نوشته‌ها

محمود و محسن خلیلی، صنعتگرانی که گاز به خانه‌ی ایرانیان آوردند

وبسایت آسو/ 1401/01/17

یک سال پیش از ملی‌شدن صنعت نفت ایران، محمود خلیلی به خوزستان سفر کرد و دید که شرکت نفت گازهای مخازن را می‌سوزاند و به همین دلیل، عزمش را جزم کرد تا صنعت استفاده از گاز را در داخل ایران راه بیندازد. در آن زمان، مردم برای پخت‌وپز از هیزم و نفت استفاده می‌کردند.

محمود خلیلی در بیست‌سالگی بعد از پایان دبیرستان در سال ۱۳۰۴ در مدارس دارالمتعلمین و علمیه استخدام شده بود اما دوره‌ی معلمی‌اش دو سال بیشتر دوام نیاورد. او بعد از آن، مغازه‌ای در خیابان چراغ‌گاز اجاره کرد و به تعمیر برق و موتور ماشین‌آلات صنعتی و خودروها پرداخت. او در حالی از باتری کامیون‌ برای روشنایی خانه‌اش استفاده می‌کرد که ۹۰درصد منازل تهران برق نداشتند.

او به درخواست ارتش، یک آسیاب برقی برای آرد‌کردن گندم ساخت و مسئولیت روشنایی شهربانی (نظمیه) را بر عهده گرفت و تأسیسات تازه‌ای برای روشنایی زندان قصر ایجاد کرد. مدتی در کارخانه‌ی برقِ امین‌الضرب کار کرد و بعد، سرپرست امور روشنایی شمیران شد و کارخانه‌ی برقِ دولتی «اشکودا» را با همکاری چکسلواکی برای تأمین برق تهران تأسیس کرد. بعدها به ریاست اداره‌ی برق تهران رسید.

در سال ۱۳۲۵ سفری به آمریکا کرد و با طرز کار پمپ آب آشنا شد. در همان سفر اطلاعاتی نیز درباره‌ی استفاده از گاز در آشپزخانه‌ها به دست آورد. بعد از آن، وقتی به سفر خوزستان رفت، بیشتر در این فکر بود که چطور می‌تواند شرکت نفت را راضی کند که گازی را که سوزانده می‌شود، در اختیارش بگذارند.

بعد از ملی‌شدن صنعت نفت در دوره‌ی محمد مصدق، او برای عملی‌کردن این ایده، پسر ۲۴ساله‌اش، محسن، را که تازه از دانشگاه تهران در رشته‌ی الکترومکانیک فارغ‌التحصیل شده بود، همراه خود کرد.

محسن خلیلی در کتاب تاریخ شفاهی صنعت گاز مایع ایران می‌گوید: 

پدرم گفت: محسن، دلت می‌خواهد با من کار کنی؟ ما نُه خواهر و برادر بودیم و پدر در فعالیت‌های صنعتی کار می‌کند و به‌دلایلی شرایط زندگی دشوار شده بود… گفتم: می‌خواهم با شما و برای صنعت کشور و تحصیل و تربیت خواهر و برادرانم کار کنم. پدر گفت: اینجا چیزی وجود ندارد که یاد بگیریم، بهتر است به آمریکا و اروپا برویم و آنجا مطالعه کنیم. من نیز پذیرفتم.

محسن، فرزند سوم محمود خلیلی، در تیرماه سال ۱۳۰۸ در تهران به دنیا آمد. دوران ابتدایی را در مدرسه‌ی ۱۵ بهمن گذراند و تا سیکل اول متوسطه را در مدرسه‌ی شاهپور تجریش درس خواند و بعد، دوره‌ی دبیرستان را دبیرستان‌های ‌ایرانشهر و البرز گذراند. او در سال ۱۳۲۸ وارد دانشکده‌ی فنی دانشگاه تهران شد و در سال ۱۳۳۲ در رشته‌ی الکترومکانیک فارغ‌التحصیل شد.

در دوران تحصیل در دانشگاه تهران، حزب توده بسیار فعال بود و بسیاری از جوانان جذب شعارهای آرمان‌گرایانه‌اش شده بودند اما محسن خلیلی به عضویت انجمن اسلامی ‌درآمد.

دوران دانشجویی او مصادف با ملی‌شدن صنعت نفت بود. او به‌دلیل فعالیت‌های اجتماعی، برخی امتحاناتش را به شهریور موکول کرده بود و در روز کودتا علیه مصدق، به‌همراه دوستانش در محل خوابگاه دانشجویان در امیرآباد بود که صدای انفجار و شلوغی را شنید و به‌سمت خانه‌ی مصدق حرکت کرد. وقتی به خانه‌ی مصدق رسید، دید عده‌ای مشغول غارت آنجا هستند. «پیاده از امیر‌آباد، پرسان‌پرسان به درِ خانه‌ی مرحوم مصدق رسیدم. تا اینکه در خیابان کاخِ آن زمان و فلسطینِ امروز، دیدم جمعیتی آن را اشغال کرده بودند و افراد بی‌اصول تمام اموال منزل مرحوم مصدق را به تاراج بردند. این صحنه اشک از چشمان من جاری ساخت.»

او می‌گوید که گریه‌کنان و پای پیاده از خیابان کاخ به‌سمت خانه‌‌شان که در خیابان دربند بود، راه افتاد و سه ساعتی در راه بود و در طول مسیر، «از خودم پرسیدم محسن، آیا کسانی که منزل مصدق را غارت می‌کردند آمریکایی بودند؟ پاسخ منفی بود. تمام آنان هم‌وطنان نابخرد خودمان بودند که با عنایت شعبان جعفری این اعمال نابخردانه را انجام می‌دادند».

محسن خلیلی می‌گوید از دیدن این وضعیت «درسی بزرگ آموختم؛ اینکه مردم گرسنه و دچار فقرِ فرهنگی و غیرمتشکل و پراکنده قابل‌اتکا نیستند و نمی‌توان با آنان جریانی پایدار برای توسعه و پیشرفت کشور شکل داد و کشور را ساخت. لذا بر این اساس، “صنعتی‌کردن” کشور و “کارآفرینی” که زیربنای آن، آموزش و توسعه‌ی فرهنگی است را مکتب و مرام خود قرار دادم».

این اتفاق هم‌زمان بود با پیشنهاد پدرش برای همراهی با وی. البته آن زمان تحصیل‌کردگان دانشگاهی کم بودند و اکثر افراد، یا برای ادامه‌ی تحصیلات به خارج می‌رفتند یا در ادارات و نهادهای دولتی که به‌شدت متقاضیِ جذب فارغ‌التحصیلان دانشگاهی بودند، مشغول به کار می‌شدند. اما او با پدرش همراه شد و پدر و پسر در سفری به آلمان، فرانسه و آمریکا به مطالعه‌ی وضعیت گاز پرداختند.

محسن همراه پدرش ابتدا به فرانسه و سپس به آلمان سفر کردند. چند سال از جنگ جهانی دوم گذشته بود و وضعیت این دو کشور به‌سامان نبود ولی پدر و پسر به چند شرکت رفتند و بخشی از فرایند کار در زمینه‌ی استفاده از گاز را یاد گرفتند. ولی هنوز درباره‌ی «نحوه‌ی گرفتن گاز مایع از پالایشگاه و در تانک ریختن و سیلندر‌کردن و حمل‌ونقلِ» آن چیزی نمی‌دانستند. بنابراین، به آمریکا رفتند. برادرش، سعید، در آمریکا مشغول به تحصیل بود. شش ماه در آنجا وضعیت را بررسی کردند و نیازهای خود را نیز سفارش دادند و برگشتند.

“صنعتی‌کردن” کشور و “کارآفرینی” که زیربنای آن، آموزش و توسعه‌ی فرهنگی است را مکتب و مرام خود قرار دادم

پس از بازگشت در ۱۹ مرداد ۱۳۳۲ شرکت بوتان تأسیس شد و محمود خلیلی در مهر ۱۳۳۲ اولین محموله‌ی گاز مایع را به‌صورت آزمایشی از شرکت ملی نفت ایران تحویل گرفت. به‌نوشته‌ی کتاب سرگذشت پنجاه کنشگر اقتصادی ایران، «این‌گونه بود که اولین شرکت بخش خصوصی، گاز مایع را به سبد زندگی ایرانیان وارد کرد و زندگی مردم ــ خصوصاً زنان ــ از رفاه و فراغت بیشتری برخوردار شد».

مهندس مهدی بازرگان در کتاب شصت سال خدمت و مقاومت می‌نویسد: 

یادم می‌آید که خلیلی چقدر با مسئولین شرکت ملی نفت در زمان کنسرسیوم، کلنجار رفت تا گردنشان بگذارد گازهایی را که هدر می‌رود، تصفیه کرده و بوتان و پرپان، آن را در تانکرهای تحت‌فشار به ایشان بفروشند تا در ایران توزیع شود. سپس برای اینکه مصرف گاز آشپزخانه‌ها به‌صورت صنعت ملی درآید، به‌موازات ساختن انبار و تهیه‌ی وسایل و کامیون‌های توزیع گاز، اقدام به ایجاد کارخانه‌ی کپسول‌سازی و تولید اجاق فر و غیره نمود؛ اجاق‌ها و فرهایی که غالب آشپزخانه‌های تهران و شهرستان را تسخیر کرد و عامل ایجاد پنج‌شش شرکت یا مؤسسه‌ی تولید و توزیع گاز هم شده است.

