نوشته‌ها

كارآفرینان را قدر بدانیم !

محسن خلیلی

ماهنامه اینده نگر – شماره127- بهمن 1401

این روزها به گمان این خدمتگزار بیش از هر زمان دیگری نیازمند آنیم تا هر چه بیشتر از تجارب گذشته بیاموزیم تا خدای ناكرده آزموده را بار دیگر نیازمائیم.

در بدایت انقلاب اسلامی باور غلطی  در جامعه وجود داشت كه كارآفرینان و صاحبان بنگاههای اقتصادی و صنعتی را افرادی مخالف منافع ملی و پیشرفت جامعه می‌دانست. این باور غلط تحت تاثیر تفكرات چپ‌گرایانه بود كه كارفرما را استثمارگر و در تضاد با كارگر معنا می‌كرد و چنین شایع كرده بود كه این مجموعه بزرگ از خدمتگزاران رشد و توسعه اقتصادی میهن ، افرادی رانت خوار و فاقد توانمندی و صلاحیت حرفه‌ای و اصیل‌اند.

نه آنكه در آن جمع بزرگ كارآفرینان و فعالان اقتصادی، نبودند افرادی كه از راههای غلط و نادرست به مال و منالی  رسیده باشند كه یقینا بودند چنین افرادی، اما اكثریت بالایی از فعالان اقتصادی و صاحبان بنگاههای صنعتی، افرادی عاشق میهن و مردم  بودند و متكی به توانایی‌ها و دانش و تخصص و سرمایه های مشروع خود. متاسفانه اما آن تفكر غلط اقتصادی چپ‌گرایانه در باور جامعه چنین جا انداخته بود كه مجموع فعالان اقتصادی برخطا هستند و بر طریق ناصواب.

مشكل اساسی شاید آن بود كه دولت و اقتصاد دولتی در سالهای دهه پنجاه به واسطه ازدیاد درآمدهای نفتی بسی قدرتمند شد و با اتخاذ سیاست های سركوب قیمت‌ها از یك سو و از سوی دیگر توزیع رانت‌های مختلف و مهمترین آنها وام‌های ارزان قیمت ساختار اقتصادی بخش خصوصی را برهم زد و گروههای كوچكی را در درون این مجموعه بزرگ از كارآفرینان اصیل شكل داد كه فاقد اهلیت و  اصالت لازم بودند. این حركت غلط حكومت در سالهای قبل از انقلاب، در سالهای پس از انقلاب حربه به دست عده‍ای داد تا كلیت مجموعه فعالان اقتصادی را مورد آزار و اذیت و توهین قرار دهند و به مصادره اموال ودارایی ها و تصاحب كارخانه ها و بنگاههای اقتصادی متعلق به آنان بپردازند و این تلاشگران عرصه اقتصادی را با القاب زشتی همچون زالو صفت و بیگانه پرست و… خطاب نمایند.

این خدمتگزار در همان سال های اول انقلاب و در روزهایی که فعالیت اقتصادی و صنعتی برای کارآفرینان و صنعتگران بس دشوار و صعب  بود به همراه  جمعی از صنعتگران تصمیم به ایجاد تشکلی گرفتیم تا بتوانیم خدمتی به میهن و همکاران و تغییر و اصلاح  این نگرش غلط نماییم. تشکلی که “انجمن مدیران صنایع ” نام گرفت و اکنون بیش از 2500 عضو دارد.

 اینکه آن نهال توانست پا بگیرد و اکنون به بار نشیند، جز در سایه تلاشها و معاضدت های مردانی نبود كه اعتقاد و باور عمیقی به كار و فعالیت سالم اقتصادی و ضرورت پیشرفت و توسعه میهن و رفاه و سربلندی مردم داشتند. همچنانكه گذر از آن روزهای دشوار؛ اعتصابات، مصادره ها و دشمنی ها و…  و احیای بخش خصوصی و ایجاد و توانمندی تشکل‌های اقتصادی و صنعتی و  اصولا حفظ و حراست از نهادهای در خدمت توسعه و پیشرفت کشور بر اثر تلاش ها و مساعی و تدابیر گسترده كارآفرینان و فعالان اقتصادی میسر شد.

اكنون نیز بنظر می رسد افراد و گفتارهایی با سوء استفاده از دشواری‌های اقتصادی ناشی از تحریم های ظالمانه خارجی و سیاست های ناصحیح اقتصادی و مداخلات اختلال‌زای دولت‌ها در سازوكار بازار و نظام عرضه و تقاضا با سركوب قیمت‌ها و محدودیت‌ها و ممنوعیت‌های تجاری و انحصار و شبه انحصار و دیوانسالاری و … سعی دارند بار دیگر فعالان اقتصادی و صاحبان بنگاههای صنعتی و نهادها و تشكل‌های آنان را مورد هجوم قرار دهند و این مجموعه‌ها را مسبب تورم و گرانی و كمبود كالاها و خدمات و مشكلات معیشتی مردم  معرفی نمایند.رفتار غلطی كه جز به تضعیف و ناتوانی تولید و رشد و توسعه اقتصادی و كاهش رفاه جامعه در اثر  هر چه كوچكتر شدن كیك اقتصادی كشور نمی‌انجامد.

 امید است كه نظام حكمرانی با دعوت  جامعه به گفتگو و مدارا و ارتقا سرمایه اجتماعی و نیز آزادسازی اقتصادی و ایجاد فضای رقابتی همچنین كاهش محدودیت و ممنوعیت های تجاری و تعامل مناسب با جهان  و تجدید نظر پول پاشی و سیاست های رانت‌زا، مانع رشد بذر باورها و رفتار غلط ضدتولیدی و كارآفرینی در جامعه شود و امكان دهد تا درخت اقتصاد این سرزمین غنی و ثروتمند میوه هایی هر چه نیكوتر  به بار دهد كه جز این سزاوار نیست!

دنیای اقتصاد

راه دشوار اما ضروری

روزنامه دنیای اقتصاد/ ۱۴۰۰/۰۴/۱۰ 

محسن خليلی

تحلیلگر ارشد صنعت

در ایام گرامیداشت روز «صنعت و معدن» و در آستانه تغییر دولت، طرح نکاتی درخصوص چگونگی بهبود وضعیت این بخش محوری اقتصاد و از ارکان حیات اجتماعی کشور شاید مفید باشد.

نیت افرادی که این روز را در بیش از دو دهه قبل بنیان نهادند (البته در آن زمان با عنوان «روز صنعت») و از جمله این خدمتگزار، آن بود که صنعت از حاشیه به متن  اقتصاد آورده شود و از این به گمانم مظلومیت تاریخی تا حدی رها و کانون تصمیم‌گیری‌های سیاستگذاران و برنامه‌ریزان شود. چراکه «صنعت» به‌رغم جایگاه سترگ آن در تحولات تاریخی جهان که از آن به «انقلاب صنعتی» یاد می‌کنند، در میهن‌مان آنچنان جایگاه و پایگاه شایسته‌ای نداشته و زیر سایه سایر بخش‌های اقتصادی اعم از کشاورزی و تجارت و  نفت و… گذران می‌کرده است. این نگرش دولت‌ها و بعضا جامعه به «صنعت» به‌عنوان چرخ پنجم و نه آنچنان‌که در دنیای پیشرفته معمول بود یعنی «لکوموتیو» اقتصاد، سبب آن شد که توانمندی‌های فوق‌العاده این بخش هویدا نشود و سیاست‌ها و تصمیمات ارکان حاکمیتی نیز هر چه بیشتر از سودآوری این حوزه بکاهد و سهم آن در تولید ناخالص داخلی طی سال‌ها تک‌رقمی باشد.

تلاش صاحبان بنگاه‌ها و نیز فعالان و کارشناسان و تشکل‌های اقتصادی و صنعتی طی این سال‌ها آن بود که اهمیت این بخش به دولت‌ها و جامعه شناسانده شود و یادآور شود که صنعت صرفا چند کارخانه و انبوهی از ماشین‌آلات و خط تولید چند محصول و اجرای چند پروژه و… نیست، بلکه تحولی عمیق در نگرش به مقوله توسعه است، از این رو تحولی در فرهنگ سیاسی و اجتماعی را می‌طلبد که در صورت مهیا شدن می‌تواند به ارتقای بهره‌وری دیگر بخش‌های اقتصادی و افزایش درآمد ملی، ایجاد اشتغال پایدار و توسعه مناسبات اجتماعی بینجامد و کانون تحول توسعه‌ای این سرزمین، مشابه کشورهای پیشرفته شود. با تلاش‌های صورت گرفته از سوی دولتمردان و فعالان اقتصادی و صنعتی طی این سال‌ها، بی‌شک توفیقات زیادی در این مسیر  حاصل شده است و درک مسوولان محترم و تصمیم‌گیران و جامعه تغییرات اساسی کرده است؛ چنان‌که به‌جای انواع واژه‌های ناپسند که دل آدمی از بیان آنها نیز به درد می‌آید، اینک واژه‌های زیبایی همچون «کارآفرین» برای فعالان صنعتی به‌کار برده می‌شود.

اما به نظر همچنان راه درازی در پیش است؛ چراکه هنوز درک عمیق ذهنی و اقدامات عینی و عملی برای تحقق ضرورت‌های «توسعه صنعتی» و «کارآفرینی» به تمامی حاصل نشده است. ضرورت‌هایی همچون امنیت حقوق و مالکیت فردی، تجهیز و تخصیص مطلوب سرمایـه انسانی و به‌کارگیری دانش در اقتصاد و صنعت، مناسبات خوب خارجی، ثبات اقتصاد کلان، محیط مناسب کسب و کار، وجود زیرساخت‌های نهادی و فیزیکی مناسب، محیط زیست متوازن و بهره‌برداری بهینه از ذخایر معدنی، نظام تامین اجتماعی کارآمد و نظام موثر مقابله با فقر و…

متاسفانه آنچه همچنان ذهن سیاستگذاران را برای بهبود وضعیت صنعت به خود مشغول و معطوف داشته، تعریف انواع حمایت‌ها و اعطای تسهیلات کم‌بهره ارزی و ریالی و سقف‌گذاری‌های  تعرفه‌ای و… است که اگرچه در جای خود بسیار هم خوب و مفیدند،  اما در قالب یک سیاست بلندمدت منسجم و راهبردی و نه مثلا در کنار سیاست‌های متضادی همچون کنترل قیمت‌ها و قیمت‌گذاری بر کالاها و خدمات و فشارهای ناشی از نظامات تامین اجتماعی و مالیاتی.

