نوشته‌ها

ما صنعتگران و آینده پسابرجام

محسن خلیلی

فردای اقتصاد/۶ شهریور ۱۴۰۱

«صنعت» موجودی زنده است. مثل ما آدم‌ها نفس می‌کشد و نیاز به مراقبت و پرورش دارد. اصولا تمام حوزه‌های زندگی که آدمی با آنها سر و کار دارد چنین‌اند؛ از کشت و کار تا  فرهنگ و هنر و… در نبود امکانات و شرایط مناسب می‌پژمرند و رشد و پویایی آنها متوقف می‌شود و ملتی از توسعه و پیشرفت باز می‌ماند.

«صنعت» اما به گمانم، حساسیت‌های بیشتر و توجه افزون‌تری را نیاز دارد. چراکه توسعه صنعتی چنانکه امروزه بسیاری  بدان قائلند، تحولی عمیق در نگرش به مقوله توسعه و تحولی در فرهنگ سیاسی و اجتماعی پدید می‌آورد و منجر به ارتقای بهره‌وری دیگر بخش‌های اقتصادی و افزایش درآمد ملی و توسعه مناسبات اجتماعی می‌شود.

متأسفانه دو دوره تحریم‌های ظالمانه در اوایل و اواسط دهه ۹۰ که اکنون نیز ادامه دارد، سختی‌های بسیاری را متوجه صنعت و روند توسعه صنعتی میهن‌مان کرده و در کنار بعضی سیاست‌گذاری‌های اشتباه‌، سبب ضعف این حوزه محوری اقتصاد کشور و در نتیجه کاهش ظرفیت‌های توسعه‌ای میهن و بالطبع شکوفایی اقتصاد ملی‌مان شده است.

در مورد آثار تحریم‌های ظالمانه در طی این سال‌ها بسیار گفته و نوشته شده است؛ از کمبود منابع مالی حاصل فروش نفت و سایر محصولات صادراتی تا گران تمام شدن واردات مواد اولیه و کاهش ورود سرمایه به کشور و بالعکس، تشدید خروج سرمایه و افزایش درجات ریسک‌پذیری اقتصاد کشور و….

اما در مورد مشکلات و سیاست‌گذاری‌های غلط داخلی نیز اگر چه تا حدودی گفته و نوشته شده، اما به گمانم هنوز بسیار باید گفت و نوشت، چراکه این مشکلات و تصمیم‌گیری‌های غلط، فراتر از تحریم‌ها بوده و عمری به طول چند دهه دارند و متأسفانه حتی در نبود  فشار خارجی نیز به‌شدت تداوم داشته‌اند.

امروز که به حول و قوه الهی و با همت مسئولان میهن‌مان، گشودگی‌هایی در افق مذاکرات هسته‌ای عیان می‌شود و احتمال توافق و احیای برجام می‌رود، به گمانم می‌بایست بیش از هر زمان دیگری از مضرات رویکردهای منجر به درون‌گرایی و کوچک شدن اقتصاد و صنعت گفت و نوشت و بر اصولی پای فشرد که سبب تسریع روند صنعتی شدن کشور و بزرگ شدن اقتصاد ملی می‌شود. مهم‌ترین این اصول یا اصول پایه‌ای که پیشرفت و توسعه هر کشوری متأثر از آنهاست عبارتند از: تأمین و تضمین حقوق مالکیت و سایر حقوق و آزادی‌های شهروندی، استحکام و ثبات قراردادها، پیش‌بینی‌پذیری رفتار دولت‌ها، نظام حکمرانی معتبر و کارآمد و جامعه مدنی و بخش خصوصی توانمند و پویا.

همچنین می‌بایست بسترهای زیر را برای تحقق توسعه اقتصادی و صنعتی میهن‌مان در آینده پس از برجام فراهم کرد: 

– تداوم ثبات و ارتقابخشی به اقتصاد و کاهش نااطمینانی (نرخ ارز، مالیات، تعرفه و … )، آزادسازی اقتصادی و ایجاد فضای رقابتی و کاهش تصدی‌های دولتی و خصوصی‌سازی.

– تعامل مناسب با جهان جهت جذب هر چه بیشتر سرمایه، دانش فنی و مدیریتی و نیز فراهم شدن امکان صدور کالاها و خدمات بنگاه‌ها.

– بازبینی حجم و اندازه و ساختار دولت و حذف دستگاه‌های موازی غیر ضرور و هزینه‌های زائد و قاعده‌مند کردن حضور نهادهای حکومتی غیردولتی در عرصه‌های اقتصادی.

– ایجاد نظام حمایتی برای اقشار ضعیف و مقابله با فقر و تأمین اجتماعی قدرتمند.

– اجرای قانون بهبود محیط کسب و کار و به‌خصوص مواد ۲ و ۳ این قانون درخصوص کسب نظر تشکل‌ها و انجمن‌ها در تصویب و اجرای مقررات و دستورالعمل‌ها.

– تدوین استراتژی توسعه صنعتی کشور به‌عنوان خواست اصیل صنعتگرانی که حدود دو دهه بر ضرورت تدوین آن تأکید کرده‌اند و در دو قانون برنامه (چهارم و پنجم مواد ۲۱ و ۱۵۰) بر این خواست صحه نهاده شده است.

– اصلاح نظام قیمت‌گذاری (پرهیز از قیمت‌گذاری دستوری، رفع محدودیت‌های مبادلات و آزادسازی بازارها).

– اصلاح ساختار بانک‌ها و افزایش سرمایه آنها و صندوق‌های توسعه‌ای و توسعه بازارهای مالی برای تأمین مالی بنگاه‌های اقتصادی.

– پرداخت بدهی‌های دولت و شرکت‌های دولتی به پیمانکاران به‌طور مستقیم یا تهاتر با مطالبات دولت و نیز پرداخت بدهی‌های دولت به نظام تأمین اجتماعی.

– مبارزه با فساد و قاچاق از طرقی همچون: اصلاح قوانین و مقررات، تقویت نظارت بر عملکرد دستگاه‌های ذیربط، شایسته‌سالاری در نظام مدیریتی کشور و…

البته از سوی فعالان اقتصادی نیز بی‌شک می‌بایست اقداماتی در جهت تحقق توسعه اقتصادی و صنعتی میهن‌مان انجام شود. مواردی همچون: وجود چشم‌انداز و برنامه و مأموریت مشخص، ارتقای کیفیت و کاهش قیمت از طریق افزایش بهره‌وری و تحقیق و توسعه، مشتری‌مداری، رعایت اصول حاکمیت شرکتی و مسئولیت اجتماعی و… .

باید دانست که با تمنای امتیازات خاص و ویژه از دولت‌ها و با روش‌های کهنه و منسوخ بنگاه‌داری و عدم برخورداری از دانش و تکنولوژی روز، نمی‌توان دوام و بقا داشت. 

حدود ۷۰ سال کار و فعالیت اقتصادی و صنعتی و خدمتگزاری به تشکل‌های مختلف به این ارادتمند آموخته است که صرفا در چارچوب حرکت آزادانه و البته مسئولانه بازیگران اقتصادی است که بازی اقتصاد و تولید و مصرف، شکل و سامان درست و منطقی و قابل قبول خود را می‌یابد و سبب نشاط و توانمندی همه بازیگران و ارتقای اقتصاد ملی می‌شود.

امید که در آینده‌ای نزدیک این اصول و بسترها و امکانات فراهم شود و شاهد آزادی و رفاه مردم و خیر عمومی و توسعه و پیشرفت میهن عزیزمان باشیم.

دنیای اقتصاد

درد و درمان «توسعه»

محسن خليلی / تحلیلگر ارشد صنعت

روزنامه دنیای اقتصاد/ ۱۴۰۰/۰۳/۹ 

موضوعی که این روزها و در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری ذهن نگارنده و شاید ذهن بسیاری از مردم عزیز میهن‌مان را درگیر خود ساخته است، موضوع «توسعه ایران» است. اینکه چرا به‌رغم بیش از یک قرن فعالیت مشخص و تا حدودی برنامه‌ریزی شده در این مهم و با توجه به مزیت‌های سرزمینی بسیار میهن‌مان از منابع طبیعی و موقعیت استراتژیک جغرافیایی گرفته تا سابقه تمدنی و نیروی جوان تحصیلکرده و… نتوانسته‌ایم آنچنان که باید و شاید پیشرفت کنیم و در رده کشورهای «توسعه‌یافته» قرار گیریم و به قول اساتید اقتصادی با ابرچالش‌هایی نظیر آب و محیط زیست، فقر و بیکاری و ضعف تولید رقابتی و… دست به گریبانیم.

از جمله دلایل بر شمرده شده در علل چرایی عدم‌توسعه‌یافتگی ایران عزیزمان به این موارد اشاره شده است:

– پراکندگی جغرافیایی و کم‌آبی به اضافه تاریخ سرشار از تخریب و غارت و خاموشی چراغ علم.

– انتقادناپذیری و ضعف در گوش دادن و غلبه تفکر قبیله‌ای در جامعه.

– نبود اراده، خرد و اولویت «توسعه» در جامعه و ارکان تصمیم‌گیری.