ثمرات بوتان

محسن خلیلی می‌گوید:

شرکت بوتان را به‌عنوان اولین شرکت مبدعِ استفاده از گاز مایع و صنعت مرتبط ایجاد [کردیم] و گسترش دادیم؛ نهالی که اکنون به درختی تناور تبدیل شده است. ایجاد هزاران فرصت شغلی و شاید از همه مهم‌تر، حفظ محیط‌زیست و جلوگیری از قطع درختان و نابودی جنگل‌ها از ثمرات آن بوده است؛ دستاورد مهم دیگر، رهانیدن «زنان» ایرانی به‌عنوان یکی از محورها و پایه‌های توسعه و پیشرفت کشور از «سیاهکاری مطبخ» بود تا با سهولت پخت‌وپز به‌واسطه‌ی استفاده از گاز بتوانند بخشی از وقت و عمر گران‌بهای خود را به‌جای هدر‌دادن در آشپزخانه‌های پردود، صرف آموختن و آموزش‌دادن کنند. بدین معنا، شرکت بوتان هیچ‌گاه برای خانواده‌ی خلیلی یک واحد اقتصادیِ صرف نبود بلکه یک آرمان اجتماعی بود.

با وجود تلاش‌هایی که پدر و پسر برای انتقال گاز و توزیع آن می‌کردند، مشکل پیش روی شرکت بوتان این بود که مردم از گاز می‌ترسیدند و به همین خاطر، تمایلی به استفاده از وسایل گازسوز نداشتند.

محسن خلیلی در تاریخ شفاهی صنعت گاز مایع می‌گوید: 

اولین مشتری ما خدامراد، زرتشتی بود. ما اجاق گازسوز را در خانه‌های مردم و اقوام و آشنایان می‌گذاشتیم. خودم می‌بردم و نصب می‌کردم. بیشتر افراد اجاق را در آشپزخانه نمی‌گذاشتند، در اتاق پذیرایی می‌گذاشتند. می‌گفتیم به‌دستور شما می‌آییم و اگر نخواستید، می‌بریم اما زن‌ها دیگر اجازه نمی‌دادند آن را ببریم.

مشکل بعدی این بود که افزایش مصرف گاز، نیاز به سیلندر بیشتری داشت و تعداد محدودی سیلندر از خارج وارد می‌شد. تا آن زمان صدهزار سیلندر وارد شده بود. به همین دلیل، بوتان تصمیم گرفت کارخانه‌ی تولید سیلندرِ گاز تأسیس کند. تجهیزات ساخت سیلندر از آمریکا و فرانسه وارد و کار تولید سیلندر شروع شد. به‌گفته‌ی محسن خلیلی، «شرکت بوتان صنعتی در یک سال حدود یک‌ونیم میلیون سیلندر ساخت».

در این زمان نقش محسن خلیلی پررنگ شده بود و در نتیجه، وقتی پیشنهاد داد که وسایل گازسوز تولید کنند، پدر از این ایده استقبال کرد؛ چون می‌دانست حمل، ذخیره‌سازی و توزیع گاز مایع بدون توسعه و استفاده از وسایل گازسوز نتیجه‌ی چندانی نخواهد داشت. اولین اجاق‌گاز در سال ۱۳۳۵، اولین بخاری گازی در سال ۱۳۳۸، اولین آب‌گرم‌کنِ ایستاده‌ی گازی در سال ۱۳۴۳ و اولین سیلندر گاز مایع در سال ۱۳۴۵ تولید شد.

بعد از شروع توزیع گاز برای مصرف خانگی، برنامه‌ی گازسوزکردن خودروها برای اولین بار در سال ۱۳۴۶ شروع شد.

مهندس خلیلی می‌گوید:

اولین اتوبوس گازی را ما درست کردیم. من یک موتور رولزرویس با جعبه‌دنده‌ی اتوماتیک از کمپانی رولزرویس انگلیس خریدم و به ایران آوردم. آقای محمود خیامی اتوبوس می‌ساخت… از او یک اتوبوس گرفتم و گفتم می‌خواهم این کار را انجام دهم. موتور رولزرویس گازی بود. این را روی اتوبوس گذاشتم و اتوبوس در خط چهارراه مخبرالدوله-تجریش کار می‌کرد. بعد، به دفتر آقای خیامی رفتم و از او خواستم با ما همکاری کند. با مرسدس بنز نیز صحبت کردم و آنها حاضر شدند که ماشین‌های دیزلی خودشان را به گاز مایع تبدیل کنند، آن را روی اتوبوس بگذاریم و تهران را از آلودگی نجات دهیم. این اتفاق سال ۱۳۴۶ یعنی دو سال قبل از ایجاد شرکت ملی گاز رخ داد.

 اولین اجاق‌گاز در سال ۱۳۳۵، اولین بخاری گازی در سال ۱۳۳۸، اولین آب‌گرم‌کنِ ایستاده‌ی گازی در سال ۱۳۴۳ و اولین سیلندر گاز مایع در سال ۱۳۴۵ تولید شد.

این اقدامات در حالی از سوی بخش خصوصی انجام می‌شد که همه‌ی کارها در دست وزارت نفت بود و هنوز بخش گاز مستقل نشده بود. سرانجام در سال ۱۳۴۸ «شرکت ملی گاز ایران» تشکیل شد. هدف از تشکیل شرکت ملی گاز هم این بود که برای گازهای همراه نفت که در مناطق نفت‌خیز سوزانده می‌شد، فکری بکنند.

مهندس خلیلی با وجود مخالفت برخی از همکارانش در شرکت‌های دیگر، برای همه‌ی بخش‌ها استاندارد تهیه کرد و آنها را به تصویب اداره‌ی استاندارد رساند.

کم‌کم بقیه‌ی اعضای خانواده نیز به گروه بوتان پیوستند اما محسن خلیلی در رأس همه قرار داشت. هم‌زمان با گسترش استفاده از گاز مایع در منازل، محسن خلیلی فکر تازه‌ای به سرش زد: «حس کردم مردم مسافرت و گردش را دوست دارند و معمولاً وقتی به شمال می‌روند، شاخه‌ها را می‌شکنند، می‌سوزانند و جنگل‌ها آتش می‌گیرد. خیلی فکر کردم و با توجه به نیاز مردم و اتفاقات دنیا، تصمیم به طراحی اجاقی گرفتم که مردم اسم آن را اجاق پیک‌نیکی گذاشتند.» در حالی که اسمی‌که شرکت بوتان روی این اجاق‌های کوچک گذاشته بود، اجاق سفری بود. محسن خلیلی می‌گوید ما بیشتر از ده‌میلیون دستگاه از این اجاق‌های پیک‌نیکی ساختیم.

در اوایل دهه‌ی ۱۳۵۰ در حالی که صنعت گاز مایع توسعه پیدا می‌کرد و شرکت‌های رقیب نیز وارد بازار شده بودند، محمود خلیلی در سال ۱۳۵۳ در ۶۹سالگی به‌دلیل بیماری دیابت درگذشت. در آن زمان، شرکت بوتان حدود ۱۵۰۰ کارگر و کارمند داشت. از این زمان به بعد، همه‌ی مسئولیت‌های شرکت بوتان بر دوش محسن خلیلی افتاد؛ اگرچه بقیه‌ی اعضای خانواده نیز وی را همراهی می‌کردند.

مصادره‌‌ی اموال صاحبان صنایع

در زمان انقلاب، اعتصابات کارگری همه‌گیر شده بود. مهندس خلیلی می‌گوید: «اوایل انقلاب من دوازده خانه‌ی شرکا را فروختم و حقوق دادم. اعتصاب و گرفتاری بود و هزار مسئله داشتیم اما درآمد نداشتیم. با این حال در صنعت ماندیم.»

اما این تازه شروع ماجرا بود و با مصادره‌ی اموالِ ۵۱ سرمایه‌دار در قالب قانون حفاظت از توسعه‌ی صنایع، مشکلات شرکت بوتان نیز عمیق‌تر شد. مهندس خلیلی می‌گوید: «مرا ۲۴۵ بار برای بازپرسی [به] دادگاه احضار کردند و بسیار عذابم دادند.»

مهندس خلیلی می‌گوید: «گرفتاری‌های بسیاری که برای من پیش می‌آمد توسط جوان‌های انقلابی که در شرکت ملی گاز ایران بودند، ایجاد شد. نوع انقلابیون در ایران از نظر دید اقتصادی چپ‌زده بودند و نسبت به بخش خصوصی و ثروت بدبینی وجود داشت.»

اما مشکلْ فقط دولتی‌ها نبودند؛ کارگران مدام اعتصاب می‌کردند. مهندس خلیلی در تاریخ شفاهی صنعت گاز مایع ایران، روزی از روزهای اوایل انقلاب در زمان بنی‌صدر را به یاد می‌آورد که: «کارگران بوتان به انبار بزرگ ما در تهران آمده بودند. تصمیم گرفته بودند پول گاز را ندهند. گاز می‌فروختند، پول آن را نمی دادند.» او می‌گوید با وجود مخالفت برادرانش که می‌گفتند آنها تو را می‌کشند، به تأسیسات شرکت بوتان در سه‌راه آذری رفت و با کارگران حرف زد:

حدود ششصد، هفتصد کارگر بودند؛ یکی ژ۳ داشت، دیگری مسلسل، یکی شلوار کردی به پا کرده بود و دیگری اورکت پوشیده بود. غوغای عجیبی بود. صحبت‌هایم تمام شد و در آخر گفتم: عزیزان، صحبت‌های من را شنیدید. حالا اگر مایلید که نباشم، کلید اینجا را به آقای بنی‌صدر می‌دهم و می‌روم.

کارگران بوتان در نهایت، نظرات مهندس خلیلی را قبول کردند اما خودش می‌گوید که «کارگران بوتان صنعتی، برادران من را بسیار اذیت کردند».