به بهانه گرامیداشت روز «صنعت و معدن» و در آستانه تغییر دولت شاید بتوان این خواست‌های هر چند سخت و دشوار، اما لازم و ممکن را مطرح کرد و نظر سیاستگذار محترم را به این موضوع جلب کرد که تا مولفه‌های اقتصادی به گونه‌ای ساماندهی و مجموع نشوند که «صنعت» فعالیتی سالم و سودآور باشد گذر از این وضعیت سخت دشوار است. لازمه انجام این مهم به گمان این خدمتگزار علاوه‌بر ضرورت‌های اقتصاد کلان و مبانی اقتصاد آزاد و رقابتی که در بالا به آنها اشاره شد این تدابیر است:

-تدوین استراتژی (راهبرد) توسعه صنعتی به‌عنوان قطب‌نما یا نقشه راه توسعه صنعتی کشور با توجه به تاکیدات مختلف در قوانین توسعه‌ای و به‌خصوص برنامه‌های چهارم و پنجم توسعه.

-تعیین تکلیف وزارت متولی صنعت کشور (وزارت صنعت، معدن و تجارت) که هر از چندگاهی سخن از تفکیک آن می‌شود. نگارنده خوب به خاطر دارد که از عمده دلایل موفقیت صنعت در دهه ۴۰ شمسی، ایجاد وزارتخانه «اقتصاد» (حاصل تجمیع دو وزارتخانه بازرگانی و صنایع) بود که در آن تمرکز سیاستگذاری‌ها و تصمیم‌گیری‌ها  برای توسعه صنعتی صورت می‌گرفت.

– بهره‌گیری از مدیران و کارشناسان عالم و شایسته و دارای نظریه و بینش بلندمدت و استراتژیک. چراکه همان‌طور که اشاره شد  امر صنعت و توسعه صنعتی مقوله‌ای بسیار پیچیده است و حاصل تعاملات حوزه‌ها و سطوح مختلف اجتماعی و حاکمیتی و نیازمند مدیرانی مجرب با دیدگاه‌های راهبردی است.   

امید که با توجه به نیت مثبت مسوولان محترم و تمامی ذی‌نفعان این حوزه شاهد ارتقای اقتصاد ملی و پیشرفت و توسعه میهن و رفاه بیشتر مردم عزیزمان باشیم.

لوگوی روزنامه اطلاعات

جهانگیری: حضور بخش خصوصی نجات بخش اقتصادکشور است

معاون اول رئیس جمهوری در مراسم قدردانی از کارآفرینان بخش خصوصی

روزنامه اطلاعات / 97/11/2

مراسم تقدیر از کارآفرینان برتر کشور و پیشکسوتان بخش خصوصی دیروز با اهدای نشان ویژه “امین الضرب” در تالار وحدت تهران و با حضور معاون اول رئیس جمهوری برگزار شد.


به گزارش خبرنگارما‌، دکتر اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری در این مراسم که به مناسبت یکصد و سی و سومین سالگرد تاسیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران برگزار شد، با اشاره به عملکرد رسانه‌ها در نقد برنامه‌های اقتصادی دولت گفت: اینکه رسانه‌ها فرصت برای نقد دولت فراهم می‌کنند، کار خوبی است و ما ناراحت نمی‌شویم، ولی گاهی اوقات عده ای درمورد رشد اقتصادی بحث می‌کنند که درست نیست.


وی ادامه داد: این که بحث کنیم صادرات این میزان رشد کرده است، آیا این ارقام درست است یا خیر، قابل نقد نیست. مگر می‌شود درمورد شاخص‌های عملکرد نقد کرد. این‌ها مدل ریاضی و علم آماری است که داده‌هایی داده می‌شود و برون داد دارد. حال بحث کنیم که این رشد اقتصادی صورت گرفته قابل بحث نیست و همین که بحث می‌کنیم معلوم است که این کاره نیستیم.

جهانگیری همچنین گفت: اتاق بازرگانی به عنوان یکی از قدیمی‌ترین نهادهای مدنی نقش کم نظیری در اقتصاد کشور داشته و به پارلمان بخش خصوصی تبدیل شده است که می‌تواند نظرات بخش خصوصی را به مسئولان اتاق و دولت منتقل کند. وی با یادآوری این که دولتی موفق خواهد بود که از این مشورت‌ها استفاده کند، افزود در دولت تدبیر و امید اعتقاد ما این است که نخبگان، دانشگاهیان وفعالان بخش خصوصی را به عنوان مشاوران امین و صادق در کنار خود می‌دانیم. وی خاطرنشان کرد: هر کس فرصت دارد باید مسیر کارآفرینان و تولید کنندگان را تسهیل کند و اگر ندارد آنها را دوست داشته باشد و اقتصاد ایران راهی ندارد جز این که بخش خصوصی به میدان بیاید و با سرمایه گذاری و تولید، کار و اشتغال ایجاد کنیم.

جهانگیری به نامگذاری سال جاری از سوی رهبرمعظم انقلاب به عنوان سال اقتصاد مقاومتی و اقدام و عمل اشاره کرد و گفت: این شعار برای من پیام مهمی‌داشت و با شرایطی که از اقتصاد کشور داشتیم، راه اندازی چرخ متوقف شده اقتصاد کار پر زحمتی بود.

معاون اول رئیس جمهوری خاطرنشان کرد: هیچ بخش خصوصی نمی‌تواند مدعی اجرای مسائل سیاسی باشد، ولی دولت باید شرایطی را ایجاد کند که بخش خصوصی احساس کند می‌تواند با دنیا کار کند و فکر کنم برجام تا حدی این اقدام را انجام داد و موانع موجود برطرف خواهد شد.

وی تصریح کرد: این که عده‌ای کار بزرگی را بد جلوه دهند، خودشان را کوچک می‌کنند، چرا که مردم می‌دانند در چه شرایطی قرار داشتیم و امروز در چه شرایط قرار داریم. وی افزود: وظیفه دولت انسجام و وحدت در داخل کشور بود و فکر می‌کنم فضای کلان در حد توان دولت در بخش‌های داخلی و خارجی به سمت شرایط مناسب اقتصادی حرکت کرده است.

معاون اول رئیس جمهوری ادامه داد: گفته بودیم که در سال ۹۵ چرخ اقتصاد را به حرکت در می‌آوریم و صادرات کشور را رشد می‌دهیم؛ بسته حمایتی را تدوین کردیم تا تورم را کنترل کنیم و تعامل با دنیا را برقرار سازیم.همچنین از شرکت‌های دانش بنیان حمایت و واردات را مدیریت کرده و طرح‌های نیمه تمام را به بخش خصوصی واگذار کنیم، این‌ها موضوعاتی است که دوستانی که دنبال نقد هستند باید نقد کنند.

جهانگیری افزود: رشد اقتصادی ۶ ماهه با احتساب نفت هم مثبت بوده، البته عده ای نقد می‌کنند که سهم نفت در این رشد زیاد است که درست است، ولی بعد از اجرای برجام دوستان وزارت نفت کارهای خوبی انجام دادند و در زمان کوتاهی میزان تولید نفت را دو برابرکردند.
وی تصریح کرد: آنهایی که با عملکردشان فروش نفت را متوقف کردند و کاهش دادند، تصور نمی‌کردند بعد از برجام و در مدت کوتاهی این اقدامات صورت گیرد. البته اگر نفت را از این میزان رشد اقتصادی خارج کنیم‌،رشد اقتصادی به ۳ر۴ درصد می‌رسد.

معاون اول رئیس جمهوری ادامه داد: امروز در بین حدود ۲۰ رشته فعالیت اقتصادی ۱۰ تا ۱۲ فعالیت دارای رشد مثبت هستند و ۵ تا ۶ فعالیت هم رشد منفی دارند و این بدان معناست که تک تک فعالیت‌های صنعتی کشور در مسیر حرکت قرار دارند.

جهانگیری افزود: در صادرات کشور هم در طول ۱۰ ماه گذشته ۱۰۲ میلیون تن کالا صادرات شده است که ۳۳ درصد رشد ارزشی دارد، بنابراین فکر می‌کنم اقتصاد کشور با سیاست گذاری صحیح در مسیر رشد خوبی قرار گرفته و باید نسبت به آینده کشور امیدوار بود و نگذاریم نسل جوان مایوس شود‌. وی خطاب به کارآفرینان تصریح کرد: باید در برنامه‌های خود دو تصمیم را انجام دهید. یکی اینکه زمانی که تغییر نرخ ارز صورت گرفت، عده‌ای به دولت فشار آوردند تا دولت را وارد تصمیمات ناصحیح کنند، ولی دولت وارد این تصمیمات نشد و پیش بینی دولت این بود که می‌توانیم به فضای قبل بازگردیم‌.

معاون اول رئیس جمهوری خاطرنشان کرد: اقتصاد کشور بعد از تحریم‌ها به سمت صرافی‌ها منحرف شده است که ریسک بالایی دارد. من در این خصوص خیلی حرف برای گفتن دارم ولی درحال حاضر نمی‌خواهم سخنی بگویم. بنابراین باید اقتصاد کشور را به سیستم بانکی و گشایش اعتبار و ال سی بازگردانیم.

وی افزود: تولید کننده وبخش خصوصی که ۱۰۰ درصد ارز خرید می‌کنند، برایشان ریسک زیادی تحمیل می‌شود و اگر اتفاقی بیافتد برای همیشه نابود خواهند شد؛ متاسفانه برخی فعالان اقتصادی با مراجعه به صرافی‌ها ارزهایی را خرید می‌کنند که انسان متحیر می‌شود که این میزان ارز برای خرید چیست ؟ از این رو به بانک مرکزی تا اسفند فرصت داده شد تا وضع صرافی‌ها را ساماندهی کند‌.

جهانگیری در بخش استفاده از منابع خارجی گفت: در طول یک سال از برجام موفق نشدیم از منابع خارجی استفاده کنیم‌. البته این را برخی به حساب برجام نگذارند، بلکه این سخت گیری‌ها از طرف ماست تا در هر شرایطی فعالان اقتصادی کشورمان دچار آسیب نشوند‌.

معاون اول رئیس جمهوری در زمینه استفاده از یوزانس گفت: برای برخی که می‌خواهند سرمایه گذاری کنند، برای آنان تا ۵۰ میلیون دلار برای خرید ماشین آلات کارخانجات اختصاص داده شد. بنابراین فکر می‌کنم با مشورت یکدیگر می‌توانیم شاهد رشد سرمایه گذاری و اقتصادی باشیم‌.
وی تصریح کرد: مرحله بعدی افزایش سرمایه گذاری است و باید فضایی ایجاد شود که فعالان اقتصادی سرمایه گذاری کنند و لازمه آن حل مشکلات بانکی و فضای مناسب است‌.

مهندس محمدرضا نعمت زاده وزیر صنعت،‌ معدن و تجارت هم در این مراسم اعلام کرد: با ۱۰ تا ۱۵ درصد پیشرفت به جایی نخواهیم رسید و باید یک جهش بزرگ در اقتصاد کشور ایجاد کنیم. وی افزود: طرحی در دستور کار داریم که با کمک انجمن‌ها و تشکل‌های اقتصادی یک جهش در کشور ایجاد کنیم.