– رابطه ناموفق دین و دولت و پیدایش قدرت متمرکز در امر حکومت‌داری.

– ناکارآمدی نهادها و عدم رویکرد استراتژیک به برنامه‌ریزی توسعه.

– ساختار ناکارآمد دولت و بحران مشروعیت و عدم ثبات سیاسی و انباشت سرمایه.

– خلقیات و هنجارهای ضدتوسعه‌ای و ضعف فرهنگ گفت‌وگو و بی‌اعتمادی دولت-ملت.

– ظرفیت پایین حکومت‌ها برای تعامل با جامعه و ضعف سیاستگذاری علمی و منطقی توسعه‌ای.

البته بی‌شک موارد فوق تنها بخشی از علل عدم توفیق در مدار توسعه‌یافتگی میهن‌مان هستند و به این موارد می‌توان علل و عوامل دیگری را نیز افزود.

من در همین محدوده و با تایید عارضه‌یابی‌های فوق و بر اساس دانش اندکم، فکر می‌کنم برای حل معضل تاریخی توسعه‌نایافتگی در درجه اول باید وجود بحران «توسعه نایافتگی» را پذیرفت و باور داشت که گریز و گزیری از «توسعه» نیست و اگر هر چه سریع‌تر و منسجم‌تر در مدار توسعه قرار نگیریم، با تاسف بسیار عبور از این گذرگاه سخت، بعید و شاید ناممکن خواهد بود.

پذیرش ضرورت «توسعه» و اجماع ملی بر سر آن به گمانم اولین و مهم‌ترین گام است و گام پس از آن، رسیدن به یک الگو و مدل علمی و تجربه شده جهانی در چارچوب قوت‌ها و محدودیت‌های این مردم و سرزمین است. کار در مراحل بعد به باور این خدمتگزار، ساده‌تر و از مقوله شاید بیشتر تکنیکی و اجرایی است که با توجه به توان و دانش بالای فرهیختگان این سرزمین و امکانات موجود در دهکده جهانی امروز، امری قابل حصول و دستیابی است.

در این میان، آنچه این همه را چون نخ تسبیح به هم پیوند می‌زند و برداشتن این گام‌ها چه اولین و چه آخرین آنها را ممکن می‌سازد، همکاری و همیاری نهادینه شده بین معتقدان این راه و مسیر دشوار است؛ یعنی ایجاد و تقویت جامعه مدنی؛ یعنی احزاب و انجمن‌ها و اتحادیه‌ها و سندیکا؛ یعنی تشکل و تشکل‌یابی جامعه در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی.

این ارادتمند بر اساس تجارب چند دهه کار و فعالیت اقتصادی و صنعتی عمیقا باور دارم که تا تشکل و تشکل‌یابی در جامعه ما به‌عنوان ضرورتی حیاتی درک و لمس نشود، هیچ مقصودی حاصل نمی‌شود. نهادهای مدنی‌اند که خرد، اراده و قدرت جمعی را که اساس و پایه توسعه است، فراهم می‌آورند و در آغوش کشیدن شاهد مقصود را ممکن می‌سازند.تلاش تک‌تک آحاد مردم و به‌خصوص فعالان اجتماعی و اقتصادی و صنعتی، تحقق هدف مقدس توسعه را ممکن می‌سازد. هدفی که چیزی جز حاکمیت عشق، صلح، دوستی و افزایش ظرفیت یک جامعه برای همکاری و مشارکت نیست؛ حکایت سیمرغ و سی مرغ.

پس هر چه در این مسیر همصداتر و همراه‌تر و در قالب نهادهای مدنی، صنفی و صنعتی منسجم و متشکل‌تر باشیم، تحقق آرزوی دیرین «توسعه» ممکن‌تر است. امید که هر یک از ما در حد بضاعت خود بیش از پیش در این راه دشوار، مصمم و کوشا و مصداقی باشیم بر امکان «توسعه‌یافتگی» میهن عزیزمان.

همراه شو عزیز/  تنها نمان به درد/  کین درد مشترک/  هرگز جدا جدا/  درمان نمی‌شود.

دنیای اقتصاد

صنعت و نوید آینده بهتر

روزنامه دنیای اقتصاد/ تاریخ چاپ: ۱۴۰۰/۰۱/۱۴  

محسن خليلي گذر سال‌ها و عبور از سختی و دشواری‌ها اگر چه درد و رنج بسیار در خود دارد و چه خوب بود و خوب می‌شد که همواره راحتی بود و آسایش، اما از دل سختی‌ها و گذر از رنج‌هاست که آدمی، انسان‌تر و انسانیت معنادارتر می‌شود.

ضمن عرض تبریک سال نو، اگر بخواهم در این آغازین روزهای سال و بازگشایی کسب و کارها کوتاه و گویا چند نکته‌ای را خدمت مخاطبان گرامی عرض کنم این است که:

– گذر سال‌ها و عبور از سختی و دشواری‌ها اگر چه درد و رنج بسیار در خود دارد و چه خوب بود و خوب می‌شد که همواره راحتی بود و آسایش، اما از دل سختی‌ها و گذر از رنج‌هاست که آدمی، انسان‌تر و انسانیت معنادارتر می‌شود. برای من صنعتگر، گذر از تحریم و فشارهای ظالمانه که البته هنوز متاسفانه در دالان‌ها و پیچاپیچ آن گذر و گذران می‌کنیم، ضمن باور به توانایی‌های فردی و بنگاهی و ملی، ضرورت ارتباط با جهان را بیش از پیش روشن ساخت و اینکه باید با اتکا به توانمندی‌های خود، اما در تعامل و ارتباط با همگان و جامعه جهانی این توانمندی‌ها را بسی افزون‌تر ساخت که در انزوا نمی‌توان فعالانه و خلاقانه زیست.  

-دیگر آنکه نه دولت در ایران، که دولت در هیچ کجای جهان به تنهایی نمی‌تواند از پس انبوه رو به فزونی مشکلات برآید و نوید آسایش و رفاه و پیشرفت به مردم دهد. در این یکی دو سال اخیر و به‌خصوص سال گذشته که فشار تحریم‌های ظالمانه، امکان صادرات نفت را از میهن‌مان تقریبا سلب کرد، این صادرات غیرنفتی بیش از ۳۰میلیارد دلاری کسب شده در خارج از دستگاه دولت و عمدتا توسط بخش خصوصی و  نیز مالیات‌های پرداختی از سوی بنگاه‌ها و شهروندان امکان گردش اقتصادی را فراهم آورد. در واقع بخش خصوصی و شهروند آگاه و مسوول در جهان امروز، ملاک و معیار توسعه‌یافتگی کشورها هستند؛ تا جایی که می‌توان آنها را مترادف هم دانست و میزان پیشرفت کشورها را با میزان حضور و نقش‌آفرینی شهروندان و بخش خصوصی در  فعالیت‌های اقتصادی آن کشور سنجید.

-باور به علم اقتصاد به گمان این صنعتگر سالخورده نکته‌ای است که هر چه می‌گذرد بر اهمیت آن در افکار عمومی میهن‌مان  افزوده می‌شود. در این دو، سه سال اخیر و تنگنای شدید اقتصادی جامعه ایران بیش از هر زمان دیگری به نظرم  به این درک و توجه رسید که بدون دانش اقتصاد و از طریق راه‌های غیرعلمی امتحان پس‌داده، کار ملک و ملت بسامان نمی‌شود، بنابراین توقع و انتظار مردم از دولت و نهادهای حاکمیتی برخورد علمی و عقلانی با مشکلات و مصائب و چالش‌های عظیم اقتصادی میهن‌مان  است. اوج‌گیری و سپس سقوط بورس که با سهامداری سهامداران عدالت جمعیتی چند ده میلیونی را شامل می‌شوند از جمله مواردی بود که رعایت منطق و سازوکار اقتصادی را به ضرورت حیاتی نظام تدبیر کشور تبدیل کرد. البته بازارهای دیگر نظیر مسکن، خودرو، ارز، طلا و… نیز بازارهایی بودند که در سال گذشته با بی‌ثباتی‌های شدید خود، کام هم‌میهنانمان را تلخ و برخورد علمی و نه دستوری و تحکمی دولت را به خواستی اجتماعی مبدل کرده است.

نکات فوق که به گمان نگارنده در ذهن و دانش انسان ایرانی در حال تثبیت شدن است، نوید آینده‌ای بهتر و تغییرات مثبت و تحول‌آفرین را در واقعیت زندگی و کسب و کار و معیشت مردم می‌دهد. از منظر این فعال صنعتی و خدمتگزار اقتصاد ملی، کمتر کارآفرین و فعال اقتصادی اصیل و واقعی است که ماندگاری و پایداری بنگاه و کسب و کار خود را از راه میانبر و کژراهه ممکن بداند و طلب و تمنای انواع رانت‌ها و امتیازات و… را کند. آنچه یک صنعتگر و فعال اقتصادی اصیل خواهان آن است، حل ریشه‌ای مشکلات و مسائل و عوامل اصلی کاهش سود و افزایش فعالیت غیرمولد اقتصادی است که متاسفانه عمدتا ناشی از سیاست‌گذاری‌های نامناسب و غلط دولت‌هاست و با تخصیص تسهیلات بانکی و ارز و انرژی ارزان‌قیمت از یکسو و سرکوب قیمت‌ها از سوی دیگر و انواع عدم قطعیت‌ها و نااطمینانی‌ها در حوزه روابط داخلی و خارجی، پیچیده‌تر و سفره فساد گسترده‌تر و  عرصه برای فعالیت سالم اقتصادی و صنعتی برای صنعتگر و فعال واقعی اقتصاد، بیش از پیش تنگ و تنگ‌تر شده و اقتصاد ملی نیز تحلیل رفته و رنگ رخسار آن رو به زردی نهاده است.     

