نوشته‌ها

محمود و محسن خلیلی، صنعتگرانی که گاز به خانه‌ی ایرانیان آوردند

وبسایت آسو/ 1401/01/17

یک سال پیش از ملی‌شدن صنعت نفت ایران، محمود خلیلی به خوزستان سفر کرد و دید که شرکت نفت گازهای مخازن را می‌سوزاند و به همین دلیل، عزمش را جزم کرد تا صنعت استفاده از گاز را در داخل ایران راه بیندازد. در آن زمان، مردم برای پخت‌وپز از هیزم و نفت استفاده می‌کردند.

محمود خلیلی در بیست‌سالگی بعد از پایان دبیرستان در سال ۱۳۰۴ در مدارس دارالمتعلمین و علمیه استخدام شده بود اما دوره‌ی معلمی‌اش دو سال بیشتر دوام نیاورد. او بعد از آن، مغازه‌ای در خیابان چراغ‌گاز اجاره کرد و به تعمیر برق و موتور ماشین‌آلات صنعتی و خودروها پرداخت. او در حالی از باتری کامیون‌ برای روشنایی خانه‌اش استفاده می‌کرد که ۹۰درصد منازل تهران برق نداشتند.

او به درخواست ارتش، یک آسیاب برقی برای آرد‌کردن گندم ساخت و مسئولیت روشنایی شهربانی (نظمیه) را بر عهده گرفت و تأسیسات تازه‌ای برای روشنایی زندان قصر ایجاد کرد. مدتی در کارخانه‌ی برقِ امین‌الضرب کار کرد و بعد، سرپرست امور روشنایی شمیران شد و کارخانه‌ی برقِ دولتی «اشکودا» را با همکاری چکسلواکی برای تأمین برق تهران تأسیس کرد. بعدها به ریاست اداره‌ی برق تهران رسید.

در سال ۱۳۲۵ سفری به آمریکا کرد و با طرز کار پمپ آب آشنا شد. در همان سفر اطلاعاتی نیز درباره‌ی استفاده از گاز در آشپزخانه‌ها به دست آورد. بعد از آن، وقتی به سفر خوزستان رفت، بیشتر در این فکر بود که چطور می‌تواند شرکت نفت را راضی کند که گازی را که سوزانده می‌شود، در اختیارش بگذارند.

بعد از ملی‌شدن صنعت نفت در دوره‌ی محمد مصدق، او برای عملی‌کردن این ایده، پسر ۲۴ساله‌اش، محسن، را که تازه از دانشگاه تهران در رشته‌ی الکترومکانیک فارغ‌التحصیل شده بود، همراه خود کرد.

محسن خلیلی در کتاب تاریخ شفاهی صنعت گاز مایع ایران می‌گوید: 

پدرم گفت: محسن، دلت می‌خواهد با من کار کنی؟ ما نُه خواهر و برادر بودیم و پدر در فعالیت‌های صنعتی کار می‌کند و به‌دلایلی شرایط زندگی دشوار شده بود… گفتم: می‌خواهم با شما و برای صنعت کشور و تحصیل و تربیت خواهر و برادرانم کار کنم. پدر گفت: اینجا چیزی وجود ندارد که یاد بگیریم، بهتر است به آمریکا و اروپا برویم و آنجا مطالعه کنیم. من نیز پذیرفتم.

محسن، فرزند سوم محمود خلیلی، در تیرماه سال ۱۳۰۸ در تهران به دنیا آمد. دوران ابتدایی را در مدرسه‌ی ۱۵ بهمن گذراند و تا سیکل اول متوسطه را در مدرسه‌ی شاهپور تجریش درس خواند و بعد، دوره‌ی دبیرستان را دبیرستان‌های ‌ایرانشهر و البرز گذراند. او در سال ۱۳۲۸ وارد دانشکده‌ی فنی دانشگاه تهران شد و در سال ۱۳۳۲ در رشته‌ی الکترومکانیک فارغ‌التحصیل شد.

در دوران تحصیل در دانشگاه تهران، حزب توده بسیار فعال بود و بسیاری از جوانان جذب شعارهای آرمان‌گرایانه‌اش شده بودند اما محسن خلیلی به عضویت انجمن اسلامی ‌درآمد.

دوران دانشجویی او مصادف با ملی‌شدن صنعت نفت بود. او به‌دلیل فعالیت‌های اجتماعی، برخی امتحاناتش را به شهریور موکول کرده بود و در روز کودتا علیه مصدق، به‌همراه دوستانش در محل خوابگاه دانشجویان در امیرآباد بود که صدای انفجار و شلوغی را شنید و به‌سمت خانه‌ی مصدق حرکت کرد. وقتی به خانه‌ی مصدق رسید، دید عده‌ای مشغول غارت آنجا هستند. «پیاده از امیر‌آباد، پرسان‌پرسان به درِ خانه‌ی مرحوم مصدق رسیدم. تا اینکه در خیابان کاخِ آن زمان و فلسطینِ امروز، دیدم جمعیتی آن را اشغال کرده بودند و افراد بی‌اصول تمام اموال منزل مرحوم مصدق را به تاراج بردند. این صحنه اشک از چشمان من جاری ساخت.»

او می‌گوید که گریه‌کنان و پای پیاده از خیابان کاخ به‌سمت خانه‌‌شان که در خیابان دربند بود، راه افتاد و سه ساعتی در راه بود و در طول مسیر، «از خودم پرسیدم محسن، آیا کسانی که منزل مصدق را غارت می‌کردند آمریکایی بودند؟ پاسخ منفی بود. تمام آنان هم‌وطنان نابخرد خودمان بودند که با عنایت شعبان جعفری این اعمال نابخردانه را انجام می‌دادند».

محسن خلیلی می‌گوید از دیدن این وضعیت «درسی بزرگ آموختم؛ اینکه مردم گرسنه و دچار فقرِ فرهنگی و غیرمتشکل و پراکنده قابل‌اتکا نیستند و نمی‌توان با آنان جریانی پایدار برای توسعه و پیشرفت کشور شکل داد و کشور را ساخت. لذا بر این اساس، “صنعتی‌کردن” کشور و “کارآفرینی” که زیربنای آن، آموزش و توسعه‌ی فرهنگی است را مکتب و مرام خود قرار دادم».

این اتفاق هم‌زمان بود با پیشنهاد پدرش برای همراهی با وی. البته آن زمان تحصیل‌کردگان دانشگاهی کم بودند و اکثر افراد، یا برای ادامه‌ی تحصیلات به خارج می‌رفتند یا در ادارات و نهادهای دولتی که به‌شدت متقاضیِ جذب فارغ‌التحصیلان دانشگاهی بودند، مشغول به کار می‌شدند. اما او با پدرش همراه شد و پدر و پسر در سفری به آلمان، فرانسه و آمریکا به مطالعه‌ی وضعیت گاز پرداختند.

محسن همراه پدرش ابتدا به فرانسه و سپس به آلمان سفر کردند. چند سال از جنگ جهانی دوم گذشته بود و وضعیت این دو کشور به‌سامان نبود ولی پدر و پسر به چند شرکت رفتند و بخشی از فرایند کار در زمینه‌ی استفاده از گاز را یاد گرفتند. ولی هنوز درباره‌ی «نحوه‌ی گرفتن گاز مایع از پالایشگاه و در تانک ریختن و سیلندر‌کردن و حمل‌ونقلِ» آن چیزی نمی‌دانستند. بنابراین، به آمریکا رفتند. برادرش، سعید، در آمریکا مشغول به تحصیل بود. شش ماه در آنجا وضعیت را بررسی کردند و نیازهای خود را نیز سفارش دادند و برگشتند.

“صنعتی‌کردن” کشور و “کارآفرینی” که زیربنای آن، آموزش و توسعه‌ی فرهنگی است را مکتب و مرام خود قرار دادم

پس از بازگشت در ۱۹ مرداد ۱۳۳۲ شرکت بوتان تأسیس شد و محمود خلیلی در مهر ۱۳۳۲ اولین محموله‌ی گاز مایع را به‌صورت آزمایشی از شرکت ملی نفت ایران تحویل گرفت. به‌نوشته‌ی کتاب سرگذشت پنجاه کنشگر اقتصادی ایران، «این‌گونه بود که اولین شرکت بخش خصوصی، گاز مایع را به سبد زندگی ایرانیان وارد کرد و زندگی مردم ــ خصوصاً زنان ــ از رفاه و فراغت بیشتری برخوردار شد».

مهندس مهدی بازرگان در کتاب شصت سال خدمت و مقاومت می‌نویسد: 

یادم می‌آید که خلیلی چقدر با مسئولین شرکت ملی نفت در زمان کنسرسیوم، کلنجار رفت تا گردنشان بگذارد گازهایی را که هدر می‌رود، تصفیه کرده و بوتان و پرپان، آن را در تانکرهای تحت‌فشار به ایشان بفروشند تا در ایران توزیع شود. سپس برای اینکه مصرف گاز آشپزخانه‌ها به‌صورت صنعت ملی درآید، به‌موازات ساختن انبار و تهیه‌ی وسایل و کامیون‌های توزیع گاز، اقدام به ایجاد کارخانه‌ی کپسول‌سازی و تولید اجاق فر و غیره نمود؛ اجاق‌ها و فرهایی که غالب آشپزخانه‌های تهران و شهرستان را تسخیر کرد و عامل ایجاد پنج‌شش شرکت یا مؤسسه‌ی تولید و توزیع گاز هم شده است.

ثمرات بوتان

محسن خلیلی می‌گوید:

شرکت بوتان را به‌عنوان اولین شرکت مبدعِ استفاده از گاز مایع و صنعت مرتبط ایجاد [کردیم] و گسترش دادیم؛ نهالی که اکنون به درختی تناور تبدیل شده است. ایجاد هزاران فرصت شغلی و شاید از همه مهم‌تر، حفظ محیط‌زیست و جلوگیری از قطع درختان و نابودی جنگل‌ها از ثمرات آن بوده است؛ دستاورد مهم دیگر، رهانیدن «زنان» ایرانی به‌عنوان یکی از محورها و پایه‌های توسعه و پیشرفت کشور از «سیاهکاری مطبخ» بود تا با سهولت پخت‌وپز به‌واسطه‌ی استفاده از گاز بتوانند بخشی از وقت و عمر گران‌بهای خود را به‌جای هدر‌دادن در آشپزخانه‌های پردود، صرف آموختن و آموزش‌دادن کنند. بدین معنا، شرکت بوتان هیچ‌گاه برای خانواده‌ی خلیلی یک واحد اقتصادیِ صرف نبود بلکه یک آرمان اجتماعی بود.

با وجود تلاش‌هایی که پدر و پسر برای انتقال گاز و توزیع آن می‌کردند، مشکل پیش روی شرکت بوتان این بود که مردم از گاز می‌ترسیدند و به همین خاطر، تمایلی به استفاده از وسایل گازسوز نداشتند.

محسن خلیلی در تاریخ شفاهی صنعت گاز مایع می‌گوید: 

اولین مشتری ما خدامراد، زرتشتی بود. ما اجاق گازسوز را در خانه‌های مردم و اقوام و آشنایان می‌گذاشتیم. خودم می‌بردم و نصب می‌کردم. بیشتر افراد اجاق را در آشپزخانه نمی‌گذاشتند، در اتاق پذیرایی می‌گذاشتند. می‌گفتیم به‌دستور شما می‌آییم و اگر نخواستید، می‌بریم اما زن‌ها دیگر اجازه نمی‌دادند آن را ببریم.

مشکل بعدی این بود که افزایش مصرف گاز، نیاز به سیلندر بیشتری داشت و تعداد محدودی سیلندر از خارج وارد می‌شد. تا آن زمان صدهزار سیلندر وارد شده بود. به همین دلیل، بوتان تصمیم گرفت کارخانه‌ی تولید سیلندرِ گاز تأسیس کند. تجهیزات ساخت سیلندر از آمریکا و فرانسه وارد و کار تولید سیلندر شروع شد. به‌گفته‌ی محسن خلیلی، «شرکت بوتان صنعتی در یک سال حدود یک‌ونیم میلیون سیلندر ساخت».

در این زمان نقش محسن خلیلی پررنگ شده بود و در نتیجه، وقتی پیشنهاد داد که وسایل گازسوز تولید کنند، پدر از این ایده استقبال کرد؛ چون می‌دانست حمل، ذخیره‌سازی و توزیع گاز مایع بدون توسعه و استفاده از وسایل گازسوز نتیجه‌ی چندانی نخواهد داشت. اولین اجاق‌گاز در سال ۱۳۳۵، اولین بخاری گازی در سال ۱۳۳۸، اولین آب‌گرم‌کنِ ایستاده‌ی گازی در سال ۱۳۴۳ و اولین سیلندر گاز مایع در سال ۱۳۴۵ تولید شد.

بعد از شروع توزیع گاز برای مصرف خانگی، برنامه‌ی گازسوزکردن خودروها برای اولین بار در سال ۱۳۴۶ شروع شد.

مهندس خلیلی می‌گوید:

اولین اتوبوس گازی را ما درست کردیم. من یک موتور رولزرویس با جعبه‌دنده‌ی اتوماتیک از کمپانی رولزرویس انگلیس خریدم و به ایران آوردم. آقای محمود خیامی اتوبوس می‌ساخت… از او یک اتوبوس گرفتم و گفتم می‌خواهم این کار را انجام دهم. موتور رولزرویس گازی بود. این را روی اتوبوس گذاشتم و اتوبوس در خط چهارراه مخبرالدوله-تجریش کار می‌کرد. بعد، به دفتر آقای خیامی رفتم و از او خواستم با ما همکاری کند. با مرسدس بنز نیز صحبت کردم و آنها حاضر شدند که ماشین‌های دیزلی خودشان را به گاز مایع تبدیل کنند، آن را روی اتوبوس بگذاریم و تهران را از آلودگی نجات دهیم. این اتفاق سال ۱۳۴۶ یعنی دو سال قبل از ایجاد شرکت ملی گاز رخ داد.

 اولین اجاق‌گاز در سال ۱۳۳۵، اولین بخاری گازی در سال ۱۳۳۸، اولین آب‌گرم‌کنِ ایستاده‌ی گازی در سال ۱۳۴۳ و اولین سیلندر گاز مایع در سال ۱۳۴۵ تولید شد.

این اقدامات در حالی از سوی بخش خصوصی انجام می‌شد که همه‌ی کارها در دست وزارت نفت بود و هنوز بخش گاز مستقل نشده بود. سرانجام در سال ۱۳۴۸ «شرکت ملی گاز ایران» تشکیل شد. هدف از تشکیل شرکت ملی گاز هم این بود که برای گازهای همراه نفت که در مناطق نفت‌خیز سوزانده می‌شد، فکری بکنند.

مهندس خلیلی با وجود مخالفت برخی از همکارانش در شرکت‌های دیگر، برای همه‌ی بخش‌ها استاندارد تهیه کرد و آنها را به تصویب اداره‌ی استاندارد رساند.

کم‌کم بقیه‌ی اعضای خانواده نیز به گروه بوتان پیوستند اما محسن خلیلی در رأس همه قرار داشت. هم‌زمان با گسترش استفاده از گاز مایع در منازل، محسن خلیلی فکر تازه‌ای به سرش زد: «حس کردم مردم مسافرت و گردش را دوست دارند و معمولاً وقتی به شمال می‌روند، شاخه‌ها را می‌شکنند، می‌سوزانند و جنگل‌ها آتش می‌گیرد. خیلی فکر کردم و با توجه به نیاز مردم و اتفاقات دنیا، تصمیم به طراحی اجاقی گرفتم که مردم اسم آن را اجاق پیک‌نیکی گذاشتند.» در حالی که اسمی‌که شرکت بوتان روی این اجاق‌های کوچک گذاشته بود، اجاق سفری بود. محسن خلیلی می‌گوید ما بیشتر از ده‌میلیون دستگاه از این اجاق‌های پیک‌نیکی ساختیم.

در اوایل دهه‌ی ۱۳۵۰ در حالی که صنعت گاز مایع توسعه پیدا می‌کرد و شرکت‌های رقیب نیز وارد بازار شده بودند، محمود خلیلی در سال ۱۳۵۳ در ۶۹سالگی به‌دلیل بیماری دیابت درگذشت. در آن زمان، شرکت بوتان حدود ۱۵۰۰ کارگر و کارمند داشت. از این زمان به بعد، همه‌ی مسئولیت‌های شرکت بوتان بر دوش محسن خلیلی افتاد؛ اگرچه بقیه‌ی اعضای خانواده نیز وی را همراهی می‌کردند.

مصادره‌‌ی اموال صاحبان صنایع

در زمان انقلاب، اعتصابات کارگری همه‌گیر شده بود. مهندس خلیلی می‌گوید: «اوایل انقلاب من دوازده خانه‌ی شرکا را فروختم و حقوق دادم. اعتصاب و گرفتاری بود و هزار مسئله داشتیم اما درآمد نداشتیم. با این حال در صنعت ماندیم.»

اما این تازه شروع ماجرا بود و با مصادره‌ی اموالِ ۵۱ سرمایه‌دار در قالب قانون حفاظت از توسعه‌ی صنایع، مشکلات شرکت بوتان نیز عمیق‌تر شد. مهندس خلیلی می‌گوید: «مرا ۲۴۵ بار برای بازپرسی [به] دادگاه احضار کردند و بسیار عذابم دادند.»

مهندس خلیلی می‌گوید: «گرفتاری‌های بسیاری که برای من پیش می‌آمد توسط جوان‌های انقلابی که در شرکت ملی گاز ایران بودند، ایجاد شد. نوع انقلابیون در ایران از نظر دید اقتصادی چپ‌زده بودند و نسبت به بخش خصوصی و ثروت بدبینی وجود داشت.»

اما مشکلْ فقط دولتی‌ها نبودند؛ کارگران مدام اعتصاب می‌کردند. مهندس خلیلی در تاریخ شفاهی صنعت گاز مایع ایران، روزی از روزهای اوایل انقلاب در زمان بنی‌صدر را به یاد می‌آورد که: «کارگران بوتان به انبار بزرگ ما در تهران آمده بودند. تصمیم گرفته بودند پول گاز را ندهند. گاز می‌فروختند، پول آن را نمی دادند.» او می‌گوید با وجود مخالفت برادرانش که می‌گفتند آنها تو را می‌کشند، به تأسیسات شرکت بوتان در سه‌راه آذری رفت و با کارگران حرف زد:

حدود ششصد، هفتصد کارگر بودند؛ یکی ژ۳ داشت، دیگری مسلسل، یکی شلوار کردی به پا کرده بود و دیگری اورکت پوشیده بود. غوغای عجیبی بود. صحبت‌هایم تمام شد و در آخر گفتم: عزیزان، صحبت‌های من را شنیدید. حالا اگر مایلید که نباشم، کلید اینجا را به آقای بنی‌صدر می‌دهم و می‌روم.

کارگران بوتان در نهایت، نظرات مهندس خلیلی را قبول کردند اما خودش می‌گوید که «کارگران بوتان صنعتی، برادران من را بسیار اذیت کردند».

انقلاب که پیروز شد، سهام دو شرکت رقیب بوتان، یعنی ایران‌گاز و پرسی‌گاز، مصادره شد. به همین دلیل، برخی دنبال مصادره‌ی اموال شرکت بوتان بودند. «در دهه‌ی ۱۳۶۰، آیت‌الله موسوی اردبیلی، رئیس قوه‌ی قضائیه، حکمی صادر کرد که بر اساس آن، ۲۰درصد از سهام شرکت بوتان به‌عنوان خمس مصادره شود.»

۲۰درصد از سهام بوتان به‌نفع ستاد اجرایی فرمان امام مصادره شد. شرکای خانوادگی نیز اموال شخصی خود را فروختند. البته مهندس خلیلی می‌گوید که ما بعد از سه‌چهار سال دوباره آن را خریدیم.

پرونده‌ی بوتان از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۸۲ در دادگاه‌های مختلف در جریان بود و از سوی ستاد اجرایی فرمان امام، مرتب پیگیری می‌شد و مدیران شرکت بوتان برای ادای توضیحات متعدد از قبیل وابستگی به دربار، عدم پرداخت وجوهات شرعیه، فرار از پرداخت مالیات ــ به‌دلیل زیان‌ده‌بودن ــ سهام غایبین (فرزندان سهام‌داران که عمدتاً برای تحصیل به خارج رفته بودند) صدها بار به دادگاه احضار شدند و سرانجام بعد از بیشتر از ۲۵۴ جلسه‌ی دادگاه در ۲۴ شهر، حکم منع پیگیرد و تبرئه‌ی بوتان صادر شد.

بنیان‌گذار تشکل‌گرایی

وی هفت دهه فعالیت صنعتی در کارنامه‌ی خود دارد و بارها نهادها و تشکل‌های صنعتی از وی به‌عنوان «پدر صنعت ایران» و «پدر تشکل‌گرایی» تقدیر کرده‌اند.

محسن خلیلی بخش عمده‌ای از فعالیت‌های خود را به توسعه و تقویت انجمن‌ها و نهادهای صنفی و صنعتی اختصاص داده است. پیش از انقلاب، در خرداد سال ۱۳۴۷ سندیکای شرکت‌های توزیع‌کنندگان گاز را با همکاری سه شرکت دیگر تشکیل داد که اکنون به‌عنوان انجمن صنفی کارفرمایانِ توزیع‌کننده‌ی گاز مایع ایران فعالیت می‌کند.