انقلاب که پیروز شد، سهام دو شرکت رقیب بوتان، یعنی ایران‌گاز و پرسی‌گاز، مصادره شد. به همین دلیل، برخی دنبال مصادره‌ی اموال شرکت بوتان بودند. «در دهه‌ی ۱۳۶۰، آیت‌الله موسوی اردبیلی، رئیس قوه‌ی قضائیه، حکمی صادر کرد که بر اساس آن، ۲۰درصد از سهام شرکت بوتان به‌عنوان خمس مصادره شود.»

۲۰درصد از سهام بوتان به‌نفع ستاد اجرایی فرمان امام مصادره شد. شرکای خانوادگی نیز اموال شخصی خود را فروختند. البته مهندس خلیلی می‌گوید که ما بعد از سه‌چهار سال دوباره آن را خریدیم.

پرونده‌ی بوتان از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۸۲ در دادگاه‌های مختلف در جریان بود و از سوی ستاد اجرایی فرمان امام، مرتب پیگیری می‌شد و مدیران شرکت بوتان برای ادای توضیحات متعدد از قبیل وابستگی به دربار، عدم پرداخت وجوهات شرعیه، فرار از پرداخت مالیات ــ به‌دلیل زیان‌ده‌بودن ــ سهام غایبین (فرزندان سهام‌داران که عمدتاً برای تحصیل به خارج رفته بودند) صدها بار به دادگاه احضار شدند و سرانجام بعد از بیشتر از ۲۵۴ جلسه‌ی دادگاه در ۲۴ شهر، حکم منع پیگیرد و تبرئه‌ی بوتان صادر شد.

بنیان‌گذار تشکل‌گرایی

وی هفت دهه فعالیت صنعتی در کارنامه‌ی خود دارد و بارها نهادها و تشکل‌های صنعتی از وی به‌عنوان «پدر صنعت ایران» و «پدر تشکل‌گرایی» تقدیر کرده‌اند.

محسن خلیلی بخش عمده‌ای از فعالیت‌های خود را به توسعه و تقویت انجمن‌ها و نهادهای صنفی و صنعتی اختصاص داده است. پیش از انقلاب، در خرداد سال ۱۳۴۷ سندیکای شرکت‌های توزیع‌کنندگان گاز را با همکاری سه شرکت دیگر تشکیل داد که اکنون به‌عنوان انجمن صنفی کارفرمایانِ توزیع‌کننده‌ی گاز مایع ایران فعالیت می‌کند.

خلیلی می‌گوید: 

به‌دنبال اشاعه‌ی فرهنگ صنعتی بودم و ابزار مناسبِ این کار را یارگیری از صنعتگران کشور می‌دانستم. بر این باور بوده‌ام که با استفاده از خرد جمعی در حل مشکلات اقتصادی و صنعتی کشور می‌توان به نتیجه رسید. از آنجا که راه صنعتی‌شدن هموار نبود، در طول فعالیت‌های صنعتی‌ام تشکل‌گرایی و استفاده از خرد جمعی و تعامل با دولت را برگزیدم.

کمی بعدتر، مهندس خلیلی در سال ۱۳۵۲ به عضویت سندیکای لوازم‌خانگی درآمد و عضو هیئت‌مدیره‌ی آن شد که اکنون با عنوان «انجمن صنایع لوازم‌خانگی ایران» فعالیت می‌کند.

در روزهای پرالتهاب بعد از انقلاب، در حالی که بحث مصادره‌ی شرکت‌های بزرگِ صنعتی داغ بود، محسن خلیلی به‌همراه گروهی پانزده‌نفره از صاحبان صنایع، «انجمن مدیران صنایع» را در اسفند ۱۳۵۹ بنیان نهادند تا با حفظ سرمایه‌های ملیِ بخش خصوصی، از آسیب‌های ملی‌شدن کم کنند و واحدهای تولیدی صنعتی را به تلاش برای حفظ و بقا امیدوار سازند.

این گروه ابتدا پانزده نفر بودند که در خانه‌ی افراد جلسات خود را برگزار می‌کردند اما بعد، تعدادشان به هفت نفر رسید. به‌گفته‌ی مهندس خلیلی: 

شرایط به‌قدری دشوار بود که بسیاری از صنعتگران قادر به ادامه‌ی ‌این راه نبودند. بعضی، جلای وطن کردند و رفتند، برخی اموالشان مصادره شد و برخی دیگر هم امکان حضور، از آنها گرفته شد و دل‌زده شدند. کسی که صنعت ندارد، حقی هم برای حضور خودش در انجمن صنایع قائل نیست.

انجمن مدیران صنایع از اولین تشکل‌های صنعتی بعد از انقلاب است که توانست با همکاری کارشناسان اقتصادی و صنعتی، وضعیت صنعت کشور را بررسی و به‌عنوان بازوی مشورتیِ دولت عمل کند. این تشکل صنعتی اکنون با بیش از ۲۵۰۰ عضو به فعالیت خود ادامه می‌دهد.

دکتر شهیندخت خوارزمی، استاد روان‌شناسی و ارتباطات، درباره‌ی نقش مهندس خلیلی در تأسیس انجمن مدیران می‌گوید: 

ایشان انجمن مدیران صنایع را با هدف حفظ و توسعه‌ی بخش خصوصی و توسعه‌ی فکری و معنوی مدیران، زمانی تأسیس کرد که صنایع بخش خصوصی در تهاجم بی‌پروای موج خصومت با سرمایه‌داری و سرمایه‌دارِ ازنفس‌افتاده بودند. با تأسیس این انجمن، شالوده‌ی فرهنگ تشکل کارفرمایی حرفه‌ای در بخش صنعت پی‌ریزی شد که کار دشواری بود.

روابط بخش خصوصی با دولت انقلابی اصلاً خوب نبود و صنعتگران با مشکلات بسیاری، در بخش‌های کارگری از یک طرف و در بخش‌های دولتی با قانون حفاظت و ملی‌کردن صنایع از طرف دیگر، مواجه بودند.

خلیلی بعد از تشکیل انجمن مدیران صنایع، گروهی از کارشناسانی را که در سازمان برنامه کار می‌کردند و بعد از انقلاب از کار اخراج شده بودند، به کار گرفت تا برنامه‌هایی درباره‌ی توسعه‌ی اقتصادی و صنعتی تهیه کنند. او نتایج تحقیقات گروه کارشناسان را از طریق انجمن در اختیار دولت و نهادهای دیگر می‌گذاشت. خلیلی می‌گوید: «من افتخار دارم که یکی از اسب‌های ارابه‌ی صنعت کشور باشم.»

به‌گفته‌ی وی، در این سال‌ها ۲۵درصد از وقتش را صرف کسب‌وکار شخصی در صنعت کرده و ۷۵درصد بقیه را در تشکل‌گرایی و اشاعه‌ی فرهنگ صنعتی برای ایجاد یک حرکت عمومی در صنعت صرف کرده است. او می‌گوید:

بر این باور هستم که با استفاده از خرد جمعی در حل مشکلات اقتصادی و صنعتی کشور می‌توان به نتیجه رسید. من در طول فعالیت صنعتی‌ام، تشکل‌گرایی و استفاده از خرد جمعی و تعامل با دولت را برگزیدم و دریافتم که خرد جمعی می‌تواند تفاهم، همدلی و همکاری بخش خصوصی با دولت را تقویت کند.

دکتر مسعود نیلی، استاد اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف، می‌گوید:

مهندس خلیلی یکی از افرادی است که الگو محسوب می‌شود در تجلیِ بخش خصوصیِ اصیل و تجلیِ فردی که دنبال نوگرایی است و دنبال ایده‌های جدید است. هرچه سنش بالاتر رفته، به‌روزتر شده است تا اینکه گذشته‌نگر و گذشته‌گرا باشد. به فکر سازمان‌دهی و ایجاد تشکل کارآفرینی و بخش خصوصی بوده و هستند.

در حالی که در اتاق بازرگانی ایران فعال بود، در مهرماه سال ۱۳۸۰ کنفدراسیون صنعت ایران را راه‌اندازی کرد تا تشکل‌ها و انجمن‌های صنعتی، زیر یک چتر گرد هم آیند و با مشارکت هم بتوانند در تصمیم‌سازی‌های کلان کشور حضور داشته باشند.

هیئت‌امنای مؤسسه‌ی محک

محسن خلیلی علاوه بر تلاش برای تقویت و توسعه‌ی تشکل‌های صنعتی، در فعالیت‌های اجتماعی نیز مشارکت دارد. او از بنیان‌گذاران و عضو هیئت‌امنای مؤسسه‌ی خیریه‌ی حمایت از کودکان مبتلا به سرطان با نام «محک» است که از سال ۱۳۷۰ فعالیتش را آغاز کرده است.

محسن خلیلی در سال ۱۳۸۹ به بیماری سرطان مبتلا شد و مدتی درگیر این بیماری بود اما پس از بهبود، دوباره فعالیتش را از سر گرفت. وی هفت دهه فعالیت صنعتی در کارنامه‌ی خود دارد و بارها نهادها و تشکل‌های صنعتی از وی به‌عنوان «پدر صنعت ایران» و «پدر تشکل‌گرایی» تقدیر کرده‌اند.

مهندس محسن خلیلی در ۹۲سالگی همچنان فعال است، با تشکل‌های صنعتی سروکله می‌زند و سعی دارد نهادی تازه برای حمایت از توسعه‌ی صنعتی در ایران بر پا کند.

محسن‌خان ــ نامی که کارکنان و کارگران بوتان صدایش می‌کنند ــ تنها بازمانده‌ی نسلی طلایی از کارآفرینان و صاحبان صنایع است که دنیای ایرانیان را تغییر دادند.