آنچه می‌توان در این روزهای آغازین سال از دولتمردان عزیز و محترم و همکاران گرامی و فرهیخته خود در بخش خصوصی خواست چنین است:

-آنچنان‌که در تمامی کشورهای پیشرفته و صنعتی و کشورهای موفق در مسیر توسعه نیز تجربه شده است، ایجاد فضای مناسب کسب و کار و وجود ثبات در اهداف، سیاست‌ها و برنامه‌ها و فرصت‌های یکسان برای رقابت، شفافیت در عملکرد دولت و احترام به شخصیت کارآفرینان و سرمایه‌گذاران و ارزش قائل شدن برای تخصص و… راه نجات است. پس دولتمردان محترم  لطف فرمایند این‌گونه تدبیر امور کنند.

-از سوی فعالان اقتصادی نیز بی‌شک باید اصولی همچون: وجود چشم‌انداز و برنامه و ماموریت مشخص، ارتقای کیفیت و کاهش قیمت از طریق افزایش بهره‌وری و تحقیق و توسعه، مشتری‌مداری، رعایت اصول حاکمیت شرکتی و مسوولیت اجتماعی و… مدنظر باشد و با تمنای امتیازات خاص و ویژه از دولت‌ها و با روش‌های کهنه و منسوخ  بنگاهداری و عدم برخورداری از دانش و تکنولوژی روز، نمی‌توان دوام و بقا داشت. پس همکاران عزیز و محترم نیز بیش از پیش در پی ارتقای توانمندی‌های فنی و علمی و اخلاقی خود باشند.

در خاتمه خطاب به خود می‌گویم، خدای من شاهد است آنچه گفته و آنچه کرده‌ام برای رضایت خداوند متعال و مردم و میهن عزیزمان بوده است و هرگز برای خود چیزی نخواسته‌ام و هر چه داشته‌ام در این راه گذاشته و باز هم خواهم گذاشت که چو ایران نباشد تن من مباد!

تجارت فردا

سخت و دشوار اما همچنان امیدوارانه

آیا می‌توان به رونق تولیددر سال ۹۲ امیدوار بود؟

هفته نامه تجارت فردا / ویژه نامه فصل انتظار/ تاریخ انتشار/ دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۱

سال جاری سال سختی برای تولید و صنعت کشور بوده و سال آتی را نیز می‌توان با توجه به پیش‌بینی رشدهای پایین اقتصادی برای کشورمان و نیز در چارچوب مناسبات موجود و سازوکارهای غالب، سال دشواری برای تولید کشور دانست.

محسن خلیلی عراقی رئیس کمیسیون صنعت اتاق تهران

سال جاری سال سختی برای تولید و صنعت کشور بوده و سال آتی را نیز می‌توان با توجه به پیش‌بینی رشدهای پایین اقتصادی برای کشورمان و نیز در چارچوب مناسبات موجود و سازوکارهای غالب، سال دشواری برای تولید کشور دانست. درباره چرایی این وضعیت و رکود تولید کشور می‌توان در یک عبارت کلی عنوان کرد توسعه فعالیت‌های تولیدی وابسته به آن است که یک بنگاه صنعتی در محیط سلامت کسب‌وکار بتواند درآمد-هزینه کند. اما درآمد و هزینه کردن بنگاه‌های تولیدی به عوامل درون و برون‌بنگاهی وابسته است. اینکه یک بنگاه چگونه می‌تواند ظرفیت‌های تولیدی و مدیریت خود را در جهت طراحی، تولید و بازار محصولات سوق دهد و از سوی دیگر نظام اداری و تقنینی کشور چگونه می‌تواند در منطقی کردن هزینه‌های منبعث از محیط کسب و کار و محیط کلان اقتصادی عمل کند. بر اساس این بیان کلی و در ارتباط با وضعیت نامساعد بنگاه‌های تولیدی و فضای کسب‌وکار مولد می‌توان موانع و مشکلات را این‌گونه دسته‌بندی کرد.

ریشه‌های اقتصادی

1- پایین بودن ظرفیت جذب و انباشت سرمایه که تابعی از رویکردهای راهبری و مهارت‌های مدیریتی، قابلیت‌های سرمایه انسانـی، سرمایـه اطلاعاتـی، سرمایـه اجتماعـی، فرآیندهای ارزش‌آفرین و تعاملات منطقه‌ای و بین‌المللی است.

2- بالا بودن هزینه‌های معاملاتی در فعالیت‌ها که تابعی از شاخص‌های آزادی‌های اقتصادی از جمله: آزادی تجاری، آزادی کسب‌وکار، آزادی مالیاتی، سیاست‌های پولی و مالی، اندازه دولت، آزادی سرمایه‌گذاری، حقوق مالکیت، رهایی از فساد و آزادی نیروی کار است.

3-جذابیت محدود بازار داخلی برای سرمایه‌گذاران خارجی

4- تمرکز سیاست‌های پولی و مالی کشور به فعالیت‌های غیرصنعتی و غیرتولیدی.

ریشه‌های ساختاری

1- تداوم حاکمیت مکانیسم‌های اقتصاد دولتی در فعالیت‌های تولیدی و صنعتی

2-ضعف نظام پاسخگویی و حساب‌پس‌دهی در فعالیت‌های صنعتی و اقتصادی

3-ضعف ساختاری و رویکردی در ایجاد فضای مشارکتی کلیه ذی‌نفعان در تصمیم‌گیری‌های صنعتی-اقتصادی

4-ضعف ساختاری در تولید و تبادل اطلاعات اقتصادی و ایجاد شفافیت اطلاعاتی

5-ضعف در نهادینه کردن تصویر و چشم‌انداز مشترک و روشن از آینده صنعت و تولید کشور

6-کم‌توجهی به بستر‌سازی و ایجاد زیر‌ساخت‌های لازم در جهت اصلاح و بهبود شیوه‌های شناخت

7-کم‌توجهی به ایجاد بسترهای مورد نیاز در توسعه و گسترش کارآفرینی و سرمایه‌گذاری

8-  افزایش بی‌رویه و مستمر هزینه‌های دولت وگسترش بوروکراسی در ادوار مختلف.

ریشه‌های مدیریتی

1- ایجاد اختلال در فضای رقابتی بازار به علت مدیریت بنگاه‌های اقتصادی و تداوم تصدی‌گری دولت‌ها

2-ضعف ساختاری در به کارگیری نظرات کارشناسی و تخصصی در فعالیت‌های اقتصادی و صنعتی

3- کم‌توجهی به قوانین و سیاست‌های بالادستی در برنامه‌ریزی و مدیریت اقدامات صنعتی و اقتصادی

4-ضعف ریشه‌ای در فرآیند شایسته‌سالاری در انتخاب و گماردن متخصصان در ادوار مختلف

5- تضعیف ساختاری در فرآیند توسعه مهارت‌ها و قابلیت‌های مورد نیاز فعالیت‌های صنعتی-اقتصادی

6- نارسایی فرآیند خصوصی‌سازی و واگذاری بنگاه‌های اقتصادی دولتی به بخش خصوصی

7- ضعف مدیریتی بخش خصوصی در کارآمد کردن بنگاه‌های اقتصادی

8-تلاش اندک بخش خصوصی برای تحکیم جایگاه خویش و پذیرش مسوولیت اداره و مدیریت اقتصاد.

ریشه‌های عملیاتی و تکنولوژیک

1-عدم وجود یکپارچگی در نظامات اقتصادی و اعمال دیدگاه‌های بخش‌نگری و جزیره‌ای بودن امور

2-ضعف ساختاری در اختصاص منابع مالی و مدیریت ضعیف پروژه‌های سرمایه‌گذاری صنعتی-اقتصادی

3-مستهلک شدن تجهیزات، ماشین‌آلات و تکنولوژی فرآیندهای تولید در بنگاه‌های اقتصادی و آماده نبودن شرایط در بخش خصوصی برای به کارگیری تکنولوژی‌های به‌روز و مدرن

4- پایین بودن قابلیت‌ها و توان داخلی بنگاه‌های اقتصادی در جهت رقابت‌پذیر بودن بخش خصوصی.