وی با بیان اینکه کشور ما نیاز به توسعه و پیشرفت‌دارد، افزود: این کار را کسانی می‌توانند انجام دهند که ظرفیت و توانایی آن را داشته باشند و همانند امین الضرب‌ها باید جلو بیفتند و بقیه هم آن را پیگیری کنند.

مهندس محسن‌هاشمی‌فرزند ارشد آیت‌الله‌هاشمی‌رفسنجانی(رض) هم در این مراسم بار دیگر از مردم حق شناس که با حضور خود در مراسم تشییع پیکر آیت الله‌هاشمی‌رفسنجانی همدلی خود را نشان دادند، تقدیر کرد. وی ضمن تسلیت شهادت آتش نشانان در حادثه ساختمان پلاسکو ادامه داد: حادثه چند روز گذشته ساختمان پلاسکو نشان داد که راه توسعه هنوز آنطور که فکر می‌کنیم، هموار نیست و خلاهایی وجود دارد که با دست کارآفرینان باید هموار شود.

فرزند آیت الله‌هاشمی‌رفسنجانی یادآور شد: آیت‌الله‌هاشمی‌رفسنجانی تلاش داشت ایرانی بسازیم که الگوی کشورهای جهان شود و شاید این ایده بود که باعث شد برخی دوستان از کنارش دور شوند و گاهی بی مهری‌هایی صورت گیرد. وی یادآور شد: ولی ایشان تا آخر عمر در این مسیر حرکت و تلاش کرد با حمایت از کارآفرینان رفاه را برای ملت فراهم کند.

هاشمی‌خطاب به مسئولان مختلف گفت: اعتراف به اشتباه اشکالی ندارد، کاری نکنیم که امید در جامعه از بیرون برود. باید دنبال همدلی در جامعه باشیم و یکی از دلائل موفقیت در دوران سازندگی همین همدلی بود.

غلامحسین شافعی رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران هم در این مراسم گفت: امروز در جامعه نیاز به اخلاق حرفه‌ای در کسب و کار داریم و همه فعالان اقتصادی باید در این زمینه به میدان بیایند.

وی با یادی از بنیانگذار اتاق بازرگانی تهران با نام امین‌الضرب گفت: امین‌الضرب توانسته با پیگیری مسئولانه، احترام به مالکیت فردی و جلوگیری از سوءاستفاده‌، رواج کالای ایرانی و سپردن امور تجاری به نهادی مردمی‌و مدنی را دنبال کند تا حدی که قبل از شکل‌گیری هر پارلمانی در کشور موضوع پارلمان بخش خصوصی مطرح شود.

وی با تأکید بر اینکه مدیران ماندگار رهبرانی هستند که قادر به تعادل بخشی بین انسان و ماشین باشند، افزود: در بین خود ما اکنون تجاری هستند که توانایی و استعداد خاصی از نظر علمی‌ندارند و فقط به ضمیر هوشیار خود اعتماد دارند که همین‌ها ماندگار می‌شوند.

مهندس مسعود خوانساری رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران هم در این مراسم گفت: اتاق بازرگانی تهران دوره‌های آموزشی برای فعالیت اقتصادی برگزار می‌کند که انتظار داریم برگزیدگان جایزه امین الضرب در این دوره‌های آموزشی، تجارب خود را انتقال دهند.
این گزارش حاکیست: خوانساری در ابتدای سخنرانی خود به دلیل افت فشار خون از حال رفت، ولی پس از بهبودی نسبی برای اعطای تندیس و نشان امین الضرب دوباره به جایگاه بازگشت.

شایان ذکر است: در این مراسم نشان ویژه “امین الضرب” به خانم “مژده مهدوی” از نوادگان مرحوم ” محمدحسن امین الضرب” اعطا شد. همچنین علا میرمحمد صادقی، محسن خلیلی، اصغر قندچی، علی اکبر رفوگران، علی رحیمیان، علی حاج سید سلیمان، اسدالله عسگراولادی، عباس سعیدی نژاد، ابراهیم عسگریان، مهدی حریری، عزیزالله علاالدینی، رحمان گلزار، علی اصغر سعیدی، موسی غنی نژاد، علیرضا بختیاری، امیر منصور عطایی‌، رضا رضایی و عباس موسوی رهپیما نشان و لوح “امین الضرب” دریافت کردند. از سوی دیگر تندیس نخستین یادواره امین‌الضرب به آقایان غلامعباس سلیمانی‌، مرتضی سلطانی و محمد مهدی فنایی اهدا شد.

حلقه‌ای از زنجیره توسعه

محسن خلیلی عراقی، عضو هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی تهران

آینده نگر / تاریخ 1395/12/22 

 بزرگ شدن اقتصاد ملی و تعمیق روند توسعه صنعتی كشورمان بی‌شك در گروی تعامل با دنیای خارج است. این تعامل ابعاد سرمایه‌ای دارد. چه سرمایه مالی و فیزیكی در معنای پول، تجهیزات و ماشین‌آلات و غیره و چه سرمایه انسانی. چه‌بسا این دومی بسیار مهم‌تر و سرنوشت‌سازتر از اولی است. چنان كه در مطالعه تاریخ تحول اقتصادی آنچه منشأ حركت و توسعه‌آفرینی بوده عامل فكر و اندیشه و هنر به كار گرفتن ایده‌ها در فرآیند عمل و اجرا است. اما استفاده موثر از دانش، نیازمند سطح بالاتری از منابع انسانی است. در واقع ایجاد سرمایه انسانی از مسیر توسعه مهارت، آموزش و تحصیلات رسمی و توانایی كسب مهارت و دانشی تجمیع می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود كه از فعالیت‌های مدیریتی، صنعتی و تكنولوژیك حاصل شود. بدیهی است این حجم از دانش و مهارت در جهان به شدت رقابتی امروز و تحولات روزافزون فضای كسب و كار و دگرگونی سریع بازارها، در یك نقطه و درون یك كشور یا یك محدوده و مرز سیاسی و جغرافیایی متمركز نیست و همچون سایر پدیده‌های  جهان امروز منتشر و سیال و جهانی است. محصولی كه هر كشوری می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بایست به فراخور نیازمندی‌های  توسعه‌ای خود اقدام به جذب و بهره‌گیری از آنها در جهت بهبود وضعیت خویش کند.

بهره‌گیری از هنر مدیریت و دانش و تجربه مدیران موفق در عرصه جهانی و در خدمت فرآیند توسعه و به خصوص توسعه صادرات و بازارهای صادراتی كشور امری نه‌فقط بی‌عیب بلكه ضرورتی اساسی است. اما این امر اساسی مانند بسیاری دیگر از موارد مهم، مشروط است و مقید. اولین قید شاید همان است كه در سخنرانی نیمه‌تمام اما منتشرشده مهندس خوانساری رئیس محترم اتاق تهران در مراسم 133 سالگی ایجاد این نهاد و اعطای جوایز امین‌الضرب آمده بود، آنجا كه عنوان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرمایند: «به طور حتم در همین مرز و بوم افرادی خلاق، كوشا و پرتلاش حضور دارند كه در صورت مهیا بودن بسترها می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانند به كارآفرینانی در سطح بین‌المللی تبدیل شوند. كارآفرینان ایرانی پریدن را به خوبی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانند و نیاز به آسمانی صاف و بدون ابرهای سیاه، برای پرواز دارند…»

متاسفانه مطابق تجارب این خدمت‌گزار صنعت كشور، غالب مدیران و كارآفرینان بخش خصوصی كشور بدون حمایت و پشتبانی جدی نهادهای ذی‌ربط و با سرمایه محدود خود و دریافت وام وارد یك فعالیت اقتصادی و صنعتی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند و طرح‌های  خود را به نتیجه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسانند. در واقع بار تمام مشكلات و تلاش در جهت تبدیل ایده به محصول و عرضه به بازارهای داخلی و خارجی و ریسك‌های بسیار این مسیر بر دوش كارآفرینان و مدیران است. ریسك‌ها و مخاطراتی كه بسیار است و یكی، دوتا نیست. از نااطمینانی در فضای سرمایه‌گذاری تولید و نامناسب بودن مولفه‌های  اقتصاد كلان و كیفیت سیاست‌گذاری‌ها تا مشكلات مزمن و قدیمی همچون نفتی و دولتی بودن اقتصاد و…

این‌همه البته به‌هیج‌وجه توجیه‌كننده بی‌عملی یا ضعف عملكردی من مدیر صنعتی و كارآفرین نیست و در همین گرداب‌هاست كه لیاقت مدیران مشخص می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. مقصود اما بیان سختی كار است، چه برای یك مدیر و كارآفرین داخلی و چه یك مدیر برجسته خارجی. این دشواری در ارتباط با امر تولید كالاهایی كه بتوانند سر از بازارهای جهانی درآورند و جنبه صادراتی داشته باشند برجسته‌تر است. بازی در عرصه‌های  بزرگ و ابعاد منطقه‌ای و جهانی آن‌گاه ترتیباتی را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌طلبد كه بسیار پیچیده‌تر از ترتیبات عرضه و فروش كالا در بازارهای داخلی است. چراكه مثلا در فضای بیرونی، سیاست خارجی و دیپلماسی كشور نقش بسیار تعیین‌كننده‌ای در امكان، نحوه و میزان حضور در این بازارها دارد و بدون بستر مناسب در این حوزه، هر تولیدكننده‌ای با هر درجه از تجربه و توانایی مدیریتی دچار مشكلات اساسی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. مگر نبود تاثیر تحریم‌ها و از دست رفتن بسیاری از بازارهای صادراتی كشورمان حتی صادرات نفتی!

توجه به صادرات البته وجه درونی و داخلی هم دارد، چراكه از آنجایی كه كشورمان دارای درآمد نفتی سرشار بوده است و پیوسته دسترسی به ارز خارجی داشته‌ایم ضرورت صادرات و تحصیل درآمد ارزی و دست‌یابی به بازارهای خارجی برایمان از اولویت‌های  بالایی برخوردار نبوده است. این در حالی است كه كشورمان بسیار نیازمند به اشتغال است و از مهم‌ترین طرق ایجاد اشتغال برخورداری از توسعه صنعتی است كه وجه مشخصه این توسعه صادرات‌محور بودن آن است. كشورمان از 80 میلیون نفوس برخوردار است و بسیاری از تولیدات صنعتی ما مازاد بر مصارف داخلی است. لذا برای پاسخ‌گویی به بنگاه‌های صنعتی و فروش محصولات تولیدی و در نتیجه اشتغال مورد نیاز برای میلیون‌ها نیروی جوان تحصیل‌كرده، برخورداری از یك بازار گسترده فرامرزی امری اجتناب‌ناپذیر است.