خلیلی می‌گوید: 

به‌دنبال اشاعه‌ی فرهنگ صنعتی بودم و ابزار مناسبِ این کار را یارگیری از صنعتگران کشور می‌دانستم. بر این باور بوده‌ام که با استفاده از خرد جمعی در حل مشکلات اقتصادی و صنعتی کشور می‌توان به نتیجه رسید. از آنجا که راه صنعتی‌شدن هموار نبود، در طول فعالیت‌های صنعتی‌ام تشکل‌گرایی و استفاده از خرد جمعی و تعامل با دولت را برگزیدم.

کمی بعدتر، مهندس خلیلی در سال ۱۳۵۲ به عضویت سندیکای لوازم‌خانگی درآمد و عضو هیئت‌مدیره‌ی آن شد که اکنون با عنوان «انجمن صنایع لوازم‌خانگی ایران» فعالیت می‌کند.

در روزهای پرالتهاب بعد از انقلاب، در حالی که بحث مصادره‌ی شرکت‌های بزرگِ صنعتی داغ بود، محسن خلیلی به‌همراه گروهی پانزده‌نفره از صاحبان صنایع، «انجمن مدیران صنایع» را در اسفند ۱۳۵۹ بنیان نهادند تا با حفظ سرمایه‌های ملیِ بخش خصوصی، از آسیب‌های ملی‌شدن کم کنند و واحدهای تولیدی صنعتی را به تلاش برای حفظ و بقا امیدوار سازند.

این گروه ابتدا پانزده نفر بودند که در خانه‌ی افراد جلسات خود را برگزار می‌کردند اما بعد، تعدادشان به هفت نفر رسید. به‌گفته‌ی مهندس خلیلی: 

شرایط به‌قدری دشوار بود که بسیاری از صنعتگران قادر به ادامه‌ی ‌این راه نبودند. بعضی، جلای وطن کردند و رفتند، برخی اموالشان مصادره شد و برخی دیگر هم امکان حضور، از آنها گرفته شد و دل‌زده شدند. کسی که صنعت ندارد، حقی هم برای حضور خودش در انجمن صنایع قائل نیست.

انجمن مدیران صنایع از اولین تشکل‌های صنعتی بعد از انقلاب است که توانست با همکاری کارشناسان اقتصادی و صنعتی، وضعیت صنعت کشور را بررسی و به‌عنوان بازوی مشورتیِ دولت عمل کند. این تشکل صنعتی اکنون با بیش از ۲۵۰۰ عضو به فعالیت خود ادامه می‌دهد.

دکتر شهیندخت خوارزمی، استاد روان‌شناسی و ارتباطات، درباره‌ی نقش مهندس خلیلی در تأسیس انجمن مدیران می‌گوید: 

ایشان انجمن مدیران صنایع را با هدف حفظ و توسعه‌ی بخش خصوصی و توسعه‌ی فکری و معنوی مدیران، زمانی تأسیس کرد که صنایع بخش خصوصی در تهاجم بی‌پروای موج خصومت با سرمایه‌داری و سرمایه‌دارِ ازنفس‌افتاده بودند. با تأسیس این انجمن، شالوده‌ی فرهنگ تشکل کارفرمایی حرفه‌ای در بخش صنعت پی‌ریزی شد که کار دشواری بود.

روابط بخش خصوصی با دولت انقلابی اصلاً خوب نبود و صنعتگران با مشکلات بسیاری، در بخش‌های کارگری از یک طرف و در بخش‌های دولتی با قانون حفاظت و ملی‌کردن صنایع از طرف دیگر، مواجه بودند.

خلیلی بعد از تشکیل انجمن مدیران صنایع، گروهی از کارشناسانی را که در سازمان برنامه کار می‌کردند و بعد از انقلاب از کار اخراج شده بودند، به کار گرفت تا برنامه‌هایی درباره‌ی توسعه‌ی اقتصادی و صنعتی تهیه کنند. او نتایج تحقیقات گروه کارشناسان را از طریق انجمن در اختیار دولت و نهادهای دیگر می‌گذاشت. خلیلی می‌گوید: «من افتخار دارم که یکی از اسب‌های ارابه‌ی صنعت کشور باشم.»

به‌گفته‌ی وی، در این سال‌ها ۲۵درصد از وقتش را صرف کسب‌وکار شخصی در صنعت کرده و ۷۵درصد بقیه را در تشکل‌گرایی و اشاعه‌ی فرهنگ صنعتی برای ایجاد یک حرکت عمومی در صنعت صرف کرده است. او می‌گوید:

بر این باور هستم که با استفاده از خرد جمعی در حل مشکلات اقتصادی و صنعتی کشور می‌توان به نتیجه رسید. من در طول فعالیت صنعتی‌ام، تشکل‌گرایی و استفاده از خرد جمعی و تعامل با دولت را برگزیدم و دریافتم که خرد جمعی می‌تواند تفاهم، همدلی و همکاری بخش خصوصی با دولت را تقویت کند.

دکتر مسعود نیلی، استاد اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف، می‌گوید:

مهندس خلیلی یکی از افرادی است که الگو محسوب می‌شود در تجلیِ بخش خصوصیِ اصیل و تجلیِ فردی که دنبال نوگرایی است و دنبال ایده‌های جدید است. هرچه سنش بالاتر رفته، به‌روزتر شده است تا اینکه گذشته‌نگر و گذشته‌گرا باشد. به فکر سازمان‌دهی و ایجاد تشکل کارآفرینی و بخش خصوصی بوده و هستند.

در حالی که در اتاق بازرگانی ایران فعال بود، در مهرماه سال ۱۳۸۰ کنفدراسیون صنعت ایران را راه‌اندازی کرد تا تشکل‌ها و انجمن‌های صنعتی، زیر یک چتر گرد هم آیند و با مشارکت هم بتوانند در تصمیم‌سازی‌های کلان کشور حضور داشته باشند.

هیئت‌امنای مؤسسه‌ی محک

محسن خلیلی علاوه بر تلاش برای تقویت و توسعه‌ی تشکل‌های صنعتی، در فعالیت‌های اجتماعی نیز مشارکت دارد. او از بنیان‌گذاران و عضو هیئت‌امنای مؤسسه‌ی خیریه‌ی حمایت از کودکان مبتلا به سرطان با نام «محک» است که از سال ۱۳۷۰ فعالیتش را آغاز کرده است.

محسن خلیلی در سال ۱۳۸۹ به بیماری سرطان مبتلا شد و مدتی درگیر این بیماری بود اما پس از بهبود، دوباره فعالیتش را از سر گرفت. وی هفت دهه فعالیت صنعتی در کارنامه‌ی خود دارد و بارها نهادها و تشکل‌های صنعتی از وی به‌عنوان «پدر صنعت ایران» و «پدر تشکل‌گرایی» تقدیر کرده‌اند.

مهندس محسن خلیلی در ۹۲سالگی همچنان فعال است، با تشکل‌های صنعتی سروکله می‌زند و سعی دارد نهادی تازه برای حمایت از توسعه‌ی صنعتی در ایران بر پا کند.

محسن‌خان ــ نامی که کارکنان و کارگران بوتان صدایش می‌کنند ــ تنها بازمانده‌ی نسلی طلایی از کارآفرینان و صاحبان صنایع است که دنیای ایرانیان را تغییر دادند.

منابع:

  • مهدی جمالی (۱۳۹۱) زندگی‌نامه و خدمات علمی، فرهنگی و اقتصادی مهندس محسن خلیلی. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
  • فریدون شیرین‌کام و ایمان فرجام‌نیا (۱۳۹۳) سرگذشت پنجاه کنشگر اقتصادی ایران. تهران: فرهنگ صبا.
  • سید غلامحسین حسن‌تاش و میکائیل عظیمی. «گفت‌وگو با محسن خلیلی»، تاریخ شفاهی صنعت گاز مایع ایران. به‌همت مهندس سید اسدالله امام‌جمعه.
  • رضا یادگاری و مهشید سنایی‌فرد (۱۳۸۹) کارآفرینی بهشیوهی محمود خلیلی. مرکز کارآفرینی دانشگاه صنعتی شریف. تهران: کارآفرین برتر.

پاسخ به پرسش‌های هفته نامه آتیه نو

  •  در بیوگرافی شما سال تولد ۱۳۰۸ ذکر شده است. اگر این عدد درست باشد حدود نیم قرن در زمان قبل انقلاب، عمر سپری کرده‌اید.به طور طبیعی از زمانی به بعد فعالیت کاری خود را در آن دوران آغاز کرده و تجربیاتی آموخته‌اید.‌ کار در آن زمان چه ویژگی‌هایی داشت. منظور وجود موانع بر سر تولید یا تجارت است. اینکه قوانین مانع بود یا نه؟ یا بروکراسی حاکم محدودیت ایجاد می‌کرد یا خیر؟ چطور؟

پاسخ  : زمانی كه من كار را در صنعت شروع كردم  یعنی اوایل دهه 30  خورشیدی ، سهم این بخش در تولید ناخالص داخلی كمتر از یك درصد  و حدود 8/. درصد بود . اما در طی دو سه دهه پس از آن تا اواسط دهه 50 مجموعه اقداماتی در حوزه اقتصاد و صنعت بكار بسته شد كه این سهم روز به روز افزایش یافته و در طی برنامه ههای سوم تا پنجم عمرانی قبل از انقلاب یعنی سال های 53-1341 این سهم به  بیش از  16 درصد رسید . بطور كلی اقتصاد كشورمان در طی چهار برنامه عمرانی و تا حدودی برنامه پنجم  قبل از انقلاب  روندی رو به رشد داشت و  اقتصاد كشورمان با  ژاپن مقایسه می شد. دورانی  كه به  ” دوره طلایی اقتصاد ایران ”  مشهور است. در طی این برنامه ها چنانكه از سوی كارشناسان و پژوهشگران نیز به صراحت ذكر شده است ، ایجاد و توسعه صنایع کوچک و متوسط با بهره گیری  از حمایت دولت انجام  و فضای کسب و کار مناسب و بهره‌گیری از سرمایه‌گذاری خارجی و استفاده مؤثر از سرمایه‌های بخش خصوصی توسط این بخش فراهم  شد . از طرف دیگر ایجاد و اداره صنایع سنگین استراتژیک  همچون فولاد، ماشین‌سازی، پتروشیمی توسط دولت صورت  پذیرفت و نهادهایی همچون ” سازمان گسترش و نوسازی صنایع ” ، ” سازمان مدیریت صنعتی ”  ، ” بانك توسعه صنعتی و معدنی ” ، ” بانك اعتبارات صنعتی ” و…تاسیس شد. بطوری  كه به گفته كارشناسان  در پایان برنامه چهارم برای نخستین بار سهم بخش خصوصی نسبت به کل سرمایه‌گذاری از سهم بخش دولتی پیشی  گرفت.

 ایجاد تفكر اقتصادی و صنعتی مدرن در كنار نهاد سازی و بوروكراسی سازنده و تشویق گر و اجرای سیاست های باز و رقابتی  و در تعامل و پیوند با جهان و… اقتصاد و صنعت كشور را بسیار توسعه داد.   روندی كه متاسفانه با افزایش درآمدهای نفتی و سرازیر شدن آن به اقتصاد و ایجاد بیماری هلندی و سیل واردات و ایجاد فضای تورمی و كنترل قیمت ها و… نافرجام ماند.

جالب است بدانید در  پاگیری شركت بوتان كه من در معیت مرحوم پدرم آن را  پایه گذاری و با تلاش خواهر و برادرانم توسعه دادیم ، نقش  بانك  “توسعه صنعتی ” بعنوان نهادی توسعه ای  كه در دهه چهل ایجاد شده بود ، بسیار موثر بود. لذا در مجموع اگر بخواهم در باره نقش دولت و سیاست های قبل از انقلاب در رشد و توسعه صنعتی میهن مان بگویم آنكه آنجاییكه حاكمیت  سیاست های آزاد و رقابتی و اعتماد به بخش خصوصی را در پیش گرفت ، فضای تولید صنعتی مناسب و دستاوردها بسیار و آن هنگام كه به سیاست های دستوری و كنترلی و محدودسازی اقدام كرد این نهال تازه كاشته شده ، خمیده شد  و اقتصاد و صنعت رو به ضعف  نهاد.

  •  انقلاب نوید تغییر می‌داد. هر جا که باشد اینطور است. این تغییرات آیا به فضای کسب و کار به طور کلی و در حوزه‌ی فعالیت شما به خصوص، تغییری ایجاد کرد؟

حدود پنجاه سال داشتم كه انقلاب به پیروزی رسید. انقلابی كه تاثیرات  عظیمی در ابعاد سیاسی و اجتماعی و اقتصادی داشت. انقلابیون به طور کلی،تحت تعلیم هایی قرار گرفتند که این آموزش ها تا حدودی از ادبیات چپ الهام می گرفت. علاوه براین، دیدگاه هایی که حزب توده ایران از شهریور 1320 تا وقوع انقلاب رواج داده بود، جو نامساعدی را علیه کارآفرینی و سرمایه داری حاکم کرده بود ویک عامل دیگر، فقر عمومی مردم بود که در پایین بودن سرانهGDP نمود می یافت. مردم خود را با طبقه مرفه مقایسه می کردند و این مقایسه به تدریج به شکل گیری کینه توده مردم نسبت به سرمایه داران دامن زد .

 انقلاب ما انقلاب اسلامی بود ومکتب اقتصادی پس از انقلاب نیز کتاب”اقتصاد نا” بود و اساسا، سرمایه داری آن گونه که باید و شاید از سوی اقتصاد دانان آن دوران تجویز نمی شد. پس از انقلاب این تصور وجود داشت که سرمایه داران زمانه، مرتبط به خاندان پهلوی هستند و به تحکیم این رژیم کمک کرده اند. هرآینه ارتباطی و پیوندی میان سرمایه دار و رژیم پهلوی می یافتند، این رشته ارتباطی به مصادره منتهی می شد.

 از همین رو در اوایل انقلاب، خدمت امام مشرف شدیم ورفتار های ناخوشایند ان دوران با بخش خصوصی را عنوان کردیم و ایشان حمایت محض خود را از كارآفرینی اعلام کردند. من از ایشان پرسیدم که اگر نظر جنابعالی این است که ما واحد های صنعتی خود را به دولت تقدیم كنیم تا دستور حضرت عالی را رعایت کرده باشیم و البته به فیض اعتقادی هم دست یافته باشیم، ما حرفی نداریم. ایشان گفتند به هیچ وجه چنین چیزی نیست. مالکیت خصوصی در اسلام محترم شناخته می شود. و هرکس که رفتار خلافی را مرتکب شود، عوض خواهد شد که چنین هم شد. ما هم از سوی امام حمایت شدیم و هم از سوی مقام معظم رهبری در مورد قانون حفاظت از صنایع كه به دستور ایشان اجرای آن متوقف شد.

در روزهای اول انقلاب و زمان بنی صدر  خاطرم هست اعتراضات كارگران  به  بوتان هم رسیده بود. كارگران به انبار بزرگ شركت در تهران آمده بودند و تصمیم گرفته بودند كه  پول گازی را كه فروخته بودند به شركت ندهند  و حاضر به گفتگو هم نبودند اما با توجه به رابط خوبی كه من با كارگرها داشتم و در شرایطی كه بعضی از آنان مسلح بودند با آنان حرف زدم و در نهایت گفتم  عزیزان صحبت های مرا شنیدید حالا اگر مایلید كه من نباشم ، كلید اینجا را به آقای بنی صدر می دهم و می روم . دسته جمعی گفتند محسن خان خودت را می خواهیم  و از طریق گفتگو با آنان توانستم اوضاع را آرام كنم.

 البته پرونده های عدیده ای نیز علیه شركت بوتان در دادگاه انقلاب تشکیل شد که وقت بسیارزیادی را از من گرفت تااینکه سرانجام تبرئه شدم . دائما  برای ادای توضیحات راجع به مسائل ساختگی چون وابستگی به دربار، عدم پرداخت وجوهات شرعیه، فرار از پرداخت مالیات به دلیل زیان ده بودن و سهام غائبین همراه با موارد بی پایه و اساس دیگری چون عدم رعایت نرخ فروش گاز مایع از سوی­مدیران و رانندگان، كمبود عرضه و گاز برگشتی و باقیمانده در ته سیلندر, اخذ وجه برای تعویض سیلندر و … … به دادگاه احضار شدم.

ما برای آن که بتوانیم، سرپا بمانیم، خانه های شخصی خود را فروختیم و صرف پرداخت حقوق کارگران کردیم . من تصورمی کنم که شاید حدود 13 ملک مسکونی، توسط شرکای مجموعه تولیدی ما، برای سرپا نگاهداشتن شرکت فروخته شد. ما مجموعه  را سرپا نگاه داشتیم چرا که می دانستیم این وضعیت گذراست.ودراین مدت به تلاش های حقوقی برای مقابله با احکام دادگاه انقلاب ادامه دادیم.فکرمی کنم 254 بار در دادگاه شرکت کردم تا توانستم استقلال كامل را به  شرکت باز گردانم . البته مختومه شدن پرونده  پس از 26سال در  سال 1382 واقع گردید. در اینجا باید از معاضدت فراوان برادران و خواهر  عزیز و گرامی و همكاران وفادار و بزرگوارم در پیمودن این مسیر دشوار و سخت یاد و عرض سپاسی نمایم.

البته انقلاب اسلامی با گذشت زمان تجارب بیشتری به دست آورد و رفتاری متعادل تری نسبت به ملی کردن ها از خود نشان داد.من نمی توانم یادی و عرض سپاس و قدرشناسی از  ارزش کار اتاق ایران و بخصوص تلاش های هیات رئیسه  آن به راهبری مهندس خاموشی و همانطوریكه عرض كردم  حمایت های بی دریغ مقام معظم رهبری در متوقف کردن این روند ننمایم.

در مجموع اقتصاد و بنگاههای صنعتی كشورمان و از جمله شركت بوتان  پس از شوك های اولیه فضای انقلاب  رفته رفته تا حدودی توانستند خود را بازسازی نمایند و در خدمت اقتصاد و توسعه صنعتی میهن قرار گیرند.

  •  این تغییرات در مسیر تداوم و تسهیل تولید و تجارت بود یا خیر؟ چطور؟

بله تا حدود بسیاری ؛ بخصوص از لحاظ نظامات قانونی و گفتار مسئولان در جهت كاهش مداخلات غیر ضرور دولت و ایجاد  شرایط مناسب كسب و كار برآمدند. اما  مشكلات اساسی همچنان پا برجاست. عمق این مشكل را می توان در رتبه  127 كشورمان در  فضای كسب و كار در جهان و بیستم در منطقه  كه تنها لبنان و عراق و افغانستان و  سوریه و یمن وضعیتی بدتر از كشورمان دارند و  در شاخص  نود و نهم در شاخص  “رقابت پذیری ”  در بین 140 کشور جهان وهفدهم از 20 کشور منطقه و تنها قبل ازتاجیكستان ،  پاكستان و یمن  مشاهده نمود.

در واقع همانطوریكه در پاسخ فوق اشاره شد معضل اصلی ، معضل فكری و ذهنی و سیاستی در نقش و وظیفه دولت است.  یاد جمله ای كه اخیرا در مطلبی از دكتر غنی نژاد به نقل از یكی از متفكران مشروطیت خواندم افتادم  كه مربوط به در حدود یك و نیم قرن قبل و در قبل از مشروطیت در باره وظیفه دولت  و عدم دخالت آن در اقتصاد است: ” خوبی یك دولت موقوف به درستی اجرای تكالیف اوست . ..تكلیف دولت ایران چیست ؟ تكلیف عامه دول سه چیز است : اول – حفظ استقلال ملی ، دویم –حفظ حقوق جانی ، سیم- حفظ حقوق مالی خارج از این سه عمل هیچ تكلیفی بر دولت وارد نیست… ملت انگلیس از دولت خود متوقع نیست كه فلان كارخانه را بسازد یا فلان كوه را سوراخ كند و یا فلان معدن را در بیاورد… “

 بر این اساس تا نوع نگاه ما به رابطه دولت و ملت  اصلاح نشود نمی توان برنامه و استراتژی مناسب و قابل اجرایی را  مدون و عملیاتی نمود. نقطه شروع آنجاست ،  در اصلاح این رابطه و سیاستگذاری و نه تصدی گری دولت ها.

  •  فعالیت اقتصادی در دوران جنگ سهل و ممتنع است یعنی هم به راحتی می‌شود یک واحد تولیدی_ تجاری تعطیل شود هم رونق پیدا کند؟ تجربیات شما از این دوره چگونه است؟ برای خود شما شرایط جنگی تسهیل گر بوده یا خیر…

با وقوع جنگ تحمیلی و تخریب بخشی از تاسیسات بوتان بر اثر بمباران خرمشهر و اهواز، و نیز محدودیت های ارزی، خروج نیروی انسانی ماهر، عدم همكاری شركت های بزرگ صــــاحب تكنولوژی خارجی و…مواجه شدیم. اما بر اساس اصول و معیارهای اخلاقی و دینی و ملی و حرفه ای با انسجام و همدلی خدمت رسانی به جبهه های جنگ را انجام می دادیم و حتی در بمباران بسیاری از وسایل و امكانات خود را از دست دادیم اما توانستیم خود را حفظ و در خدمت جبهه و جنگ و دفاع جانانه دلاور مردان كشورمان باشیم.