منابع:

  • مهدی جمالی (۱۳۹۱) زندگی‌نامه و خدمات علمی، فرهنگی و اقتصادی مهندس محسن خلیلی. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
  • فریدون شیرین‌کام و ایمان فرجام‌نیا (۱۳۹۳) سرگذشت پنجاه کنشگر اقتصادی ایران. تهران: فرهنگ صبا.
  • سید غلامحسین حسن‌تاش و میکائیل عظیمی. «گفت‌وگو با محسن خلیلی»، تاریخ شفاهی صنعت گاز مایع ایران. به‌همت مهندس سید اسدالله امام‌جمعه.
  • رضا یادگاری و مهشید سنایی‌فرد (۱۳۸۹) کارآفرینی بهشیوهی محمود خلیلی. مرکز کارآفرینی دانشگاه صنعتی شریف. تهران: کارآفرین برتر.
محسن خلیلی

بوتان (2)

سفر مطالعاتی محمود خلیلی و پسرش محسن خلیلی برای تاسیس بوتان

محسن خلیلی بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه تهران همراه پدرش محمود خلیلی که از صنعتگران به نام و بنیان‌گذار برق نوین کشور بود، برای یک سفر مطالعاتی به اروپا و آمریکا رفت. بعد پس از بازگشت به ایران شرکت بوتان را به اتفاق پدر و برادرش به ثبت رساند و در سال ۱۳۳۳ اولین نسل از محصولات گاز سوز را تولید کردند.

مصوبه بند (د) تبصره ۳۰ قانون بودجه سال ۱۳۸۰

اجرای مصوبه بند (د) تبصره ۳۰ قانون بودجه سال ۱۳۸۰راه را برای بازسازی صنعت گاز مایعُ ارتقأ کیفیت ارائه خدمات به انبوه مصرف کنندگانُ‌خدمت به توسعه پایدار و ایجاد اشتغال را هموار می سازد. این مقاله در اولین همایش راهیابی برای ارتقاء ارائه خدمات و ایمنی در صنعت گاز مایع ارائه شد که در ۱۷ و ۱۸ مهر ماه سال ۱۳۸۰ برگزار شد

برای دریافت مقاله روی دکمه “دانلود” کلیک کنید.

منابع و فرصت های گاز خاورمیانه

متن سخنرانی محسن خلیلی در ششمین همایش “منابع و فرصت های گاز خاورمیانه” که در ۱۹ و ۲۰ آبان ماه در سال ۱۳۸۰ برگزار شد.

برای دانلود متن سخنرانی روی دکمه “دریافت” کلیک کنید

پدر صنعت ایران چرا موفق شد؟/ راهی به طول 60 سال

محسن خلیلی عراقی همان کسی است که برای اولین بار شعله های گاز را در خانه های ایرانی روشن کرد.

خبرآنلاین ۱۷ بهمن ۱۳۹۳

محمد عدلي: خنده از چهره‌اش محو نمي‌شود. مخاطبانش از هر قشري كه باشند را با زيباترين واژه‌ها خطاب قرار مي‌دهد. «فدايت شوم؛ قربانت روم؛ دستبوس شما هستم»، تكيه كلام‌هاي مردي 85 ساله است كه فعالان اقتصادي او را پدر صنعت ايران ناميده‌اند. 60 سال كارآفريني و خلاقيت،‌ اين پير صنعت را افتاده‌تر كرده است. حالا كه به مانند دوران جواني تاب سفرهاي دور و دراز براي علم‌آموزي و توسعه صنعتي را ندارد، عصايي به دست مي‌گيرد تا براي سركشي به انبوه تشكل‌هايي كه در آن مسووليت دارد، كمك پاهايش باشد. سال‌هاست كه اصلي‌ترين دغدغه‌اش انتقال تجربه به جوان‌هاست به همين دليل مسووليت‌هاي مدني‌اش در سنديكاها، تشكل‌ها و اتاق‌هاي بازرگاني را با جديت دنبال مي‌كند. مطالعاتش را ترك نكرده است تا براي نسل جديد بخش خصوصی به غير از تجارب سال‌ها مجاهدت اقتصادي، حرف‌هاي علمي و تازه‌اي داشته باشد. او یک دوه سخت بیماری حنجره را پشت سر گذاشته است تا حالا تارهای صوتی همراهی بیشتری برای بیان دیدگاه هایش داشته باشند.

محسن خلیلی عراقی همان کسی است که برای اولین بار شعله های گاز را در خانه های ایرانی روشن کرد. او به همراه پدر خلاقش کارخانه بوتان را پایه گذاری کرد تا این برند فراتر از یک کارخانه صنعتی عمل کند. گازی که در فرایند استخراج نفت در میادین به آتش کشیده می شد، پس از ملی شدن صنعت نفت برای اولین بار توسط شرکت بوتان که برگرفته از نام شیمیایی همان گاز بود، به سیلندر یا کپسول منتقل شد تا برای مصرف خانگی مهیا شود. محصولات گازسوز نظیر آبگرمکن نیز در این گروه صنعتی به تولید رسید تا رفته رفته بخاری ها، اجاق ها و آبگرمکن های نفتی جای خود را به انواع گازی بدهند. محسن خلیلی که با ایده پدر توانست این صنعت مهم را پایه گذاری کند در طول این سال ها دائما به رشد و توسعه فعالیت های شرکت پرداخت تا برند بوتان ازجمله نام های آشنای پرقدمت و همچنان پایدار در میدان اقتصاد باشد. این مسیر طولانی که از سال 1332 با ایده اولیه محمود خلیلی، آغاز شد اما به سادگی طی نشده است.

کودکی و نوجوانی در دربند

محمود خلیلی 7 فرزند داشت اما یکی از آن ها همراه بهتری برای پدر بود. محسن خلیلی در سال 1308 به دنیا آمد و در خانواده ای فرهیخته پرورش یافت. مادرش از خانواده ای نقاش و شاعر بود و پدرش هم پدری روحانی و وارسته داشت که به او عرفان آموخت. او در محله دربند در شمال تهران دوران کودکی و نوجوانی را گذراند. دبستان 15 بهمن در خیابان آتشکده، دبیرستان شاپور در تجریش و دبیرستان های ایرانشهر و کالج البرز تا پیش از ورود به دانشگاه محل تحصیل محسن خلیلی بوده است.

دانشگاه تهران و ملی شدن صنعت نفت

محسن خلیلی جوان در سال 1328 وارد دانشگاه تهران شد تا در دانشکده فنی راه مهندسی در پیش گیرد. در همین سال های نهضت ملی شدن صنعت نفت به راه افتاد تا او و هم دانشگاهی هایش نیز در متن حوادث آن سال ها قرار بگیرند:« دوران تحصیلی من همزمان با دوران بسیار بحرانی اما پر افتخار دانشگاه تهران بود. ما دانشجویان افتخار این را داشتیم که در نهضت ملی شدن صنعت نفت، خدمات لازم را در قالب دانشجویی به میهن عزیزمان انجام دهیم. » 

خلیلی از افراد تاثیرگذار بر او در دوران تحصیل چنین سخن می گوید:« من شاگرد مورد مرهمت مرحوم مهندس بازرگان بودم و دیدگاه های ملاطفت آمیز اسلامی ایشان بر من تاثیر داشت.»

در سال پایانی تحصیل دانشگاهی محسن خلیلی کودتای 28 مرداد سر گرفت:« چون در فعالیت های اجتماعی مشارکت سنگین داشتم، برخی از امتحاناتم را به شهریور موکول می کردم. در امیر آباد،   کوی دانشجویان با دوستانم درس می خواندم که صدای توپ های متعددی بلند شد و دود از تهران برخاست. نگران کودتا شدم. خود را پیاده از امیر آباد به خانه مرحوم مصدق رساندم. تا اینکه در خیابان کاخ آن زمان و فلسطین امروز دیدم جمعیتی آن را اشغال کرده بودند و افراد بی اصول تمام اموال منزل مرحوم مصدق را به تاراج بردند. این صحنه اشک از چشمانم جاری کرد. شهر تعطیل بود و وسیله نقلیه ای نبود. گریه کنان خودم را از خیابان کاخ به خیابان دربند، کوچه خلیلی رساندم. این مسیر شاید سه ساعت طول کشید. من با خود بسیار فکر کردم. از خودم پرسیدم محسن آیا کسانی که منزل مصدق را غارت می کردند آمریکایی بودند؟ پاسخ منفی بود. تمام آنان هم وطنان نا بخرد خودمان بودند که با عنایت شعبان جعفری این اعمال نابخرادانه را انجام می دادند چون نفت ما را بر اثر فشار قدرت های جهانی کسی نمی خرید.»

مسیری که پدر طی کرد

پدر محسن خلیلی قبل از آنکه ایده تاسیس کارخانه به ذهنش خطور کند، به شغل معلمی می پرداخت. محمود خلیلی پدرش روحانی و خودش اهل درس و کتاب بود. او در مدرسه دارالمعلمین به تحصیل پرداخت و در همان مدرسه نیز به عنوان معلم مشغول به کار شد اما همواره سودای صنعت در سر می پروراند. محسن خلیلی اینگونه در مورد پدر روایت می کند: «پدرم در شروع کار و بعد از ازدواج با مادرم معلم فیزیک دارالمعلمین بود و با هزینه خودش برای دانش آموزان لابراتوار فیزیک درست کرد. آن طور که خودش بیان کرد لوازم آزمایشگاه را از آلمان وارد کرد  ولی بعد از مدتی که استاد بزرگ فیزیک، مرحوم دکتر حسابی پس از تحصیلات از فرانسه به ایران آمد پدرم  سمت خودش را تحویل مرحوم دکتر حسابی، دانشمند عصر داد و به کار فنی مشغول شد.»