در آن حد كه حافظه این‌جانب یاری می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند در دهه 50 صادرات غیرنفتی ما از 500میلیون دلار تجاوز نمی‌كرد كه اكنون خوشبختانه این رقم متجاوز از 40 میلیارد است كه هرچند رشد زیادی داشته اما اگر آن را بر اساس سرانه هر ایرانی در نظر بگیریم از 500 دلار تجاوز نمی‌كند كه رقم قانع‌كننده ای نیست (حدود 5/0درصد صادرات جهان به میهنمان تعلق دارد در حالی كه كشورمان 2/1 درصد جمعیت و یك درصد اقتصاد جهان را تشكیل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد). بدون شك با این میزان صادرات و درآمد حاصل از آن، امر سرمایه‌گذاری برای اشتغال موردنیاز كفایت نمی‌كند. لذا ما چاره نداریم كه برای توسعه درآمد ملی و دست‌یابی به اشتغال كافی و پایدار به صادرات محصولات تولیدی خود متوسل شویم.

برابر تجارب، تلاش‌های هرچند ارزشمند وابسته‌های  بازرگانی ما در كشورهای مختلف برای جذب مشتریان محصولات تولیدی میهنمان تكافو نمی‌کند. از سویی كل تجارب جدی ما در امر توسعه صادرات از سه دهه تجاوز نمی‌كند. لذا برخورداری از متخصصان صادراتی و مدیران و بازاریابانی كه با اقتصاد جهانی و بازارهای بین‌المللی آشنایی داشته باشند امری معقول و منطقی به نظر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسد تا در مجاورت همكاری چنین افراد مطلعی و البته برنامه‌های هدفمند نظام آموزش عالی و نظام دانشگاهی كشور كارآموزانی كافی تعلیم یابند و امر صادرات برای محصولات تولیدی متناسب با جمعیت كشور، رو به فزونی گذارد. همچنین شركت‌های تولیدی كشورمان كه در امر صادرات فعال‌اند تعداد قابل ملاحظه‌ای نیستند، لذا منطقی به نظر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسد كه شركت‌هایی كه زیر ظرفیت تولیدی خود كار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند و تخصص كافی در امر صادرات ندارند از خدمات كارشناسان مجربی كه درصد بسیار كمی از هزینه‌های  آنها را تشكیل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد برخوردار شوند تا در مدلی معقول همچون سایر تجاربی كه در امر گمركات و سایر امور اقتصادی داشته‌ایم در مورد متخصصان صادراتی نیز خودكفا شویم.

در مجموع می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توان درباره پیشنهاد مثبت استفاده از مدیران خارجی در بنگاه‌های  اقتصادی كشورمان چنین ابراز عقیده كرد كه همان‌طوری كه در چارچوب نگرش اقتصادی باز و رقابتی باید امكان تبادلات و تعاملات را در عرصه‌های  مختلف اقتصادی جهت اعتلای بهترین و كارآمدترین پدیده‌ها فراهم و ارتقای سطح دانش و بینش را امكان‌پذیر کرد، اما این امر مهم جزئی از یك سیاست یا چنان كه امروز مصطلح است پكیج است و باید با نگاهی سیستمی و فراگیر به محدودیت‌ها و ظرفیت‌های اقتصادی و صنعتی كشور نگریست و با بهره‌گیری از توانمندی‌های  موجود داخلی و تقسیم وظایف و مسئولیت‌ها در سطح ملی توأم با هم‌گرایی و همدلی بین تمامی دست‌اندركاران در بخش دولتی و خصوصی و پرهیز از نگاه جزیره‌ای، اقدام به حل این مسئله کرد. در این چارچوب همان‌طوری كه به خدمت گرفتن مدیران خارجی برای توسعه صادرات و بازاریابی بنگاه‌های  اقتصادی و صنعتی امری منطقی و شاید ضروری است، بهبود نظام تدبیر و بوروكراسی دولت و ارتقای سطح تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری مدیران و سیاست‌گذاران نیز كه در واقع ریل‌گذار امر توسعه كشورند، اهمیتی دوچندان و اساسی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یابد!

دنیای اقتصاد

راه ۶۰ ساله

روایت پدر صنعت ایران از اخلاق حرفه‌ای کسب‌وکار

روزنامه دنیای اقتصاد ۸ دی ۱۳۹۹

غزاله طایفه/ روزنامه‌نگار

راه «پرسنگلاخ و سخت»؛ اما جرات خوش‌آمدگویی به شکست را داشت و صبورانه ناکامی را مغلوب می‌کرد. با گذشت ۶۰ سال فعالیت کاری، همچنان وظیفه خود می‌داند که آنچه را یافته و به آنها اعتقاد دارد، در اختیار کارآفرینان و جوانان امروز و فردای کشور قرار دهد. سراسر زندگی‌اش تلاش خستگی ناپذیر و مبارزه با فشارها و بدسگالی‌های روزگار بوده است، ولی معتقد است می‌توان هر سنگی را در راه خود به پله تبدیل کرد. پای صحبت‌هایش که می‌نشینی، پی می‌بری که مقوله سرمایه داری و سرمایه‌گذاری را با اخلاق، منافع و فرهنگ ملی پیوند زده.

ذوق و علاقه‌اش به صنعت و مهندسی را از نوجوانی حفظ کرده و برای پایایی و پویایی آن رنج‌ها و فشارهای گوناگونی را تحمل کرده. جامعه صنعتی و مهندسی ایران او را «پدر صنعت ایران» می‌دانند. مهندس محسن خلیلی سال ۱۳۰۸ در خانواده‌ای صنعت پیشه در تهران به دنیا آمد. وی بنیانگذار شرکتی است که راه گاز را به خانه‌های ایرانیان باز کرد. محسن خلیلی بعد از فارغ التحصیلی از دانشکده فنی دانشگاه تهران در رشته مهندسی الکترومکانیک، با همراهی پدرش (مهندس محمود خلیلی) با تحولات صنعت گاز مایع آشنا شد و شرکت صنعتی «بوتان» را که اولین و بزرگ‌ترین تولیدکننده لوازم گازسوز و سیلندر گاز در ایران است، تاسیس کردند. او کسی است که در ادامه راه پدرش مهم‌ترین نقش را در توسعه شرکت و ماندگاری این برند داشت. خلیلی در روایت خاطره‌ای از پدرش این طور می‌گوید: «روزی پدرم به من خطاب کرد و گفت: آنچنان سوابق و بایگانی‌ها را مرتب می‌کنی که انگار قرار است همیشه در این صنعت بمانی!» حال بیش از ۶ دهه است که در این صنعت مانده و راه توسعه صنعتی را با باورها و اعتقادات منحصربه فردش ادامه می‌دهد.

 حاصل بیش از ۶۰ سال تلاش شما در صنعت این است که از شما به عنوان پدر صنعت ایران یاد می‌شود و حاصل همراهی شما با پدرتان، بنیانگذاری شرکت بوتان و صنعت گاز مایع در ایران است. در شروع کار تصور می‌کردید که ایجاد این صنعت در ایران بتواند بیش از ۶ دهه دوام بیاورد و همچنان موفق باشد؟

باید عرض کنم که فلسفه قبولی همکاری من با مرحوم پدرم در شرکت بوتان و استفاده از گاز مایع، اشاعه فرهنگ استفاده از گاز از سوی مردم میهن عزیزم بود. گازهایی که در مناطق نفتخیز می‌سوخت و شب را در منظر مسافران هوایی که به آبادان سفر می‌کردند، همچون روز روشن می‌ساخت. از سوی دیگر سفر من به خوزستان و دیدن صحنه‌های فوق همزمان بود با نهضت ملی شدن صنعت نفت و اینکه در حد یک مهندس جوان استفاده از گاز امکانی بود برای توسعه و پیشرفت میهن. در واقع هم جلوگیری از نابودی این منبع عظیم و مفید انرژی به‌عنوان عنصری برای پیشرفت و توسعه کشور و هم نقش این ماده حیاتی در مبارزات اجتماعی و استقلال کشورمان انگیزه ابتدایی من برای گام نهادن در این عرصه بود. انگیزه‌هایی که در روند تشکیل شرکت بوتان کامل‌تر شد و موضوع جلوگیری از نابودی جنگل‌ها با بهره‌برداری از گاز یا کاهش درد و رنج زنان ایرانی از سیاهی‌های مطبخ و… نیز به این انگیزه افزوده شد. خاطرم می‌آید روزی پدرم به من خطاب کرد و گفت: آنچنان سوابق و بایگانی‌ها را مرتب می‌کنی که انگار قرار است همیشه در این صنعت بمانی! گفتنی است که من برای دوام شرکت در آن ابتدا که مشتری نداشتیم مدت ۴ سال حقوقی دریافت نکردم و به سختی گذران امور می‌کردم. نکته دیگر آنکه کار خود را در خدمت پدر با علم و آگاهی و با کسب دانش آن زمان آغاز کردم، بنابراین این نیز مضاف بر آن شد که دلبستگی و وابستگی ام به‌کار گاز مایع و شرکت بوتان و تلاش برای گسترش فعالیت‌های آن افزون شود. بر این اساس شاید در پاسخ بتوانم بگویم به راه و کار خود اعتقاد داشتم و آن را در خدمت مردم و میهن می‌دانستم، لذا با حرفه‌ام پیوند عمیقی داشتم و آن را مسیر زندگی و حیات خود تلقی می‌کردیم.

 موفقیت ایده شما قطعا زمینه ورود رقبا به این صنعت را افزایش داد، راز موفقیت شما در توسعه کسب‌وکارتان و ماندگاری چیست؟

تا حدود بسیاری در سوال قبل پاسخ این سوال شما را دادم که همانا آرمان داشتن و در خدمت هدف، هدفی والا بودن می‌تواند عامل موفقیت من باشد. در این میان البته باید به روحیه کار جمعی داشتن و مجموعه همکاران را اعضای خانواده خود پنداشتن نیز اشاره کنم که اهمیت اساسی در تداوم مثبت فعالیت‌های من و خانواده خلیلی در این صنعت داشت. در واقع در تمامی سال‌های رشد و گسترش شرکت بوتان در کنار پدر و به اتفاق برادران و خواهرم، تلاش کردیم تا امکان ارتزاق و معیشت سالم بخشی از جامعه را فراهم آوریم و زدودن فقر از چهره وطن را در قالب تحول در مصرف انرژی معنا کردیم. همین نگرش طبعا جمع همکاران را همیشه یار و مددکار ما قرار داد و در سختی‌ها کمک آنان بود که ما را سرپا نگاه می‌داشت و به پیش راند.