 هنگامی كه در تامین گاز مایع با مشكل مواجه بودیم  با یاری صمیمانه شركت ملی گاز ایران اقدام به ایجاد ترمینال ذخیره سازی 8000 تنی در بندر شهید رجایی كردیم و كمبود گاز خود را از دوبی وارد و به اقصی نقاط كشور به خصوص به جبهه های جنگ حمل می كردیم و با برنامه ریزی و عشق و علاقه و فداكاری ناوگان حمل خود را در پالایشگاههایی كه از حملات دوران جنگ تحمیلی در امان ماندند یا تاسیسات بازسازی شده مستقر و نیازهای كشور را تامین می كردیم و به سبب این تلاش ها بیش از 40 تقدیر نامه از ارگان ها و نهادهای انقلابی و دستگاههای دولتی دریافت كرده ایم. لذا  در مجموع جنگ سختی ها و مشقات بسیاری را برای بنگاه ما و صنعت و اقتصاد كشور  ایجاد نمود اما این سختی ها در مقابل بقا و دوام این سرزمین ، ایران عزیز ، هیچ است و بسیار بیش از این را حاضریم در راه دوام و توسعه  میهن مان تقدیم نماییم.

  •  تجربیات شما از دوره سازندگی که سیاست تعدیل اقتصادی در پیش گرفته بود، چه نکاتی را برای فعالیت تولیدی در امروز دارد؟

بنظرم راجع به آن دوره تاریخی باید هنوز تحقیق و پژوهش كرد و این دفترهنوز  باز است. آنچه كه من می فهمم و در  پاسخ به سوالاتقبلی نیز  تا حدودی توضیح دادم در فرآیند انقلاب و جنگ  ، بسیاری از ساختارهای اقتصادی و صنعتی كشورمان دچار لطمه و صدمه  فراوان شد. تمام زیرساخت های صنعتی و تولیدی تقریبا نابود یا دچار صدمات شدیدی شده بود ، درآمدهای نفتی به شدت کاهش یافته و كشور با کاهش نرخ تولید، سرمایه گذاری و صادرات و همچنین افزایش هزینه های جاری ، کسری بودجه، ن تورم بالا و جیره بندی و کوپنی شدن کالاها و… مواجه بود. لذا دولت هاشمی وارث وضعیت بسیار دشواری بود. اما من هم به عنوان یك صنعتگر و بنگاهدار و فعال اقتصادی و صنعتی و هم از منظر یك شهروند خواننده تحلیل های اقتصادی عرض می كنم در دوران آن مرحوم یعنی سازندگی شاهد بهبود شرایط و رشد و توسعه  اقتصادی و صنعتی  بودیم .

رشد اقتصادی به گمانم  بالای 6 درصد و رشد صنعتی بالای 9 درصد می شود كه اینها دستاوردهای كمی نیستند. من در گزارش هایی در همان زمانها می خواندم كه درآمد سرانه هر ایرانی طی دوران سازندگی به‌طور متوسط سالیانه حدود 5 درصد افزایش یافته است. همچنین دولت هزینه‌های  بسیاری را صرف كارهای عمرانی می نمود  فلذا نرخ بیکاری در کشور در این دوران بسیار  کاهش یافت و به گمانم به زیر 10 درصد رسید. البته مشكلاتی هم در این دوران بخصوص سال های 73 و 74 مانند افزایش  تورم و  نرخ ارز و بی ثباتی ها بروز كرد  كه ما را نیز بعنوان یك بنگاه اقتصادی دچار مضیقه و سختی نمود. اما منصفانه باید گفت آن مشكلات در مقابل دستاوردها یی همچون : آزادسازی اقتصادی ، بازسازی و توسعه زیر ساخت ها ، شكستن انحصارات دولتی در تجارت خارجی ، فعال سازی بازار سرمایه ( بورس ) ، ایجاد شهرك های صنعتی  ، تشویق تشكل گرایی بخش خصوصی ، تاكید بر صنایع كوچك و متوسط و… كه شروع دوباره رشد و توسعه اقتصادی و صنعتی میهن مان بود ،  چندان بزرگ نبود.

  • حالا جهان در فصلی مشترک به نام پاندومی کروناست. برای کسی که دوران اقتصادی انقلاب (پیش و پس از انقلاب) را تجربه کرده، جنگ را تجربه کرده، سیاست‌های تعدیل اقتصادی را تجربه کرده، سیاست‌های یارانه‌ای احمدی‌نژاد را تجربه کرده، و در عرصه‌ی اقتصاد باقی مانده، آیا این دوره تفاوت دارد؟ چرا؟ 

بله قطعا معضل بیماری كرونا ، معضلی متفاوت با مواردی است كه می فرمایید ؛ بحرانی جهانی كه هنوز نمی دانیم پایان آن چگونه است و آیا شرایط سخت تری در انتظار جهان هست یا خیر ؟ ما هنوز درون و نه بیرون این بحران جهانی هستیم . اما از یك جهت شاید بتوانیم تبعات این بیماری را  با مواردی كه در مورد عملكرد وضعیت اقتصادی در دولت های مختلف اشاره كردید ربط دهیم. بدین معنا كه مهمترین سوال  حال حاضر  آن است كه آینده اقتصادی،  اجتماعی  و سیاسی جهان به چه سمت و سویی است و  وضعیت مطلوب و ممكن كدام وضعیت است : كاهش ارتباطات ، انزوا و درون گرایی و ناسیونالیسم و نیز حضور سنگین تر دولت ها در روابط اجتماعی و تبادلات اقتصادی یا بالعكس،  بسط ارتباطات و ایجاد همفكری و همبستگی عمومی و افزایش حضور و نقش آفرینی مردم و نهادهای مدنی و تشكل های اقتصادی برای افزایش اعتماد و سرمایه اجتماعی ؟

 ارادتمند قایل به دیدگاه دوم هستم . چرا كه كشورهایی  در مبارزه با این ویروس مهلك موفق تر  عمل كردند كه عنصر ” اعتماد ” در میان  دولت و ملت های آنها بیشتر وجود داشت. كشورهایی که با دوراندیشی  ، ذخیره مناسبی از منابع مالی و لجستیک فراهم كرده و دارای  نهادهای قوی‌تری بودند و امكان حضور و مشاركت رسانه ها و  نهادهای مدنی را برای همراهی و همكاری  جامعه با سیاست های علمی و كارشناسی تامین نمودند. دولت هایی که توانستند قدرت را برای محافظت از جامعه، حفظ نظم عمومی و ارائه خدمات عمومی متمرکز و اعمال کنند. این البته به معنای به حاشیه راندن حقوق و آزادی های فردی و اجتماعی نبوده و نیست و قدرت دولت و توان ملت هم جهت و در تكمیل و تكامل یكدیگر است.

لذا وضعیت مطلوب و ممكن پیش روی جهان به گمان نگارنده  با توجه به تجارب تاریخی و روند طی شده تا كنون و ساختار ها و نهادهای موجود ،  “اقتصاد آزاد و رقابتی ” در پرتو همكاری و مشاركت نهادها و تشكل های بخش خصوصی است . همچنین ارتقا حقوق و آزادی های  مشروع قانونی و ارتباط و همكاری صمیمانه تردولت ها با یكدیگر و بازتر شدن درهای گفتگوی جهانی.

اما در مورد میهن مان كه حتی قبل از همه گیری این ویروس و در واقع سال هاست بر سر انتخاب یكی از دوگانه :  اقتصاد دولتی و درونگرا و اقتصاد آزاد و رقابتی و در تعامل با جهان ، بحث واختلاف  جدی وجود دارد  ، نگارنده اعتقاد  به همان راهبرد جهانی فوق با تاكید و قدرت بیشتر دارد  یعنی اقتصاد آزاد و رقابتی و در تعامل با جهان و كاهش مداخلات اختلال زای دولت ها نظیر كنترل قیمت ها و محدودیت ها و ممنوعیت های غیر كارشناسانه تعرفه ای و ….  بهره گیری از دانش  اقتصاد و تخصص كارشناسان مجرب و دلسوز اقتصادی و توجه هر چه بیشتر به توصیه های تشكل های بخش خصوصی.

در واقع بدون وجود فضای آزاد و تداوم نگرش دستوری  به مولفه های كلان اقتصادی ( قیمت محصولات و خدمات ، نرخ ارز و سود بانكی و تعرفه و… )  ، امكان فعالیت بنگاههای اقتصادی و صنعتی هر روز دشوارتر و فاصله میهن مان با جهان افزون تر می شود . چرا كه بقول مایكل پورتر : ” توان رقابت هر كشوری را مزیت رقابتی  بنگاههای آن كشور تعیین می كند ” 

 تهدید بیماری همه گیر كرونا و درد و رنج های بسیار هموطنان مان  در این ایام می تواند فرصت و  بزنگاهی برای ارتقا همكاری ها و پیوند های ملی و جهانی و افزایش توان اقتصاد داخلی  و توسعه و  رفاه و آسایش مردم سرزمین عزیزمان در چارچوب اقتصادی آزاد و رقابتی باشد. امید كه چنین شود.

  •  چه تجربیاتی از گذشته با آن فراز و فرود وجود دارد که به درد امروز بخورد. قطعا  همه ما تجارب بس ارزشمندی در طی فراز و فرودهای تاریخی كسب می كنیم و در صورت بكار بستن این تجارب  می توانیم از تكرار آنها خودداری و راه توفیق و سعادت فردی و ملی را در پیش گیریم.

سهم صنعت اكنون به حدود 16 درصد است  و در سال هایی  به گمانم سال های 83 و 84 حتی به حدود 20 درصد رسید. اكنون به گواهی آمار وزارت صنعت فقط در حوزه مرتبط با فعالیت این وزارتخانه حدود 90 هزار بنگاه كوچك ، متوسط و بزرگ وجود دارد  كه حدود 5/2 میلیون نفر در آنها مشغول كارند. همچنین باید به این ارقام بخش های صنعتی موجود در حوزه ه وزارتخانه های  نفت، نیرو ، جهاد كشاورزی و وزارت تعاون و كار و تامین اجتماعی و …غیره را افزود كه جایگاه عظیم” صنعت” را در اقتصاد میهن مان نشان می دهد. من از محرك بودن بخش صنعت در پاگیری و حیات بنگاههای اقتصادی در بخش های خدماتی نظیر بانك ها و بیمه ها و حمل و نقل و شبكه توزیع صرف نظر می كنم كه بدون وجود بنگاههای صنعتی تداوم حیات  این بخش ها به دشواری صورت می گیرد.

 از منظر مقایسه با سایر كشورها  و ازجمله دو كشور تركیه و كره جنوبی كه تقریبا همزمان با هم فرآیند توسعه صنعتی را آغاز كردیم ، جایگاه امروز  كشورمان می بایست به غایت بهتر از این می بود كه اكنون هست . اكنون تركیه چیزی حدود 170 میلیارد  دلار صادرات صنعتی دارد و كره جنوبی حدود600 میلیارد دلار . صادراتی كه تقریبا تمام آنها محصولات صنعتی و به اصطلاح ساخت محور بوده است و نه متكی به منابع خام و انرژی بر.

لذا اگر بخواهم به سوال شما در  اینكه از تجارب گذشته چه استفاده ای می شود كرد پاسخ  مشخص  دهم آن است كه آنجایی كه به علم اقتصاد و عالمان اقتصادی ، آزادی و رقابت پذیری اقتصادی ،  همكاری و همراهی دولت با بخش خصوصی و مشاركت دهی این بخش در تصمیم سازی و تصمیم گیری ها در چارچوب سیاستگذاری دولت و تصدی گری بخش خصوصی و ارتباط و  تعامل  با جهان وفادار بودیم موفق شدیم و پیش رفتیم و در غیر این صورت متاسفانه یا در جا زده ایم یا عقب رفته ایم.

  • برای پایان هر چه که گمان می‌کنید باید گفته می‌شده و پرسش نشده را بفرمائی

من  نیز اسبی از  ارابه  توسعه اقتصاد صنعتی  ایران بوده و  هستم و به این افتخار می‌کنم و  تجربه حدود 70 ساله این ارادتمند در خدمتگزاری به اقتصاد ملی و صنعت كشور نشان می دهد كه هرگاه ” اقتصاد ” قربانی سیاست شده است  اگرچه در كوتاه مدت و بظاهر مشكلات رفع و رجوع شده و بهبود وضعیت اقتصادی نمایان گردیده اما این خوش بینی به سرعت جای خود را به واقعیت ناگوار تشدید مشكلات و عقب ماندگی اقتصادی و فرهنگی و اخلاقی  داده است. . تجربه ارادتمند در فراز و فرود دهه های  20 و 30 و  غلبه شور و احساسات بر شعور و عقلانیت و نیز سالهای دهه 50 و افزایش درآمدهای نفتی و سودای تمدن بزرگ و سپس زمان انقلاب و ملی و مصادره كردن ها و …موید این نظر است.

در تمام این دوران اینجانب  به چشم خود دیده و با گوشت و پوست خود لمس كرده ام كه تخاصم و قهر با جهان و  بگیر و ببند و ممنوعیت و محدودیت و تعزیر و فلك كردن  و… چه بلایایی  بر سر اقتصاد ملی و بنگاههای صنعتی آورده است و اخلاق را در فضای كسب و كار و فعالیت اقتصادی بشدت  تنزل داده است. لذا خرد حكم می كند كه  آزموده را و  بار دیگر نیازماییم و با ایجاد فضای رقابتی هم امكان رشد و توسعه به اقتصاد ملی و صنعت داخلی دهیم و هم اخلاق را پاس بداریم و ارتقا بخشیم و آدمیان را در مسیر بی اخلاقی و خلاف و فساد سوق ندهیم.

یكی از این راهها در این میان برای ما بنگاهداران و فعالان صنعتی ” مسئولیت اجتماعی شركت ها “ست.   شیوه ای كه  فعالان  اقتصادی را در مسیری انسانی و اخلاقی به تكاپو  در آورده و  همساز و هماهنگ شان  می سازد تا  ضمن كسب منفعت فردی و بنگاهی  ،  توسعه  ای خردمندانه را برای میهن شان به ارمغان آورند. 

تجربه شخصی خود من نیز  در خصوص مسئولیت اجتماعی شرکتها چنین بوده است. شخصاً در خدمت پدر و کسب و کاری که بدان اهتمام ورزیدیم یعنی  استفاده از گاز در کشور بود که عملاً  در پیشگیری از امحا جنگلها و جانشینی زغال و حرارت لازم برای طبخ غذای مردم و نظافت زندگی و رهایی از سوزانیدن چوب و خدمت به اوقات مصروف خانم های خانه دار کمک بسیاری به اقتصاد ملی نمود و این امکان را ایجاد کرد که اکنون قادر به آن باشیم که به سبب استفاده گاز در مصرف داخلی نفتی برای صادرات داشته باشیم. براین اساس ضمن آنکه کسب و کاری فراهم شد مصالح جامعه نیز تامین گردید. لذا اعتقاد به مصلحت های اجتماعی و انتخاب کسب و کار منطبق با نیازها و مزیت های اقتصادی کشور می تواند در خدمت جامعه و كاهش فقر و بیكاری و…سبب رشد و تعمیق اخلاق و فضائل انسانی و ایفای مسئولیت اجتماعی شرکتها محسوب گردد. 

 

* این گفتگو به صورت مکتوب انجام شده است. یعنی هفته نامه آتیه نو پرسش های خود را ارسال کرد و مهندس خلیلی به صورت مکتوب به این پرسش های پاسخ داد.

محسن خلیلی از زبان دیگران

کتاب “محسن خلیلی از زبان دیگران” از سوی حمید چمنی آذر گردآوری و نوشته شده است. این کتاب ۲۵۴ صفحه ای به ویژگی ها، روحیات و دغدغه‌های مهندس خلیلی می پردازد. در بخشی از کتاب به نقل از مهندس خلیلی آمده است:

“من یکی از خدمتگزاران خستگی ناپذیر تاریخ کارآفرینی و تشکل‌گرایی ایران در قرن حاضرم. خودم شخصا هیچ کار آفرینی نمی‌شناسم که برای بقاء بخش خصوصی و صنعتی کردن کشور و مقابله با تصمیمات نادرست دولت‌ها و مقررات‌زدایی به امید توسعه صنعتی و رفاه اجتماعی و سعادت ملت ایران به اندازه من زجر کشیده، تلاش کرده و صبر و تحمل نموده باشد. هدف از نوشتن زندگی من، منحصرا ارائه یک الگوی کارآفرین مردم دوست و علاقمند به میهن که از منافع و مصالح خودش به نفع جامعه می‌گذر، می‌باشد. لذا اگر علاقمند به نوشتن شرح حال خودم هستم، برای ارائه یک الگوی سخت‌کوشی است که پشتیبانی جز خداوند و معتقدات خودش نداشته است. قصد، ارائه یک الگوی عاشق توسعه در ابعاد مختلف است که درسی باشد برای کارآفرینان امروز و فردای میهن که برای توفیق راهی جز تلاش، مجاهدت و مقاومت در مقابل سختی‌ها وجود ندارد. همچنین قصدم این است که رسالت یک کارآفرین نشان داده شود که بدون وازدن و مایوس شدن در جهت خدمت به مردم تلاش می‌کند و می‌داند که خداوند اجر هیچ بنده‌ای را ضایع نخواهد کرد و بالاخره قصد این است که راه و روش‌های یک کارآفرین خدمتگزار بیان شود و الگویی باشد برای عشق به مردم و پایداری و پویایی میهن.”

محسن خلیلی از زبان دیگران

مؤلف: حمید چمنی آذر

ناشر: البرز فر دانش

تعداد صفحات: ۲۵۴

سال چاپ: ۱۳۸۹

قطع و نوع جلد: وزیری (گالینگور)

محسن خلیلی عراقی

راه محسن خلیلی در یک نگاه

دنیای اقتصاد / شماره روزنامه: ۲۳۰۲  تاریخ چاپ: ۱۳۸۹/۱۲/۱ 

پیش گفتار
ورود به صنعت نوین که از شاخص‌ها و مظاهر نو‌گرایی جامعه است، سابقه بیش از یکصد ساله در تاریخ توسعه ایران دارد که با خود در تمامی شئون و از جمله مناسبات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی تغییرات چشمگیری را پدید آورده است.

در طول این تاریخ بلند، همواره کارآفرینان و نخبگانی به تنهایی و متکی به اراده و همت خود روی به صنعت آورده‌اند و مسوولانه به نیازهای جامعه پاسـخ داده‌اند. این حـرکت طی این زمان افت و خیزهای بسیار و تغـییرات پردامنه‌ای را در زمینه سیاستگذاری، برنامه‌ریزی و اجرا تجربه کرده است. گـــرچه در مقاطعی از زمان، فرآیند پیشرفت روان و سیال بوده است اما گاهی نیز دشواری‌ها به صورت فزاینده از چند سو چنان کارآفرینان را در معرض تهدید و فشار قرار می‌دادند که بعضی به ناچار با تاسف ساخته خود را رها کرده و از ادامه کار باز می­‌ماندند و در مقابل برخی نیز با مساعی و تلاش خستگی‌ناپذیر کوشـیدند و می‌کوشند که قابلیت‌های خویش را به اثبات رسانند و با بر پاسازی کانون‌ها و مراکز تولیدی و صنعتی که در بطن آنها سازندگی و رفاه جامعه می‌تپد تا سرحد توسعه یافتگی ادامه دهند.
محسن خلیلی بدون شک یکی از همین کارآفرینان و مردان بزرگ عصر حاضر است که بیش از پنج دهه است این مسیر را می‌پیماید و به عنوان خدمت‌گزار بخش خصوصی راه پرسنگلاخ و سخت را همچنان طی می‌کند تا اثربخشی صنعت و کارآفرینان آن را به فضایی که کم و بیش با صنعت سر ناسازگاری دارد به یک واقعیت محسوس تبدیل کند.
آنچه به عنوان عامل اصلی حرکت خلیلی در این مسیر به حساب می­‌آید، بینش، نگرش، اعتقادات، باورها، انگیزه‌ها و اهداف اقتصادی و اجتماعی وی است که سبب گردید برای تحقق آرزوهایش تمام عمر کاری خود را در تلاش باشد. طبعا آگاهی و شناخت از چگونگی حرکت در این مسیر و راه که بخشی از حافظه صنعتی کشور است، موجبات کمک به درک و فهم رفتارهای اقتصادی در سطح خرد و کلان را فراهم می‌کند و گوشه‌هایی از خاستگاه تجدد صنعتی و تحول نحوه زندگی مدرن در ایران دوره کنونی را آشـــکار می‌سازد. همچنین شناخت راه و تجربه کارآفرینانی چون خلیلی به تقویت فهم ریشه‌های هویت ایرانی یاری می‌رساندو با یافتن بخشی از حلقه‌های مفقوده در بررسی تاریخ اقتصادی ایران به منظور تبیین ساخت رفتارهای اقتصادی جامعه به حل مسایل و مشکلات موجود کمک می‌کند و الگویی برای کارآفرینان امروز و فردای میهن خواهد بود که برای توفیق در جهت صنعتی کردن جامعه راهی جز تلاش و مجاهدت و مقاومت در مقابل مسائل و سختی‌ها وجود ندارد.