به موارد فوق باید به طور مشخص سه مورد مهم و اساسی «قانون هدفمندی یارانه‌ها»، «تحریم‌ها» و نیز «بی‌ثباتی بازار ارز» را افزود. صنعت کشورمان تا پیش از اجرای قانون هدفمندی نیز از بهره‌وری پایین سرمایه‌گذاری در رنج بود و با اجرای این قانون و به خصوص بلاتکلیفی در چگونگی اجرای فازهای بعدی آن بر این سردرگمی سرمایه‌گذاران و نهادهای مالی برای حضور در بخش تولید کشور افزوده شده است که این خود می‌تواند به بلاتکلیفی بنگاه‌های صنعتی بینجامد. از سوی دیگر «تحریم‌های فزاینده» علیه کشورمان بر متغیرهای اساسی در زمینه واردات مواد اولیه و تکنولوژی و صادرات و همگی بر تولید صنعت و بهره‌وری تولید تاثیر گذاشته است. به این دو عامل باید مشکلات ارزی را افزود که تلاطمات شدید در این بازار نیز بر عملکرد بنگاه‌های صنعتی تاثیر بسیار منفی نهاده است. چرا که از یک سو خرید مواد اولیه و کالاهای سرمایه‌ای آنها را که به ارز وابسته است با افزایش بیش از دو‌برابری نرخ دلار با مشکلات حاد مواجه کرده و از سوی دیگر با گران تمام شدن کالاهای تولیدی و پایین بودن قدرت خرید مردم، تولیدکنندگان را با محدودیت بازار مواجه کرده است. به این همه باید برخوردهای تعزیراتی را افزود که بدون توجه به مشکلات فوق با انواع و اقسام بخشنامه‌ها و دستورالعمل‌ها و بعضاً رفتار غیرمنصفانه، عرصه را برای فعالیت‌های اقتصاد مولد هرچه تنگ‌تر می‌کنند. البته این همه که گفته شد از مشکلات و سختی‌ها و رکود و تورم و… به معنای تسلیم و ناامید شدن از تلاش بر بهبود وضعیت نیست. چرا که این معضلات ریشه‌ای با وجود قابلیت‌های بزرگی همچون فرهنگ و تاریخ تمدن غنی، نیروی کار جوان و مستعد، منابع فراوان زیرزمینی، موقعیت استراتژیک جغرافیایی، بازار مصرف بزرگ داخلی و منطقه‌ای و زیر‌ساخت‌های قابل قبول می‌تواند در سایه ترجمان «توسعه» با معانی فوق‌الذکر که «انسانیت» و «اخلاق» محور آن است کشورمان را در مدار توسعه‌یافتگی قرار دهد؛ بنابراین به نظر می‌رسد باید «انسان» را محور قرار دهیم و تعریفی را مبنا قرار دهیم و معبر سختی‌ها و تنگناها و مشکلات را با عشق و محبت و دوستی چراغان و افقی روشن را در انتهای راه برای جامعه رسم کنیم.

شاید تعریف ذیل، تعریف مناسبی برای توافق همگانی باشد: «توسعه انسانی، توسعه‌ای است بر مبنای اولویت‌های رفاه انسانی که هدف آن تضمین و گسترش گزینه‌های مردم برای برابری هر چه بیشتر فرصت‌ها برای تمام جامعه و توانمندسازی آنان به صورتی که همه در فرآیند توسعه مشارکت کرده و از آن متمتع شوند» (گزارش توسعه انسانی سازمان ملل 1996). تعریفی که مولفه‌های آن در سند چشم‌انداز توسعه کشورمان در افق 1404 نیز مورد تاکید قرار گرفته است، یعنی رشد توامان اقتصادی با عدالت اجتماعی و عزت و منزلت انسانی. باید در نظر داشت که توسعه دیگر امروز موضوعی داخلی نیست، بلکه موضوعی کلیدی و بین‌المللی است، چنان‌که از یک سو شاهد موفقیت‌های کشورهای موسوم به بریک (برزیل، هند، چین، آفریقای ‌جنوبی، روسیه) هستیم و از دیگر سو متاسفانه لشگر کشورهای شکست‌خورده در این مسیر را مشاهده می‌کنیم (سومالی، سودان، رواندا، لیبریا، افغانستان، بروندی و…) (گزارش سال 2007، سازمان سرمایه برای صلح). آنچه در نمونه‌های موفق مشخص است آن است که تا هنگامی که دولت و جامعه همسوی هم کار کنند و نه در جهت متفاوت، دستاوردهای مطلوب توسعه می‌تواند حداقل در شرایط اقتصاد کلان حاصل شوند (جفری هینز، مطالعات توسعه). و از سوی دیگر خشونت‌های داخلی، امر توسعه را در کشورهای توسعه‌نیافته ناممکن ساخته و توان ملی آنها را به ‌شدت تحلیل می‌برد. پس چه زیباست به جای آنکه با فراموشی مصالح ملی اوقات خود را مصروف تضاد و تفریق نیروها کنیم با همکاری و همراهی و هم‌اندیشی موجبات تجمیع آثار وجودی و دستاوردهای عمومی را فراهم سازیم. «توسعه» بدون شک یک هنر رفتاری است که با برخورداری از سلوک و همراهی و همکاری حاصل می‌شود و بی‌تردید همه در زندگی خود مشاهده کرده‌ایم که حاصل تجمیع توانایی‌های انسان‌ها از جمع جبری نیروهای آنها فزون‌تر است. در نهایت اینکه صنعت کشور دست از تلاش و سعی برای غلبه بر مشکلات برنخواهد داشت و با اتکا به قابلیت‌ها و مزیت‌های فراوان موجود، و تجربیات انباشته طی ده‌ها سال فکر و کار، همچنان موتور رشد و توسعه اقتصادی کشور باقی خواهد ماند.

نرخ ارز و آثار آن در اقتصاد و صنعت کشور

“نرخ ارز و آثار آن در اقتصاد و صنعت کشور” پژوهشی است که در پٰژوهشکده صنعتگر به تاریخ مهر ماه سال ۱۳۸۸ انجام شده است.

برای دریافت متن این پژوهش روی دکمه “دانلود” کلیک کنید

برای

حذف رانت با اقتصاد آزاد

محسن خلیلی عراقی

 گفت‌وگو 04 شهریور 1393 روزنامه صمت

بنفشه بینش

جایگاه ویژه صنعت، معدن و تجارت در اقتصاد یک کشور بر کسی پوشیده نیست.

از آنجا که اقتصاد ایران وابسته به درآمدهای نفتی است به نظر می‌رسد می‌توان با بهره‌گیری از این بخش‌ها پایه‌های درآمدی کشور را با چینش دیگری بنا نهاد. همچنین با منسوخ کردن اجازه‌ها می‌توان به اقتصادی بودن رانت دست یافت که کمک شایانی روی رشد اقتصادی در کشور خواهد داشت. در این راستا با محسن خلیلی عراقی، پدر صنعت ایران به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید:


آیا صنعتی در ایران وجود دارد که بتواند جایگزین درآمدهای نفتی باشد؟

صنعت نفت در ایران قائم به صادرات است و تنها معدن می‌تواند جایگزین صنعت نفت در کشور باشد که آن نیز قائم به صادرات است. در حال حاضر ایران با مشکل تحریم روبه‌روست و لازم است در ابتدا نسبت به رفع مشکل تحریم‌ها اقدام کرد. ایران کشوری است که به لحاظ تعداد کشورهای همسایه در دنیا بی‌نظیر است و یکی از راه‌حل‌هایی که می‌توان پیشنهاد کرد صادرات به کشورهای همسایه است. این مسئله تنها مربوط به یک صنعت نیست بلکه تمامی صنایع را دربرمی‌گیرد.


در این زمان که تولید و صنعت نیازمند حمایت‌های دولتی است این شائبه به وجود آمده است که این حمایت می‌تواند به رانت برای برخی از صنعتگران خاص مبدل شود. حال این پرسش مطرح است که چگونه می‌توان از صنعت حمایت کرد اما همزمان مانع از ایجاد رانت در این حوزه شد؟
رانت در صورتی منسوخ می‌شود که کل نظام دولتی کشور مومن به این شود که با آن مقابله کند. دولت نباید بگذارد تا موقعیت‌هایی به وجود بیاید که از آن موقعیت‌ها رانت ایجاد شود. رانت بیشتر از واگذاری اجازه‌ها به وجود می‌آید. به‌عنوان مثال به یک تاجر این اجازه داده می‌شود که راسا اقدام به واردات شکر کند که دیگران این امکان را ندارند. این امر موجب سود گزافی برای آن تاجر خواهد شد. اجازه‌ها باید منسوخ و اقتصاد آزاد شود. وقتی اقتصاد آزاد شد رانت نیز از بین می‌رود. ایران باید تابع WTO باشد و از قوانین تجاری جهان تبعیت کند. این‌گونه است که رانت نیز از بین خواهد رفت.


منظور شما این است که با آزاد کردن اقتصاد، حمایت نیز منتفی شود؟
حمایت، رانت نیست. بلکه واگذاری اجازه‌ها به برخی افراد خاص، امکان رانت را به وجود می‌آورد. نباید این اجازه‌ها به گروه خاصی داده شود. در تجارت نباید انحصار وجود داشته باشد.