 یک ذهنیت در مقابل فعالیت کارآفرینان ایرانی که از صفر شروع کرده‌اند وجود دارد و آن اینکه تا زمانی‌که فعالان اقتصادی به جریان بیرونی وصل نباشند، نمی‌توانند موفق عمل کنند. نظر شما در این رابطه چیست؟

من در خدمت پدرم بعد از مطالعات در آمریکا، کار را در موقعیتی شروع و اولین محموله گاز مایع را به تهران منتقل کردیم که نفت ملی شده بود و راهی را که مصدق بزرگ شروع کرده بود هنوز محو نشده بود. اما این ماده برای دولت ارزشی هم نداشت و همان‌طورکه گفتم می‌سوخت و هدر می‌رفت. لذا اصولا دولت توجهی به این ماده نداشت و اهمیتی به کسی که قصد بهره‌برداری از این منابع را داشت نمی‌داد که بخواهد از او حمایتی کند. لذا اتکایی به دولت نداشتیم. بعدها در جریان گسترش فعالیت‌های شرکت هم همواره تلاش‌مان استقلال و فعالیت آزاد و به دور از وابستگی بود و خوشبختانه در این مسیر هم موفق بودیم. به گمانم اگر انگیزه و هدف درست باشد و مسیر درست انتخاب شود نیاز به وابستگی به غیر وجود ندارد و می‌توان در چارچوب قوانین و مقررات موفق بود.

 در حال حاضر یکی از مزاحمان کسب‌وکار گسترش فساد است. برخی اعتقاد دارند به همین دلیل حتی اگر بخواهیم کار سالم اقتصادی در ایران انجام دهیم، به ناچار باید وارد فضای فسادآلود شویم. شما این موضوع را قبول دارید؟

پدرم می‌گفت «خروس از تخم کردن معاف است» و مقصودش آن بود که هیچ‌گاه نباید دست به‌کار فسادآلود همچون رشوه دادن برای پیشبرد کار و کسب خود زد. این امر به‌خصوص با توجه به زیربنای مذهبی خانواده ما نیز اهمیتی دوچندان داشت که در آیین دین اسلام نیز این روش‌ها مذموم است. اعتقاد و باور ما آن بود که از مسیر غلط نمی‌توان به هدف درست رسید یا همان گفتار معروف که «هدف وسیله را توجیه نمی‌کند.» نمی‌توان آن‌چنان آرمان‌هایی را که ذکر کردم با ابزار و وسایل غیراخلاقی برآورده کرد و این پارادوکس است. پارادوکسی که خوشبختانه اسیر آن نشدیم.

 تجربه شما در برابر این مزاحم کسب‌وکار چگونه بوده است؟ برخی برای ارتقای کسب‌وکار، عبور از اخلاق حرفه‌ای را یک اجبار می‌دانند.

بخشی از پاسخ در سوال قبل بود. به گمان من اخلاق فردی در پیوند با اخلاق حرفه‌ای است. نمی‌توان در رفتار فردی اخلاقی عمل کرد و مثلا در بنگاه اقتصادی غیراخلاقی یا برعکس. یعنی اینکه انسان خودش را یک جا به‌گونه‌ای نمایش دهد و در جای دیگر به گونه‌ای متضاد، رفتاری است که قطعا در میان و بلندمدت بر همگان روشن می‌شود و عذاب آور خواهد بود. بنابراین اخلاق حرفه‌ای در پیوند با اعتقاد و آرمان آدمی، منش و روش کار و کسب انسان را می‌سازد و به هیچ وجه پیشرفت در کسب‌وکار نباید در گرو زیر پا گذاشتن اخلاق فردی و حرفه‌ای باشد. این البته به معنای دچار خطا و لغزش نشدن و اشتباه نکردن، نیست و ممکن است هر کسی در جا و زمانی خطایی را خواسته یا ناخواسته مرتکب شود. مقصود آن است که اینکه کسی کار و کسب و فعالیت اقتصادی خود را منفک از اخلاق و رقابت سالم ببیند و با توجیه کردن رفتار غلط و غیراخلاقی خود قصد رسیدن به هدف را داشته باشد، این قطعا راهی نیست که مقصود و مقصدی داشته باشد.

 با توجه به فراز و فرودی که در مسیر فعالیت خود طی کرده‌اید، مهم‌ترین چالش را در چه بخشی ارزیابی می‌کنید؟

برای من شاید بزرگ‌ترین چالش، مصائب و سختی‌هایی بود که در بدایت انقلاب دچار آن شدم. رفتار بس ناخوشایندی که با من صورت گرفت و بحمدالله پس از وقت‌گذاری‌های بسیار ختم به خیر شد. نمی‌دانم شاید در مسیر انقلاب‌ها این گونه امور طبیعی باشد، اما به هر حال تاثیر بسیار نامطلوبی بر روحیات و زندگی و معیشت افراد می‌گذارد که نمی‌توان سهل و ساده از این درد و رنج‌ها گذشت. من در همان زمان مسببان را بخشیدم و برایشان آرزوی آگاهی کردم که البته این دعا بسیار هم مستجاب شد و اکنون رفتار با کارآفرینان بسیار متفاوت شده است و این گروه مورد تجلیل و مرحمت و محبت بسیار قرار دارند، خدا را شکر.

 در قوانین و آیین‌نامه‌های رسمی تکریم کارآفرینان ذکر شده، اما در عمل هنوز گلایه بیشتر کارآفرینان این است که در روند کاری خود تحت‌فشار بوده‌اند!

به گمانم باید به مسیر طی شده ظرف چند دهه بعد از انقلاب توجه کرد و امیدوار بود. همان‌طور که در پاسخ به سوال قبلی عرض کردم و تجربه شخصی خود در ابتدای انقلاب و اکنون را ذکر کردم، تفاوت دیدگاه‌های بسیاری رخ داده است و اکنون کمتر تعابیر ناخوشایند آن سال‌های اول انقلاب را راجع به کارآفرینان می‌شنویم و حداقل در گفتار و رفتار رسمی، کارآفرینان در صدر می‌نشینند؛ مثلا جایگاه اتاق‌های بازرگانی را مشاهده کنید که بسیاری از مسوولان دولتی در جلسات آن حضور می‌یابند و گزارش عملکرد خود را ارائه و به انتقادات گاه تند و توفانی فعالان اقتصادی با خوشرویی گوش می‌دهند. البته راه درازی در پیش است و باید تلاش کنیم. در درجه اول ما کارآفرینان باید مسوولیت‌های اجتماعی خود را به‌جا آوریم و تشکل‌های خود را یاری دهیم. باید از خود شروع کنیم و امیدوارانه برای جلب رضایت جامعه و راهنمایی دولت تلاش کنیم.

 شرکت شما طی ۶۰ سال فعالیت توانسته همواره موفق باشد، این موضوع نشان می‌دهد که در عبور از مشکلات موفق بوده‌اید.

رفتار صمیمانه و همدلی و همکاری سازنده با کارکنان و توسل به مدیریت علمی و محترم شمردن سنت‌ها و هنجارهای اجتماعی و اعتقاد به مسوولیت اجتماعی و تلاش بسیار سنگین و از پای نایستادن در مقابل سختی‌ها و احترام به مصلحت‌های ملی و حقوق مصرف‌کنندگان از جمله رویه‌های من و خانواده خلیلی برای شروع و تداوم و گسترش فعالیت‌های شرکت بود. همچنین باید حرکت در مسیر کار جمعی را نیز برشمرد؛ چراکه به باور من، حرکت تشکلی و حضور و مشارکت در نهادهای صنفی و مدنی اصولا افق دید انسان کارآفرین را عمق و وسعت بخشیده و رفتار انسان را دچار تحول مثبت می‌کند. در واقع فعالیت‌های تشکلی به نوعی تمرین دموکراسی است و هنری است که طی آن شخصیت و ذهنیت انسان ساخته‌تر می‌شود و امکان حل مسائل و مشکلات و پیگیری مطالبات را در قالب حرکت و خردجمعی فراهم می‌آورد و من نیز در تمامی عمر کاری خود همواره تشکل‌گرایی را به‌عنوان امری لازم و ضروری دانسته‌ام.

 یکی از مواردی که گفته می‌شود این است که راز تداوم یک کسب‌وکار تولیدی توجه به کیفیت و تلاش برای ورود به عرصه رقابت خارجی است. این در حالی است که بسیاری از تولیدکنندگان ایرانی به‌صورت کوتاه‌مدت به بازار نگاه می‌کنند. درحالی‌که تجربه جنابعالی در ثبت برند شرکتتان نشان می‌دهد که شما افق بلندمدتی را مدنظر داشته‌اید. به نظر شما چرا بعضا تولیدکنندگان ایرانی به این موارد توجهی ندارند؟

امروز دیگر شکی باقی نمانده است که راه نجات اقتصاد کشورمان «صادرات» است و خوشبختانه هستند بسیاری بنگاه‌های ایرانی که به‌رغم تمام سختی‌ها و مشکلات هم در بازار داخلی فعالند و هم صادرات خوب و مناسبی دارند. هنگامی که وضعیت این بنگاه‌ها را بررسی می‌کنیم، مشاهده می‌شود که از مدیریت والایی برخوردارند و از تکنولوژی و دانش روز بهره‌مندند و بهره‌وری بالایی دارند و در نتیجه کالای آنها مرغوب است و استاندارد جهانی دارد و با قیمت مناسب و رقابتی هم عرضه می‌شوند. خاطرم هست حدود ۲۰ سال قبل خانم دکتر خلعتبری که اقتصاددانی برجسته‌اند عنوان می‌کردند که هر آینه بهره‌وری بنگاه‌های دولتی ارتقا یابد، تولید ناخالص داخلی گاه تا ۲ درصد افزایش می‌یابد. بنابراین افزایش بهره‌وری که در تعامل با جهان خارج و مسدود و محدود نکردن بی‌دلیل ارتباطات بیرونی میسر می‌شود، در ارتقای تولید ناخالص داخلی نقش اساسی دارد. به باور من، بنگاه‌های اقتصادی و صنعتی ما نیز باید با تلاش بیشتر و کسب دانش و توانایی افزون‌تر و تعالی سازمانی، ظرفیت‌های خود را برای رقابت با همتاهای خارجی خود افزون سازند و به جای آنکه بعضا از دولت‌ها بخواهند و فشار بیاورند که جلوی ورود کالاهای رقیب را بگیرد، از دولت‌ها بخواهند که با بهبود فضای کسب وکار، اصلاح مولفه‌های اقتصاد کلان، ثبات در تصمیم‌گیری‌ها و ایجاد امنیت اقتصادی و نظایر آن امکان بروز و ظهور توانمندی‌های صنعتگران ایرانی را فراهم آورند. نکته مهم و البته بسیار گفته شده، موضوع لزوم پیوستن به سازمان تجارت جهانی است؛ اکنون کشورمان بزرگ‌ترین اقتصاد خارج از این پیمان مهم اقتصادی است. اجباری که باید روزی به آن تن دهیم و بی شک هر چه زودتر این کار را انجام دهیم، موفق‌تر خواهیم بود.

