگاه های مهم صنعتی دارای ویژگی‌های فوق بوده است که توانست در حد خویش خدمتی را به صنعت لوازم خانگی کشورمان ارائه کند. اما اینک سرنوشت ناگوار «ارج» در صورت عدم شناسایی علل بروز این وضعیت تلخ می‌تواند سبب تسری به صنایع مشابه و از جمله صنایع لوازم خانگی شود.

لذا از دست اندر کاران وزارت صنعت، معدن و تجارت انتظار می‌رود به آسیب شناسی این وضعیت اهتمام ورزند و نتیجه تحقیقات و بررسی‌های خود را در اختیار صنعت و سیاست‌گذاران صنعتی قرار دهند تا مشکلات وارد شده بر این کارخانه در سایر صنایع اشاعه و عمومیت نیابد. امروز صنعت لوازم خانگی با مسائل و مشکلات وسیعی همچون مشکلات نقدینگی و سرمایه درگردش، واردات قاچاق و واردات رسمی و شبه رسمی گسترده، کاهش قدرت خرید مردم و عدم دسترسی به بازارهای خارجی برای تامین مالی یا واردات قطعات و ماشین‌آلات و تجهیزات به واسطه تاثیر بقایای تحریم های بین المللی- که البته بخش عمده ای از آن توسط دولت با توافق برجام رفع شده است- دست به گریبان است و اکثر سازندگان لوازم خانگی از اشباع انبارهای خود از محصولاتشان بسیار گلایه‌مندند.

آنچه اما به نظر نگارنده به‌عنوان کسی که سابقه بیش از ۶ دهه کار صنعتی و از جمله حضور در صنعت لوازم خانگی را دارم، در این میان مهم است و بس اساسی و در گفتار مایکل پورتر نیز ذکر آن آمده بود، «رقابت پذیری» محصولات صنعتی است. یعنی آنکه اگر بنگاه صنعتی به امر تحقیق و توسعه بپردازد و در این مسیر و دستیابی به دانش روز در عرصه تکنولوژی و مدیریت هزینه کند و دولت‌ها نیز فضای رقابتی را از جهت فضای اقتصاد کلان و حضور در بازارهای جهانی فراهم آورند، سایر مشکلات قابل حل است.

این موضوع را اخیرا از زبان دکتر مسعود نیلی نیز خواندم که گفته بودند رشدهای بالای اقتصادی تنها در بنگاه‌های اقتصادی واقع می شود و این بنگاه‌ها نیز برای رشد در درجه اول باید بتوانند محصول خود را تولید کنند و دوم باید بتوانند محصول تولیدی خود را به فروش برسانند. وقتی متاثر از رکود، قدرت خرید عمومی پایین آمده، تولیدکننده باید بتواند محصول تولیدی خود را در بازارهای جهانی عرضه کرده و به فروش برساند. لذا باید صادرات داشته باشیم و برای حضور در بازارهای صادراتی «نشان تجاری» لازم است که در این مسیر تعاملات بین المللی بسیـار اهمیت می یابد. امروز جامعه ایران با ۳ میلیـون بیکار و ورود ۵/ ۴ میلیـون فارغ‌التحصیل مواجه است که به زودی وارد بازار کار می‌شوند. اشتغال برای این خیل عظیم جز از طریق رشدهای بالای اقتصادی محقق نمی‌شود که به غیر ازگذر از مسیر توسعه صنعتی، ممکن نیست.

در این میان صنایع لوازم خانگی بی شک از صنایع پیشران برای تحقق این ضرورت ملی‌اند. تجربه کارخانه «ارج» که به روایت نویسندگان کتاب «پنجاه کنشگر اقتصادی» در دوران طلایی خود توانست چند هزار اشتغال پایدار و جذب نخبگان صنعتی را فراهم آورد و محصولاتی در اندازه‌های قابل اعتنا و مورد رضایت مردم میهن‌مان تولید کند، می‌تواند درس‌های زیادی برای آموختن در اختیارمان نهد. باشد که درس گیریم و ضمن احیای دوباره «ارج»، سقوط «ارج» های دیگر را مانع شویم.

همگرایی به جای واگرایی

وطن امروز / سه‌شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۲، شماره ۱۱۴۸

 محسن خلیلی عراقی ( رئیس کنفدراسیون صنعت ایران)

بسیار نگرانم! از اینکه به جای «با» هم بودن «بر» هم بودن را انتخاب کنیم. به جای اتحاد و انسجام و همدلی که ضرورت حیاتی این لحظات سخت تاریخی میهن عزیزمان است، اختلاف و تفرقه و دشمنی را برگزینیم و بسی دردناک است برای چون منی که حوادث تلخ و شیرین بسیار دیده ام، انتخاب تلخی ها؛ از اشغال وطن توسط متفقین تا سقوط دولت ملی دکتر مصدق، از واقعه ۱۵ خرداد تا انقلاب شکوهمند اسلامی و زدوخوردهای خیابانی دهه ۶۰ تا جانبازی ها و رشادت های دلاور مردان این سرزمین در ۸ سال دفاع مقدس. اکنون شاید اگر نگویم خطیرترین حداقل آن که از نقاط عطف تاریخ کشورمان است. کشوری که از تهدید و فشارهای خارجی و مشکلات و مصائب داخلی در حوزه اقتصاد و معشیت مردم در رنج است و نخبگان و سیاستمداران آن نیز متاسفانه گاهی در جدال.