توصیه شما برای حفظ جایگاه صنعت در تنظیم برنامه ششم توسعه چیست؟
به مسئولانی که در تنظیم برنامه ششم توسعه که به‌تازگی در حال تدوین است یادآوری می‌کنم که این برنامه باید از پایین به بالا نوشته شود. به این معنا که اگر دولت بخواهد در برنامه‌ریزی موفق باشد باید به دامان تشکل‌های کشور پناه ببرد، در این راستا لازم است تشکل‌های کشور در تمام بخش‌ها دیدگاه‌های خود را ارائه دهند و دولت نیز اقدام به تصویب آنها کند.


نظر شما در رابطه با آزادسازی قیمت‌ها چیست؟
۱۲سال قبل راهکارهای توسعه صنعتی ایران را با همکاری گروه کارشناس نوشتیم. در آن زمان در بررسی‌ها از ژاپن تا امریکای جنوبی دریافتیم ۵۰ سال پیش از آن یعنی ۶۲ سال قبل، کنترل قیمت‌ها در جهان منسوخ شده بود و این امر جز بدبختی فایده‌ای ندارد. به این نتیجه رسیدیم که در کشورهایی که کنترل قیمت‌ها در آن حاکم است، رشد GDP بسیار جبری دارند. اقتصاد باید بر مبنای عرضه و تقاضا بوده و آزاد باشد.


با توجه به اینکه استراتژی صنعتی چندین‌بار نوشته شده چرا همچنان وضعیت صنعت کشور نابسامان است؟ مشکل کجاست؟

زمانی‌که دکتر جهانگیری وزیر صنایع ایران بود، دکتر نیلی در دانشگاه صنعتی شریف به همراه یاران خود استراتژی صنعتی را نوشتند. قرار شد که تلخیص شده آن برای تصویب به مجلس برود. دولت نهم و دهم که آمد متاسفانه این استراتژی را نگذاشت تا مجلس این استراتژی را به تصویب برساند. تا زمانی که استراتژی صنعتی از دنیا الهام نگیرد، استراتژی صنعتی اصولی نخواهیم داشت.


به نظر شما بخش صنعت تا چه میزان نیازمند سرمایه‌گذاری خارجی است؟
توسعه کشورهای آسیای جنوب شرقی از طریق سرمایه‌گذاری خارجی بود. کره‌جنوبی از طریق سرمایه‌گذاری خارجی به این مرحله از رشد رسیده است. سرمایه‌گذاری خارجی راه نجات صنعت ماست زیرا وقتی سرمایه‌های خارجی وارد کشوری می‌شود به همراه خود فناوری می‌آورد و فناوری نیز مسبب توسعه در کشور خواهد بود. تا زمانی‌که ایران مشکل خود را با دنیا حل نکند، سرمایه‌گذاری خارجی اتفاق نخواهد افتاد.

روزنامه اعتماد

بازسازی اقتصاد ملی با «پس انداز»های مردمی

دو‌شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۲، شماره ۲۸۰۲

 محسن خلیلی

صاحب صنعتی بسیار محترم و صاحب برندی معتبر، که محصول تولیدی اش در هر خانه یی مایه فخر و مباهات صاحب آن خانه است با تنی رنجور و صورتی رنجدیده، منت نهاد و به دیدنم آمد و شرحی داد سخت حزن آور و پرآب چشم از بنگاه اقتصادی اش که در مرز ورشکستگی است. از سیاست های غلط اقتصادی گفت و از فضای به شدت بازدارنده کسب و کار و هجوم اقلام وارداتی با دلارهای ارزان از همه جای جهان به کشورمان و اینکه هستی اش در معرض نابودی است و جز واگذاری کارخانه اش و حتی تمامی اموالش چاره یی برایش نمانده است. می گفت و می گریست و می خواند این شعر نیما را که «نازک آرای تن ساقه گلی که به جانش کشتم و به جان دادمش آب، ای دریغا به برم می شکند». می گفت از من گذشته است که دیگر عمرم برلب بام است، با ۷۰۰ انسان تحصیلکرده و متخصص و کارکنان و کارگران زحمتکشی که عنقریب بیکار خواهند شد و چندهزار نفر خانواده آنان که بی سامان خواهند شد، چه کنم و می خواند نازک آرای تن ساقه گلی…

هموطنان عزیزم، این صحنه یی است که این روزها در جامعه صنعتی کشور بسیار می توان شاهدش بود. وزیر اقتصاد و دارایی عزیز و دانشمندمان همین اخیرا از مشکل ۶۸ درصدی واحدهای تولیدی در تامین سرمایه در گردش سخن گفت که البته به اعتقاد این خدمتگزار این رقم شاید در مرز ۹۰ و شاید صد درصد باشد. بی اغراق شاید واحد صنعتی ای که با مشکل سرمایه در گردش یا سرمایه لازم برای توسعه واحد خود مواجه نباشد به تعداد انگشتان دو دست باشد. در عین حال جناب دکتر طیب نیای عزیز، وزیر محترم اقتصاد از حجم ۵۰۰ هزار میلیارد تومانی نقدینگی درکشور و افزایش ۴۰ هزار میلیارد تومانی آن طی یک سال اخیر خبر داد. حال «دیوار» است و «جوی تشنه».

هموطنان عنایت کنید که نگرانی از سپاه بیکاران ۸ میلیونی که با احتساب خانواده های آنان، ۳۰ تا ۴۰ میلیون نفر خواهد شد بحرانی واقعی است. بحرانی که فقر، بروز جرم و هدر رفتن تعقل و کارآیی و سقوط بازهم بیشتر درآمد ملی از عواقب آن است. تورم و رکود تمامی اقشار جامعه و از جمله صاحبان پس انداز را تهدید می کند. سقوط ارزش پول روزانه صاحبان وجوه نقد را راهی بازارهای سکه و ارز می کند و چون اینک این بازارها نیز دچار کسادی شده اند، شاهد هجوم وسیعی به امر ساخت و ساز هستیم. به صورتی که عزیزان بسیاری، خانه سالم چند سال ساخت خود را با نام نهادن اصطلاح نامناسب «کلنگی» تخریب می کنند تا ساختمانی جدید بسازند و بدین طریق از سرمایه خود سودی عایدی برند.

البته نیز هستند هموطنانی که ثروت خود را به هر قیمت و نرخی که شده به ارز خارجی تبدیل و جلای وطن می کنند، که خدا می داند این کوچ ها چه اثر مدهشی بر پیکر میهن عزیز گذاشته و خواهد گذاشت. سخن این خدمتگزار هشتاد و چند ساله صنعت کشور را بپذیرید که صاحبان بنگاه های خرد از هیچ سعی و کوششی دریغ نکرده و شرافتمندانه به وظایف خود عمل کرده و می کنند ولی در نبود سرمایه کاری بیش از اینکه مشاهده می شود از آنان ساخته نیست. از سوی دیگر خزانه بانک ها نیز به سبب شرایط اقتصادی تهی است. براین اساس جز مددخواهی از مردم عزیز کاری نمانده است و این نه درخواست یک بنگاه اقتصادی یا بنگاهدار اقتصادی بلکه درخواست یک هموطن، برای بازسازی اقتصاد ملی است: اقتصادی که اکنون پشتوانه دولتی برآمده از رای و خواست شما را نیز با خود دارد و وظیفه ما است که از دولت منتخب خود حمایت کنیم. اکنون نقدینگی کشور به ۵۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده و این وجوهی است که در دست شما مردم است.

به اعتقاد تمامی اقتصاددانان میهن مان، تقلیل نقدینگی یکی از اساسی ترین راه حل های مقابله با تورم و بیکاری است. بیایم فداکارانه و صمیمانه، دست به دست هم دهیم و دولت منتخب خود را یاری دهیم و اجازه ندهیم بحران های اقتصادی، ناکامی دولت را رقم زند. استدعای این سالخورده و هموطن دلسوزی که از جمله صنعتگرانی است که ارابه های اقتصاد کشور را به حرکت درمی آورند از شما مردم عزیز این است که از طریق یاری دادن دولت برگزیده خود نقدینگی خود را ولو با بهره های متعارف در اختیار بانک های کشور قرار دهید و افتخار نجات اقتصاد ملی را نصیب خود سازید. همان طوری که روزی به لحاظ ارزش، سپرده گذاری در صندوق های قرض الحسنه را مایه افتخار و مغفرت می دانستیم. هموطن، یکی از موثرترین راه های توفیق اقتصادی میهن، پس انداز کردن توست: اگر اکنون پس انداز کنی، اقتصاد کشور می تواند خود را بازیابد و برای جوانان کشور کار ایجاد شود و تولید کشور محصولاتی قابل افتخار تولید و به بازارهای حتی جهانی عرضه کند. انتظار از دولت هم البته آن است که با این سرمایه های شاید خرد، بنای ایران آباد آینده را بسازد و از این پس اندازها و هستی ملی با اعمال مدیریت علمی، فداکارانه محافظت کند و مدیون پس انداز کنندگان عزیز نشود که بی توجهی به هستی عمومی، در درگاه الهی و صاحبان انصاف، پذیرفتنی نیست و گناهی است نابخشودنی. با به راه انداختن جنبش پس انداز کردن، دولت منتخب را یاری دهیم و تولید و اقتصاد ملی را با خشت خشت سرمایه های خود بازسازی کنیم.