 یک موضوع دیگر در فعالیت‌های اقتصادی این است که برخی بیشتر تمایل دارند که دولت‌ها با اتخاذ رویکرد حمایت گرایانه (دادن تسهیلات ویژه) از کسب‌وکارها حمایت کنند؛ اما در مقابل برخی مدافع بهبود فضای کسب‌وکار از سوی دولت‌ها به جای دادن یارانه هستند. شما جزو کدام دسته‌اید؟

فعالیت‌های اقتصادی و خدماتی که مصلحت‌های عموم و منافع مردم را دربر داشته باشد، طبعا توسعه می‌یابد و زبانزد خاص و عام می‌شود. در مجموعه‌ای که پایه‌گذاری و خدمت کرده‌ام، پیوسته مقدس‌ترین هدف رعایت مصالح مصرف‌کنندگان و خدمت به اقتصاد ملی و درآمدهای عمومی بوده است، بنابراین حامی واقعی خود را مردم و جامعه می‌دانیم و اگر حقوق بدیهی تولیدکنندگان که مناسب بودن فضای کسب‌وکار است، فراهم شود بی‌شک محصولی شکل می‌گیرد که مردم حامی آن خواهند بود و آن را طلب می‌کنند. مگر هنگام عرضه محصولات جدید بنگاه‌های بزرگ موبایل و کامپیوتر و… مردم انتظار باز شدن درها و خرید محصول مورد علاقه خود را نمی‌کشند؟ اعتقاد عمیق دارم که چنانچه اقتصاد آزاد و رقابتی حاکم باشد و دولت‌ها در جایگاه سیاست‌گذار و نه متصدی قرار گیرند، تولید بسیار رونق می‌گیرد و تولید باکیفیت مشتریان خود را در همه جای این کره خاکی و البته در میهن عزیزمان خواهد داشت. من به هوش و ذکاوت مردم میهنمان بسیار اعتقاد دارم و بهترین حامی و قاضی محصولات خود را این مردم می‌دانم و به پشتیبانی آنان دلگرم و استوار هستم.

دنیای اقتصاد

راه روشن کارآفرینی

روزنامه دنیای اقتصاد ۳۰ دی ۱۳۹۸

محسن خلیلی (رئیس هیات مدیره انجمن مدیران صنایع)

  اکنون که میهن عزیزمان در شرایط سخت و دشواری به سر می برد بر ما کارآفرینان است تا آنچه از دانش و تجربه داریم را در راه خیر و مصلحت عمومی و بقا و دوام این ملک و مردم با مسوولان در میان گذاریم تا شاید به کار آید و بخشی از دشواری ها را آسان و بعضی از آلام را التیام بخشد.

به اعتقاد اینجانب و به اعتبار تجارب و یافته های بیش از ۶ دهه فعالیت های حرفه ای و اجتماعی ام ما کارآفرینان در محدوده وظایف خود در روند توسعه صنعتی و اقتصادی کشور سهم و مسوولیت وسیع و گسترده ای را بر عهده داریم و ارتقای توانمندی هایمان در راه تکامل تخصص های خود و فراگیری علم و دانش روز توام با تدبیر و خرد ناب می تواند محیط پیرامونی ما را متحول کند. در ابتدا شاید لازم باشد تعریف خود را از «کارآفرینی» بیان کنم تا اگر از توان بن بست شکنی این عنصر سخن می گویم، تصور اغراق در آن نباشد.  به باور من، «کارآفرینی» تلفیقی از خلاقیت، نوآوری، علم و هنر توام با مبارزه، سختکوشی، ریسک پذیری و رضایت است. کارآفرین شخصی است که خلاقانه یک ایده یا فرصت نو و مخاطره آمیز را شناسایی، طراحی، سازماندهی و مدیریت می کند، به طوری که به ایجاد اشتغال و ارزش افزوده و رفاه و توسعه جوامع بشری بینجامد. یک کارآفرین در طول سال ها و دهه های متمادی سختی های زندگی را در آغوش می گیرد و تحت هر شرایطی به دنبال دستیابی به اهداف متعالی اش است.

می توان گفت احتمالا یک زندگی راحت و بدون دغدغه برای یک کارآفرین خارج از تصور است. کارآفرین همیشه در حال خلق و نوآوری و کوشش است. اما حاصل دسترنج اش آزادی به مثابه توانمندی است. آنگونه که آمارتیاسن اقتصاددان معاصر و برنده جایزه نوبل ۱۹۹۸ بر این باور است که با آزادی است که توسعه تحقق می یابد و تجارب توسعه کشورها نیز تایید کننده این نظر است.  یک کارآفرین باید ارزش های اصلی خود را به درستی بشناسد و به آن وفادار باقی بماند و به ندای درون خود همواره گوش فرا دهد. این اما به آن معنا نیست که کارآفرین هرگز به دیگران گوش ندهد، بلکه مشورت کردن همیشه امری مفید است و برای خارج شدن از تک بعدی بودن و کسب دیدگاهی جدید نسبت به پیرامون خود به آن نیازمند است. 

نکته ای که توجه به آن از اهمیت بالایی برخوردار بوده، این است که برای یک کارآفرین انجام کار به تنهایی کافی و ضروری نیست، بلکه او باید همواره در حال یادگیری درباره موارد گوناگون باشد و بر دانش عمومی و تخصصی خود بیفزاید و پیام و هدف خود و بهترین راه برای دستیابی به آن را به درستی درک کند. بخش عظیمی از تمرکز و نیروی کارآفرین باید در راستای کسب دانش باشد. دانش به معنای قدرت است. هرقدر یک کارآفرین بیشتر بداند، در مسیر دستیابی به موفقیت آماده تر خواهد بود. 

همچنین است قدرت «تخیل». برای یک کارآفرین، تخیل نقطه شروع موفقیت است. تخیل، قدرتمندترین نیرویی است که در جهان وجود دارد. یک کارآفرین همه چیز را در ذهن خودش شکل می دهد و می سازد و کار را تا انتها پیش می برد. تمام خلاقیت و ابتکار وی با قوه تخیل آغاز می شود لذا تجسم قوی و مستمر برای رسیدن به موفقیت در عرصه کارآفرینی بسیار مهم و حیاتی است. همه افراد در برابر موقعیت ها، شرایط و اتفاقاتی که به طور متفاوتی قابل درک است، نحوه برخورد شخصی خود را دارند. اما یک کارآفرین موفق باید بهتر از دیگران توانایی درک شرایط را داشته باشد. ادراک دقیق او از مشکلات کسب و کار، محصول یا یک بازار باید متفاوت از دیگران باشد.

یک کارآفرین توانایی بسیار بالایی در تجزیه و تحلیل، توسعه، سنجش افکار و ایده ها و القای دیدگاه خود به دیگران دارد که این مهارت در هر زمینه ای از جمله افزایش سرمایه گذاری و ایجاد اشتغال و ارزش افزوده تا فکر دادن به دولت و عنوان خواسته و متقاعد کردن ایشان برای تغییر رفتار و کاستن مداخلات مخرب در اقتصاد می تواند سودمند باشد. با توجه به این روند و اهمیت، به رغم آنکه کارآفرین به معنای امروزی آن از اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ قرن بیستم میلادی، توجه جهان را به نقش خود در اداره بنگاه های اقتصادی معطوف داشته است، اما متاسفانه در ایران هنوز تعریف و مشخصات کارآفرین به ویژه برای بسیاری از دست اندرکاران شناخته شده نیست و شاید به همین دلیل تاکنون برنامه ریزی و بستر سازی مناسبی در حوزه های اقتصادی، اجتماعی و نظام آموزشی کشور برای توسعه کارآفرینی صورت نپذیرفته است. 

پایان سخن این خدمتگزار و از پس بیان خصوصیات و ویژگی های انسان «کارآفرین» اشاره به همین نکته بس مهم و اساسی فوق است که اگر دولت ها به اهمیت عنصر بی بدیل «کارآفرین» و «کارآفرینی» پی برند و با بسط حاکمیت قانون، تضمین حقوق مالکیت و حاکمیت خوب و در تعامل هوشمندانه با جهان، بسترهای لازم در حوزه های اقتصاد کلان و کسب و کار و… را برای نقش آفرینی این عنصر فراهم آورند، مطمئن باشند حل سخت ترین مسائل هم آسان خواهد بود.

این نه حرف من پیرسالخورده به تنهایی که سخن روزگار و تجربه کشورهای موفق توسعه یافته است؛ کشورهایی که کارآفرینان خود را ارج نهادند و درجهان در پی جذب و جلب چنین افرادی فانوس به دست گرفتند، اکنون بر صدر جای دارند و بر مدار توسعه و رفاه و پیشرفتند؛ جایگاهی که ما نیز سخت شایسته آنیم. خوشبختانه اتاق تهران با ابتکار جایزه امین الضرب این راه بس ارزشمند را بنیانی دیگر نهاده است تا شادی و شعف رویت تالاری با چند صد نفر ظرفیت، مملو از کارآفرینان پر تلاش این سرزمین اشک شوق بر چشمانمان بنشاند و پیام رسان تداوم راه روشن کارآفرینی، در قالبی نو و بدیع و در مسیر خدمت به اقتصاد ملی و توسعه صنعتی و پیشرفت و تعالی این سرزمین باشد. دست مریزاد بر این همه همت و تلاش و خداوند یار و نگهدارشان باد!

کارفرمایان کارآفرین موتور محرک رشد و توسعه اقتصادی

“کارفرمایان کارآفرین موتور محرک رشد و توسعه اقتصادی” عنوان تحلیلی است که به مناسبت چهارمین همایش ملی تکریم کارفرمایان کارآفرین سازمان تامین اجتماعی ارائه شده است. این همایش در اردیبهشت سال ۱۳۹۳ در تهران برگزار شد

برای دریافت متن این تحلیل رو دکمه “دانلود” کلیک کنید

سخنی با یاران صنعتگر

“سخنی با یاران صنعتگر” عنوان تحلیلی است که در روز صنعت معدن در تیرماه سال ۱۳۸۲ ارائه شد

برای دریافت فایل روی دکمه “دانلود” کلیک کنید

کارآفرینی با آرزوی توسعه صنعتی ایران

اتاق بازرگانی تهران تاريخ ۱۳۹۸/۹/۲۵

محسن خلیلی عراقی به همراه پدرش پایه گذار صنعت گاز مایع در ایران بودند

اتاق ایران به پاس بیش از 65 سال فعالیت صنعتی و کارآفرینی محسن خلیلی عراقی امروز در مراسمی ویژه با حضور فعالان بخش خصوصی و مسئولان دولتی از تلاش های او تجلیل خواهد کرد. آرزوی بزرگ او « صنعتی شدن» ایران است. مهندس خلیلی پدر دلسوز صنعت و توسعه صنعتی کشور است، شخصیتی متین و افتاده که در هر جمعی باشد همه نگاه ها را به سوی خود می کشاند. کسی که می گوید:« در زندگی به دنبال هر هدفی که رفتم به آن رسیدم؛ هدف اساسی که به آن نرسیدم صنعتی کردن ایران بود… آروزی من این است که ایران صنعتی شود. این که سرمایه اجتماعی در ایران اشاعه پیدا کند، به این معنی که ایرانیان رفتار صحیح را یادبگیرند و وارسته شوند.»