محمود خلیلی پس از معملی به امور فنی در بخش برق روی آورد و ابتدا کارگاهی شخصی به راه انداخت که کسب و کار مستقلی داشته باشد اما در سال 1317 ریاست اداره برق تهران به او پیشنهاد شد تا کار دولتی را تجربه کند: «پدرم از کارگاه الکترومکانیک شروع کرد و بعد از مدتی از سوی  دولت وقت دعوت شد و در همین دوره پایه گذاری برق نوین مملکت بعد از مرحوم امین الضرب انجام گرفت. مرحوم پدرم با خواسته دولت و همکاری چکوسلواکی کارخانه برق 6 هزار کیلو واتی “اشگودا” را تاسیس کرد و برای شبکه اش در تهران زحمات زیادی کشید.»

دکل های برق و کابل کشی برای بخش خانگی از همان سال آغاز شد. مردم آن زمان که چنین چیزی ندیده بودند علیه او شکایت کردند به طوری که 400 اعلام جرم علیه محمود خلیلی صورت گرفت. محسن خلیلی روایت می کند: «با توجه به کابل هایی که از منازل مردم عبور می کرد، آن ها متوهش بودند که برق باعث مرگ آنان می شود.» دهه 1320 شمسی رو به پایان بود که محمود خلیلی عراقی در سفری به خوزستان از میادین نفتی ایران بازدید کرد. در این سفر او متوجه شد گاز مایع که در فرایند استخراج به دست می آید در میادین سوزانده می شود. از همان زمان ایده بهره برداری از گاز مایع برای مصارف خانگی به ذهنش سرازیر شد. ایده ای که با همراهی پسر، نتیجه ای انقلاب گونه به همراه داشت.

نقطه صفر

محسن خلیلی از دانشگاه تهران فارغ التحصیل و بلافاصله با پیشنهاد پدرش برای بهره برداری از گاز مواجه شد. پدری که مدتی بر روی این ایده کار کرده بود از پسر مهندسش خواست تا بر روس راهکارهای بهره گیری از گاز کار کند: «وقتی درسم تمام شد مرحوم پدرم عنوان کردکه آیا حاضری دست به دست هم بدهیم و استفاده گاز را در مملکت شروع کنیم؟ از آنجاییکه در پالایشگاه آبادان کارآموزی سپری کرده بودم و در حد یک جوان مهندس، صنعت نفت را می شناختم و شعله های عظیم آتش که از چاه های نفت به آسمان می رفت را دیده بودم. می دانستم که ثروت ملی در قالب گاز های همراه نفت و گاز طبیعی می سوزد و محیط را آلوده می کند با امکانات صفر به پدرم جواب مثبت دادم. البته پدرم در اواخر دولت مرحوم مصدق اجازه های مقدماتی استفاده از گاز مایع را گرفته بود.» 

اقتصاد ملی

پدر محسن خلیلی که تفکری از جنس بخش خصوصی داشت در سالهای ابتدایی دهه 30 تلاش های زیادی کرد تا دولت وقت را برای میدان دادن به سرمایه گذاران داخلی مجاب کند.  محمود خلیلی عراقی به قوام السلطنه نامه ای نوشت وبه بی عدالتی نسبت به سرمایه گذاران داخلی در مقابل سرمایه گذاران خارجی انتقاد کرد. او در جریان تاسیس کارخانه سیمان توسط شرکن نفت ایران و انگلیس درخواست کرد تا برای تامین لوازم مورد نیاز احداث کارخانه اولویت با شرکتهای ایرانی باشد اما خواسته او بدون پاسخ ماند. خواسته های خلیلی اما پس از ملی شدن صنعت نفت به سوی تحقق پیش رفت. در این دوران زمینه برای فعالیت خلیلی ها فراهم شد.

دشواری ها سد راه ایده بزرگ

مجمود خلیلی در این دران هم با دشواری های فراوان موفق شد نظر دولت را برای آغاز فعالیت در زمینه گاز مایع جلب کند. کار او آن قدر بزرگ بود که مهندس مهدی بازرگان درکتاب«شصت سال خدمت و مقاومت» از او یاد کرد: «یادم می آید خلیلی چقدر با مسوولان شركت ملی نفت در زمان كنسرسیوم كلنجار رفت تا گردنشان بگذارد گازهایی را كه هدر داده و می سوزانند، تصفیه كرده و بوتان و پروپان آن را در تانكرهای تحت فشار به ایشان بفروشند و گاز نفت در ایران توزیع شود. سپس برای اینكه مصرف گاز آشپزخانه ها به صورت صنعت ملی درآید، به موازات ساختن انبار و تهیه وسایل و كامیون های توزیع گاز، اقدام به ایجاد كارخانه كپسول سازی و تولید اجاق فر و غیره كرد. اجاق و فرهایی كه آشپزخانه های تهران و شهرستان ها را تسخیر كرد و عامل ایجاد 5-6 شركت تولید و توزیع گاز شد.»

تولد بوتان

مجوزی که محسن خلیلی از آن یاد کرده است اینگونه به دست آمد تا پدر و پسر قدم در راه صنعتی بگذارند که شاید خودشان چنین آینده ایا برای آن متصور نبودند. آنها برای تحقیق در این مورد ابتدا به سفرهای خارجی روی آوردند. پدر و پسر در این مقطع به اروپا و آمریکا سفر کردند و مدتی را به بررسی شرایط و تحقیقات پرداختند. محسن خلیلی اینچنین خاطران آن روزها را روایت می کند: « به اتفاق پدرم در سال 1954 روانه اروپا و آمریکا شدیم. به اروپا رفتیم و مطالعاتی انجام دادیم و پس از آن هم به آمریکا سفر کردیم که در آنجا هم مطالعاتی داشتیم. برادرم مهندس سعید خلیلی در آمریکا مشغول تحصیل بود و ایشان در حد توان محدود خودش راهنمای ما بود که در نتیجه مرحوم پدرم و بنده صنعت گاز مایع را بسیار جدی در آمریکا با مطالعات دانشگاهی روز بررسی کردیم. با سفارش های مقدماتی به سازندگان آمریکایی و اطلاعات لازم به میهن بازگشتیم. کار را در قالب شرکت بوتان شروع کردیم. بوتان نام همان گازی است که قرار بود ما از آن استفاده کنیم و فرمول آن کربن اشباع شده c4h10 بود.»

پس از بازگشت به ایران شرکت بوتان به ثبت رسید و در سال 1333 اولین نسل از محصولات گاز سوز و سیلندرهای گاز در این شرکت تولید شد. سیلندر گاز و اجاق گاز سوز ابتدا در کارگاهی در سه راه آذری تهران آغاز شد.

آغاز کار بزرگ

محمود خلیلی، اسفندیار یگانگی و محسن خلیلی موسسان شركت بوتان بودند. در مهر ماه 1332 خلیلی نامه ای به شركت ملی نفت ایران نوشت و تقاضای دریافت اطلاعات از طرز تحویل گاز به شركت بوتان و بهای هر تن گاز شد. اولین محموله گاز مایع به صورت آزمایشی در 6همان ماه دریافت و طبق به درخواست محمود خلیلی، تحویل محسن خلیلی شد. در همان سال ها محلی برای شركت در خیابان سعدی اجاره و نمایشگاهی در كنار آن دایر شد و كار رونق پیدا كرد. مدیران شركت در دی ماه 1333 نامه ای به رییس اداره كل گمرك نوشته و خواستار كاهش تعرفه گمركی لوازم گازسوز شدند. در سال 1332 تا 1335 جاده ارتباطی آبادان به تهران شرایط مطلوبی نداشت به همین دلیل شرکت بوتان با سرهم كردن وسایل باقی مانده از جنگ جهانی و تانكر وارداتی از آلمان موفق به ساخت نخستین تریلر به ظرفیت 12 تن شد. عباس چمران كه در دانشكده فنی با محسن خلیلی دوست بود، در نصب تانك بر روی واگن و ایجاد ایستگاه تخلیه و بارگیری در خرمشهر و تپه سفید نقش چشمگیری داشت.

ورود گاز به خانه ها

در سال دوم تاسیس شركت بوتان، مردم به ویژه خانم ها با دیدن فرها و اجاق های گازسوز در خانه های دوستان و خویشان و آگاه شدن از مزیت های گاز برای خرید به بوتان مراجعه می كردند. بر همین مبنا توسعه شرکت روند سریعی را طی کرد تا جایی که محسن خلیلی در مرداد ماه 1338 طی نامه ای به شركت ملی نفت ایران 4 خواسته را مطرح کرد که انجام تبلیغات برای مصرف این نوع سوخت و آشنایی شهروندان یكی از آنها بود. موج استفاده از وسایل گازسوز از طریق سیلندرهای گازمایع بوتان آنچنان فراگیر شد که مصرف گاز را به صدها برابر افزایش داد. در سال 1332 فقط یك تن گاز در ایران مصرف می شد كه این رقم در سال 1382 به 462هزار تن رسید.