دنیای اقتصاد

پایان تلخ صنایع گلخانه‌ای

دنیای اقتصاد / شماره روزنامه: ۳۸۰۴  تاریخ چاپ: ۱۳۹۵/۰۴/۱۳ 

محسن خلیلی / عضو هیات نمایندگان اتاق 

ما همه نامی داریم که هویت، اصالت، ویژگی‌ها و تفاوت‌های ما را در مقایسه با دیگران انعکاس می‌دهد. به این اعتبار، نام تجاری گذاشته شده روی یک محصول نیز نه تنها صفات و کیفیت مربوط به آن محصول را بازگو می‌کند، بلکه بازتابی است از آنچه ما نسبت به آن محصول در مقایسه با محصولات دیگر احساس می‌کنیم.

یک نام تجاری امضایی است بر یک فرآیند مرتبا تازه شونده و خلاق که هر از چندگاهی محصولات جدید را به بازار عرضه می‌کند. بنابراین محصولات معرفی می‌شوند، زندگی می‌کنند و ناپدید می‌شوند ولی نام تجاری باقی می‌ماند. درحقیقت، یک نام تجاری یک حافظه زنده است. به‌عنوان نمونه آبگرمکن نفتی که از کانادا در شصت سال قبل وارد می‌شد و دارای مارک «دیوترم» بود تا سالیان سال هم‌میهنانمان به آبگرمکن «دیوترم» می‌گفتند یا مارک دستمال کاغذی وارداتی که «کلینکس» بود، هنوز بسیاری از مردم دستمال کاغذی را «کلینکس» می‌نامند.

در جهان امروز شاید قصد اصلی از نام‌گذاری تجاری بیشتر ایجاد تمایز باشد؛ زیرا صاحبان کالا و خدمت مبالغ هنگفتی خرج می کنند تا بگویند محصول یا خدمت ما با دیگر محصولات و خدمات تفاوت دارد و از این منظر مردم تفاوت‌ها- و نه تشابهات- را می‌خرند. از این رو بدیهی است که نام تجاری در حیات خود مرتبا باید تعریف و باز تعریف شود. اما این تعریف و بازتعریف در چه فضای اقتصادی شکل می‌گیرد؟ بی‌گمان در فضای اقتصاد باز و رقابتی. در واقع بیش از شصت سال فعالیت صنعتی به من ثابت کرده است که توسعه صنعتی و ماندگاری بنگاه‌ها و برندها زمانی اتفاق می‌افتد که فضای آزاد و رقابتی در اقتصاد و صنعت کشور غالب باشد.

بازار آزاد و رقابتی برای صنعت و بنگاه‌های صنعتی به مثابه هواست و فقدان آن زردرویی و میرندگی را سبب می‌شود. اتفاقی که متاسفانه در دوره‌هایی از تاریخ صنعتی شدن کشورمان چه پیش و چه پس از انقلاب روی داده و حاکمیت گفتمان اقتصاد دولتی سبب کاهش قدرت رقابتی بنگاه‌ها و از بین رفتن برندهای معتبر شده است. البته از سوی دیگر در زمان‌هایی که این فضای رقابتی تا حدی وجود داشته، شاهد زاده شدن بنگاه‌های موفق صنعتی و نشان‌های تجاری معتبر هم بوده‌ایم که در اطرافمان مواردی از آنها را می‌توان مشاهده کرد.

بنابراین آنجا که در جهت ایجاد ثبات‌بخشی به مولفه‌های اقتصاد کلان (اطمینان و امنیت سرمایه‌گذاری، نرخ ارز حقیقی، سود بانکی معقول، تعرفه متوازن و….) و بهبود فضای کسب و کار و اصلاح قوانین و مقررات مخل تولید و سرمایه‌گذاری و بهبود فضای رقابتی و از بین بردن امتیازات خاص و انحصارات و جلوگیری از سرکوب قیمت‌ها حرکت کرده‌ایم، بنگاه‌ها و نام‌های تجاری موفق داشته‌ایم و برعکس آن، شاهد مرگ‌و‌میر غیرطبیعی بنگاه‌ها بوده‌ایم. بر اساس این منطق اگر بخواهیم بدانیم کدام بنگاه‌ها و برندها در آینده در معرض خطر بیشتری هستند، می‌توان این گونه تحلیل کرد که اگر فضای اقتصاد کلان به سمت باز شدن و رقابتی شدن حرکت کند، طبعا بنگاه‌هایی که متکی به رانت‌ها و شرایط ویژه و انحصاری هستند، دوام و توسعه نخواهند یافت و بنگاه‌هایی که متکی به حمایت‌های غیرمعقول، غیرهدفمند و گلخانه‌ای هستند، ورشکسته خواهند شد.

بنابراین اگر سمت و سوی حرکت سیاست‌های اقتصادی کشورمان به طرف ایجاد محدودیت‌ها و سرکوب قیمت‌ها و جلوگیری از تبادل آزاد نهاده‌های تولید و بازار محصول و قدرت‌گیری گفتمان‌های «خودکفایی» و «جایگزینی واردات» حرکت کند، بنگاه‌های رقابتی و موفق از بین خواهند رفت. فرقی هم نمی‌کند در چه رشته و گروه صنعتی؛ فقط زمان این مرگ‌و‌میر ممکن است قدری در رشته‌های مختلف صنعتی (منبع‌گرا، فناوری سطح پایین، متوسط و بالا) متفاوت باشد.

اما چه باید کرد و چه کاری از فعالان اقتصادی، تشکل‌ها و به‌خصوص اتاق بازرگانی و صنایع و معادن، کشاورزی و مسوولان دولتی و نیز نمایندگان محترم مجلس ساخته است؟ پاسخ به گمانم ارجاع به همان آسیب شناسی اول این گفتار است: تلاش و کوشش هر‌چه بیشتر در جهت ایجاد فضای آزاد و رقابتی در اقتصاد و صنعت کشور. به قول دکتر نیلی که می‌گویند اگر خواهان رشدهای بالای اقتصادی هستیم باید بدانیم این رشد تنها در «بنگاه‌های اقتصادی» واقع می‌شود و بنگاه‌های اقتصادی هم برای این رشد باید بتوانند محصول خود را تولید کنند و به فروش برسانند. چنین تبادلاتی در شرایط تنگنای مالی و کاهش تقاضای خانوارها در کشورمان در حال حاضر بسیار سخت و دشوار و نیازمند اصلاحات عمیق هم در عرصه داخلی و در عرصه بین‌المللی است. چنان که در عرضه داخلی اصلاح نظام بانکی، پرداخت بدهی‌های دولت و اصلاح نظام ارزی و واقعی شدن آن و در عرصه جهانی، برقراری تعاملات و مناسبات هوشمندانه با کشورهای مختلف بسیار اهمیت دارد.

در این صورت باید بتوانیم محصولات فراتر از تولیدات اولیه و ابتدایی عرضه کنیم که آن نیز نیازمند تحقیق و توسعه و ارتقای بهره‌وری است. اعتقاد عمیق دارم که ما در مسیر تکاملی خود باید به مرحله‌ای برسیم که در سطح جهانی محصولاتی تولید کنیم که به لحاظ کیفیت و قیمت قابل رقابت با همتاهای خود باشند. این پدیده هم مستلزم ارتقای دانش و بهره‌وری و سازندگی است و برای تکامل بهره‌وری و سازندگی هم راهی جز تحقیق و توسعه و توسل به روش‌های پیشرفته صنعتی و مدیریتی و علمی که در فضای آزاد ورقابتی دست یافتنی است، وجود ندارد. پس باید دست‌به‌دست هم دهیم و فعالان اقتصادی و صنعتی و بنگاهداران در کنار دولت محترم هر چه بیشتر و سریع‌تر موانع اقتصاد باز و رقابتی را که بارها در بیانیه‌های اتاق‌ها و تشکل‌های صنعتی و معدنی و به‌خصوص در مراسم هر ساله به مناسبت روز صنعت و معدن عنوان شده است، فراهم آوریم. صنعت کشور می‌تواند و نشان داده است که می‌تواند خوش بدرخشد و نه فقط نیازهای مردم عزیز مردم میهنمان بلکه نیازهای مردم بسیاری از کشورهای دیگر جهان و حتی کشورهای پیشرفته را با محصولات خود و با نام و نشان ایرانی برطرف کند.