محسن خلیلی عراقی 5 تیر 1308 در تهران و در خانواده ای صنعتی به دنیا آمد و بزرگترین الگوی زندگی اش پدرش بود که برای توسعه ایران بسیار تلاش کرد و از پایه گذاران صنعت برق ( کارخانه برق دولتی را با همکاری شرکت چکسلواکی اشکودا راه اندازی کرد) و سازندگان اصلی انشعابات خط لوله آب در تهران بود و با کمک و همراهی فرزندش محسن صنعت گاز مایع در ایران را پایه گذاری کرد.

محسن خلیلی فرزند سوم خانواده ای با 9 فرزند بود. پدرش محمود خلیلی، کارخانه برق دولتی اشکودا را با همکاری چکسلواکی برای تأمین برق تهران تأسیس کرد. محسن خليلی دوران ابتدایی را در مدرسه ۱۵ بهمن پشت سر گذاشت و تا سیکل اول متوسطه در مدرسه شاهپور تجریش درس خواند و بعد دوره دبیرستان را دبیرستان‌های ایرانشهر و البرز گذراند. او از کودکی و با تشویق پدر علاقه بسیاری به مسالئل فنی داشت تا جایی که در 12 سالگی به کمک پدرش در خانه کارگاه کوچکی درست کرده بود. در نهایت همین شور و شوق به مسائل فنی و ریاضیات باعث شد که در سال 1328 وارد دانشکده فنی دانشگاه تهران شود و در رشته رشته الکترومکانیک تحصیل کند.

پذیرس سوربن و سفر به ینگه دنیا

محسن خلیلی با فارغ التحصیلی از دانشگاه تهران و تاثیراتی که از کودتای 28 مرداد گرفته بود، تصمم گرفت که در رشته مهندسی ادامه تحصیل بدهد و از آن جایی که در مدرسه زبان فرانسه آموخته بود، تصمیم گرفت از دانشگاه سوربن فرانسه که جزو بهترین های جهان بود و هست، در رشته مهندسی پذیرش بگیرد که موفق هم شد اما سفری که پدرش به آبادان داشت مسیر زندگی او را برای همیشه تغییر داد. « زماني كه انگليسي ها در ايران بودند، پدرم با تعدادي از دوستانش به آبادان رفته بود تا با آن ها صحبت كند و كارخانه سيمان احداث كنند و سيمان مور نياز شركت نفت را توليد كنند اما مانند موارد ديگر موافقت نشد زيرا انگليسي ها اجازه نمي دادند كه ما ترقي كنيم. پدرم با آباداني ها رفقاي نزديكي بودند، او هم آن جا با LPG آشنا شده بود كه در سيلندرها مي ريختند و انگليسي ها به صورت بسيار محدود در بعضي از خانه ها، دفاتر و ادارت به عنوان سوخت مصرف مي كردند. 

بعد از این سفر پدرم نزد دكتر فلاح رئيس شركت نفت رفت و موافقت او را براي استفاده از گاز مايع گرفت. آن زمان گاز مايع براي همه ناشناخته بود. در آبادان منطقه اي به نام special product area بود كه اصطلاحا به آن SPA مي گفتند؛ آن جا تركيب بوتان و پروپان را عوض و آن را تبديل به بنزين هواپيما مي كردند. در آن جا با LPG آشنا شدم. آن زمان هواپيماها ملخي بود و در ايران به تعداد محدودي وجود داشت. پدرم گفت محسن دلت مي خواهاد با من كار كني؟ پاسخم به این سوال مثبت بود. تصميم گرفتم با پدرم همكاري كنم و گفتم: مي خواهم با شما و براي صنعت كشور و تحصيل كار كنم. پدر گفت برای استفاده از گاز مابع اينجا هيچ چيزي وجود ندارد كه ياد بگيريم، بهتر است به آمريكا و اروپا برويم و آنجا مطالعه كنيم و من نيز پذيرفتم.»

سال 1954 يعني 64 سال پيش بود که محسن خلیلی به همراه پدرش راهی اروپا شدند تا روی مصرف گاز مایع و راه اندازی صنایع مرتبط با آن در ایران تحقیق کنند و اولين مقصدی که پدر و پسر که انتخاب کردند فرانسه بود. آن ها هر دو زبان فرانسه می دانستند و از همین رو ارتباط گرفتن برایشان راحت تر بود. البته پس از فرانسه راهی آلمان شدند و در این کشور هم تحقیقات مفصلی انجام دادند.

محسن و محمود خلیلی در فرانسه و آلمان از شرکت های متعددی باز دید کردند و در جریان تولید انواع اتصالات گازسوز، رگولاتورها، اجاق گاز رو میزی و ساخت سیلندر قرار گرفتند اما نکته مهم این بود که همچنان چیز زیادی از گرفتن گاز مایع از پالایشگاه، حمل و نقل آن، سیلندر کردن و… نمی دانستند و اطلاعات چندانی هم درباره این موارد در اروپا وجود نداشت و همه آدرس ها به آمریکا و البته تگزاس ختم می شد و برای همین محمود و محسن خلیلی عراقی به آمریکا سفر کردند.

خود او در این بار می گوید:« این سفر من و پدرم در آمریکا 6 ماه طول کشید و ما تا آن جایی که توانستیم مطالعه کردیم و ادبیات کار را جمع کردیم و اولین تجهیزات کار شامل رگولاتور، وسایل گاز سوز، سیلند، فرگاز و اجاق ها را سفارش دادیم. وقتی به ایران برگشتیم تاسیسات تپه سفید را راه اندازی و شروع به کار کردیم برای مدت طولانی پالایشگاه آبادان محل برداشت گاز مایع بود و بعد پالایشگاه تهران و اصفهان هم اضافه شدند.»

در واقع مهم ترین دستاورد سفر محسن خلیلی و پدرش به فرانسه، آلمان و آمریکا پایه گذاری صنعت گاز مایع در ایران است. محسن خلیلی همچنن پایه گذار صنعت LPG   در ایران است و 60 سال پیش منابع اصلی و به روز همچون کتاب«بیوتین پروپین» را به ایران آورد و منتشر کرد و با همکاری افراد کارشناسی در شرکت نفت، وزارت کار و شرکت فرآورده های گاز که آن زمان تازه احداث شده بود، استانداردهای لازم را نوشت و پایه گذاری کرد.

شرکت بوتان اولین تولید کننده لوازم گاز سوز در ایران

محسن خلیلی و پدرش بعد از مدتی شرکت بوتان را با 6 نفر راه اندازی کردند و توزیع سیلندر گاز را شروع کردند. در کنار توزیع گاز مایع محسن خلیلی برای توسعه فرهنگ مصرف گاز مایع به فکر راه اندازی مجموعه ای صنعتی برای تولید لوازم خانگی گاز سوز هم افتاد که کارش را از کارگاهی در زیر زمینی کوچک شروع کرد. شرکت بوتان چند سال بعد از توزیع گاز و تولید لوازم گاز سوز و البته گسترش مصرف گاز مایع در کشور و اقبال به استفاده از لوازم گاز سوزدر بین مردم به فکر تولید سیلندر در داخل کشور افتاد و با گرفتن وام از بانک توسعه صنعتی کارخانه را راه اندازی کردند.

شرکت بوتان در دهه 40 و 50 با افزایش مصرف گاز مایع در کشور و ورد شرکت های رقیب توسعه و رشد سریعی را شاهد بود و در این بین برادران مهندس خلیلی هم که تحصیل کرده بودند به مجموعه اضافه شدند و حتی حدود 45 سال پیش در این مجموعه صنعتی خانوادگی تقسیم کار هم صورت گرفت به گونه ای که به گفته محسن خلیلی «شرکت بوتان را دو قسمت کردیم» قسمتی که برای توزیع گاز بود را من اداره می کنم و قسمتی هم که سازندگی است برادرانم مسئولیت اش را برعهده دارند.

توسعه با تشکلگرایی و مسئولیت اجتماعی رقم می خورد

مهندس محسن خلیلی با بیش از 6 دهه فعالیت مستمر در حوزه صنعت کشور معتقد است توسعه کشور تنها با تشکلگرایی و همفکری رقم می خورد و از همین رو از سال های قبل از انقلاب و همزمان با فعالیت صنعتی حضوری فعال در تشکل های مرتبط با صنعت ، صنعت گاز مایع، تولید لوازم خانگی داشته و در چندین دوره عضو هیات نمایندگان اتاق ایران و تهران بوده است. او از پایه گذاران و روسای سندیکای توزیع کنندگان گاز، سندیکای لوازم خانگی و انجمن مدیران صنایع در سال 1359 و کنفدراسیون صنعت بوده است. مهندس خلیلی با وجود 90 سال سن همچنان فعال است او به صورت گسترده در فعالیت های صنعتی و تشکلی حضور دارد.

مراسم تجلیل از محسن خیلی امروز (دوشنبه) ساعت 14:30 تا 17 در ساختمان اصلی اتاق ایران در خیابان طالقانی برگزار خواهد شد.

منبع: اتاق بازرگانی تهران

پدر صنعت ایران چرا موفق شد؟/ راهی به طول 60 سال

محسن خلیلی عراقی همان کسی است که برای اولین بار شعله های گاز را در خانه های ایرانی روشن کرد.

خبرآنلاین ۱۷ بهمن ۱۳۹۳

محمد عدلي: خنده از چهره‌اش محو نمي‌شود. مخاطبانش از هر قشري كه باشند را با زيباترين واژه‌ها خطاب قرار مي‌دهد. «فدايت شوم؛ قربانت روم؛ دستبوس شما هستم»، تكيه كلام‌هاي مردي 85 ساله است كه فعالان اقتصادي او را پدر صنعت ايران ناميده‌اند. 60 سال كارآفريني و خلاقيت،‌ اين پير صنعت را افتاده‌تر كرده است. حالا كه به مانند دوران جواني تاب سفرهاي دور و دراز براي علم‌آموزي و توسعه صنعتي را ندارد، عصايي به دست مي‌گيرد تا براي سركشي به انبوه تشكل‌هايي كه در آن مسووليت دارد، كمك پاهايش باشد. سال‌هاست كه اصلي‌ترين دغدغه‌اش انتقال تجربه به جوان‌هاست به همين دليل مسووليت‌هاي مدني‌اش در سنديكاها، تشكل‌ها و اتاق‌هاي بازرگاني را با جديت دنبال مي‌كند. مطالعاتش را ترك نكرده است تا براي نسل جديد بخش خصوصی به غير از تجارب سال‌ها مجاهدت اقتصادي، حرف‌هاي علمي و تازه‌اي داشته باشد. او یک دوه سخت بیماری حنجره را پشت سر گذاشته است تا حالا تارهای صوتی همراهی بیشتری برای بیان دیدگاه هایش داشته باشند.