به این اعتبار، نوشتار حاضر جستاری از زندگی خصوصی، حرفه‌ای، صنعتی و اجتماعی محسن خلیلی، یکی از برجسته‌ترین فعالان صنعتی ارزش‌مدار و اخلاق‌مند تاریخ معاصر ایران است که بر مبنای مستندات و مصاحبه‌ها و روایت‌های اعضای خانواده، یاران و دوستان صنعتگر، مدیران و همکاران وی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و پس از بحث و گفت‌وگو و ابراز نظر و تعاطی دیدگاه با شخص ایشان نهایی شده است. امید آنکه شرح حال، عملکرد، و نیز اندیشه و فلسفه­‌ای که وی در طول بیش‌­از پنج دهه فعالیت‌های صنعتی و اجتماعی بر آن تاکید داشته، در فرصتی مناسب به‌طور تفصیلی مورد پژوهش قرار گرفته و برای مطالعه پویندگان راه صنعتی کردن کشور و توسعه اقتصاد ملی ارائه گردد.
این نوشتار در شش بخش تنظیم شده است. ابتدا‌، شخصیت و جهان‌بینی خلیلی آن طور که در زندگی و فعالیت‌های وی قابل مشاهده بوده است، مورد بررسی قرار گرفته و سپس به‌اندیشه ورود به صنعت متاثر از تعلیمات پدر صنعتگرش و اتفاقات دوران ملی شدن صنعت نفت پرداخته می‌شود. بخش سوم به چرایی برگزیدن تشکل‌گرایی در راه توسعه صنعتی اختصاص داده شده است. بخش چهارم به فعالیت صنعتی خلیلی و راهبری صنعت گاز مایع می‌پردازد. در بخش پنجم، مقاومت و مقابله خلیلی در مواجهه با مسائل قضایی مورد تحلیل و بررسی قرار می‌گیرد. نهایتا اعتقادات و باورهای کلیدی وی در راه توسعه صنعتی در بخش ششم آمده است.
آنچه در این مجموعه بررسی ارائه می‌شود، بزرگنمایی و اسطوره‌سازی از محسن خلیلی نیست، بلکه کوششی است از یک پژوهشگر به عنوان یک وظیفه و رسالت ملی در کمک هر چند ناچیز به تاریخ اقتصادی ایران برای تبیین ساخت رفتارهای اقتصادی و انتظار می‌رود راه تکمیل و جامعیت را به مدد عالمان و متخصصان علوم اجتماعی بپیماید. تا رسیدن به یک جامعه صنعتی راه درازی در پیش است که تنها از طریق تجهیز عزم ملی و خواست عمومی و مشارکت آحاد مردم باید پیموده شود و کشور را که دارای مزیت‌ها، امکانات و ویژگی‌های نادر و استحقاق برای بالندگی بیشتر است به درجه و مرتبه‌ای که شایسته آن است رهنمون نماید.

دی ماه 1389
بهزاد مشهدی


شخصیت و جهان‌بینی
محســن خلیلی یکی از برجسته‌ترین فعالان صنعتی اخلاق‌مند و ارزش‌مدار تاریخ معاصر ایران است که به اهمیت نهادهای بخش خصوصی در تصحیح و پیشرفت امور و کاهش مداخله دولت به منظور‌گذار به جامعه توسعه یافته توجه نموده است. علاوه بر نهادسازی، به حکمرانی خوب به عنوان مقدمه ضروری اصلاح سیاست‌گذاری در حوزه بخش عمومی و گروه‌های ذینفوذ و قدرتمند تاکید داشت. زندگی حرفه‌ای، صنعتی و اجتماعی وی عمدتا در حوزه تاسیس و توسعه نهادهای اجتماعی و نیز ایجاد و توسعه گروه بوتان صرف گردید.
محسن خلیلی در سال 1308 در خانواده‌ای صنعت پیشه و روحانی در تهران به دنیا آمد. او فرزند ذکور ارشد مردی معتقد و خودساخته و کارآفرین محمود خلیلی بنیان‌گذار صنعت برق نوین و استفاده از گاز مایع در کشور، و بانویی عاشق و صبور و فداکار به نام جمیله است. پنج ساله بود که وی را روانه کودکستان برسابه کردند. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه پانزدهم بهمن آغاز کرد. در حالی‌که 9 ساله بود به تجریش نقل مکان کردند و از کلاس سوم دبستان به مدرسه شاهپور تجریش رفت و پس از پایان دوره ابتدایی و سیکل اول متوسطه، دوره دوم متوسطه را در دبیرستان ایرانشهر و کالج البرز گذراند. وی پس از اخذ دیپلم ریاضی از دبیرستان البرز در دانشگاه تهران در رشته مهندسی الکترومکانیک ادامه تحصیل داد و در سال 1332 با دریافت درجه مهندسی فارغ التحصیل شد و دوشادوش پدر در خدمت به صنعت کشور کمر همت گماشت.
محسن خلیلی عشق به میهن و ارزش نهادن به کار و تلاش و اصول اخلاقی را در خانواده آموخت. اولین آشنایی با وسایل صنعتی مثل دوچرخه، موتور و برق را در خانه و از طریق پدرش تجربه کرد. به کارهای فنی و درس ریاضی علاقه خاص داشــت و معتقد بود که همه چیز بر پایه ریاضیات بنا می‌شود. به برادران و خواهران خود و دوستان و همسایگان در مشکلات ریاضی کمک می‌کرد. عشق زیادی به مادرش داشت و از وی به عنوان معلم موثری در آموزش اخلاقیات به او یاد می‌کند. حتی از دوران نوجوانی دارای گرایش‌های اصیل­ مذهبی بوده است و در شرایط سخت ­و ویژه که می‌خواست از درستی تصمیم اتخاذ شده‌اش مطمئن گردد متوسل به تفأل با قرآن مجید می‌شد و بر این باور است که پیوسته راهبری‌های قرآن در این تفالات برایش کارساز بوده است. در مقابل بی‌عدالتی و کمک به نیازمندان حساس بود و همین روحیه و جانبداری‌ها در مدرسه سبب مشکلاتی برای وی می‌گردید که با مداخله پدرش حل می‌شد.
محور اصلی زندگی محسن خلیلی توجه به توسعه شخصیت، ذهنیت و الگوهای رفتاری انسان­‌ها بوده است و بر این اساس زندگی­‌خصوصی، حرفه‌ای، صنعتی و اجتماعی وی سراسر از عزت و آزادگی و عشق و محبت به انسان‌ها بوده است. به نظر وی صنعت تندیس عزت و استقلال یک ملت است و انسان دارای فرهنگ صنعتی را انسانی می‌داند که از مهارت‌ها، شایستگی‌ها، نگرش‌ها، ارزش‌ها و شیوه‌های تفکر و الگوهای رفتاری مناسب برای فعالیت کارآ و اثربخش در نظام پیچیده صنعتی برخوردار است.
خلیلی یک انسان واقع‌گرا و در عین حال آرمان‌گرا است. او همواره در جست‌وجوی عینیت و جهان واقع است و در همان حال به چشم‌انداز آرمانی می­‌اندیشد. در این رویکرد، آزادی و عدالت را هم به مثابه هدف اولیه توسعه و هم به عنوان ابزار اصلی دستیابی به آن می‌داند. وی از معدود کارآفرینانی است که‌گذار به جامعه توسعه یافته را در گرو کارگروهی و مشارکت خلاق در تعیین سرنوشت و استفاده از خرد جمعی می‌داند و برای رسیدن به این هدف در طول بیش از پنج دهه، علاوه بر صنعت که آن را سنگر خود می‌داند پیوسته به تشکل گرایی، اشاعه فرهنگ صنعتی و تعامل با دولت متوسل شد و در این راه نهادها و تشکل‌های متعدد اقتصادی و صنعتی را سازمان داد.
خلیلی در تعقیب راه عاشقانه خود همواره با دولت و طبقه محبوب کارگر دوست بوده، به نحوی که حتی با همـــکاران و کارکنان نیز رابطه رییس و مرئوسی درهم نوردیده شده و آنها را خویشاوندان نسبی خود خوانده و همیشه آنها را نیز به عزت و آزادگی دعوت کرده است. به‌واسطه رفتار بسیار صمیمانه با دولت از جمله رهبران کسب‌و‌کار در سطح ملی محسوب می‌شود که همواره مورد احترام مقامات دولتی بوده است. وی هنگامی که به نمایندگی از کارفرمایان ایران به سازمان بین‌المللی کار (ILO) رفت، به خوبی دریافت که از 80 سال قبل اندیشه‌پذیرفته شده در ILO همکاری بخش خصوصی، دولت و طبقه کارگر بوده است.
به اعتقاد محسن خلیلی، صنعتگر کارآفرین باید سنگرش واحد اقتصادی‌اش باشد و محل تلاش، مبارزه و چالش وی هم اجتماع خارج از خودش و به نفع بخشی که در آن فعال است، باشد. کارآفرین صنعتگر باید در مسیر حرکت سازندگی کشورش سعی نماید که فرهنگ لازم را به وجود آورد و از طریق اشاعه آن فرهنگ و انباشت سرمایه اجتماعی، جامعه را همراه کند و همین کار را نیز بسیار صمیمانه با نهادهایی چون دولت و مجلس انجام دهد. در این راســــتا وی می‌گوید؛ «من یکی از تصادفات کارآفرینی در شصت سال گذشته‌ام. هیچ کارآفرینی را نمی‌شناسم که برای بقای بخش خصوصی به‌امید توسعه صنعتی و رفاه اجتماعی و سعادت ملت ایران به‌اندازه من زجر کشیده، تلاش کرده و صبر و تحمل نموده و از پای ننشسته باشد».
خلیلی استفاده از تجربه مدیریت‌ها ی گذشته را به عـــنوان یک تفکر ارزشی تلقی می‌کند و معتقد است که اگر ارتباط با این سابقه و حافظه مدیریتی بریده شود، به ناچار باید خیلی از تجربیات را دور ریخت و دوباره از صفر آغاز کرد که این کار هزینه زیادی را به جامعه تحــمیل می‌کند. وی بر این اعتقاد است کسانی که بر قله‌های سازمانی پا می‌گذارند، چنانچه شالوده شخصیتی لازم برای حفظ و ارتقای آن را نداشته باشند، سازمان متبوع خود را به سوی فاجعه خواهـــــند راند. مدیران باید با سعی و تلاش ­مستمر، ارتقای دانش و مهارت، آشنایی با علوم جدید مدیریتی، نگاه راهــبردی و برنامه‌ریز و آینده نگر عوامل بازدارنده یا کاهش دهنده رشد سازمان را قبل از رسیدن به موانع از پیش رو بردارند. وی ارتقای سازمان‌های صنعتی کشور را به کلاس جهانی مستلزم چابکی و انعطاف، تفکر ناب سیـستمی، رعایت استاندارد‌های بین‌المللی، مشتری‌گرایی، فرآیند محوری و نگرش فرآیندی می‌داند و بر این باور است که در دنیای پیش رو باید متفاوت بود، برای متفاوت بودن باید متفاوت اندیشید و راه آن را هم جدا شدن از قواعد فکری موجود می‌داند. در این مسیر باید همواره به دنبال یافتن قواعد بهتر بود تا راه میان بر رسیدن به اهداف اصلی بیش از پیش نمایان گردد. خلیلی اعتقاد دارد که در انجام فعالیت‌های اقتصادی باید از تقلید و کپی نمودن محصولات و لطمه زدن به حیات اقتصادی دیگران پرهیز نمود و در مقابل با خلق ایده‌های نو و کسب‌و‌کار و محصولات جدید پیوسته برای افزایش رفاه و توسعه جامعه توقعات جدید به وجود آورد. بدون تردید در راستای عملیاتی کردن ایده‌های نو، شکست‌هایی وجود دارد که این شکست‌­ها هزینه‌های طبیعی موفقیت اند. باید از شکست‌ها درس گرفت و پیوسته به دنبال یادگیری از محیط بود.

شکست‌ها را باید بازخوردی برای تکامل ایده‌ها دانست و با یادگیری مستمر از محیط، مزیت‌هایی خلق کرد که برای سازمان بقاء و رشد به ارمغان آورد. در جهان امروز دیگر خوب بودن کافی نیست بلکه باید بهترین بود. محــسن خلیلی از دیدگاه بسیاری که او را می‌شناسند دارای خصلت‌ها و ویژگی‌هایی است که فقط در اثر مرور زمان و استمرار همکاری با وی شناخته می‌شود. عشق به کارآفرینی و سازندگی کشور، عشق به کار جمعی و گروه گرایی، درجه بالای تحمل‌پذیری و انعطاف‌پذیری، روا داری و احترام به عقاید دیگران، مثبت‌گرایی و تشویق دیگران به کار و تلاش، هدفمندی و بلند نظری، ارج نهادن مشارکت افراد در راه موفقیت، خطرپذیری و عبرت گرفتن از اشتباهات و شکست‌ها، هوشمندی در تشخیص راه از بیراه بر پایه‌اندیشه‌های روشن، صراحت و شجاعت­‌در بیان باورها و نظرات و دیدگاه‌ها، برخورداری از حس قوی همدلی، ادب گوش کردن به سخنان دیگران، تعادل و آرامش روحی عمیق، صمیمانه سخن گفتن، بهره‌مندی از هوش عاطفی بالا، شوق به آموختن، بردباری در برابر دشواری‌ها و رویدادهای تلخ، پایبندی به اصول اخلاقی، توانایی بالای هماهنگی، و نظم و صرفه‌جویی از جمله ویژگی‌های شخصیتی وی است که در زندگی خصوصی، حرفه‌ای، صنعتی و اجتماعی سرلوحه کارهایش بوده است.
محسن خلیلی بدون شک یکی از نخبگان صنعتی و بزرگان روزگار ما است که مقوله سرمایه‌داری و سرمایه‌گذاری را با اخلاق، منافع ملی و فرهنگ ملی پیوند زده است و با جان و دل در خدمت توسعه میهن و رفاه مردم بوده است. او عاشق آب و خاک و مردم خوب و صبور و نجیب ســرزمین خود بوده است و برای سازندگی این مرز و بوم و افزایش رفاه و بهتر زیستن مردمان آن سختی­‌های بی‌شماری را به جان خرید. به صنعت عشق ورزید و برای پایایی و پویایی آن رنج‌ها و فـشارهای گوناگون را تحمل کرد. او تشکل‌گرایی را در جامعه فرد محور ما نهادینه کرد.

دل‌مشـغولی اشاعه فرهنـــگ صنعتی، بهبود در نهادها و نگرش‌ها و رفتارها و ارزش‌ها، بهبود فضای کسب‌و‌کار و مقررات‌زدایی ، بهبود بهره‌وری، اشتغال جوانان، گسترش سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی، رشد ارزش‌­افزوده صنعتی و ارتقای سهم آن در GDP، حکمرانی خوب، کاهش دخالت ­دولت در اقتصاد، آزادی اقتصادی، رقابت‌پذیری اقتصاد ملی، خصوصی‌سازی، عدالت اجتماعی، حفاظت از محیط­‌زیست، حمایت از تولید‌کننده و مصرف‌کننده، توانمندسازی بخش خصوصی و ارتقای جایگاه آن در اقتصاد ملی، و دولت توسعه‌­گرا را همدم روزها و شب­هایش نمود، به‌طوری‌که در تعقیب آنها حتی با گذشت هشتاد و یک بهار از عمرش بدون چشم‌­داشت به مقام‌­ها، نام‌­ها و نشان‌­ها با کمال تواضع و فروتنی­ در کارگروه‌ها، کمیته‌ها، کمیسیون‌ها، انجمن‌ها و تشکل‌ها، اتاق بازرگانی و صنایع و معادن، اتاق­های مشترک، سمینارها و همایش‌­ها، شورای­‌عالی اجرای ­سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی، شورای‌عالی کار، شـورای رقابت و دیگر نظامات و نهادها و دستگاه‌های مسوول و تصمیم‌گیر در سطح کلان خود را به ارزانی عرضه نموده است.
او در تعقیب راهی که انتخاب کرده هر کاری که یک انسان شرافتمند و مسوول و تاثیرگذار می‌توانست و بایستی انجام دهد، انجام داده است. چنین شخصیت‌های ارزنده‌ای هستند که یک کشور را می‌سازند و انشاا… که خداوند از این نوع آدم‌ها زیاد نصیب کشورمان کند.

اندیشه ورود به صنعت
ذوق و علاقه‌مندی به صنعت و مهندسی از نوجوانی در خلیلی وجود داشت، به‌طوری‌که در دوازده سالگی با دست‌های ناتوان خود در باغ وسیعی که در خیابان دربند خیابان خلیلی داشتند، یک کارگاه صنعتی تدارک دید و تمامی ابزارآلات آن را به‌صورت دستی تهیه کرد و در حد توان خود محصولات مختلف فلزی می‌ساخت. همچنین از آنجا که پدرش از یک خانواده روحانی کم درآمد برخاسته بود، ترک معلمی و ورود به صنعت در ارتقای سطح زندگی شان تاثیر بسزایی داشت. لذا این پدیده از همان اوان این اعتقاد را در وی ایجاد کرد که صنعتی شدن موجب افزایش درآمد و رفاه جامعه می‌شود و با این تفکر بود که وارد دانشکده فنی دانشگاه تهران شد.
وقتی وارد دانشگاه شد، دانشجویان عضو حزب توده به شدت مشغول فعالیت بودند. خلیلی که نمی‌توانست در مقابل فعالیت افرادی کـه بـه راه و روش شان اعتراض داشت ساکت بنشیند، با توجه به زمینه ذهنی خود به گروه دانشجویان مسلمان پیوست و همانند خیل عظیمی از دانشجویان برای توسعه کشور با جنبش آزادی خواهی و ملی شدن صنعت نفت که‌امید‌های فراوانی در دل وی برانگیخته بود، همراه شد. به عنوان عضو فعال انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران در همه تظاهرات‌ها‌ و برنامه‌های نهضت شرکت می‌کرد. وقوع کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲- که یکی از سیاه‌ترین و تلخ‌ترین روزهای زندگی‌اش بوده است- و نیز آنچه بر دکتر مصدق در جریان ملی شدن صنعت نفت گذشت، این معنا را در ذهن ایشان تقویت نمود که با اکثریت فقیر و بیسواد نمی‌توان کشور را متحول نمودو به توسعه و رفاه رساند. در آن هنگام دریافت که ترقی یک مملکت همانقدر که به راهبری نیاز دارد، مستلزم ایجاد نهادها و زیرساخت‌های متناسب فرهنگی و اجتماعی است. به این اعتبار، بر بستر آموخته‌هایش رویای توسعه و پیشرفت کشور از مسیر توسعه صنعتی نقش می‌بست، صنعتی که در سایه آن، درآمد و رفاه همه افراد و گروه‌های انسانی افزایش یابد و مردم از سطح زندگی بالایی برخوردار شوند.
محسن خلیلی با توجه به ذوق و علاقه‌مندی به صنعت و مهندسی از نوجوانی و نیز با عنایت به تعلیمات یک پدر صنعتگر و آموخته‌های دوران تحصیل، هم چنین افتــــخارات دوران ملی شدن صنعت نفت و تجارب آن، تصمیم گرفت به مسیر صنعتی کردن کشور بپیوندد و به‌راهی قدم‌گذارد که حاصل آن خدمت به غنای مادی و تعالی دانش و رفتار هم میهنان نیازمند را در بر داشته باشد. خلیلی از آن پس، هر روز بر این اعتقاد راسخ‌تر شده است که با توجه به منابع و امکانات کشور و نیز اینکه نزولات باران در کشور ما مـــعادل ثلث متوسط جهان است، محور و اساس توسعه کشور، صنعتی­ نمودن آن است. وی می‌گوید: وقتی که در خدمت صنعت درآمدم یعنی سال 1332 سهم صنعت در GDP حدود 8/0 درصد بود ولی امروز که این سهم به حدود 22درصد رسیده، برایم تردیدی نیست که به‌راهی قدم گذاشته‌ام که درست بوده است.
محسن خلیلی در جهت عملی کردن تصمیم خود بعد از فارغ التحصیلی از دانشکده­ فنی دانشگاه تهران با پیشنهاد بسیار دشوار پدرش مبنی بر اســــتفاده از گاز­مایعی که در پالایشگاه‌های نفت می‌سوخت، روبه‌رو شد و آن را صمیمانه‌ پذیرفت و بلافاصله بعد از پایان تحصیلاتش به همراه پدر با سفر مطالعاتی – تحقیقاتی به اروپا و آمریکا چگونگی اسـتفاده از گاز مایع را بررسی نموده و به موازات آن با تاسیس شرکت بوتان در سال ۱۳۳۲ در خدمت صنعت و اقتصاد کشور درآمد. چندی نگذشت که خواهر و چهار برادرش خانم منــــصوره خلیلی و آقایان سعید، حمید، شـــاهین و فرخ خلیلی بعد از فارغ التحصیلی از دانشکده‌های مهندسی آمریکا و نیز چه بسیار مهندسین و مدیران و کارکنان صاحب ارجی که یا بازنشسته و از دنیا رفته‌اند و یا آنکه در فعالیت حضور دارند به آنها پیوستند و توسعه بیشتری به فعالیت بوتان داده شد.