دنیای اقتصاد

رونق سرمایه‌گذاری خارجی؛‌چگونه؟

 دنیای اقتصاد / شماره روزنامه: ۳۴۸۴  تاریخ چاپ: ۱۳۹۴/۰۲/۲۸ 

محسن خلیلی
قضیه سرمایه‌گذاری خارجی حدیثی یکصد و پنجاه ساله است. چنان که دوستی به نقل از کتابی از مرحوم دکتر فریدون آدمیت تاریخ‌نگار برجسته کشورمان عنوان می‌کرد، این موضوع نخستین بار در رابطه با نقشه راه‌آهن سراسری غرب به شرق در زمان امیرکبیر (۱۲۶۶هجری قمری) طرح شد. نقشه‌‌ای که به مرحله گفت‌وگو با دولت نرسید. در آن کتاب به نقل از مکاتبات راجع به این موضوع «کلنل شیل» وزیر مختار انگلیس می‌نویسد: «بنای راه آهن در ایران دشواری‌های زیادی دارد، اما در برابر علم و عمل و سرمایه، همه آن سختی‌ها را می‌توان از میان برداشت… مردم بسیار خرسند خواهند گشت چنین دستگاه نیرومند جدیدی که آن را از شگفتی‌های روزگار می‌انگارند برپا شود…

ارزانی قیمت زندگی و کارمزد ارزان موجب تسهیل اجرای نقشه مزبور است (مزد عمله روزی 700 دینار، نان از قرار منی یک عباسی، گوشت منی یک قران) امنیت هم بر قرار است. بنابراین کشیدن چنین راه آهنی که راه عمومی تجارت اروپا و هندوستان را تغییر خواهد داد کار پرمنفعتی است.» اما اینکه چرا آن نقشه سر نگرفت را در همان مکاتبات چنین می‌خوانیم: «ساختن راه آهن البته موجب افزایش قدرت ایران خواهد گشت، استعدادهای آنان را که تاکنون بر اثر فقر و نیازمندی و خمودگی خفته مانده، بیدار خواهد ساخت و صدور قسمتی از کالای اروپا از طریق ایران به هند بر اهمیت و اعتبار ایران بسیار می‌افزاید…» (اندیشه ترقی – دکتر آدمیت 337)

سه گزاره برآمده از این تجربه و نوشته تاریخی به نظر آن است که:

– مردم هر جامعه‌ای علاقه به کسب دانش و تکنولوژی‌های برتر و نو و تحرک و سرعت بخشیدن به اقتصاد کشورشان را دارند.

– برای سرمایه‌گذاری خارجی باید جذابیت‌های لازم در کشور مقصد وجود داشته باشد.

– برای انجام سرمایه‌گذاری خارجی، اتحاد و اطمینان و تعامل سیاسی با کشورها و قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی ضرورت اساسی دارد.

امروز پس از گذشت 150سال قضیه همان است که در تجربه فوق به آن اشاره شد. گیریم با ادبیات و واژه‌های متفاوت در امروز: نظیر اندازه بازار، درجه‌ای قابل قبول از توسعه‌یافتگی و سرمایه انسانی و مواد اولیه ارزان، دسترسی بازارهای منطقه‌ای و…

بر این اساس سرمایه‌گذاری خارجی موضوعی کهن و زخمی است شاید دردناک بر پیکر اقتصاد، اجتماع و سیاست‌مان و نه موضوعی مربوط به چند سال اخیر و تحریم‌های ظالمانه. برای درمان این زخم در پرتو سیاست‌ها و تلاش‌های بس ارزشمند دولت تدبیر و امید برای حل مساله هسته‌ای و تعامل هوشمندانه با جهان باید به رفع ریشه‌ها و اجزای مهم موانع سرمایه‌گذاری خارجی پرداخت که به کرات توسط اقتصاددانان مطرح کشورمان بدان‌ها اشاره شده است.

مواردی همچون: ذهنیت منفی نسبت به سرمایه‌گذاری خارجــی (بیش از هر چیز برآمده از تجربیات ناموفق تاریخی)، ریسک بالای سرمایه‌گذاری در کشور (حفظ اصل سرمایه، بازگشت سود سرمایه و امنیت محیط کسب‌وکار)، عدم توسعه بازارهای مالی (بانک محور بودن منابع مالی کشور و ضعف بازار سرمایه)، مقررات اداری پیچیده (وجود اقتصاد دولتی و حجم بالای عملیات بوروکراتیک)، ضعف اطلاع‌رسانی و ارتباط‌گیری با جهان (زبان انگلیسی، سرعت اینترنت و…) و شاید از همه مهم‌تر امنیت مالی و بیمه سرمایه‌گذار (خطراتی همچون: سلب مالکیت، ریسک انتقال پول، نقض قرارداد و…).

درباره مولفه آخر جالب است که در عبارتی از حسنعلی خان وزیر مختار ایران در فرانسه در دوران ناصرالدین شاه چنین می‌خوانیم: «از اهل صنعت جالب این معنی شده که با مایه کسب و تنخواه به ایران آمده، همین قدر که از جانب دولت تعیین جا و مکانی از برای آنها شود و از جان خود ایمن باشند و جزئی تقویتی در اجرای امر آنها نمایند، از مال خود به احداث کارخانجات و اجرای اقسام صنایع پردازند و عمله کارخانه خود را نیز از اهل ایران قرار دهند و مراتب صنعت خود را به آنها بیاموزند.»

در سال‌های پس از انقلاب با شدت و ضعف‌هایی اما در مجموع تلاش شد تا با پذیرش استفاده از سرمایه خارجی در تجهیز منابع مالی و تسریع فرآیند توسعه کشور چه در قوانین برنامه‌های توسعه‌ای به خصوص برنامه‌های توسعه دوم به بعد و نیز قانون سرمایه‌گذاری خارجی مکانیزم‌های لازم برای استفاده از این منابع تدارک شود که دستاوردهایی نیز در برداشته است. اما متاسفانه این حرکت بنا به عللی که بخشی از آنها در بالا ذکر شد هرگز به‌عنوان یک راهبرد محوری در گفتمان سیاسی و اقتصادی کشورمان در نیامد.

به نظر می‌رسد در صورت تحقق این امر علاوه بر حل بزرگترین چالش کشور یعنی فاصله توسعه‌ای باجهان و «بسته بودن» اقتصاد کشور، بتوان از این مولفه امکانی برای اصلاح نظامات و ساختارها و نهادهای اقتصادی و اجتماعی کشور در جهت حرکت پرتوان‌تر توسعه‌‌ای فراهم ساخت چرا که سرمایه خارجی نه فقط جذب سرمایه بلکه ارتقای دانش فنی، مدیریت، گسترش بازارهای صادراتی و … است. به عبارتی سرمایه‌گذاری خارجی می‌تواند نقش موتور توسعه‌ای کشور را در دوران پساتحریم بر عهده گیرد مشروط بر آنکه با سردمداری بخش خصوصی باشد و نقشه و مسیر راه برای جذب این سرمایه‌ها مشخص و معلوم شود. در آن صورت این اقدام تحولی شگرف به دنبال خواهد داشت که مصداق روشن آن کشور همسایه‌مان ترکیه است ( تولید ناخالص داخلی حدود هزار میلیارد دلاری در حال حاضر و هدف‌گیری دو هزار میلیارد دلاری در سال 2023).

بنابراین پیشنهاد نگارنده آن است که با هر چه فعال‌تر شدن «سازمان سرمایه‌گذاری و کمک‌های اقتصادی و فنی ایران» به عنوان نهاد مسوول سرمایه‌گذاری خارجی در کشور که زیر نظر شورای عالی مرکب از وزارتخانه‌های مهم اقتصادی و سیاسی کشور و راهبری وزارت اقتصاد فعالیت می‌کند و تشکیل ستادی با حضور نمایندگانی از دستگاه‌های دولتی، اتاق بازرگانی، تشکل‌های مرتبط با این موضوع و نیز اقتصاددانان برجسته کشور چارچوب و برنامه مشخصی برای تعیین چالش‌ها، پیشنهاد راهکارها و ارائه نقشه اجرایی مشخص برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی و بخش‌های صنعتی و اقتصادی دارای اولویت سرمایه‌گذاری از منظر منافع ملی فراهم شود؛ به نحوی که ورود سرمایه خارجی نه تولید و اقتصاد داخلی را تضعیف کند و به آن صدمه بزند و نه مطالباتی بدون امکان برآورده شدن از کشورها و شرکت‌های خارجی طرح شود.

دنیای اقتصاد

سناریوهای پیش روی صنعت

 روزنامه دنیای اقتصاد / شماره روزنامه: ۳۳۷۱  تاریخ چاپ: ۱۳۹۳/۰۹/۲۵ 

مهندس محسن خلیلی رئیس کمیسیون صنعت و معدن اتاق بازرگانی تهران

 اکنون با تمدید مذاکرات هسته‌ای می‌توان چند سناریو را برای اقتصاد و صنعت کشور پیش‌بینی کرد. سناریوهایی که هر یک بالقوه امکان فعلیت یافتن دارند مشروط بر آنکه اراده و امکانات و توانمندی‌های کشور چگونه تعریف و مجموع شود. پیش از آن بد نیست دو سه نکته را یادآور شوم: اول آنکه، این خدمتگزار مانند تمامی ایرانیان وطن‌پرست و دل در گروی میهن در داخل وخارج کشور بر این اعتقادم که تحریم‌های بین‌المللی علاوه بر آنکه مخالف اخلاق و انصاف است، با اصول اقتصاد آزاد که کشورهای قدرتمند خود مروج تز آن بوده‌اند در تضاد است.