بوتان دوم از راه رسید

پس از آنکه میل به تبدیل سوخت مصرفی خانوار از نفت به گاز افزایش یافت و کپسول های بوتان در گوشه خانه ها جای خود را پیدا کرد، محسن خلیلی پیشنهاد ساخت وسایل گازسوز را به پدرش داد. کار بوتان در میدان جدید هم آغاز شد تا نخستین محصول این شركت یعنی آبگرمكن ایستاده 40 گالنی با كنترل ترموستاتیك روانه بازار شود. کار در این مسیر پیشرفت کرد و رفته رفته ساخت اجاق های رومیزی و پلوپزهای یك تا 4شعله آغاز شد. بعدها با استفاده از تكنیك های تازه لعاب كاری، تولیدات افزایش یافت. با این روند در سال 1343 شركت صنعتی بوتان سهامی خاص به طور مستقل تاسیس شد. با توسعه فعالیت ها کارگاه از سه راه آذری به به کارخانه ای در چهاردانگه تبدیل شد.

عبور از مصادره

بوتان با کپسول های زرد رنگ وارد خانه ها شده بود و جای ثابتی پیدا کرده بود که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. شرکتی که چند روز قبل از کودتای 28 مرداد تاسیس شده بود در سن 25 سالگی، انقلاب اسلامی را از سر گذراند. پس از انقلاب اما ماجرایی مجموعه بوتان را تحت تاثیر قرار داد. آیت الله موسوی اردبیلی، حکم مصادره 20 درصد از سهام بوتان را به عنوان خمس صادر کرد تا محسن خلیلی را به چالشی بزرگ دعوت کرده باشد.  او این چنین در این مورد سخن گفته است:« انقلاب اسلامی که به پیروزی رسید، انقلابیون به طور کلی، تحت تعلیم هایی قرار گرفتند که این آموزش ها تا حدودی از ادبیات چپ گرایی الهام می گرفت. علاوه براین، دیدگاه هایی که حزب توده ایران از شهریور 1320 تا وقوع انقلاب ترویج داده بود، جو نامساعدی را علیه کارآفرینی و سرمایه داری حاکم کرده بود. یک عامل دیگر، فقر عمومی مردم بود که در پایین بودن سرانه تولید ناخالص داخلی نمود داشت. مردم خود را با طبقه سرمایه داران مقایسه می کردند و این مقایسه به تدریج به شکل گیری کینه توده مردم نسبت به سرمایه داران دامن زد. پیش از انقلاب تجمل گرایی در ایران رسوخ یافت وعامل مقایسه در ذهن ها بیش از همیشه رنگی تازه گرفت.» محسن خلیلی می گوید: « پس از انقلاب این تصور وجود داشت که سرمایه داران زمانه، مرتبط به خاندان پهلوی هستند و به تحکیم این رژیم کمک کرده اند. هرآینه ارتباطی و پیوندی میان سرمایه دار و رژیم پهلوی می یافتند، این رشته ارتباطی به مصادره منتهی می شد. پرونده های زیادی برای واحد های تحت مدیریت من در دادگاه انقلاب تشکیل شد که وقت بسیار زیادی از من گرفت تا اینکه سرانجام تبرئه شدم.»

فروش خانه برای عبور از بحران

در سال های ابتدایی انقلاب بوتان در چالشی سخت گرفتار آمد. محسن خلیلی این چنین از این دوران روایت می کند:«برای آن که بتوانیم، سرپا بمانیم، خانه های شخصی خود را فروختیم و صرف پرداخت حقوق کارگران کردیم. شاید حدود 13 ملک مسکونی، توسط شرکای مجموعه تولیدی ما، برای سرپا نگاه داشتن شرکت فروخته شد. ما شرکت را سرپا نگاه داشتیم چرا که می دانستیم این وضعیت گذراست. دراین مدت به تلاش های حقوقی برای ابطال حکم دادگاه انقلاب ادامه دادیم. فکرمی کنم 254 بار در دادگاه شرکت کردیم تا توانستیم شرکت را بازپس بگیریم.»

او می گوید: « رفته رفته این نگاه به فعالان اقتصادی تغییر کرد و زمینه های خوبی برای بازیابی بخش خصوصی ایجاد شد. من نمی توانم ارزش کار اتاق بازرگانی ایران، بخش خصوصی و حمایت های بی دریغ مقام معظم رهبری را در متوقف کردن این روند کتمان کنم. در دهه 60 ما بسیار مدیون حمایت های ایشان از بخش خصوصی بودیم. زمانی که ایشان در مقام ریاست جمهوری بودند٬با توطئه ای علیه بخش خصوصی مخالفت کردند که می خواست همه چیز بخش خصوصی را دولتی کند.»

خاطره ای از امام

محسن خلیلی از جریان مصادره ها خاطره ای نقل کرده است: «در اوایل انقلاب، خدمت امام نیزمشرف شدیم ورفتار های ناخوشایند ان دوران با بخش خصوصی را عنوان کردیم و ایشان حمایت محض خود را اعلام کردند. من از ایشان پرسیدم که اگر نظر جنابعالی این است که ما واحد های صنعتی خود را به دولت ببخشیم تا دستور حضرت عالی را رعایت کرده باشیم و البته به فیض اعتقادی هم دست یافته باشیم، ما حرفی نداریم. ایشان گفتند به هیچ وجه چنین چیزی نیست. مالکیت خصوصی در اسلام محترم شناخته می شود. و هرکس که رفتار خلافی را مرتکب شود، عزل خواهد شد که چنین هم شد. ما هم از سوی امام حمایت شدیم و هم از سوی آیت الله خامنه ای.»

دوره نوین

بعد از عبور از بحران مصادره، جنگ تحمیلی فرا رسید اما پس از این دوران سخت بار دیگر بوتان قد برافراشت. محسن خلیلی  ساختار شرکت را اصلاح کرد تا موج تازه ای از فعالیت ها در اواخر دهه 60 آغاز شود. در آن دورن صنعت ایران به طور کلی جان تازه ای گرفته بود که کارآفرینی با ویژگی های محسن خلیلی نیز به خوبی می دانست، چه مسیری را باید در پی گیرد. پس از طراحی محصولات تازه، در یک دوره  7 ساله تولید شرکت بوتان 10 برابر شد. دراین مدت قطعات تولیدی بوتان جایگزین قطعات وارداتی شد و صادرات در دستور کار قرار گرفت. در سال ۱۳۸۰ کارخانه بوتان به شهرک صنعتی کاوه منتقل شد تا فضای بیشتری برای فعالیت داشته باشد.

رمز ماندگاری

بوتان اولین شرکتی بود که راه گاز را به خانه های ایرانی باز کرد. گازهایی که در جریان استخراج نفت به آتش کشیده می شد، را از دولت خریداری کرد و در کنار عرضه سیلندر گاز به تولید محصولات گازسوز پرداخت. در طول این سال ها اما رقبای زیادی با توجه به موفقیت ایده خلیلی بزرگ، پا به این میدان گذاشتند اما بوتان توانست دائما خود را به روز کند تا همچنان سهم مهمی از بازار داشته باشد. محسن خلیلی کسی بود که در ادامه راه پدر مهمترین نقش را در توسعه شرکت و ماندگاری این برند داشت. نشان های بزرگی با قدمت های طولانی با شرایطی که پس از انقلاب اسلامی ایجاد شد، از بین رفتند و تنها خاطره ای از خود بجا گذاشته اند. کفش ملی و بلا، خودکار بیک و چندین نام آشنای دیگر در ایران فعالیت داشته اند اما امروز به دلایل مختلف که برخی از آن ها به اختیار صاحبان این برند رقم نخورده است، دیگر حضور ندارند. شاید به همین دلیل باشد که محسن خلیلی را با لقب اسطوره صنعت مورد خطاب قرار می دهند چه بوتان طی 60 سال فعالیت توانسته همواره در حوزه فعالیت خود موفق ترین باشد و محصولات جدید را به گونه ای وارد بازار سازد که شعار “انتخابی مطمئن” را در ذهن ها ماندگار سازد. این ماندگاری مداوم اما یک رمز دارد که آن هم در دستان محسن خلیلی است.

محصولات قدیم و جدید

شرکت بوتان کار خود را با تولید سلندرهای گاز آغاز کرد و به تولید اجاق گاز، سیلندر گاز پیک نیکی، کباب پز، مینی فر، مایکروفر و کولر گازی پرداخت. با پیشرفت های تکنولوژی و البته نوآوری های بوتان محصولات جدیدی نظیر آبگرمکن دیواری گازی، شوفاژ دیواری گازی و رادیاتور آلومینیومی نیز به محصولات شرکت اضافه شد.

خستگی ناپذیر

مرد خستگی ناپذیر صنعت ایران را با لقب های بسیاری می شناسند اما همگی او را پرچم دار جنبش تشکل گرایی می دانند. عنوان های او در تشکل های بخش خصوصی آن قدر زیاد است که شمارش آن حتی برای خودش ساده نیست. او که در سال های دانشجویی در انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران عضو شد، شاید تصور نمی کرد سال های بعد، ده ها تشکل و انجمن دیگر را تاسیس کند. او سال 1342 سندیکای توزیع کنندگان گاز مایع را تاسیس کرد؛ سال 52 به عضویت هیاتمدیره سندیکای لوازم خانگی درآمد؛ شورای سازندگان صنایع گازسوز را تاسیس کرد؛ عشو هیات موسس انجمن مدیران صنایع در سال 59 لقب گرفت؛  در دو نوبت نماینده کارفرمایان در شورای عالی کار بود؛ مسوولیت شورای مشاوران وزیر صنایع از سال 81 تا 84 را برعهده داشت؛ در اتاق بازرگانی تهران و ایران دهه ها سمت داشته و در چندین تشکل دیگر نیز نقش آفرینی کرده است. او حتی پست های اجرایی نظیر عضویت هیات امناء صندوق تامین اجتماعی و ریاست هیات مدیره کنفدراسیون صنعت ایران را نیز بر عهده داشته است.