چرایی برگزیدن تشکل گرایی برای توسعه صنعتی
محسن خلیلی را باید به حق پرچم دار جنبش تشکل‌گرایی در تاریخ معاصر ایران دانست. مروری بر تاریخچه فعالیت‌های اجـــتماعی بیش از پنج دهه وی در اشاعه فرهنگ صنعتی و ایجاد و توسعه تشکل‌های صنعتی و توانمـــند ساختن بخش­‌خصوصی و تلاش بی‌وقفه جهت اشاعه این باور و یقین در ارکان حکومتی و غـیرحکومتی مبـــین آن است که وی اعتقاد عمیق دارد که بدون کوشش برای ایجاد بســـتر فکری و فرهنگی و تنها با وارد کردن و نصب ماشین‌آلات و کارخانه‌ها، صنعتی شدن جامعه ممکن به نظر نمی‌رسد.
خلیلی آن هنگام که وارد دانشکده فنی دانشگاه تهران شد و به عضــویت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران درآمد، با الفبای تشکل‌گرایی آشنا شد و به حقیقت دریافت که تشکل‌گرایی و بهره‌مندی از خرد جمعی مایه دستیابی به تحقق اهـداف و آرزوهای مردم معتقد، به معنای و مجــاهدت فی سبیل اله است. وی می‌گوید: «به دنبال اشاعه فرهنگ صنعتی بودم و ابزار مناسب این کار را یارگیری از صنعتگران کشور می‌دانستم. بر این باور بوده‌ام که با استفاده از خـرد جمعی در حـل مشکلات اقتصادی و صنعتی کشور می‌توان به نتیجه رسید. از آنجا که راه صنعتی شدن هموار نبود، در طول فعالیت‌های صنعتی‌ام تشکل‌گرایی و استفاده از خرد جمعی و تعامل با دولت را برگزیدم و دریافتم که خردجمعی می‌تواند تفاهم، همدلی و همکاری بخش خصوصی با دولت را تقویت نماید. لذا در طول بیش از پنج دهـه فعالیت‌های حرفه‌ای، صنعتی و اجتماعی‌ام از تمامی وقت خود 25درصد را مصروف صنعت خصوصی نموده‌­ام که البته برادران تحصیل‌کرده و زحمتکش و عزیزم خلاءهای احتمالی آن را پر نمودند و 75 درصد دیگر آن را در تشکل‌گرایی برای اشاعه فرهنگ صنعتی و ایجاد یک حرکت عمومی در صنعت به‌کار انداختم».
عضویت در انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران (۳۲-۱۳۲۸)، موسس سندیکای توزیع‌کنندگان گاز مایع ایران (۱۳۴۲) و ریاست هیات‌مدیره آن از آغاز فعالیت تاکنون، عضو هیات‌مدیره سـندیکای لوازم خانگی از ۱۳۵۲ تاکنـــون، موسس شورای سازندگان وسایل گازسوز و ریاست هیات‌مدیره آن از بدو تاسیس (۱۳۶۰) تاکنون، عضو هــیات نمایندگان اتاق ایران و تهران از بدایت توفیق انقلاب اسلامی تاکنون و عضو هیات رییسه اتاق ایران در سمت‌های خزانه‌دار و نایب رییس اتاق ایران در دو دوره چـــهارساله (دهه‌های ۷۰ و ۸۰)، عضو هیات موسس انجمن مدیران صنایع (۱۳۵۹) و ریاست هیات‌مدیره آن از ۱۳۶۰ تاکنون، نماینده کارفرمایان کشور در شورای‌عالی کار در سال‌های ۱۳۵۸، ۱۳۶۲ و۸۸- ۱۳۸۵، موسس و رییس هیات‌مدیره کنفدراسیون صنعت ایران از آغاز فعالیت (۱۳۸۰) تاکنون، نایب رییس انجمن دارندگان نشان استاندارد، یکی از پایه‌گذاران اتاق ایران و بلژیک و ریاست هیات‌مدیره آن از بدو تاسیس تاکنون، عضو هیات رییسه و خزانه‌دار اتاق ایران و کانادا از بدو تاسیس تاکنون، همکاری در تاسیس کانون عالی کارفرمایان ایران و عضو هیات‌مدیره آن از آغاز تاکنون و همچـــنین دبیر کل آن از ۱۳۸۶ به این­‌سو، کمک موثر در شکل­‌گیری انجمن صادرکنندگان خدمات فنی و مهندسی کشور در کسوت ریاست کمیسیون صدور خدمات فنی و مهندسی اتاق ایران در دهه۱۳۷۰، نایب رییس کمیـــسیون صنعت اتاق ایران در دهه‌های ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰، ریاست کمیسیون صنعت اتاق تهران در دهه ۱۳۸۰، مسوول شورای مشاوران بخش خصوصی وزیر صنایع و معادن(۸۴-۱۳۸۱)، رییس هیات‌مدیره انجمن سازندگان تجهیزات CNG و سوخت‌های جایگزین از بدو تاسیس تاکنون، عضو شورای فرهنگ و صنعت وزارت صنایع (۸۴-۱۳۸۱)، عضو خبره بخش خصوصی در شورای عالی اجرای سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی، عضو خبره بخش خصوصی در شورای عالی رقابت، عضو هیات داوران جایزه ملی بهره‌وری و تعالی سازمانی، عضو خبره بخش خصوصی درهیات امناء سازمان تامین اجتماعی، همچنین کمک به تاســــیس انجمن‌های مختلف و متعدد اقتصادی، صنعتی و نیز انجمن‌های فارغ التحصیلان دانشگاهی همه و همه مبین اثبات این مدعا و محور اصلی فعالیت‌های اجتماعی محسن خلیلی بوده است.
خلیلی تشکل‌ها را عامل ایجادو اشاعه فرهنگ مشارکتی در ایجاد ارتباط و تعامل سازنده با قوای سه‌گانه مملکتی، دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی، ایجاد هماهنگی در نظرات و دیدگاه‌های صاحبان صنایع، کمک به رفع مشکلات و تنگناهای صنعت، تحقق اهداف آرمانی مانند عدالت اجتماعی، توسعه پایدار، حفاظت از محیط‌زیـست، حمایت از مصرف‌کننده و تولید‌کننده می‌داند. او معتقد است که صنعتگران و کارآفرینان در صورتی می‌توانند در راه توسعه صنعتی از نقش موثر برخوردار گردند که خرد و تجربه جمعی خود را در حل مشکلات به‌کار‌گیرند و سازمانی منسجم، مسوول و دلسوز داشته باشند تا یار و یاور صنعت و زمینه ساز و هدایت‌گر توسعه آن باشد. در بیان دیگر صنعتگران به طور منـــفرد قادر به بیان نظرات و تاثیرگذاری بر اهداف بخش صنعت نیستند و این امر ضرورت وجود نهادهای واسط نظیر تشکل‌ها را توجیه می‌کند. به‌طوری‌که آنان ضمن ایفای نقش پویا و فعال در انجام امور، درجهت یکپارچه نمودن تلاش‌های فردی و به ثمر رساندن آنها تشکل‌هایی ایجاد می‌کنند تا حرکت‌­های جمعی را هدفمند سازند و با برنامه‌ریزی و سازماندهی مناسب، تحقق اهداف صنعتی را تسهیل نمایند. وی تاکید می‌کند که در عمل، وجود این تشکل‌ها نمود بارزی از مشارکت صنعتگران در تعیین سرنوشت خویش است.
در مسیر تحقق اهداف صنعتی و اشاعه صنعت کشور از طریق تشکل‌گرایی خلیلی می­‌گوید: «در دورانی که به اتفاق یارانم افتخار خدمت‌گزاری در تشکل‌های ­صنعتی داشته‌­ام، خدمات طرح‌ها و مطالعات اقتصادی و صنعتی تنها انجمن مدیران صنایع برای قوای مجریه و مقننه خود حدیث مفصلی است که در کتاب‌ها و مطبوعات متعدد آمده و خواهد آمد. در طول این سال‌ها همواره بخش عمده‌ای از تلاش‌ها و امکانات اینجانب و نیز به‌عنوان نمونه انجمن مدیران صنایع که راهبری آن را به عهده داشتم برای بررسی و پیشنهاد قوانین مورد نیاز صنعت، تدوین استراتژی­‌ها، و راهکارهای رفع مشکلات اقتصاد و صنعت کشور صرف شده است که تحلیل قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران و متوقف نمودن آن، بررسی قانون تجارت خارجی و از دستور خارج ساختن آن، تحلیل و بررسی قانون مالیات‌های مستقیم و تعدیل مالیات غیرقابل تحمل بنگاه‌های اقتصادی، و مطالعه و بررسی طـــرح مربوط به مالیات بر ارزش افزوده، قانون تامین اجتماعی، قانون اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران، قوانین تاسیس وزارت صنایع سنگین و وزارت صنایع و معادن (و سپس الحاق این دو باهم)، قانون امور گمرکی، قانون بهره‌وری، قانون تجدید ارزیابی دارایی‌ها، قانون جلب سرمایه‌های خارجی، قانون و مقررات خصوصی‌سازی، قوانین بودجه، مقررات مربوط به دریافــت مابه‌­التـــفاوت گشایش اعتبارات ارزی، قانون بازنشستگی پیش از مـوعد، اصل۴۴ قانون ­اساسی، همچنین تدوین استراتژی توسعه صنعتی و ترسـیم چشم‌انداز اقتصاد و صنعت کشور در بلند‌مدت، تحلیل اقتصاد ایران پس از جنگ تحمیلی و چگونگی گذر از دوران بازسازی و خرابی‌های جنگ، بررسی جامع استراتژی توسعه صادرات صنعتی، بررسی و تحلیل بودجه کل کشور در بیشتر سال‌ها، بررسی شاخص‌­های اقتصاد ایران، سیاست‌های‌­ارزی، تورم وسرمایه‌گذاری، معرفی بحران‌­اقتصادی و راه‌های مقابله با آن، تشریح اهداف و سیاست‌های بلند مدت توسعه‌­اقتصادی، نقدینگی و آثار افزایش رشد آن، تحلیل برنامه‌های پنج ساله اول تا پنجم توسعه، قاچاق، ترابری و حمل و نقل جاده‌ای، امنیت اقتصادی، و بهبود کیفت در تولید، تنها نمونه‌ای از آن است».
از دیگر وجوه فعالیت تشکل‌گرایی محسن خلیلی حضور وی در شوراها، کمیسیون‌ها، کمیته‌ها، و سمینارهای بسیاری است که در سطح دولت تشکیل می­‌شد و از تشکل‌ها و مدیریت آن دعوت می‌شد که در آنها شرکت کند و به بیان نظر بپردازد، به‌طوری‌که در هر سال بخش عمـــده‌­ای از وقت و امــکانات خلیلی و تشکل‌های تحت مدیریتش برای شرکت در این مجامع اختصاص می‌یافت.
با نقشی که خلیلی در طول سال‌ها در پرتو مدیریت علم محور و آرمان‌گرا در تشکل‌های صنعتی تحت مدیریت خود ایفا کرد- و آرزو نموده که اگر خدا بخواهد مدون گردد- توانسته است آنها را به مرتبه‌ای از ارزش‌ها برساند که به عنوان کانونی مجهز به‌اندیشه و علم در صحنه تصمیم‌سازی و سیاست‌گذاری مطرح شوند و مورد مشورت جامعه­‌صنعتی و دولت و مجلس قرار‌گیرند. شخصیت وی در تشکل‌های ­صنعتی به عنوان راهبری واقع­‌بین و هدایت‌کننده، مصلح، امیدوار به آینده، سازگار با شرایط، و آرمان­گرا که از زمان و مکان فاصله می‌گیرد، همواره سبب ساز بوده است. وی هیچ‌گاه از عشق به وطن، مردم، به تاریخ کهن و فرهنگ ایران دور نمی‌شود و همیشه در پی آن بوده است که با توسعه صنعتی کشورش و ساختن سرزمینی که به آن عشق می­‌ورزد، راهی برای فقرزدایی و درماندگی مردم بجوید.


مشارکت در بنیان‌گذاری و راهبری صنعت گاز مایع

تاسیس شرکت بوتان در محضر پدر در سال ۱۳۳۲ آغازی فرخنده بر کارآفرینی­‌های محسن خلیلی بود که به تدریج یکی پس از دیگری در سال‌ها و دهه‌های بعد در سراسر کشور به واقعیت پیوست. وی از این افتخار بهره‌مند است که در خدمت پدر بنیان‌گذار صنعت گاز مایع و ایجاد‌کننده شرایط لازم برای استفاده از گاز در بخش صنعت و مصارف خانگی و تجاری باشد.
پس از ملی شدن صنعت نفت که ایران تا حدودی توانست اختیار سرمایه خدادادی و لطف بیکران طبیعی سرزمین خویش را به‌دست آورد، اشخاص دلسوز و میهن‌پرستی چون محمود و محسن خلیلی متوجه شدند که یکی از فرآورده‌های پر ارزش نفت، یعنی گاز، سال‌های متمادی بر اثر سهل‌انگاری از دسترس استفاده و مصرف مردم مملکت دور نگهداشته شده و بیهوده از بین می‌رود. همان زمانی که روستاییان زحمتکش ایران در سرما و گرما ناچارا دست به غارت جنگل‌های پرارزش و بوته‌­زارهای ذیقیمت دشت و صحرا و بیابان برای گرم کردن اجاق خانه یا کرسی کلبه محقر روسـتایی خویش می‌زدند، گاز همراه حاصل از استخراج نفت بر سر چاه‌ها به‌صورت آزاد سوزانده می‌شد. این اشخاص کارآفرین و عاشق سازندگی کشور بفکر چاره افـتادند که این سرمایه عظیم ملی تلف ونابود نشود و با سرمایه‌گذاری و ایجاد تاسیسات لازم، مردم کشور را از این نعمت بزرگ الهی بهره‌مند سازند و لذا اشاعه مصرف گاز مایع و تحویل آن به مردم کشور را شروع نمودند.
محسن خلیلی معتقد بود که ساخت وسایل گاز سوز را هر چه زودتر باید در داخل کشور آغاز کرد، چرا که مصرف گاز مایع مستلزم وجود لوازم گازسوز و سیلندر گاز مایع و ظروف تحت فشار برای حـمل، ذخیره‌سازی و توزیع آن است. بر این اساس، شرکت بوتان به موازات گسترش توزیع و اشاعه مصرف گاز مایع در کشور به طراحی و تاسیس واحدهای صنعتی و تولیدی عدیده اقدام نمود، به‌طوری‌که گروه بوتان در طول حیات خود بیش از ۲۰۰ نوع وسایل گاز سوز را تولید کرده است.
طراحی و ایجاد تاسیسات ذخـیره‌سازی و سیلندر پرکنی، طراحی و احداث تاسیسات ذخیره‌سازی مصرف گاز مایع بالک، طراحی و احداث ترمینال‌های بارگیری و تخلیه گاز مایع، و نیز ورود به تولید محصولات مختلف صنعتی مثل سیـلندر و مخزن ذخیره گاز در ابعاد و اندازه‌های مختلف، انواع اجاق‌های پلوپز یک تا چهار شعله، کباب‌پز و هود، آبگرمکن، بخاری­ گازسوز، رادیاتور، شوفاژ دیواری، کولرگازی، مایکروفر، اتصالات گاز­مایع، چینی بهداشتی و…. تنها بخشی از اقدامات گروه بوتان برای پاسخگویی به گسترش عرصه کاربرد گاز برای بهبود شرایط زندگی و گسترش رفاه مردم بوده است.
این ضرورت‌های تازه، گسترش نـــیروی کار، توجه به تربیت نیروی انسانی، آموزش فنی و ظرفیت‌سازی در زمینه‌های گوناگون سرمایه مالی، سرمایه انسانی و توانایی‌های فنی را در داخل شرکت به ارمغان آورد. به گونه‌ای که گروه بوتان در آغاز دهه پنجاه توانست بستر لازم برای صادرات محصولاتش را فراهم نماید. اما گسترش تقاضای داخلی بر اثر افزایش قیمت نفت در این دهه، اولویت فروش در بازار داخلی و ‌بی‌نیازی از ارز خارجی از سوی دولت (به علت درآمدهای بالای نفتی کشور)، صادرات را برای شرکت‌ها در اولویت قرار نداد. این پدیده با وقوع انقلاب، جنگ و تحریم اقتصادی، فعالیت شرکت‌ها را دچار اختلال اساسی نمود.
با این حال گروه بوتان بر توسعه فعالیت خود افزود و جایگاه مهمی در داخل کشور و منطقه خاورمیانه به‌دست آورد و به عنوان مثال به عنوان بزرگ‌ترین تولیدکننده شوفاژ گازی دیواری و آبگرمکن کشور و بزرگ‌ترین تولیدکننده آبگرمکن گازی دیواری خاورمیانه معرفی گردید. گروه بوتان همچنین در اوایل دهه 1380 با اخذ استاندارد CE از شرکت APPLUS برای آبگرمکن قادر به صادرات این محصول به اروپا نیز گردید.

خصوصی‌سازی و نگاه محسن خلیلی

امروزه هم در چارچوب اقتصاد نهادگرایی و هم در چارچوب «حکمرانی خوب» مناسبات و تعاملات دولت با بخش خصوصی در تحقق اهداف کلان اقتصاد بسیار تعیین‌کننده است که فرآیندش می‌تواند توسعه، رفاه و بهروزی مردم باشد.امروزه هم در چارچوب اقتصاد نهادگرایی و هم در چارچوب «حکمرانی خوب» مناسبات و تعاملات دولت با بخش خصوصی در تحقق اهداف کلان اقتصاد بسیار تعیین‌کننده است که فرآیندش می‌تواند توسعه، رفاه و بهروزی مردم باشد.

در این رویکرد حضور تنها یک یا دو نماینده از بخش خصوصی و غیردولتی در کارگروه‌ها، شوراها و مجامع که در اقلیت مطلق قرار دارند و یا استفاده از نظرات فعالان اقتصادی در دستگاه‌های اجرایی به معنای تعامل بخش خصوصی با نهادهای مرتبط نیست بلکه اقتصاد ایران باید در راستای اجرای صحیح قانون اصل‌۴۴ قانون اساسی ترکیبی از نقش بخش خصوصی تا بخش دولتی را انتخاب کند که این احتیاج به یک کار مطالعاتی وکارشناسی دارد. در واقع یک برخورد خردمندانه با نقش بخش خصوصی و دولت به خصوص در مراجع سیاست‌گذاری صورت‌پذیرد، به‌طوری‌که این دو نه در مقابل هم بلکه در تعامل سازنده با یکدیگر عمل کنند.

در بیان دیگر حوزه‌های تعامل بین این دو بخش تعریف شود و بین دولت و بخش خصوصی خط مرز روشنی ترسیم شود که هیچ‌کدام از این مرز عبور نکند. در این راستا توانمندسازی بخش خصوصی باید در دستور کار قرار بگیرد و دولت مداخله در کار بخش خصوصی نکند. به عنوان نمونه در شرایط کنونی، اتاق بازرگانی و صنایع و معدن ترکیب دولت و بخش خصوصی است، در حالی‌که اتاق یک نهاد خصوصی است و باید به آن اعتماد کرد که خودش تصمیم‌گیری کند، برنامه‌ریزی کند و به عنوان یک نهاد معتبر و رسمی بخش خصوصی با دولت تعامل داشته باشد. مورد دیگر اینکه دولت می‌تواند اختیار کامل شورای رقابت را به یکی از نهادهای مهم بخش خصوصی (نظیر اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران) اعطا کند و رییس و اعضای آن از طریق نهاد مذکور و دیگر نهادهای مربوط در بخش خصوصی انتخاب شوند. در بسیاری از کشورها، شورای رقابت یا نظارت بر رقابت و بازار در کنترل کامل بخش غیردولتی است و حضور دولت هم صرفا به عنوان نهاد حاکمیتی است. مجامع صنفی با حضور خود در این شوراها از عادلانه بودن، منصفانه بودن و شفافیت بازارها (طبق مبانی فنی) حفاظت می‌کنند و مقام‌های مالیاتی، نظارتی و اجرایی از ابزارهای شوراهای مذکور هستند.
به نظر شما بخش خصوصی کشور منابع مالی لازم را برای خرید بنگاه‌های دولتی در اختیار دارد؟ چه اقداماتی را برای توانمندسازی سرمایه‌گذاران و فعالان اقتصادی داخلی، برای شتاب بخشیدن به قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌44 قانون اساسی مفید می‌دانید؟
آیا فعالان و مدیران بخش خصوصی کشور را دارای پتانسیل لازم برای برعهده گرفتن مدیریت بنگاه‌های بزرگ اقتصادی کشور می‌دانید؟ نظر جنابعالی در خصوص انتقال مدیریت شرکت‌های دولتی همزمان با فروش مالکیت آنها چیست؟
جامعه ایران با کشورهایی که در خصوصی کردن اقتصاد موفق بوده‌اند، از نظر ساختار، تاسیسات و نهادهای لازم برای واگذاری بنگاه‌های دولتی تفاوت‌های بنیادی دارد که متاسفانه کمتر بـه آن توجـه می‌شود. در آن کشورها اگر خصوصی‌سازی خیلی آسان صورت می‌پذیرد، به این دلیل است که زیرساخت‌های یک نظام آزاد و رقابتی وجود دارد به‌طوری‌که به عنوان نمونه، بانک‌ها در یک نظام رقابتی با کارآمدی بالایی کار خودشان را انجام می‌دهند، دستگاه قضایی وظیفه خود را به خوبی انجام می‌دهد، نظام مالیاتی کشور درست کار می‌کند و بورس کارآیی لازم را دارد.

در این صورت اگر به رسم مثال راه‌آهن بخواهد به بخش خصوصی واگذار شود، خریدار می‌تواند اوراق قرضه منتشر کند و یا در صورت نیاز با سرمایه‌گذار خارجی سهیم بشود، در هرحال نهادهای کلیدی و بنیادی برای فعالیت بخش خصوصی وجود دارد. در حالی که در ایران، دولت از دیرباز به دلیل وجود درآمدهای نفتی حضوری گسترده در اقتصاد داشته است و نیز در سال‌های سه دهه اخیر به دلایل گوناگون و از جمله به دلیل ملی شدن بسیاری از واحدهای اقتصادی، دولت طیف بزرگ‌تری از فعالیت‌های اقتصادی کشور را به کنترل خود درآورده و به این ترتیب حضور دولت در امور اقتصادی فراتر از حدی که رسالت اجتماعی‌اش ایجاب می‌کند، گسترده‌تر شده است.