چرا که براساس این تئوری اقتصادی، تحریم ذاتا از اشکال مداخله در بازار و سوءاستفاده سیاستمداران از اقتصاد به‌شمار می‌رود و امری قابل نکوهش است. همچنین است ناکارآمد بودن این شیوه‌ها به گواهی تجارب تاریخی؛ باید قبول کرد که تنها با زبان «قدرت» نمی‌توان در جهان زیست و با جهان گفت‌وگو کرد.

مطلب دوم آنکه، تحریم‌های اقتصادی اگرچه تاثیر بسیاری در فضای اقتصادی کشور و فعالیت بنگاه‌های اقتصادی نهاده است، اما همان طور‌که در گزارش «بسته سیاستی دولت برای خروج از رکود تورمی» آمده است نقش این عامل، نقشی شوک‌آور براقتصاد میهن‌مان بوده است و الا آنکه اقتصاد ایران پیش از آن نیز به واسطه مجموعه سیاست‌ها و اقداماتی وضعیت نامناسب و نامساعدی داشته است. چنان‌که در مورد «صنعت» به واسطه تثبیت نرخ ارز در شرایط تورمی در مقابل افزایش هزینه‌های تولید و قیمت محصولات تولیدی، قدرت رقابت صنایع داخلی و صنایع خارجی کاهش شدیدی یافته بود.

همچنین به دلیل کاهش نرخ حقیقی در طول چند سال و ارزان تر شدن نسبی کالاهای خارجی نسبت به کالاهای داخلی، واردات به سرعت افزایش یافته و در آستانه و شروع تحریم‌ها به اوج خود رسیده بود. بر این اساس، در بستر ایجاد شده، مجموعه بی‌ثباتی سیاست‌های اقتصاد کلان، تحریم‌ها نقش «شوک» را بر اقتصاد ایفا کرده و چنان شد که می‌دانیم: یعنی کاهش رشد اقتصادی به منفی ۸/۵ درصد در سال ۹۱ و کاهش رشد ارزش افزوده صنعت به منفی ۱۰درصد و رشد اشتغال صنعتی به منفی ۳۶ درصد و … .

مطلب سوم آنکه، اقتصاد کشورمان نه فقط در یک دهه اخیر، بلکه حتی قبل از آن و طی ۵ تا ۶ دهه تاریخ معاصرمان وضعیت مطلوبی نداشته است. چنان‌که طبق یکی از گزارش‌های ستاد برنامه ششم توسعه، از سال ۱۳۵۳ تاکنون به‌طور مستمر «نرخ تورم» بالا و دو رقمی بوده است. همچنین نرخ رشد «تشکیل سرمایه» در اقتصاد ایران نوسانی بوده و از سال ۱۳۷۲ روندی نزولی داشته است و «نرخ بیکاری» نیز همواره بالا و رشد «بهره‌وری» کل نیز همواره ضعیف و نزولی بوده است.

براساس سه مقدمه فوق و آگاهی از اینکه مشکلات اقتصاد ایران مزمن و تاریخی و در ساختاری نفتی، دولتی و بسته گرفتار است آنگاه می‌توانیم درباره آینده صنعت در افق نزدیک و به‌خصوص بنگاه‌های کوچک و متوسط صنعتی که عمدتا خصوصی‌اند، چنین تصاویری را محتمل تصور کرد:

الف- ادامه وضعیت موجود: در این حالت دولت همچون یک سال گذشته که بسیار تلاش کرد و انصافا نیز این تلاش‌ها دستاوردهای بسیاری همچون رشد اقتصادی ۶/۴درصدی در بهار امسال و کاهش روند رشد بیکاری، ثبات و امنیت در فضای اقتصادی و بهبود چندرتبه‌ای فضای کسب‌وکار و … نصیب کشور کرد که باید از اهتمام دولتمردان بسیار سپاسگزار و قدردان آنان بود.

این روند اما می‌تواند در نهایت و در صورت عدم ابتکار جدید به سبب عدم ورود «سرمایه» به اقتصاد و وجود سایر عوامل مخل اقتصادی ناشی از تحریم، تاثیرگذاری گذشته خود را از دست بدهد و حداکثر وضعیتی «ایستا» را در فضای اقتصادی و صنعتی کشور حاکم کند. کما اینکه در همین روزهای اخیر، مدیرعامل سازمان صنایع کوچک و شهرک‌های صنعتی ایران از متوقف بودن ۱۴هزار واحد صنعتی از مجموع ۸۱ هزار واحد صنعتی کوچک و متوسط در شهرک‌های صنعتی خبر داد که ۱۱۲ هزار نفر در اثر آن بیکار شده اند؛ بنابراین به نظر می‌رسد این سناریو باید با سیاست‌های دیگر تکمیل شود و اقتصاد را از وضعیت «ایستایی» به «پویایی» برساند.

ب- تغییر وضعیت در جهت سیاست‌های انبساطی: در این حالت که برای اجرای آن فشار بسیاری بر دولت وارد شده و می‌شود، دولت باید از سیاست‌های ضدتورمی خود تا حدود بسیاری دست بردارد و امکان توزیع پول را در اقتصاد بیشتر کند و به‌‌این ترتیب با افزایش توان وام‌دهی بانک‌ها از یکسو و افزایش قدرت خرید جامعه از سوی دیگر، وضعیت رکودتورمی فعلی آن هم در شرایط تمدید فشار تحریم‌ها و جو سنگین ناشی از آن را، در فضای اقتصادی کشور حاکم گرداند. این سناریو اگرچه جذاب اما به نظر خطرناک می‌آید و می‌تواند با توجه به چند لایه بودن و پیچیدگی‌های اقتصادی کشورمان و وجود رانت‌ها و … اگر نه به سرعت اما در روندی قابل لمس به تشدید بحران و تضعیف بنای ساخته شده در یک سال اخیر بینجامد.

ج- تغییر وضعیت با اجرای سیاست اصلاح ساختارها: در این سناریو که به گمان این خدمتگزار اگرچه دشوار اما «ممکن» و «مطلوب» است، دولت ضمن تداوم راهی که در یک سال اخیر پیموده و با اجرای سیاست‌های انضباط مالی و پولی و تلاش در جهت بهبود فضای کسب‌وکار و نشانه گرفتن تورم باید از «سرمایه اجتماعی» خود در جهت کاهش هزینه‌ها و ارتقای بهره‌وری‌ها استفاده کند؛ چرا که هنوز به نظر، منابع بسیاری در اقتصاد کشورمان وجود دارد که در صورت «سمت‌دهی» صحیح به آنها و تعیین «اولویت» می‌توان از تهدید «تحریم»، «فرصت» ساخت.

منابعی همچون منابع عظیم هدفمندی یارانه‌ها (۴۵هزار میلیارد تومان) که متاسفانه همچنان به صورت «غیرهدفمند» سوخت می‌شود. از جمله این موارد است که می‌توان با صرف بخشی از آن در جهت رفاه دو دهک پایین‌درآمدی و هزینه کردن مابقی آن در تسهیلات‌دهی به واحدهای تولیدی، تحولی مهم در این حوزه در روزگار سختی ایجاد کرد.

همچنین استقرار «عدالت مالیاتی» ازطریق شناسایی منابع جدید و نامشهود درآمدی و کاهش فشار بر واحدهای صنعتی و تولیدی را برشمرد و نیز، تسریع فرآیند آزادسازی اقتصادی و ایجاد رقابت و جلوگیری از مداخلات اداری دستگاه‌های دولتی، ساماندهی طرح‌های نیمه تمام که دارای توجیه اقتصادی فنی نیستند و … از جمله اقداماتی‌اند که می‌توان با اجرای آنها در روزگار دشوار امروز، امکان رونق و پیشرفت را در فضای اقتصادی و صنعتی کشور و بنگاه‌های کوچک و متوسط فراهم آورد.

در این میان، اما یک حلقه مفقوده مهم و ضرورتی حیاتی برای تحقق این سناریو در حوزه صنعت کشور وجود دارد و آن نبود «نقشه راه» یا «قطب نما» برای توسعه صنعتی کشور است که به «استراتژی توسعه صنعتی» مشهور است و به نظر می‌رسد زمان حاضر فرصت بسیار مغتنمی است تا پیش از حل مشکل و هجوم دلارهای نفتی، بدانیم که اصولا از «صنعت» کشور چه می‌خواهیم و آیا صحیح است در کشوری که همواره با تنگنا و نامطمئن بودن (درآمدهای نفتی) مواجه است سرمایه‌های محدود را در بیش از یکصد رشته صنعتی پخش و در نتیجه کم اثر کرد؟ «استراتژی توسعه صنعتی» می‌تواند راهگشای ما علاوه بر اولویت‌بندی رشته‌های صنعتی برای تخصیص بهینه منابع، چراغ راه سایر بخش‌های اقتصادی و حتی اجتماعی و سیاسی باشد که بدانیم که چه نوع جامعه‌ای و چه نوع رفتاری را در رابطه با کشورهای جهان می‌خواهیم و نیز چه کارهایی باید انجام دهیم تا به مطلوبمان برسیم. چند ماه آینده می‌تواند هم «تهدید» و هم «فرصتی» برای صنعت و اقتصاد کشور باشد؛ امید است که این «فرصت» را مغتنم شماریم.