مشارکت در پایه ریزی فعالیت صنعت گاز مایع در کشور، کمک به ایجاد مبنایی برای تدوین استانداردهای گاز مایع، تهیه و تدوین کتب و سیستم‌های آموزشی برای دست‌اندرکاران صنعت گاز مایع، پایه‌گذاری ساخت لوازم گازسوز در کشور، ایجاد خوداتکایی در فعالیت صنعتی- خدماتی گاز مایع، بنیان‌گذاری ساخت تجهیزات نقل و انتقال مخازن ذخیره سازی و تجهیزات تحت فشار مربوطه، بنیان گذاری فعالیت‌های فنی و مهندسی صنعت گاز مایع، بنیان گذاری پژوهشکده صنعتگر و چندین عنوان دیگر در سوابق محسن خلیلی نمایان است. لوح های تقدیر و افتخاراتی که در طول 60 سال کارآفرینی کسب کرده نیز آنچنان لیست بلندی دارد که ذکر آن مقدور نیست.

آرزوی کارآفرین 85 ساله

محسن خلیلی که از او به عنوان پدر صنعت یاد می شود اینگونه خود را تعریف می کند: «روزی که بعد از اتمام تحصیلاتم پا به حوزه صنعت گذاشتم سهم بخش صنعت در تولید ناخالص داخلی 0.8 درصد بود اما امروز صنعت 22 درصد GDP کشور را در دست دارد. من افتخار دارم که یکی از اسب های ارابه صنعت کشور باشم. » پیر صنعت ایران اما بعد 60 سال فعالیت همچنان دست از کار نکشیده و قصد دارد آرزوی محقق نشده اش را در میدان صنعت تحقق بخشد. او می خواهد مانیفست بخش خصوصی را برای تعریف رفتار یک فعال اقتصادی طراحی کند: «در مقدمه انقلاب ما مانیفستی با عنوان «مختصات روانی شخصیتی انسان صنعتی» تدوین کردیم که مفاهیم فراوانی در آن نهفته بود. ما به‌اندازه کافی دانشگاه داریم که برای کشور صنعتگر تربیت کند ولی تا بحال با آموزش هایی که رفتار صنعتی را تدوین کرده باشد، برخورد نکرده ام. معتقدم که آموزش باعث تغییر رفتار و بدون شک عنایت به خود رفتار سبب توسعه و ترقی می شود. هرقدر که انسان ها فرهیخته تر، عالمتر و کارآزموده تر باشند رفتار بهتری هم خواهند داشت.  رفتار بستری است که ما را به سوی تعالی سیر می دهد. من به دنبال تدوین مانیفست صنعتگران هستم که گرایش اصلی آن رفتار صنعتگری است.»

او می گوید کاش می شد مانیفست بخش خصوصی را با محوریت مهربانی و خردورزی می نوشتیم:« روش من در کسب و کار و در زندگی مداراجویی و مهربانی بوده و هست. من به همه آدم ها احترام می گذارم. من به همه وزیران صنایع احترام می گذارم و آنها را می بوسم و این کار من برخی دوستان را خشمگین می کند اما من مهربانی با مدیران و قانونگذاران را یکی از پایه های استوار مانیفست بخش خصوصی می دانم.»

منابع:

–  کتاب شصت سال خدمت و مقاومت/ مهندس مهدی بازرگان

–  مجله مهرنامه

–    ویژه نامه راه محسن خلیلی دنیای اقتصاد

خبر آنلاین

محسن خلیلی عراقی، پیشکسوت برجسته صنعت کشور: اقتصاد ایران فکرهای نو می خواهد

روزنامه جام جم ۱۴ بهمن ۱۳۹۱ 

سیما رادمنش

محسن خلیلی عراقی یکی از کارآفرینان و صنعتگران برجسته کشور است که امسال هشتاد وسه ساله شده و با وجود بیماری، همچنان پرتلاش است. وی در دوره جوانی به همراه پدر با خلاقیت و تلاشی مستمر، استفاده از گاز مایع را در کشور رواج داد تا از طرفی، از اتلاف گاز حاصل از نفت جلوگیری کند و از سوی دیگر رفاه را به خانه های ایرانی بیاورد که مردم دیگر مجبور نباشند برای طبخ غذا از هیزم و نفت استفاده کنند. پدر و پسر با تاسیس شرکتی که بنیانگذار استفاده از گاز در خانه های ایرانی شد خدمت بزرگی را به کشور ارائه کردند و هم اینک دیگر خانه ای را نمی بینید که لوازم گازسوز – از اجاق گاز گرفته تا آبگرمکن های دیواری – در آن استفاده نشود. مطالعه زندگی و سرگذشت افرادی همچون محسن خلیلی عراقی می تواند الگوی مناسبی از تولید ملی را به دست دهد. بویژه آن که کشور در شرایط حساس کنونی به مردان باتجربه ای چون وی بسیار نیاز دارد. هم اکنون که کشور در حال تصمیم گیری برای اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه هاست، تجربه ای که وی به بخشی از آن در این گفت وگو اشاره کرده است، این روزها بیش از قبل به کار می آید.

اولین تجربه و آشنایی شما با وسایل صنعتی به چه زمانی بازمی گردد؟

اولین تجربه و آشنایی من با وسایل صنعتی در محیط خانه و سر و کار داشتن با وسایلی ازجمله دوچرخه، موتور و برق شروع شد؛ به طوری که از دوران نوجوانی وقتی دوازده ساله بودم، در کارگاهی در محیط باغمان سعی می کردم تمام ابزارآلات و محصولات مختلف فلزی را به صورت دستی بسازم. البته نقش پدرم در ایجاد چنین روحیه ای بسیار موثر بود. پدرم فردی تیزبین، مولد و بسیار موثر بود که در هدایت من نیز نقش داشت. من پس از اخذ دیپلم ریاضی از دبیرستان البرز، در رشته مهندسی الکترومکانیک دانشگاه تهران ادامه تحصیل دادم و سال ۱۳۳۲ پس از فارغ التحصیل شدن دوشادوش پدرم محمود خلیلی که بنیانگذار صنعت گاز مایع ایران بود در صنعت گاز به فعالیت پرداختم.

چه شد که خانواده خلیلی از میان صنایع مختلف به سمت صنعت گاز کشیده شد؟

پیش از ملی شدن صنعت نفت در دوره نخست وزیری دکتر محمد مصدق، سال های زیادی بود که مهم ترین سرمایه ملی ایرانیان یعنی نفت به دست بیگانگان به یغما می رفت، اما بعد از ملی شدن صنعت نفت، یکی از فرآورده های پرارزش نفت یعنی گاز، سال های متمادی بر اثر سهل انگاری از دسترس استفاده و مصرف مردم دور بود و گاز همراه حاصل از استخراج نفت بر سر چاه ها به صورت آزاد بیهوده سوزانده می شد. این مساله پدرم را به این فکر انداخت که حتی الامکان این سرمایه عظیم ملی تلف و نابود نشود و داخل مملکت با سرمایه گذاری و ایجاد تاسیسات لازم می توان مردم ایران را از این نعمت بزرگ الهی بهره مند کرد. پدرم در سال ۱۳۱۷ به ریاست اداره برق تهران منصوب شده بود، اما پس از حمله متفقین در جنگ جهانی دوم و تغییراتی که در سازمان های اداری مملکت به وجود آمد، از ریاست اداره برق برکنار و بناچار خانه نشین شد، اما وی به دلیل روحیه تلاشگرش، آرام ننشست و به ایجاد صنعت گاز مایع علاقه مند شد. در آن سال ها که من هم تازه از دانشکده فنی دانشگاه تهران فارغ التحصیل شده بودم، به اتفاق پدر سفری حدود یکساله را به کشورهای آلمان، فرانسه و آمریکا برای مطالعه در زمینه گاز مایع (LPG) و آشنایی با دست اندرکاران این صنعت آغاز کردیم.

یعنی پس از بازگشت از این سفر مطالعاتی، سرمایه گذاری در این کار را آغاز کردید؟

پس از بازگشت با کمک چند نفر و استقراض از بانک های داخلی، سرمایه لازم را برای ایجاد تاسیسات کوچک و لازم برای شروع کار در آن روزها فراهم کردیم. شرکت بوتان در سال ۱۳۳۲ ابتدا با تشکیلات کوچک ولی براساس فناوری های پیشرفته تاسیس شد و در آن هنگام خواهر و چهار برادر دیگرم هم بعد از فارغ التحصیلی از دانشکده های مهندسی آمریکا به جمع ما پیوستند و به مرور با تلاش های بسیار به یک موسسه بزرگ و دارای پرسنل فنی و با تجربه امروزی درآمد.

با توجه به این که در آن زمان کسی با این صنعت آشنایی نداشت و فرهنگ آن در کشور شناخته نشده بود. مصرف گاز بین مردم را چگونه گسترش دادید؟

به هر حال باید هرچه زودتر ساخت وسایل گازسوز را داخل کشور شروع می کردیم؛ برای آن که مصرف گازمایع مستلزم وجود لوازم گازسوز و سیلندر گاز مایع و ظروف تحت فشار برای حمل، ذخیره سازی و توزیع آن است. براین اساس، شرکت ما به موازات گسترش توزیع و اشاعه مصرف گاز مایع در کشور به طراحی و تاسیس واحدهای صنعتی و تولیدی عدیده اقدام کرد؛ به طوری که گروه بوتان در طول حیات خود بیش از ۲۰۰ نوع وسایل گازسوز را تولید کرده است. گسترش این صنعت به مرور خانم های ایرانی را از آشپزخانه های دودزده سنتی رهانید و باعث شد وقت آنها برای پرداختن به امور دیگر آزاد شود. فعالیت شرکت در استفاده از گاز مایع و اشاعه فرهنگ مصرف آن در کشور زمینه تاسیس شرکت ملی گاز ایران در سال ۱۳۴۸ شد و به دنبال آن طی سه دهه گذشته استفاده از گاز طبیعی در کشور فراگیر شد؛ به طوری که به باور متخصصان اقتصاد انرژی، چنانچه گاز طبیعی وارد سبد انرژی مصرفی کشور نمی شد، ما اکنون نفتی برای صادرات نداشتیم.