این امر موجب گردید نه تنها تاسیسات و نهادهای لازم برای توسعه و گسترش بخش خصوصی شکل نگیرد، بلکه حتی نهادها و نظامات موجود نیز ذاتا ضد بخش خصوصی و فعالیت رقابتی است. بنابراین قبل از واگذاری بنگاه‌های دولتی باید ساختار اقتصاد اصلاح گردد. در واقع در مرحله اول اصلاح ساختار اقتصاد باید فلسفه پیدایش و وجود هر سازمان و بنگاه دولتی مورد بررسی کارشناسی قرار‌گیرد و مشخص شود که آیا آن سازمان و بنگاه زاید است و باید منحل شود، یا باید در سازمان و بنگاه دیگری ادغام شود و یا باید توسعه یابد. در مرحله بعد باید مشخص شود که چه کارهایی را دولت نباید انجام دهد و بخش خصوصی می‌تواند آن کار را انجام دهد. در این صورت خصوصی‌سازی موضوعیت پیدا می‌کند و این سئوال مطرح می‌شود که چگونه خصوصی‌سازی را اجرا کنیم، آیا خصوصی‌سازی باید داخلی باشد یا اینکه تابع رقابت بین‌المللی باشد. چگونه برای توانمند کردن بخش خصوصی و تسلط آن برمسایل اقتصادی جامعه برنامه‌ریزی کنیم و مشخص نماییم بخش خصوصی در هر قسمت چه می‌خواهد، آنوقت مجلس و دولت در جریان کار قرار‌گیرند و راهکارهای قانونی را تهیه نمایند.

نکته مهم‌تر در جریان قرار دادن همه مردم در این نهضت خصوصی‌سازی است. البته در این فرآیند باید به مسایل اجتماعی و جنبه‌های انسانی قضیه هم توجه داشت. ضمن اینکه مساله بسترسازی، نظارت، هدایت و سیاست‌گذاری‌ها نیز به عنوان وظیفه دولت تلقی می‌شود. در این فرآیند باید توجه داشت که بخش خصوصی معاند دولت نیست، بلکه یار و مکمل دولت است که بدنبال سود بیشتر است و باید این انگیزه محترم شمرده شود تا موجبات توسعه وگسترش بخش خصوصی به نفع اقتصاد ملی و اشتغال پایدار فراهم آید.
با این اوصاف در اجرای موفقیت‌آمیز واگذاری‌های بنگاه‌های دولتی و توانمندسازی بخش خصوصی در جهت شتاب بخشیدن به قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی انجام اقداماتی به شرح زیر ضروری به نظر می‌رسد:
یکم: اصلاح ساختار اقتصاد و ایجاد تاسیسات و نهادهای لازم برای توانمندسازی بخش خصوصی قبل از خصوصی‌سازی انجام‌پذیرد.
دوم: هرگونه مداخلات اداری دولت در امور بنگاه‌های اقتصادی، قبل از واگذاری بنگاه‌های دولتی رفع گردد.
سوم: واگذاری در یک فرآیند تدریجی و از بنگاه‌های برخوردار از ظرفیت و توان رقابتی مناسب شروع شود.
چهارم: در فاصله زمانی که دارایی‌های دولتی به‌طور کامل واگذار شود، بنگاه‌ها مشمول مقرراتی گردندکه به‌تدریج ظرفیت‌ها و توانمندی‌های رقابتی را کسب کنند و بازدهی‌شان افزایش یابد.
پنجم: دولت هدف کسب درآمد از واگذاری‌ها را نداشته باشد بلکه برای تاثیر بر اقتصاد کلان و افزایش رقابت و توسعه بازار و افزایش بهره‌وری و کارآمدی، بنگاه‌ها را واگذار نماید. (قیمت‌گذاری بالا نباشد- شرکت‌ها را در صورت لزوم با شرایط بسیار آسان خصوصی کند).
ششم: دولت رقیب بخش خصوصی نباشد و در واگذاری بنگاه‌ها بازار رقابتی شکل بگیرد و معاملات منصفانه و شفاف باشد. (وضعیت واگذاری شرکت مخابرات تکرار نشود).
هفتم: سرمایه‌گذاری خارجی در حوزه‌های واگذاری- البته با رعایت همه اصول و ارزش‌ها و منافع و مصالح کشور- آزاد شود.
هشتم: جایگاه دولت نسبت به بازارهای کسب وکار صرفا در حوزه اعمال حاکمیت و نظارت باشد.
نهم: اگر فعالیتی پس از واگذاری به بخش خصوصی متوقف شود یا از بین برود، به‌طور مسلم دارای اختلال یا مشکلی بوده است که تا قبل از واگذاری به دلیل حضور دولت و پنهان شدن عدم کارآیی‌ها به‌رغم وجود اختلالات یا مشکلات مذکور، تداوم داشته است. بنابراین ترس از اضمحلال فعالیت پس از واگذاری معنا ندارد. موکدا مالکیت بنگاه یا فعالیت را باید هنگام انتقال مدیریت، به بخش خصوصی واگذار کرد.
دهم: اگر فعالیت‌های اقتصادی (صنعتی، کشاورزی، خدمات و… ) براساس مزیت‌های نسبی و مطلق و با رعایت هزینه- فایده اقتصادی توجیه‌پذیرباشد، مسلما انتقال همزمان مدیریت و مالکیت فعالیت مذکور به بخش خصوصی به دلیل وجود انگیزه‌های سودآوری در آن، توسعه خواهد یافت. بنابراین بخش خصوصی نه تنها پتانسیل و قابلیت به عهده گرفتن مدیریت را دارد، بلکـه منابع مالـی لازم را هـم می‌تواند تجهیز کند. برای اینکار اقدامات زیر پیشنهاد می‌شود:
الف) فروش اقساطی بنگاه‌ها مورد تاکید قرار‌گیرد و سهم آن در کل روش‌های فروش شرکت‌ها افزایش یابد.
ب) بابت طلب بخش خصوصی (واقعی) از دولت، بنگاه‌های اقتصادی به طلبکار ان واگذار شود. البته انتخاب نوع بنگاه‌ها و فعالیت‌ها با بخش خصوصی باشد و مدیریت بنگاه‌ها و فعالیت‌های قابل واگذاری هم در اختیار بخش خصوصی قرار‌گیرد.
ج) استفاده از روش‌های BOOT، BOO، BOT و نظایر آن بیش از گذشته مورد تاکید قرار‌گیرد.
مهم‌ترین چالش‌های سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی را برای ورود به عرصه واگذاری‌ها (قبل، حین و بعد از واگذاری) بیان نموده و روش‌های مناسب واگذاری شرکت‌های دولتی را تشریح بفرمایید.
اقتصاد ایران در جهان امروز جزو اقتصادهای با درآمد متوسط رو به پایین، نیمه صنعتی و وابسته به نفت و با یک بخش دولتی بسیار بزرگ و گسترده، هم چنین تسلط شدید حکومت و دولت بر اقتصاد به‌ویژه در طول سه دهة گذشته شناخته می‌شود. این دولت سالاری اقتصاد در درجه اول و قبل از حوزه تصدی‌گری‌های دولتی، متوجه دخالت اداری دولت در امور بنگاه‌های اقتصادی در مواردی از قبیل قیمت محصول، دستمزد، ارتباط با سرمایه‌گذاران خارجی، دسترسی به تکنولوژی، دریافت تسهیلات بانکی و بسیاری موارد دیگر است. بدیهی است در چنین فضایی، واگذاری‌ها نتیجه مطلوب در پی نخواهد داشت چرا که در شرایطی که نظام سیاست‌گذاری علامت‌های متناقضی را به عاملان اقتصاد می‌دهد، بسیار مشکل می‌توان هویت تفکر حاکم بر عرصه سیاست‌گذاری را شناسایی کرد.
بنابراین حضور دولت و بخش شبه دولتی در اقتصاد، فقدان ثبات در اقتصاد کلان، نبود و کمبود امنیت اقتصادی و تضمین حقوق مالکیت، ارزش تلقی نشدن مقوله سرمایه و سرمایه‌گذار در فرهنگ عمومی جامعه، فقدان بازار متشکل و عدم کارکرد صحیح بازار در بخش‌های مختلف، تعدد مراجع تصمیم‌گیری، کنترل اداری اقتصاد، تداوم سیاست درون‌گرایی و نبود ارتباط و تعامل مطلوب با دنیا، بوروکراسی پیچیده و دست و پاگیر و نبود و کمبود زیرساخت‌های نهادی و حقوقی و مالی از جمله چالش‌های سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی برای ورود به عرصه واگذاری‌ها است.
در شرایط جدید اقتصاد جهانی که حوزه مدیریت بنگاه‌های اقتصادی فراتر از مرزهای جغرافیایی- سیاسی کشورها است، واگذاری بنگاه‌های دولتی از طریق شناخت قانونمندی‌ها، الزامات و گرایش‌ها و دگرگونی‌های اقتصاد جهانی از جمله گسترش بازارها، ظهور شرایط رقابتی نوین، رشد جریان‌های سرمایه‌گذاری و فناوری، تعاملات تجاری و پولی و مالی و صنعتی در سطح منطقه‌ای، ائتلاف‌های صنعتی، ورود به زنجیره‌های تولید بین‌المللی و شبکه‌های ارزش جهانـی و کسب جایگاه مناسب در نظام نویـن تقسیم کار بین‌المللی موفقیت‌آمیز خواهد بود.
با اتکا به این روش‌ها و راهکارها و الزامات آن است که کشور ما موفق خواهد شد از طریق دسترسی به سرمایه، فناوری پیشرفته، مدیریت نوین صنعتی و بازارهای گسترده صادراتی، مشکلات و تنگناهای کنونی‌گذار از اقتصاد دولتی به اقتصاد خصوصی محور را حل و فصل نماید. تجارب موفق خصوصی‌سازی برخـی کشورها در دهه‌های گذشتـه نشـان می‌دهد که پدیده درهم آمیزی آنها با اقتصاد بین‌المللی- ضمن توجه به ضرورت‌های ملی- می‌تواند از کشوری توسعه نیافته، جامعه‌ای صنعتی با تولید و صادرات انبوه ایجاد کند.
با گذشت بیش از دوسال از ابلاغ قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌44 قانون اساسی، فضای اقتصادی کشور را تا چه حد در راستای تسهیل رقابت ومنع انحصار از فعالیت‌های اقتصادی می‌بینید؟ برای بهبود این فضا چه راهکارهایی را پیشنهاد می‌نمایید؟
براساس نظریه‌های اقتصادی، درصورت وجود بازار رقابت کامل، تخصیص بهینه منابع انجام گرفته و نیازی به مداخله دولت در اقتصاد نیست ولی به دلیل عدم تحقق بازار رقابت کامل و موارد عملی شکست بازار به ویژه انحصارات، دخالت دولت برای تکمیل کارکردهای بازار مورد‌پذیرش کلی قرار گرفته است. از این نوع دخالت دولت در اقتصاد به دخالت‌های مطلوب و موافق بازار یاد می‌شود که به طور مستقیم باعث جهت دهی منابع به سمت فعالیت‌های خاصی نمی‌شود، اما در عین حال سعی در رفع ناتوانی‌ها و شکست‌های بازار دارد. در حالی‌که در اقتصاد ایران به‌واسطه اتفاقاتی که به‌ویژه از زمان انقلاب افتاد، دولت و نهادها و بنیادها برحدود ۸۰درصد اقتصاد مسلط شدند و از طرفی که عمده درآمد ارزی کشور از محل نفت در انحصار دولت قرار دارد و نیز قدرت‌های دیگر دولت در جهت‌هایی به کار رفته است که ذاتا رقابتی نیست. نحوه سیاست‌های رفتاری دولت در اقتصاد طی سه دهه گذشته به‌ویژه به لحاظ اقتصاد مالی و مقررات بیش از حد مطلوب، فضای اقتصادی کشور را از نظر برقراری شرایط رقابتی با مشکل مواجه کرده است، به‌طوری‌که یک چارچوب قانونی و نهادی در کشور حاکم شد که توزیع‌کننده رانت است که طبعا به دنبال خود تحمیل مقررات، بزرگ شدن دولت و عدم کارآیی را به وجود آورده است.
در واقع دولت در تمام کارها دخالت می‌کند و اصولا بخش خصوصی مستقل از خودش را بر نمی‌تابد. عملکرد چنین اقتصادی موجب کاهش سهم بخش خصوصی در اقتصاد می‌شود. همچنین افزایش درآمدهای حاصل از صادرات نفت موجب افزایش واردات به گونه‌ای شده است که برخی از فعالان اقتصادی بخش خصوصی در بخش کشاورزی متضرر شده‌اند. افزایش واردات کالاهای صنعتی ساخته شده نیز، موجب رکود و توقف برخی از فرایندهای صنعتی داخلی شده است که بخش خصوصی زیان اصلی ناشی از این وضعیت را متحمل شده است.
از سوی دیگر در فعالیت‌های سرمایه‌گذاری و اجرای طرح‌های عمرانی، دولت تعامل بیشتر را با بخش غیردولتی (شبه دولتی) داشته است و پیمانکاران بخش خصوصی هم در اخذ کار با مشکل عدم توانایی رقابت با بخش غیردولتی تحت حمایت کامل دولت قرار گرفته‌اند. از سویی نیز برخی پیمانکاران مذکور به دلیل عدم دریافت طلب‌های قبلی خود از دولت با بحران مالی، توقف، رکود، اخراج کارکنان و نهایتا نسبت به بخش عمومی غیردولتی (شبه دولتی) و دولت تضعیف شده‌اند، به‌طوری‌که در مجموع می‌توان گفت فضای بازارهای کسب‌و‌کار به سمت حاکمیت شرایط رقابتی پیش نرفته است.
با این حال، توانمندسازی بخش خصوصی، عدم مداخله دولت در کار بخش خصوصی، ترسیم خط مرز روشن بین دولت و بخش خصوصی، تعریف و تبیین و برقراری یک نظام نظارتی موثر وجامع به دور از ملاحظات سیاسی و صنفی، قانونمندشدن و احترام به قوانین در درجه اول توسط خود دولت و ارکان حکومت، کوچک و کارآمد شدن دولت، ایجاد محیط رقابتی برای انجام فعالیت‌های اقتصادی، تولید و اشاعه اطلاعات صحیح و ایجاد شفافیت رفتاری و اطلاعاتی، تعریف اصول و موازین ورود به کسب وکار و تضمین حقوق مالکیت مادی و معنوی از جمله راهکارهایی است که در راستای تسهیل رقابت و منع انحصار از فعالیت‌های اقتصادی پیشنهاد می‌شود.
با توجه به اینکه جنابعالی براساس بند ۱۷ ماده ۴۱ قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی، به عنوان صاحب نظر اقتصادی از بخش خصوصی و با حکم رییس جمهور به عضویت شورای عالی اجرای سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی منصوب شده‌اید، اقدامات خود را در جهت ارتباط مستمر و موثر دولت و بخش خصوصی برای تدوین قوانین و مقررات مربوطه تبیین بفرمایید؟
اینجانب به عنوان خدمت‌گزار بخش خصوصی نه تنها در شورای‌عالی اجرای سیاست‌های کلی اصل‌44 قانون اساسی بلکه در طول بیش از پنج دهه فعالیت‌های صنعتی و اجتماعی در تعقیب راهی که انتخاب کرده‌ام با مشارکت و همکاری در کارگروه‌ها، کمیسیون‌ها، شوراها، انجمن‌ها، تشکل‌ها، اتاق بازرگانی و صنایع و معادن، اتاق‌های مشترک، سمینارها و همایش‌ها، شورای عالی کار، شورای رقابت و دیگر نظامات و نهادها و دستگاه‌های مسوول و تصمیم‌گیر در سطح کلان، هرکاری که یک انسان مسوول و تاثیرگذار می‌توانست انجام دهد، با توجه به توانایی‌های خود و با درک حساسیت و مسوولیت در جایگاهی که قرار گرفته‌ام، انجام داده‌ام و ثمره یک عمر تلاش و تجربه در کارآفرینی وتشکل‌گرایی را به منظور حل مسایل ومشکلات جامعه‌ای که به آن عشق می‌ورزم، در اختیار مراجع ذیربط قرار داده‌ام.


در این راستا کتاب و مقالات تهیه شده توسط خود و پژوهشکده صنعتگر با عناوین بررسی، تحلیل و انتخاب راهکارهای توسعه صنعت کشور، استراتژی توسعه صنعتی در خدمت اشتغال و رفاه جامعه، تشکل‌های اقتصادی بستری مناسب برای توسعه صنعتی، توانمندی‌های بخش خصوصی در توسعه استحصال و بهره‌برداری از گاز طبیعی در کشور، معرفی طرح مطالعاتی بررسی و تحلیل و انتخاب راهکارهای توسعه صنعت کشور، مشکل صادرات غیرنفتی ایران- پیام‌های مربوط به مطالعات طرح تدوین استراتژی توسعه صنعتی کشور، تا فرصت باقی است با استفاده از ذخایر نفت و گاز کشور را در مسیر توسعه پویا قرار دهیم، نقش تعالی سازمان‌ها در نجات اقتصاد ملی، تشکل‌های صنعتی و جایگاه اخلاق حرفه‌ای در ساختار و کارکرد آن، نظراتی پیرامون تشکل‌های صنعتی و جایگاه اخلاق حرفه‌ای در ساختار و کارکرد آن، چرا به توسعه مطلوبمان نمی‌رسیم، سخنی با یاران صنعتگر، توسعه صنعتی و بخش خصوصی، تشکل‌گرایی بستری مناسب برای توسعه صنعتی، اولین همایش ملی حسابداری و صنعتی، اقدامات و ابتکارات مدیران صنعت کشور برای ارتقاء مسوولیت اجتماعی، راه پیش روی مجمع (کنفدراسیون) صنعت ایران، سخنی از یک خدمت‌گزار صنعت، در جست‌وجوی توسعه مطلوب، ارتقاء کیفیت و عملکرد راهبری نظام‌های اقتصادی- صنعتی، استفاده خردمندانه از ابلاغیه مقام معظم رهبری درباره سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی، به مناسبت مراسم دانش آموختگی پردیس دانشکده‌های فنی در سال ۱۳۸۵، صنعتگر پیشرو در خدمت توسعه ملی و رفاه اجتماعی، گفتاری کوتاه درباره خصوصی‌سازی در راستای سیاست‌های اصل ۴۴، به مناسبت اجلاس مشترک اعضای هیأت مدیره سراسری انجمن مدیران صنایع ایران، دخالت دولت در اقتصاد و تعیین قیمت‌های بازار، غلبه بر مشکلات اقتصادی و اجتماعی در گروی اتحاد، مشارکت و همسویی تشکل‌های بخش خصوصی است،

جایگاه‌اندازه‌گیری و ارزیابی عملکرد بنگاه‌های اقتصادی در تعالی سازمان‌ها، حرفه مهندسی در الگوی توسعه صنعتی و اقتصادی کشور، ده مولفه مهم کارآفرینی، راهکارهایی برای برون رفت از موانع تولید و سرمایه‌گذاری، ملاحظاتی درباره مالیات بر ارزش افزوده، راهبرد نوآوری در صنعت و معدن، صنعت و معدن کشور در مسیر توسعه، حتی در بیابان هم می‌توان شکوفا شد، نقشه راه تشکل‌ها در مسیر توسعه پایدار و تحقق چشم‌انداز بیست ساله کشور، نقدی بر راه‌اندازی نهضت ملی کاهش قیمت تمام شده راهکاری برای نجات اقتصاد کشور، حمایت از تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان لوازم خانگی بعد از اجرای هدفمند کردن یارانه‌های انرژی، راهکارهای پنجگانه در خدمت مدل سرآمدی جایزه ملی بهره‌وری و تعالی سازمانی در سازمان‌های کشور، نرخ ارز و آثار آن در اقتصاد و صنعت کشور، مقررات بهینه و رشد کسب‌و‌کار، تعالی سازمانی و توانمندسازی بخش خصوصی، گزارش کارشناسی علمی و پژوهشی در خصوص راهکارهای توانمندسازی بخش خصوصی، توانمندسازی بخش خصوصی در راستای سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی، اجرای صحیح سیاست‌های کلی اصل‌۴۴ قانون اساسی، الگویی نو برای اصلاح ساختار اقتصاد کشور، نوع‌دوستی و سخت کوشی، هموارکننده راه توسعــــه (بیانیه صنعتگر) و راه محسن خلیلی در یک نگاه را به پیوست تقدیـــم می‌نمایم. گفتنی است که به سبب ابتلا به سرطان و طی فرآیند درمان آن از طریق شیمـی درمانی حدود هشت ماه عاجـز از ارائه خدمات جـاری بوده‌ام.
با تشکر از حوصله‌ای که در پاسخگویی به سوالات ما به خرج دادید در خاتمه اگر مطلبی در طول مصاحبه مغفول مانده است در تکمیل بحث بیان بفرمایید.
تجارب اقتصاد جهانی و جایگاه دولت در اقتصاد حاکی از آن است که کشورهای دنیا در اداره و مدیریت اقتصاد ودستیابی به یک اقتصاد پویا، استفاده حداکثری از توانایی‌های جامعه را هدف گرفته‌اند به نحوی که سهم دولت در اقتصاد به سود بخش خصوصی در حال تعدیل و تقلیل است. کشورها به خوبی دریافته‌اند که استقلال سیاسی آنان در گروی استقلال اقتصادی است و نیل به استقلال اقتصادی نیز با محوریت بخش خصوصی و نقش شایسته آن در رشد و توسعه اقتصادی امکانپذیر است.
تجارب کشورها همچنین نشان داده است که بین رشد و توسعه اقتصاد با کثرت انسانهای اقتصادی یا به معنای امروزی بخش خصوصی همبستگی مثبت وجود دارد. زیرا کشوری که دارای تعداد زیادی انسانهای اقتصادی کارآفرین باشد، از محرک‌های تجاری و اقتصادی قویتری برخوردار است. افزون براین صرفه‌جویی در مصرف منابع که یکی از روش‌های متداول ارتقای بهره‌وری نیروی انسانی، سرمایه و منابع طبیعی در اقتصاد هرکشور است عموما در بخش خصوصی اتفاق می‌افتد و این بخش ماهیتا صرفه جو و به دنبال بهینه کردن هزینه‌ها است.
چنان که اغلب اقتصاد دانان پیش‌بینی می‌کنند، قرن حاضر عرصه شدید رقابت در بازارهای بین‌المللی خواهد بود و اگر بسترهای لازم برای ورود اقتصاد ایران به عرصه‌های رقابتی جهانی مهیا نشود، ضربات شدیدی به اقتصاد کشور وارد خواهد شد که جبران‌ناپذیر است. بنابراین رها ساختن دولت از هر نوع وظایف اجرایی تا آنجا که بتواند به تنظیم سیاست‌ها و برنامه‌های دورنگر و آینده مبادرت ورزد و بر اجرای سیاست‌ها واستراتژی‌های تعیین شده نظارت کند و در مقابل، توانمندسازی بخش خصوصی و جلب مشارکت موثر آن در تصدی‌گری بنگاه‌های دولتی و نیز گرایش به سمت رقابت در بخش‌های مختلف اقتصادی برای حضور معنادار در بازارهای بین‌المللی از ضروریات محتوم اقتصاد ایران است.
اینجانب به عنوان خدمت‌گزار بخش خصوصی در شورای عالی اجرای سیاست‌های کلی اصل‌44 قانون اساسی با عنایت به ابلاغیه مقام معظم رهبری و قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل‌44 که برآن اساس تدوین شده است، آنچه را که شورای عالی سیاست‌های کلی اصل‌44 قانون اساسی، وزارت امور اقتصادی و دارایی و زیرمجموعه آن تاکنون انجام داده‌اند، بدون تردید گامی اساسی در راه خصوصی‌سازی اقتصاد کشور می‌دانم که شکاف‌های لازم را بر تصدی‌گری دولت در بنگاه‌های اقتصادی وارد کرده است و انتظار می‌رود این روند با همکاری، همدلی و همفکری کلیه دست اندرکاران اعم از دولتی وخصوصی شتاب بیشتری یابد تا انشاء الله در زمان نه چندان دور خصوصی‌سازی اقتصاد به‌طور کامل تحقق یابد وکشور را که دارای مزیت‌ها، امکانات و ویژگی‌های نادر و استحقاق برای بالندگی بیشتر است به درجه و مرتبه‌ای که شایسته آن است رهنمون شود.