اما پیام این شرایط دشوار آیا «همگرایی» ملی است یا «واگرایی»؟ آیا بزرگ کردن ضعف و خطاهای گذشته رقیبان سیاسی است و جشن و پایکوبی بر سر یافتن فلان سند و مدرک جدید در اثبات خطای آنان یا بخشیدن این خطاها و تکیه بر نقاط قوت رقبای سیاسی و «رو به سوی آینده» داشتن؟ مثلاآیا می توان نماد اعتدال و میانه روی و شخصیت کم نظیر ۳ دهه تاریخ جمهوری اسلامی را که در سخت ترین شرایط و بحرانی ترین لحظات با گفتار و رفتار و اقدام های خود افقی دیگر در حیات ملی مان ترسیم کرد و در بالاترین سطح نظام تصمیم گیری کشور تصمیماتی خطیر را رقم زد و سکانداری یکی از مهم ترین نهادهای نظام را برعهده گرفت کم اهمیت و خرد دانست و به آن افتخار نکرد؟ و اقدام ها و خدمات بسیار دیگری از عزیزان و سروران را که هر یک اگر چه نه بی اشتباه و خطا اما دارای قابلیت های فراوانند، ناچیز شمرد و به جای همکاری و دست در دست هم دادن و میهن عزیز را از این گردنه خطرناک و مرحله دشوار گذراندن، توان خود را صرف طرد و دشمنی کرد؟

ملت بزرگ ایران در یک قرن اخیر یکی از پرچمداران تلاش برای آزادی، رهایی از سلطه و بناکردن جامعه ای پیشرفته و توسعه یافته بوده است. بهبود کلی شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران نسبت به گذشته، توسعه همه جانبه ساختارهای زیربنایی، افزایش قابل توجه ظرفیت های صنعتی و ایجاد و تقویت نهادهای توسعه ای و تکمیل حلقه های تولید، بخشی از دستاوردهای این تلاش تاریخی است. کشور ما به رغم این موفقیت های چشمگیر مانند دیگر جوامع در حال توسعه با چالش های اساسی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی روبه رو است. ضرورت ایجاد بیش از یک میلیون فرصت اشتغال در سال، رقابت ناپذیری صنایع در بازار جهانی، رقابتی نبودن بازار کار و سرمایه، نبود زمینه انباشت و جذب سرمایه، پایین بودن رتبه فضای کسب و کار، بالابودن نرخ تورم و پایین بودن بهره وری برخی از این چالش هاست.

از سوی دیگر تحولات سریع و بنیادین علمی، تکنولوژیکی، اقتصادی و سیاسی جهان در چند دهه اخیر تهدیدها و فرصت های جدیدی را ایجاد کرده و شرایط بسیار متفاوتی در برابر دولت ها در اعمال حاکمیت ملی برای حفظ و توسعه کشورشان قرار داده و کشور ما را نیز با شرایط بسیار حساس و سرنوشت سازی مواجه کرده است. باید بپذیریم که ما یک ملتیم، ملتی با تمام قوت و ضعف ها، خطاها و صواب ها و وضعیتی که همه در ایجاد آن شریک هستیم. آنچه اکنون «هست» دست پخت همه ماست و هیچ کس در پخت این غذا بر کنار نیست. لذا اکنون تک تک ما باید با چشم پوشی از نقاط ضعف و خطاها و اتکا به نقاط قوت، میهن عزیزمان را در مسیر پیشرفت و توسعه یار و یاور باشیم و البته در این میان وظیفه سیاستمداران و نخبگان سخت تر و بس اساسی تر است.

کسانی که باید به جای رقابت در «نفی» دیگری در ارائه راه حل های بهتر و منطقی تر برای حل مشکلات با یکدیگر رقابت کنند تا فضایی فراهم شود که همه نیروهای سیاسی به میزان وزن اجتماعی شان سهمی از قدرت داشته باشند. بیاییم به جای زدوخورد زبانی به عرصه گفت وگو و ارتقای شناخت و تعامل و همبستگی ملی بازگردیم. چنانکه کلام خدا نیز توصیه به جدال احسن است: «با اهل کتاب جز به نیکوترین وجه مجادله نکنید مگر با آنهایی که ستم کرده اند…» (آیه ۴۶ سوره عنکبوت) و دوری از جدال باطل: «پیامبران را جز برای بشارت و هشدار نمی فرستیم اما کافران همواره جدال می کنند که برای باطل، حق را از میان بردارند…» (آیه ۵۶ سوره کهف) و برای جدال احسن آدابی همچون «برخورد منطقی» و «حسن معاشرت» عنوان شده است؛ برخورد منطقی به آن معنا که از ابزارهای نادرست و غلط برای اثبات حق و حقانیت چیزی استفاده نکنیم (آیات ۷۱ سوره اعراف و نیز ۳ و ۸ سوره حج) و حسن معاشرت در معنای انتخاب بهترین برخورد و نیکوترین سخن و پرهیز از استهزا و تمسخر کلامی، شکلی و اشاری: «با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به (شیوه ای) که نیکوتر است مجادله نمای. در حقیقت، پروردگار تو به (حال) کسی که از راه او منحرف شده داناتر و او به (حال) راه یافتگان (نیز) داناتر است». (آیه ۱۲۵ سوره نحل). امید که کلام خدا راه و راهنمای ما در این شرایط سخت اما پرامید باشد.