بعد از درگذشت مرحوم پدرتان آیا فعالیت خانوادگی تان متوقف نشد؟

خیلی از خانواده ها پس از فوت موسسانشان با فاصله کمی شرکت هایشان را می فروشند یا به دلیل اختلاف هایی که بین وارثان پیش می آید، از هم فرو می پاشند، اما در خانواده ما وحدت خانوادگی حتی پس از فوت پدرم در سال ۵۳ حفظ شد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی برخی شرکت ها دولتی و ملی شد. آیا شرکت شما مشمول چنین تغییری نشد؟

با پیروزی انقلاب به دلیل فضای به وجود آمده شعارهای ضدسرمایه داری و بحث دولتی کردن فعالیت ها رواج یافت و طبیعی بود که حفظ شرکت نیز در این وضعیت بحرانی نیازمند تلاش طاقت فرسایی بود. بسیاری از صاحبان صنایع شرکت های خود را رها کردند و برای کار به خارج کشور رفتند. در مورد شرکت ما نیز به دلیل آن که تعدادی از سهامداران به دلیل تحصیل و موارد دیگر در خارج از کشور به سر می بردند، شکایتی علیه شرکت در دادسرا طرح شد که این پرونده از سال ۱۳۵۸ تا تیر ۱۳۸۲ مرتبا پیگیری می شد تا سرانجام پس از حدود ۲۰ سال حکم به برائت شرکت بوتان صادر شد.

با وجود این، شرکت بوتان از گسترش برنامه هایش غفلت نکرد و حتی با تخریب بخشی از تاسیساتش بر اثر بمباران خرمشهر و اهواز در زمان جنگ تحمیلی و همچنین محدودیت های ارزی و خروج نیروی انسانی ماهر و تحریم ها و همکاری نکردن شرکت های بزرگ صاحب تکنولوژی خارجی، به فعالیت خود ادامه داد و در طول این سال ها گروه بوتان علاوه بر بهبود کیفیت و افزایش میزان تولید و تنوع در محصولات متکی بر توسعه اقتصادی کشور تا مرز ۹۵ درصد به خودکفایی رسیده است.

سوابق شما نشان می دهد که در بسیاری از تشکل ها حضور داشتید، آیا تشکل گرایی می تواند باعث توسعه صنعتی شود؟

من از زمانی که وارد دانشکده فنی تهران شدم، فعالیت تشکل گرایی خودم را آغاز کردم. ابتدا به عضویت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران درآمدم و بعدها سندیکای توزیع کنندگان گاز مایع ایرانی را تاسیس کردم. در سندیکای لوازم خانگی، شورای سازندگان وسایل گازسوز، اتاق تهران و ایران، انجمن مدیران صنایع، کنفدراسیون صنعت ایران، شورای عالی کار و… فعالیت کرده و می کنم و بر این باور هستم که با استفاده از خرد جمعی در حل مشکلات اقتصادی و صنعتی کشور می توان به نتیجه رسید. من در طول فعالیت صنعتی ام، تشکل گرایی و استفاده از خردجمعی و تعامل با دولت را برگزیدم و دریافتم که خرد جمعی می تواند تفاهم، همدلی و همکاری بخش خصوصی با دولت را تقویت کند. لذا در طول بیش از پنج دهه فعالیت های حرفه ای، صنعتی و اجتماعی ام از تمامی وقت خود ۲۵ درصد را مصروف صنعت خصوصی کرده ام و ۷۵ درصد دیگر آن را در تشکل گرایی برای اشاعه فرهنگ صنعتی و ایجاد یک حرکت عمومی در صنعت به کار انداختم.

باتوجه به تجربه طولانی شمادرامرتولید،راهکارهای رونق بخشی به تولید درشرایط فعلی کشورراچه می دانید؟

در ارتباط با رونق تولید به گمانم باید اصول و ارزش هایی رامدنظرقرارداد.پایبندی به ارزش مداری و اخلاق محوری یکی از اصول است. این ارزش هامبانی و اصولی هستند که رفتار افراد یک مجموعه را با یکدیگر پایه گذاری می کند و با این روش می توان محیطی سرشار از همکاری، اعتماد، پشتیبانی، همسویی، درستی و تحرک ساخت که کانون تعالی و پیشرفت باشد. اگرچه هر یک از افراد یک مجموعه از نظر فرهنگ، استعداد و برخی باورها با یکدیگر متفاوت هستند اما ارزش های محوری و اصول اخلاقی مشترک باعث می شود تفاوت ها و تضادها به نیرویی برای پیشرفت و نیل به هدف تبدیل شود. در چنین فضایی، همکاری، نوآوری، یادگیری و بهبود مستمر افزایش می یابد و افراد و بنگاه های صنعتی را قادر می سازد به سهم خود توان ارزش آفرینی بالاتری داشته باشند و چرخ صنعتی شدن را با سرعت بیشتری به حرکت درآورند. اعتقاد به عدالت اجتماعی و اقتصادی ارزش محوری دیگر است.توزیع فرصت ها و امکانات در جامعه در صورتی عادلانه و منطقی است که همگان در دستیابی به آنها از شرایط برابر برخوردار باشند. این امر نه تنها تولید ثروت توسط افراد را محدود نمی کند، بلکه با تکیه بر توانایی افراد و باز توزیع ثروت موجب افزایش همزمان ثروت و عدالت اجتماعی در جامعه می شود و سطح رفاه افراد و گروه های انسانی را ارتقا می بخشد.

یعنی دولت باید بیش ازقبل به عدالت اقتصادی توجه کند؟

دقیقا. در اجرای عدالت اقتصادی و اجتماعی دولت باید با سیاستگذاری صحیح و تدوین مقررات لازم و بهینه، فضایی را به وجود آورد تا صاحبان ثروت، سرمایه گذاری های جدید در بخش تولید را بهترین محل برای کسب سود و سرریز سرمایه خود تلقی کنند و در نهایت با پرداخت مالیات به حق و مناسب و مشارکت در فعالیت های عام المنفعه مانند امور فرهنگی و اجتماعی به ایجاد شرایط مناسب تر زندگی اقشار فقیر تر جامعه کمک کرده و با میل و رغبت میزان بهره برداری و بهره وری شخصی از ثروت خود را تعدیل کنند. بها دادن به خلاقیت ها و افکار تازه و نو اصل مهمی است. به اعتقاد من زمینه برای خلاقیت و نوآوری در کشورهای در حال توسعه بیشتر است، اما پیش نیاز آن شناسایی جامعه و نیاز های آن توسط کارآفرینان است زیرا با این روش می توان سیستم هایی را خلق کرد و نیازهای بخش های مختلف جامعه را تامین کرد و به تولید، اشتغال، درآمد و رفاه جامعه دامن زد. دلبستگی شدید به آموزش و یاد گیری را یکی دیگر از محور های کلیدی در راه توسعه صنعتی و ارتقاء تولید ملی می دانم و معتقدم اشاعه فرهنگ صنعتی به عنوان زیربنای تحول جامعه نیز محور مهم در تقویت تولید ملی است که با استفاده از آن می توان یک کشور را از یک سلسله امکانات زیربنایی در ابعاد مختلف ازجمله انسانی، فرهنگی و در بعد فیزیکی کارهای گسترده زیربنایی نظیر توسعه شبکه راه آهن، سدها، فرودگاه ها، بنادر، ارتباطات، مخابرات، تامین مواد اولیه، بهداشت و آموزش برخوردار کرد.

دولت هم اکنون درتدارک اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها است وهنوز اتفاق نظر کامل کارشناسی برای جرا یا عدم اجرای آن ایجاد نشده است. به نظر شما فاز دوم باید اجرا شود؟

درخصوص هدفمندی یارانه ها معتقدم که همه مردم کشورمان باید بدانند که نرخ فرآورده های نفتی و حاملهای انرژی در مملکت غلط است. وقتی تعادل بین کالاهای مختلف و از جمله انرژی صحیح نباشد، بحران به وجود می آید، دلالی و قاچاق ایجاد می شود. اکنون قیمت ارز سه برابر شده، قیمت محصولات نفتی ما نسبت به قیمت آنها در کشورهای خلیج فارس بسیار پایین است و قطعا این امر سبب می شود قاچاق این محصولات که از بین رفته بود دوباره رواج یابد. لذا باید قیمت محصولات نفتی منطقی باشد. همچنین ما برای هدفمند کردن یارانه ها قانون داریم و باید قانون رعایت وقیمت ها منطقی شود. به نظر من لازم است در زمینه هدفمند کردن یارانه ها و قیمت انرژی یک بحث منطقی و علمی و البته صمیمانه و دوستانه بین دولت و مجلس و با حضور اقتصاددانان مجرب و صاحبنظران بخش خصوصی مطلع صورت گیرد و یک راه حل منطقی و میانه اتخاذ شود. تحریم به صادرات ما لطمه زده است و دولت هنوز نتوانسته بودجه سال آتی را تقدیم مجلس نماید و قطعا دولت با کسری بودجه مواجه می شود. لذا من معتقدم هدفمندی یارانه ها و اصلاح قیمت های انرژی باید به بودجه دولت کمک کند و درجهت رشد تولید و بهره وری نیز باشد.