كتاب “خاطرات ماندگار”

  • پاسخ سوالات انجمن مهندسین پلیمر و شیمی

كودكی

-در پنجم تیرماه 1308 در خانواده‌ای صنعت‌پیشه و روحانی در محله دروازه شمیران  تهران به دنیا آمدم. فرزند سوم خانواده ای با  نه فرزند حاصل ازدواج مردی معتقد و خودساخته و كارآفرین – محمود خلیلی و بانویی عاشق و صبور و فداكار به نام جمیله ام.

در واقع چشم که باز کردم خود را زیر سایه پدری یافتم که آرام و قرار نداشت. پدری که شغل معلمی را رها کرده و به سوی صنعت رفته بود و با اندک پس انداز مادرم كارگاهی را اجاره و شروع به تعمیر موتورهای سنگین کرده بود. رفته رفته کار و بارش گرفته بود و دیگر نه او شب و روز داشت و نه ما. بدنبال او می دویدیم. به مدیریت و ریاست اداره برق پایتخت رسید و روشنایی بخش خانه و کاشانه مردم شد. «روشنایی » که پس از زمانی جای خود را به « گرما » داد و با آوردن صنعت گاز به کشور « گرما بخش » زندگی مردم گردید. تحت تربیت چنین پدری و البته مادری به غایت حلیم ، دانا ، عاشق و فداکار که محبت و عشق ورزیدن را با از خودگذشتگی و تلاش شبانه روزی اش به ما آموخت ، « مادری بهتر از برگ درخت » (سهراب سپهری)،

مدرسه

پنج سالم بود كه روانه كودكستان برسابه شدم. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه پانزدهم بهمن آغاز كردم. در 9 سالگی به تجریش نقل‌مكان كردیم و از كلاس سوم دبستان در مدرسه شاهپور تجریش ادامه تحصیل دادم. پس از پایان دوران ابتدایی و سیكل اول متوسطه، دوره دوم متوسطه را در دبیرستان ایرانشهر و كالج البرز گذراندم.

با تولیدات صنعتی – مثل موتور برق – در خانه و از طریق پدرم آشنا شدم و در 12 سالگی در كارگاه كوچكم در خانه پدری با ابزاری كه گرد آورده بودم، در حد دانشم وسایل مختلف می‌ساختم.

در بین دروس دبیرستان به فیزیك و شیمی و ریاضیات علاقه داشتم كه زیربنای تحصیلات رشته مهندسی در دانشگاه تهران هم بود. با توجه به این علاقه ،  تاثیر گذارترین فرد بر من  در دوران تحصیلاتم دكترمجتهدی ، رئیس دبیرستان البرز بود كه ریاضیات  و مكانیك هم تدریس می كرد . البته در اینجا باید این نكته را در مورد خودم بگویم كه من دانش آموز متوسطی بودم لذا وقتی در  كنكور دانشكده فنی شركت كردم كه فقط 40 دانشجو می پذیرفت به هیچوجه برای خودم شانسی قائل نبودم و قبولی خود را بعید می دانستم؛ وقتی پسر عمه ام كه خود دانشجوی سال اول دانشكده پزشكی بود خبر موفقیت ام را به من داد اصلا باور نمی كردم و این خبر عالی ترین خاطره زندگی ام شد.

دانشگاه

پس از اخذ دیپلم ریاضی از دبیرستان البرز دردانشكده فنی  دانشگاه تهران در رشته مهندسی الكترومكانیك ادامه تحصیل دادم. در سال 1332 با دریافت درجه مهندسی فارغ‌التحصیل شدم. در مجموع اگر بخواهم از دوران تحصیل و رشته تحصیلی ام سخنی بگویم ،  احساس رضایت بسیار از انتخابم است. بعبارتی اگر باز به عقب برگردم ،  در همین رشته ادامه تحصل می دهم ، چرا كه همانطوریكه عرض كردم از طفولیت تكلیفم با خودم روشن بود و قصد تحصیل در رشته مهندسی را داشتم.

اما  همراهی پدر در صنعت و کار ، من دانشجوی دانشگاه فنی را از حضور در میدان فعالیت های اجتماعی و سیاسی باز نداشت که اصولاً « کار» برایم چنانکه آموخته بودم صرفا مفهومی « فردی  » نبود و در درون روابط و مناسبات سیاسی و اجتماعی معنا می یافت. همکاری و همراهی با مجموعه دوستان و همکلاسی هایم در انجمن اسلامی و نهضت ملی شدن نفت، برگی از حیات من و درسی بزرگ برایم از زوایای جامعه و خصوصیات مردم کشورم بود..

در همین دوران بخشی از مهمترین تجربیات خود را كه بر تمامی زندگی ام تاثیر نهاد از سر گذراندم . به چشم خود سیل خروشان مردم را در حمایت از نهضت ملی  در 29 اسفند و نیز سی تیر و … دیدم  و به چشم خود غارت خانه دكتر مصدق  ، رهبر ملی شدن صنعت نفت را در یک روز نحس تاریخی ، 28 مرداد ،  نیز دیدم.

در همین دوران دانشجویی و  بعد از سقوط دكتر مصدق به این نتیجه رسیدم که با مردمی كـه دچار فقـر فرهنگی هستند، نمی‌توان كشور را ساخت و اداره كرد و برای این‌كه كشور پیشرفته‌ای داشته باشیم باید در مسیر صنعتی شدن گام برداریم. زمانی كه مردم در یك نظام صنعتی قرار بگیرند، می‌توانند امكانات تحصیلی مورد نیاز فرزندانشان را تامین كنند. برای ارتقای سطح فرهنگی هم چاره‌ای جز یادگیری و توسل به آموزش نمی‌دیدم كه لازمه این كار نیز برخورداری از حداقل امكانات مالی بود. به همین دلیل تصمیم گرفتم تا حد امكان به صنعتی شدن كشورم كمك كنم. البته وضعیت جغرافیایی كشورمان كه نزولات جوی‌اش یك‌سوم كشورهای پرباران است نیز اقتضا می‌كند كه به صنعت محوریت دهیم و حتی كشاورزی را نیز در چارچوب توسعه صنعتی معنا کنیم.

سربازی

به خدمت سربازی نرفتم اما خود را همیشه سرباز وطن و خدمتگزار مردم و  میهنم احساس كرده ام و با تمام وجود در مسیر توسعه و پیشرفت و سرافرازی این سرزمین تلاش نموده و هر چه داشته و دارم را مصروف این راه نموده ام.

شغل

با فارغ‌التحصیلی از دانشگاه، پدرم، ضمن درخواست از من برای همكاری با خودش، كسب و كاری را پیشنهاد کرد كه خود او در سفر به آبادان برای تاسیس كارخانه سیمان شناخته بود. من نیز هنگام كارآموزی كوتاه‌مدت در پالایشگاه آبادان با انرژی عظیمی كه می‌سوخت و از بین می‌رفت، آشنا شدم؛ یعنی صنعت گاز. پدرم پرسید که محسن آیا حاضری با من  برای استفاده از گاز كار كنی ؟ پیشنهادی كه درجا پذیرفتم . چرا كه این پیشنهاد افق امیدبخش و روشنی را در نظرگاهم مجسم کرد كه هم می‌توانست پاسخگوی رسالت اجتماعی‌ام باشد و آرزوهای آن روزگارانم را که به دلیل شكست نهضت ملی شدن صنعت نفت به دنبال كودتا بر باد رفته بود، برآورده نماید و هم زندگی برادران و خواهرانم را كه مشغول به تحصیل و بعضا كودك بودند، تامین کند.

با فروش برخی از اموال پدر و کمک چند شریک، شركت بوتان با مسئولیت محدود را در تاریخ نوزدهم مردادماه 1332 تاسیس نمودیم. در واقع پدرم ، اسفندیار یگانگی و من  موسسان شركت بوتان بودیم .  از آن‌جا كه تحقق هدف تعیین شده یعنی استفاده از گاز مایع  به سبب نزدیك به صفر بودن اطلاعات و امكانات در این زمینه در آن زمان بسیار غیرمحتمل می‌نمود، در خدمت پدر تصمیم به مطالعه در اروپا و آمریكا گرفتیم. این مطالعات با سفر به اروپا و آمریكا نزدیك به یك سال و راهنمایی اولیه برادرم مرحوم مهندس سعید خلیلی كه به اتفاق همسر و فرزندش در آمریكا زندگی می‌کرد و به تحصیل اشتغال داشت، انجام شد.

در مهر ماه 1332 پدرم  نامه ای به شركت ملی نفت ایران نوشت و تقاضای دریافت اطلاعات از طرز تحویل گاز به شركت بوتان و بهای هر تن گاز را  نمود كه پس از دریافت این پاسخ ها و سایر مراحل اداری  اولین محموله گاز مایع را به صورت آزمایشی در همان ماه تحویل گرفتیم . در همان سال ها محلی برای شركت در خیابان سعدی اجاره و نمایشگاهی در كنار آن دایر نمودیم  و كار مان رونق پیدا كرد. در آن سال ها یعنی سال های  32 تا حدود 35 جاده ارتباطی آبادان به تهران شرایط  نامناسب و بدی داشت و هر نوع وسیله نقلیه ای نمی توانست در این جاده آمد و رفت كند.  به همین دلیل شرکت بوتان با سرهم كردن وسایل باقی مانده از جنگ جهانی و تانكر وارداتی از آلمان موفق به ساخت نخستین تریلر به ظرفیت 12 تن شد تا به وسیله آن بتوان گاز را از این جاده سخت و دشوار به تهران حمل نمود. مرحوم عباس چمران كه در دانشكده فنی با من دوست و هم شاگردی  بود، در نصب تانك بر روی واگن و ایجاد ایستگاه تخلیه و بارگیری در خرمشهر و تپه سفید نقش چشمگیری داشت.

اما آوردن گاز مایع از جنوب به تهران و  انبار كردن آن در تانك های ذخیره سازی و سپس انتقال آن به سیلندرهای وارداتی كاری بسیار سخت بود . خاطرم می آید  نفت ملی شده بود و پالایشگاهها نیمه تعطیل بود. من و همسر عمه ام آبادان بودیم و می خواستیم كامیون ها را بار بزنیم اما آنجا مقررات انگلیسی ها حاكم بود و اجازه نمی دادند. زمان زیادی طول كشید تا گاز را پركنند حتی” فلینگ هد ” لازم برای پركردن را نداشتند. مدت زیادی طول كشید تا وسایل را ساختیم . نزدیك یك ماه  آبادان بودیم و توانستیم دو تانكر سه تنی را بار بزنیم . تانكر را پر كردیم یك  راننده عرب پیدا كردیم و یك راننده هم خودم بودم تا پس از چند روز و مشكلات فراوان و رانندگی در جادههای پر دست انداز كه به كتفم بسیار آسیب رساند  به تهران رسیدیم . از آن پس، استفاده از گاز مایع در كشور با ایجاد تاسیسات گازرسانی در تهران و سپس خوزستان و استان‌های مختلف میهن  توسط شركت بوتان عملیاتی شد . بعدها شركت‌های ایران‌گاز و پرسی‌گاز با سرمایه‌گذاری خارجی وارد این فعالیت شدند و متعاقب آن  به سبب رواج مصرف گاز مایع این حرفه صنعتی رونق بسیار یافت ،  چنانكه در حال حاضر تعدادواحدهای فعال در این حوزه  به 70 شركت می‌رسد و مصرف گاز مایع در كشور به دو میلیون تن در سال بالغ می شود . من مدت 5 سال برای توفیق شركت  بدون حقوق كار كردم ؛  شركتی كه ایجاد و فعالیت اش در استفاده از گاز مایع و اشاعه فرهنگ مصرف آن در كشور  ، در تاسیس شركت ملی گاز ایران در سال 1348 بی تاثیر نبود . اكنون  استفاده از گاز طبیعی در كشور فراگیر شده است ،  بطوریكه به باور متخصصان اقتصاد انرژی چنانچه گاز طبیعی وارد سبد انرژی مصرفی­كشور نمی شد ما اكنـون نفتی  هم برای صادر كردن نداشتیم.

پس از آنکه میل به تبدیل سوخت مصرفی خانوارها  از نفت به گاز افزایش یافت و سیلندرهای های بوتان در گوشه خانه ها جای خود را پیدا کرد، پیشنهاد ساخت وسایل گازسوز را به پدرم  دادم . لذا کار بوتان در میدان جدید آغاز شد با پیوستن برادران و خواهرم به فعالیت‌های صنعتی – خدماتی در شركت بوتان، تولید همه کالاهای گاز سوز و حمل و انتقال آن را که در کشور نیاز بود، به اتفاق سایر همكاران متخصص مان، پایه‌گذاری کردیم.این حركت سبب شد نخستین محصول این شركت یعنی آبگرمكن ایستاده 40 گالنی با كنترل ترموستاتیك روانه بازار شود. کار در این مسیر پیشرفت کرد و رفته رفته ساخت اجاق های رومیزی و پلوپزهای یك تا 4شعله آغاز شد. بعدها با استفاده از تكنیك های تازه لعاب كاری، تولیدات افزایش یافت. با این روند در سال 1343 شركت صنعتی بوتان سهامی خاص به طور مستقل تاسیس شد.

در واقع شرکت بوتان  كه کار خود را با تولید  آب گرمكن ، اجاق های رومیزی و اجاق های صنعتی و سپس سیلندرهای گاز آغاز کرده بود بتدریج اقدام به تولید اجاق گاز، سیلندر گاز مسافرتی ،  کباب پز، مینی فر، مایکروفر نمود . با پیشرفت های تکنولوژی و البته نوآوری های بوتان محصولات جدیدی نظیر آبگرمکن دیواری گازی، شوفاژ دیواری گازی و رادیاتور آلومینیومی و اخیرا فولادی  نیز به محصولات شرکت اضافه شد. در واقع ، شركت بوتان به موازات گسترش توزیع و اشاعه مصرف گاز مایع در كشور به طراحی و تاسیس واحدهای صنعتی و تولیدی عدیده ای  اقدام نمود بطوریكه گروه بوتان در طول حیات خود بیش از 200 نوع وسایل گاز سوز را تولید كرده است ؛ طراحی و ایجاد تاسیسات ذخـیره سازی و سیلندر پركنی، طراحی و احداث تاسیسات ذخیره سازی مصرف گاز مایع بالك، طراحی و احداث ترمینال های بارگیری و تخلیه گاز مایع ، و نیز ورود به تولید محصولات مختلف صنعتی مثل سیـلندر و مخزن ذخیره گاز  و تانكرهای حمل و نقل گاز در ابعاد و اندازه­های مختلف اقداماتی  برای پاسخگویی به گسترش عرصه كاربرد گاز برای بهبود شرایط زندگی و گسترش رفاه مردم بوده است.

این ضرورت های تازه، گسترش نـــیروی كار و توجه به تربیت نیروی انسانی و بالطبع آموزش فنی و ظرفیت سازی در زمینه های گوناگون سرمایه مالی، انسانی و توانایی­های فنی را در داخل شركت به ارمغان آورد. به گونه ای كه گروه بوتان در آغاز دهه پنجاه توانست بستر لازم برای صادرات محصولاتش را فراهم نماید. چنانكه این شركت اكنون بزرگترین تولیدكننده شوفاژ گازی دیواری و آبگرمكن كشور و سومین  تولیدكننده آبگرمكن گازی دیواری در جهان  می باشد.

در اینجا شاید بد نباشد به چند خاطره خود در این دوران اشاره كنم . از خاطراتم در  این سالها یكی ساخت اولین اجاق گاز ” وین پی”  برای طبخ  همبرگر بود كه 4000 هزار تومان كه در آن زمان  پول بسیار زیادی بود  را برای اولین وسیله ای كه با دست خودم ساخته بودم نصیب شركت كرد.

 خاطره دیگرم ساخت اولین آب گرمكن در كارگاه تپه سفید و دور از چشم پدرم بود كه وقتی متوجه شد گریه كرد و گفت : ” تو پسر صنعتگری هستی ” اولین آب گرمكن را در منزل  مهندس صفی اصفیا كه دوست صمیمی پدرم بود نصب كردیم. هر وسیله گاز سوز و جدیدی را ابتدا در خانه او نصب می كردیم . او استاد معدن دانشكده فنی بود كه بعدها رئیس سازمان برنامه و بودجه شد.

 از محصولات آن زمان شركت كه خیلی سر و صدا كرد اجاق گاز مسافرتی ( پیك نیك گاز ) بود . حس كردم مردم مسافرت و گردش را دوست دارند و معمولا وقتی شمال می روند شاخه ها را می شكنند و می سوزانند و جنگل آتش می گیرد . خیلی فكر كردم و با توجه به نیاز مردم و اتفاقات دنیا تصمیم به ساخت  اجاقی گرفتم كه اسم آن را اجاق پیك نیك گذاشتم.

شرکت بوتان اکنون درختی تناور است و علاوه بر تامین گاز مایع و وسایل گاز سوز و… كه عرض كردم در ایجاد درآمد ارزی و صرفه جویی ارزی و  ایجاد اشتغال خدمتگزار میهن است . همچنین با ترویج مصرف گاز  خدمتگزار حفظ محیط زیست و مانع قطع درختان و نابودی جنگل‌ها بوده است. خدمت دیگر صنعت گاز ، رهانیدن زنان ایرانی از سیاهکاری مطبخ می باشد.  زنانی كه در تمام جوامع  به عنوان یکی از محورها و پایه‌های توسعه و پیشرفت هر کشوری محسوب می شوند  و با آسان شدن  پخت و پز با استفاده از گاز توانستند بخشی از وقت و عمر گرانبهای خود را به جای هدر دادن در آشپزخانه‌های پردود، صرف آموختن و آموزش دادن کنند.

شرکت بوتان برای خانواده خلیلی هیچ‌گاه  نه یک واحد اقتصادی صرف بلکه یک آرمان اجتماعی بود ،  لذا همواره ارزش‌ها بر آن حاکم و در آن جاری بوده است؛ ارزش‌هایی همچون تواضع، احترام، صداقت و درستی، رابطه برد – برد، یادگیری مستمر، تصمیم‌گیری بر اساس اطلاعات واقعی، نوآوری و خلاقیت، مشتری‌مداری و رقابت، رعایت استانداردهای ایمنی حرفه‌ای و مسئولیت‌پذیری در مقابل جامعه.

 در این میان باید بر این نكته تاكید كنم كه در تمام دوران كاری ام  بیشتر از هر كس دیگری از  مرحوم پدرم تاثیر پذیرفتم و  البته آموزه های برادرانم كه تحصیلكرده آمریكا بودند نیز بسیار بر من تاثیر نهاد . این عزیزان بسیاری چیزها در این شغل و حرفه به من آموختند . حرفه ای كه برای من صرفا امر فردی نبود و در خود برایم  ایده آل و آرمان صنعتی شدن میهن و توسعه اقتصادی و افزایش درآمدملی و اشتغال سالم برای هم وطنانم در بر داشت.

در اینجا شایان ذكر است كه بخش عمده  فعالیت های  من  كه در واقع مانند شغل برایم می ماند  فعالیت های تشكل گرایی است . در واقع  از جوانی احساس كردم كه موفقیت در فعالیت حرفه ای در پرتو منافع و حركت هدفمند و منسجم گروهی  و جمعی  امكانپذیر است. لذا به سمت ایجاد تشكل‌ رفتم و در اولین گام در سال 1342 اقدام به تاسیس «سندیكای توزیع‌كنندگان گاز مایع ایران» نمودم . این سندیكا اكنون با نام «انجمن توزیع‌كنندگان گاز مایع ایران» فعال و ریاست هیات‌مدیره آن از آغاز تاكنون بر عهده اینجانب است. تاسیس «شورای سازندگان وسایل گازسوز» (1360) كه اكنون با نام «انجمن صنایع لوازم خانگی ایران» فعالیتش را ادامه می‌دهد، همكاری در تاسیس «انجمن مدیران صنایع ایران» (1359)، تاسیس «كنفدراسیون صنعت ایران» (1380)، همكاری در احیای «اتاق بازرگانی و صنایع و معادن و كشاورزی» در ابتدای انقلاب و عضویت در هیات‌رئیسه و هیات نمایندگان و بر عهده گرفتن مسئولیت در كمیسیون‌های این نهاد ارزشمند، نمایندگی كارفرمایان كشور در «شورای عالی كار» در سال‌های 58 و 62 و 85 تا 88، عضویت در هیات‌امنای «سازمان تامین اجتماعی»، عضویت در هیات‌مدیره «اتاق ایران و كانادا» و ریاست هیات‌مدیره «اتاق ایران و بلژیك» بمدت سی سال ، همكاری در تاسیس «كانون عالی كارفرمایان ایران» و ریاست هیات‌مدیره آن در دوره قبلی ، همكاری در تاسیس  «انجمن دارندگان نشان استاندارد»، عضویت در «شورای رقابت» و «شورای عالی سیاست‌های كلی اصل 44» تا همین چندسال قبل و… از جمله کارهایی است که انجام داده‌ و اكنون در حد مقدورات سالخوردگی و 90سالگی انجام می دهم.

خانواده

اهمیت کار و تلاش را از كودكی و از در درون محیط خانواده شناختم . از این منظر « خانواده » همیشه برایم عنصری بسیار مقدس و اصیل بوده است. چنانکه براساس همین تلقی، « صنعتی خانوادگی » و بـرمبنای « تعاملی فامیلی» را بنا نمودیم كه اكنون پس از شصت سال تلاش به پیاده نمودن طرح جانشین پروری و تداوم راه نسل دوم و انتقال آن به نسل سوم و چهارم انجامیده است.

من در سی و دو سالگی ازدواج كردم و مقدمه آشنایی من و همسرم ، در لندن و دوران تحصیل ایشان فراهم گردید . تحصیلاتی كه ادامه یافت و همسرم خانم مینا ریاحی موفق به اخذ درجه دكترای جامعه شناسی شد و به تدریس در دانشگاه تربیت معلم و دانشگاه دماوند پرداخت. صاحب دو فرزند دختر و پسر هستم . مژده خلیلی كه متولد 1342 و دارای مدرك حسابداری از دانشگاه كلمبیا و  حسابدار قسم خورده است و پیمان خلیلی كه متولد 1345 و دارای درجه دكترا در رشته علوم كامپیوتر از دانشگاه میشیگان  است .

بعنوان یك پدر همیشه آرزویم برای فرزندانم كه با آنان تفاهم كامل و محض دارم  آن بوده است كه برای میهن و مردم خود و دنیا افراد موثر و مفیدی باشند.شاید چنانكه شناخت ایشان از من نیز پدری خدمتگزار جامعه است كه بیشترین وقت خود را مصروف میهن نموده تا خانواده.

به گمانم یك ازدواج موفق یعنی تفاهم و درك متقابل . نمی دانم بگویم خوشبختانه یا متاسفانه بخش اعظم وقت گذاری و تلاش من برای میهن و مردمم بوده است و درجات تحصیلی و دانش فرزندانم مرهون همسرم است كه خود معلم و استاد دانشگاه بوده است . لذا من به همسرم بسیار مدیونم كه خلا مرا در تربیت و خدمت به فرزندانمان پر كرده است كه این فداكاری به اعتقادم برآمده از درك و فهم والای ایشان از موقعیت من بوده است.

یك نكته دیگر راجع به اهمیت خانواده در محیط كسب و كار نیز عرض كنم و آن این است كه معمولا  پس از فوت بنیانگذار شركت  یكی از مشكلاتی كه در این مجموعه ها رخ می دهد، مسئله تفاوت دیدگاه و تضاد منافع در خانواده­ است. شركت هایی كه بخت پذیرش اقتدار یكی از اعضای خانواده در نقش مدیریتی را داشتند امكان تداوم و توسعه فعالیت به صورت جمعی برایشان فراهم گردید و  بالعكس شركت هایی كه پس از فوت موسسانش با علت اختلاف وارثان با هم  با فاصله كمی  فروپاشیده اند. خانواده خلیلی بخت آن را داشت كه وحدت خانوادگی را پس از محمود خلیلی – كه در سال 1353 از دنیا رفت- حفظ نموده و انسجام فعالیت گروه بوتان بویژه در سال های پرتلاطم و بحران زای دهه 67-1357 حفظ شده و در برنامه های شركت برای تداوم حوزه فعالیتش اختلالی رخ ندهد.

سیاسی تاریخی

حدود پنجاه سال داشتم كه انقلاب به پیروزی رسید. انقلابی كه تاثیرات  عظیمی در ابعاد سیاسی و اجتماعی و اقتصادی داشت. انقلابیون به طور کلی،تحت تعلیم هایی قرار گرفتند که این آموزش ها تا حدودی از ادبیات چپ الهام می گرفت. علاوه براین، دیدگاه هایی که حزب توده ایران از شهریور 1320 تا وقوع انقلاب ترویج داده بود، جو نامساعدی را علیه کارآفرینی و سرمایه داری حاکم کرده بود ویک عامل دیگر، فقر عمومی مردم بود که در پایین بودن سرانهGDP نمود می یافت. مردم خود را با طبقه مرفه مقایسه می کردند و این مقایسه به تدریج به شکل گیری کینه توده مردم نسبت به سرمایه داران دامن زد .پیش از انقلاب تجمل گرایی در ایران رسوخ یافت وعامل مقایسه در ذهن ها بیش از همیشه رنگی تازه گرفت.

انقلاب ما انقلاب اسلامی بود ومکتب اقتصادی پس از انقلاب نیز کتاب”اقتصاد نا” بود و اساسا، سرمایه داری آن گونه که باید و شاید از سوی اقتصاد دانان آن دوران تجویز نمی شد. پس از انقلاب این تصور وجود داشت که سرمایه داران زمانه، مرتبط به خاندان پهلوی هستند و به تحکیم این رژیم کمک کرده اند. هرآینه ارتباطی و پیوندی میان سرمایه دار و رژیم پهلوی می یافتند، این رشته ارتباطی به مصادره منتهی می شد.

در اوایل انقلاب، خدمت امام مشرف شدیم ورفتار های ناخوشایند ان دوران با بخش خصوصی را عنوان کردیم و ایشان حمایت محض خود را از كارآفرینی اعلام کردند. من از ایشان پرسیدم که اگر نظر جنابعالی این است که ما واحد های صنعتی خود را به دولت تقدیم كنیم تا دستور حضرت عالی را رعایت کرده باشیم و البته به فیض اعتقادی هم دست یافته باشیم، ما حرفی نداریم. ایشان گفتند به هیچ وجه چنین چیزی نیست. مالکیت خصوصی در اسلام محترم شناخته می شود. و هرکس که رفتار خلافی را مرتکب شود، عوض خواهد شد که چنین هم شد. ما هم از سوی امام حمایت شدیم و هم از سوی مقام معظم رهبری در مورد قانون حفاظت از صنایع كه به دستور ایشان اجرای آن متوقف شد.

در روزهای اول انقلاب و زمان بنی صدر  خاطرم هست اعتراضات كارگران  به  بوتان هم رسیده بود. كارگران به انبار بزرگ شركت در تهران آمده بودند و تصمیم گرفته بودند كه  پول گازی را كه فروخته بودند به شركت ندهند  و حاضر به گفتگو هم نبودند اما با توجه به رابط خوبی كه من با كارگرها داشتم و در شرایطی كه بعضی از آنان مسلح بودند با آنان حرف زدم و در نهایت گفتم  عزیزان صحبت های مرا شنیدید حالا اگر مایلید كه من نباشم ، كلید اینجا را به آقای بنی صدر می دهم و می روم . دسته جمعی گفتند محسن خان خودت را می خواهیم  و از طریق گفتگو با آنان توانستم اوضاع را آرام كنم.

 البته پرونده های عدیده ای نیز  شركت بوتان  در دادگاه انقلاب تشکیل شد که وقت بسیارزیادی را از من گرفت تااینکه سرانجام تبرئه شدم . دائما  برای ادای توضیحات راجع به مسائل ساختگی چون وابستگی به دربار، عدم پرداخت وجوهات شرعیه، فرار از پرداخت مالیات به دلیل زیان ده بودن و سهام غائبین همراه با موارد بی پایه و اساس دیگری چون عدم رعایت نرخ فروش گاز مایع از سوی­مدیران و رانندگان، كمبود عرضه و گاز برگشتی و باقیمانده در ته سیلندر, اخذ وجه برای تعویض سیلندر و … … صدها مرتبه به دادگاه احضار شدم.

در واقع مدت­های زیادی از وقت من و مدیران مناطق بوتان را برای مراجعات مكرر به دادگاه ، بازجویی ، صرف می شد . همچنین در مواردی صدور احكامی مثل پرداخت جریمه نقدی، حكم به زندانی شدنم به مدت 15 روز (در خوزستان) شلاق، تبعید و زندان و نهایتا صدور منع قرار پیگرد، تبرئه شركت و…من از این نگرش که مصادره، یکی از پدیده های انقلاب می تواند باشد، راضی نبودم اما این اتفاق را طبیعی می دانستم .

ما برای آن که بتوانیم، سرپا بمانیم، خانه های شخصی خود را فروختیم و صرف پرداخت حقوق کارگران کردیم . من تصورمی کنم که شاید حدود 13 ملک مسکونی، توسط شرکای مجموعه تولیدی ما، برای سرپا نگاهداشتن شرکت فروخته شد. ما مجموعه  را سرپا نگاه داشتیم چرا که می دانستیم این وضعیت گذراست.ودراین مدت به تلاش های حقوقی برای مقابله با احکام دادگاه انقلاب ادامه دادیم.فکرمی کنم 254 بار در دادگاه شرکت کردم تا توانستم استقلال كامل را به  شرکت باز گردانم . البته مختومه شدن پرونده  پس از 26سال در  سال 1382 واقع گردید. در اینجا باید از معاضدت فراوان برادران و خواهر  عزیز و گرامی و همكاران وفادار و بزرگوارم در پیمودن این مسیر دشوار و سخت یاد و عرض سپاسی نمایم.

 بـه خاطـر دارم در آن سالهـای آمد و رفت به دادگاه در مطلبـی به نام « تنهایی » نوشتم : « راه خانه ما سخت است. آنجا جای درنگ نیست ، مهمانان ما هم که بنام رنج ، ترس ، غم و فراق و شکایت بودند خسته شدند و رفتند. ما یاوران بی نام و نشانیم ما یار بی کسانیم. به چشم کس نمی آئیم ». در آن روزها و روزگار سخت ، مفهوم « امید » بیش از هر زمان دیگر در من شکفت.

به هر حال  به گمانم مقاومت و مقابله  اینجانب  در مواجهه با مسائل دادگاه انقلاب و  صبر و تحمل و پایداری در جهت احقاق حق و جســـتجوی راه حل های مختلف جهت حل مساله و جلوگیری از مصادره شدن شركت توانست سرانجام “مصادره” به “مصالحه”  تبدیل كند و قبول رای ناعادلانه دادگاه و پرداخت جریمه­گزاف، آن هم در اوج بحران­های نقدینگی در سالهای زیان ده بودن شركت از طریق فروش اموال شخصی خود و خانواده، كه با انگیزه ممانعت از متلاشی شدن شركت و جلوگیری از ضایعه توزیع گاز مایع در كشور و ایجاد مشكل برای بیش از 5/4 میلیون خانوار و دو هزار نیروی كار، نمونه های عملی و آشكار از  اعتقاد اینجانب به لطف خدا و ایمان به راه خدمتگزاری است  . به گمانم یك فرد انساندوست و معتقد به اصالت  میهن باید  از منافع و مصالح خود به نفع جامعه بگذرد و بداند كه برای توفیق، راهی جز تلاش و مجاهدت و مقاومت در مقابل مسائل و سختی ها وجود ندارد.

انقلاب اسلامی با گذشت زمان تجارب بیشتری به دست می آورد و رفتاری متعادل تر نسبت به ملی کردن ها از خود نشان داد؛ تا آنجا که فعالان اقتصادی که علاقمند به فعالیت در کشور بودند در محاکمات و دادگاه ها از خود دفاع می کردند و فعالیت بسیط و گسترده ای را علیه قانون حفاظت ترتیب دادند و توانستند بخش خصوصی را آن طور که باید و شاید مورد حمایت قرار دهند.من نمی توانم یادی و عرض سپاس و قدرشناسی از  ارزش کار اتاق ایران و بخصوص تلاش های هیات رئیسه  آن به راهبری مهندس خاموشی و همانطوریكه عرض كردم  حمایت های بی دریغ مقام معظم رهبری در متوقف کردن این روند ننمایم.

با وقوع جنگ تحمیلی و تخریب بخشی از تاسیسات بوتان بر اثر بمباران خرمشهر و اهواز، و نیز محدودیت های ارزی، خروج نیروی انسانی ماهر، عدم همكاری شركت های بزرگ صــــاحب تكنولوژی خارجی و…مواجه بودیم اما بر اساس اصول و معیارهای اخلاقی و دینی و ملی و حرفه ای با انسجام و همدلی خدمت رسانی به جبهه های جنگ را انجام می دادیم و حتی در بمباران بسیاری از وسایل و امكانات خود را از دست دادیم اما توانستیم خود را حفظ و در خدمت جبهه و جنگ و دفاع جانانه دلاور مردان كشورمان باشیم.

 هنگامی كه در تامین گاز مایع با مشكل مواجه بودیم  با یاری صمیمانه شركت ملی گاز ایران اقدام به ایجاد ترمینال ذخیره سازی 8000 تنی در بندر شهید رجایی كردیم و كمبود گاز خود را از دوبی وارد و به اقصی نقاط كشور به خصوص به جبهه های جنگ حمل می كردیم و با برنامه ریزی و عشق و علاقه و فداكاری ناوگان حمل خود را در پالایشگاههایی كه از حملات دوران جنگ تحمیلی در امان ماندند یا تاسیسات بازسازی شده مستقر و نیازهای كشور را تامین می كردیم و به سبب این تلاش ها بیش از 40 تقدیر نامه از ارگان ها و نهادهای انقلابی و دستگاههای دولتی دریافت كرده ایم.

عمومی

همانطوریكه در پاسخ سوالات قبلی عرض كردم تمام وقت من مصروف خدمت به میهن و مردم از طرق فعالیت های حرفه ای و تشكل گرایی است لذا كمتر وقت فراغتی می ماند كه صرف امور دیگر نمایم. در جوانی اسكی و كوهنوردی می كردم و موسیقی اصیل گوش می دادم و البته هنوز هم به این موسیقی بسیار علاقمندم. مطالعاتم عمدتا در حوزه اقتصاد و اقتصاد صنعتی و بعضا كتب تاریخی و روز می باشد.

به سبب موقعیت شغلی بسیار سفر رفته ام . شاید از جالب ترین خاطرات سفرم ، مشاهداتم از سفر به آلمان بعد از جنگ در سال 1954 است و اینكه مردم این كشور چگونه در پی ساختن خرابی های عظیم  میهن شان بودند.

خاطره جالب دیگرم در سفر به آمریكا برای تحقیق راجع به استفاده از گاز مایع بود و اینكه چقدر رفتار مهرآمیزی از سوی سازندگان صنعتی مرتبط با این فعالیت و تشكل های مرتبط با آنان نسبت به ما ابراز می شد. در همان سفرها از وسعت بیكران كتابخانها و رسانه ها در این كشور به شگفتی در آمدم.

همواره آرزو داشتم كه حافظه بهتری می داشتم تا می توانستم آثار بزرگان ادب فارسی همچون فردوسی و سعدی و حافظ را خوانده و درك نمایم تا انسان عارف و بهتری باشم. چرا كه فكر می كنم از طریق آشنایی با این قلل فكر و احساس بشری می توانیم بهتر همنوعان مان را درك كنیم و حس زیبا تری به جهان داشته و عاشقانه تر به جهان بنگریم ؛

 روح پدرم شاد كه فرمود به استاد / فرزند مرا عشق بیاموزید و دیگر هیچ.

بزرگترین حسرتم آن است كه همیشه آرزو داشتم كه كشورم صنعتی شود و مردم از رفاه مناسب برخوردار باشند ولی اكنون در سن 90 سالگی با این آرزوی طلایی خود فاصله دارم  فلذا از این بابت در این سالهای سالخوردگی  حسرت می خورم:

 مبادا كه در دهر دیر ایستی / مصیبت بود ، پیری و نیستی

  اما همچنان بدنبال این  آرزو و رفاه و رستگاری مردم میهن ام و استقرار دمكراسی هستم. مهمترین نگرانی من جنگ و خرابی و فقر و بیكاری جوانان است ؛  در واقع بدترین خاطراتم مربوط به زمان‌هایی است كه با بیكاری جوانان عزیز میهن مواجه شده و اخباری از كاهش رشد اقتصادی كشور یا افزایش ركود و تورم شنیده‌ام یا می‌شنوم  و بالطبع بهترین خاطرات و لحظات زندگی‌ام هم به زمان‌هایی مربوط است كه از فعالیت، رونق تولید و افزایش سرمایه‌گذاری‌ها و فراهم شدن كار برای آحاد مملكت و به خصوص جوانان بااستعداد میهن عزیزم آگاه شده‌ام و می‌شوم.اینكه جوانان  را ذكر كردم به واسطه آن است كه آینده متعلق به آنان است و اینان كسانی اند كه می توانند آرزوهای برآورده نشده ما را برای تداوم  رستگاری میهن مان جامه عمل بپوشانند . اما در اینجا توصیه ای هم خدمت این عزیزان عرض كنم كه از آنجاییكه هستی ما مدیون میهن مان است می بایست در آبادانی و توسعه و پیشرفت و آزادی  و دمكراسی در آن بالاترین تلاش متصور را مبذول داریم و در مقابل میهن بسیار مسئولیت پذیر باشیم و مطمئن باشیم كه نتیجه آن متوجه خود و خانواده و هم میهن مان و لبخندهای آنان متجلی و قدردان تلاش های ما خواهند بود.

حرف آخر

من  نیز اسبی از  ارابه  توسعه اقتصاد صنعتی  ایران بوده و  هستم و به این افتخار می‌کنم. اگر بخواهم ادعا كنم كه یك رفرماتور هستم، ادعای غیر واردی است. اما من اهدافی را تعقیب كرده‌ام كه درصد قابل ملاحظه‌ای از این اهداف به نتیجه رسیده است روزی که بعد از اتمام تحصیلاتم پا به حوزه صنعت گذاشتم سهم بخش صنعت در تولید ناخالص داخلی ۰.۸ درصد بود اما امروز  سهم صنعت در سالهایی حتی به 20 و  ۲۲ درصد GDPهم رسیده است. در این مقطع سنی از  خدماتی كه انجام داده ام ،  رضایت دارم.

در بدایت  انقلاب ما مانیفستی با عنوان «مختصات روانی – شخصیتی انسان صنعتی» تدوین کردیم که مفاهیم فراوانی در آن نهفته بود. ما به‌اندازه کافی دانشگاه داریم که برای کشور صنعتگر تربیت کند ولی تا بحال با آموزش هایی که رفتار صنعتی را تدوین کرده باشد، برخورد نکرده ام. معتقدم که آموزش باعث تغییر رفتار و بدون شک عنایت به خود رفتار سبب توسعه و ترقی می شود. هرقدر که انسان ها فرهیخته تر، عالمتر و کارآزموده تر باشند رفتار بهتری هم خواهند داشت كه رفتار بهتر است که ما را به سوی تعالی سیر می دهد. چنانكه یكی از استادان گرانقدر من و جمع بزرگی از همكارانم در این حوزه مرحوم  علی اسدی و همسر  محترم ایشان  سركار خانم خوارزمی بوده اند كه بسیار به ما آموختند و از  دانش و منش این عزیزان بسیار یاد گرفتیم.

کاش می شد مانیفست بخش خصوصی را با محوریت مهربانی و خردورزی می نوشتیم. روش من در کسب و کار و در زندگی مداراجویی و مهربانی بوده و هست. من به همه آدم ها احترام می گذارم. من به همه دولتمردان خادم به میهن احترام می گذارم و دست آنها را می بوسم و این کار من برخی دوستان را خشمگین می کند اما من مهربانی با دولتمردان  و قانونگذاران  میهن دوست را یکی از پایه های استوار مانیفست بخش خصوصی می دانم.

   “رهی پیشم آور كه فرجام كار   تو خشنود باشی و ما رستگار”

 در انتها بعرض می رسد كه از مشكلات زمانه ، درد دل هایی نیز داشته ام كه  دو مورد از آنها را تحت عنوان    ” اگر می خواهی آسوده روم  باید بدانم كه به راهت می روی ”  و  ” كار ، كار ” تقدیم می نمایم تا در صورت تمایل در كنار مجموعه پرسش و پاسخ ها مورد بهره برداری قرار گیرند.

 از لطف و محبت شما یاران و همراهان و سروران گرامی و عزیز  بسیار سپاسگزارم.

 محسن خلیلی

۹۸/۵/۲۳