محسن خلیلی عراقی همان کسی است که برای اولین بار شعله های گاز را در خانه های ایرانی روشن کرد. او به همراه پدر خلاقش کارخانه بوتان را پایه گذاری کرد تا این برند فراتر از یک کارخانه صنعتی عمل کند. گازی که در فرایند استخراج نفت در میادین به آتش کشیده می شد، پس از ملی شدن صنعت نفت برای اولین بار توسط شرکت بوتان که برگرفته از نام شیمیایی همان گاز بود، به سیلندر یا کپسول منتقل شد تا برای مصرف خانگی مهیا شود. محصولات گازسوز نظیر آبگرمکن نیز در این گروه صنعتی به تولید رسید تا رفته رفته بخاری ها، اجاق ها و آبگرمکن های نفتی جای خود را به انواع گازی بدهند. محسن خلیلی که با ایده پدر توانست این صنعت مهم را پایه گذاری کند در طول این سال ها دائما به رشد و توسعه فعالیت های شرکت پرداخت تا برند بوتان ازجمله نام های آشنای پرقدمت و همچنان پایدار در میدان اقتصاد باشد. این مسیر طولانی که از سال 1332 با ایده اولیه محمود خلیلی، آغاز شد اما به سادگی طی نشده است.

کودکی و نوجوانی در دربند

محمود خلیلی 7 فرزند داشت اما یکی از آن ها همراه بهتری برای پدر بود. محسن خلیلی در سال 1308 به دنیا آمد و در خانواده ای فرهیخته پرورش یافت. مادرش از خانواده ای نقاش و شاعر بود و پدرش هم پدری روحانی و وارسته داشت که به او عرفان آموخت. او در محله دربند در شمال تهران دوران کودکی و نوجوانی را گذراند. دبستان 15 بهمن در خیابان آتشکده، دبیرستان شاپور در تجریش و دبیرستان های ایرانشهر و کالج البرز تا پیش از ورود به دانشگاه محل تحصیل محسن خلیلی بوده است.

دانشگاه تهران و ملی شدن صنعت نفت

محسن خلیلی جوان در سال 1328 وارد دانشگاه تهران شد تا در دانشکده فنی راه مهندسی در پیش گیرد. در همین سال های نهضت ملی شدن صنعت نفت به راه افتاد تا او و هم دانشگاهی هایش نیز در متن حوادث آن سال ها قرار بگیرند:« دوران تحصیلی من همزمان با دوران بسیار بحرانی اما پر افتخار دانشگاه تهران بود. ما دانشجویان افتخار این را داشتیم که در نهضت ملی شدن صنعت نفت، خدمات لازم را در قالب دانشجویی به میهن عزیزمان انجام دهیم. » 

خلیلی از افراد تاثیرگذار بر او در دوران تحصیل چنین سخن می گوید:« من شاگرد مورد مرهمت مرحوم مهندس بازرگان بودم و دیدگاه های ملاطفت آمیز اسلامی ایشان بر من تاثیر داشت.»

در سال پایانی تحصیل دانشگاهی محسن خلیلی کودتای 28 مرداد سر گرفت:« چون در فعالیت های اجتماعی مشارکت سنگین داشتم، برخی از امتحاناتم را به شهریور موکول می کردم. در امیر آباد،   کوی دانشجویان با دوستانم درس می خواندم که صدای توپ های متعددی بلند شد و دود از تهران برخاست. نگران کودتا شدم. خود را پیاده از امیر آباد به خانه مرحوم مصدق رساندم. تا اینکه در خیابان کاخ آن زمان و فلسطین امروز دیدم جمعیتی آن را اشغال کرده بودند و افراد بی اصول تمام اموال منزل مرحوم مصدق را به تاراج بردند. این صحنه اشک از چشمانم جاری کرد. شهر تعطیل بود و وسیله نقلیه ای نبود. گریه کنان خودم را از خیابان کاخ به خیابان دربند، کوچه خلیلی رساندم. این مسیر شاید سه ساعت طول کشید. من با خود بسیار فکر کردم. از خودم پرسیدم محسن آیا کسانی که منزل مصدق را غارت می کردند آمریکایی بودند؟ پاسخ منفی بود. تمام آنان هم وطنان نا بخرد خودمان بودند که با عنایت شعبان جعفری این اعمال نابخرادانه را انجام می دادند چون نفت ما را بر اثر فشار قدرت های جهانی کسی نمی خرید.»

مسیری که پدر طی کرد

پدر محسن خلیلی قبل از آنکه ایده تاسیس کارخانه به ذهنش خطور کند، به شغل معلمی می پرداخت. محمود خلیلی پدرش روحانی و خودش اهل درس و کتاب بود. او در مدرسه دارالمعلمین به تحصیل پرداخت و در همان مدرسه نیز به عنوان معلم مشغول به کار شد اما همواره سودای صنعت در سر می پروراند. محسن خلیلی اینگونه در مورد پدر روایت می کند: «پدرم در شروع کار و بعد از ازدواج با مادرم معلم فیزیک دارالمعلمین بود و با هزینه خودش برای دانش آموزان لابراتوار فیزیک درست کرد. آن طور که خودش بیان کرد لوازم آزمایشگاه را از آلمان وارد کرد  ولی بعد از مدتی که استاد بزرگ فیزیک، مرحوم دکتر حسابی پس از تحصیلات از فرانسه به ایران آمد پدرم  سمت خودش را تحویل مرحوم دکتر حسابی، دانشمند عصر داد و به کار فنی مشغول شد.»

محمود خلیلی پس از معملی به امور فنی در بخش برق روی آورد و ابتدا کارگاهی شخصی به راه انداخت که کسب و کار مستقلی داشته باشد اما در سال 1317 ریاست اداره برق تهران به او پیشنهاد شد تا کار دولتی را تجربه کند: «پدرم از کارگاه الکترومکانیک شروع کرد و بعد از مدتی از سوی  دولت وقت دعوت شد و در همین دوره پایه گذاری برق نوین مملکت بعد از مرحوم امین الضرب انجام گرفت. مرحوم پدرم با خواسته دولت و همکاری چکوسلواکی کارخانه برق 6 هزار کیلو واتی “اشگودا” را تاسیس کرد و برای شبکه اش در تهران زحمات زیادی کشید.»

دکل های برق و کابل کشی برای بخش خانگی از همان سال آغاز شد. مردم آن زمان که چنین چیزی ندیده بودند علیه او شکایت کردند به طوری که 400 اعلام جرم علیه محمود خلیلی صورت گرفت. محسن خلیلی روایت می کند: «با توجه به کابل هایی که از منازل مردم عبور می کرد، آن ها متوهش بودند که برق باعث مرگ آنان می شود.» دهه 1320 شمسی رو به پایان بود که محمود خلیلی عراقی در سفری به خوزستان از میادین نفتی ایران بازدید کرد. در این سفر او متوجه شد گاز مایع که در فرایند استخراج به دست می آید در میادین سوزانده می شود. از همان زمان ایده بهره برداری از گاز مایع برای مصارف خانگی به ذهنش سرازیر شد. ایده ای که با همراهی پسر، نتیجه ای انقلاب گونه به همراه داشت.

نقطه صفر

محسن خلیلی از دانشگاه تهران فارغ التحصیل و بلافاصله با پیشنهاد پدرش برای بهره برداری از گاز مواجه شد. پدری که مدتی بر روی این ایده کار کرده بود از پسر مهندسش خواست تا بر روس راهکارهای بهره گیری از گاز کار کند: «وقتی درسم تمام شد مرحوم پدرم عنوان کردکه آیا حاضری دست به دست هم بدهیم و استفاده گاز را در مملکت شروع کنیم؟ از آنجاییکه در پالایشگاه آبادان کارآموزی سپری کرده بودم و در حد یک جوان مهندس، صنعت نفت را می شناختم و شعله های عظیم آتش که از چاه های نفت به آسمان می رفت را دیده بودم. می دانستم که ثروت ملی در قالب گاز های همراه نفت و گاز طبیعی می سوزد و محیط را آلوده می کند با امکانات صفر به پدرم جواب مثبت دادم. البته پدرم در اواخر دولت مرحوم مصدق اجازه های مقدماتی استفاده از گاز مایع را گرفته بود.» 

اقتصاد ملی

پدر محسن خلیلی که تفکری از جنس بخش خصوصی داشت در سالهای ابتدایی دهه 30 تلاش های زیادی کرد تا دولت وقت را برای میدان دادن به سرمایه گذاران داخلی مجاب کند.  محمود خلیلی عراقی به قوام السلطنه نامه ای نوشت وبه بی عدالتی نسبت به سرمایه گذاران داخلی در مقابل سرمایه گذاران خارجی انتقاد کرد. او در جریان تاسیس کارخانه سیمان توسط شرکن نفت ایران و انگلیس درخواست کرد تا برای تامین لوازم مورد نیاز احداث کارخانه اولویت با شرکتهای ایرانی باشد اما خواسته او بدون پاسخ ماند. خواسته های خلیلی اما پس از ملی شدن صنعت نفت به سوی تحقق پیش رفت. در این دوران زمینه برای فعالیت خلیلی ها فراهم شد.

دشواری ها سد راه ایده بزرگ

مجمود خلیلی در این دران هم با دشواری های فراوان موفق شد نظر دولت را برای آغاز فعالیت در زمینه گاز مایع جلب کند. کار او آن قدر بزرگ بود که مهندس مهدی بازرگان درکتاب«شصت سال خدمت و مقاومت» از او یاد کرد: «یادم می آید خلیلی چقدر با مسوولان شركت ملی نفت در زمان كنسرسیوم كلنجار رفت تا گردنشان بگذارد گازهایی را كه هدر داده و می سوزانند، تصفیه كرده و بوتان و پروپان آن را در تانكرهای تحت فشار به ایشان بفروشند و گاز نفت در ایران توزیع شود. سپس برای اینكه مصرف گاز آشپزخانه ها به صورت صنعت ملی درآید، به موازات ساختن انبار و تهیه وسایل و كامیون های توزیع گاز، اقدام به ایجاد كارخانه كپسول سازی و تولید اجاق فر و غیره كرد. اجاق و فرهایی كه آشپزخانه های تهران و شهرستان ها را تسخیر كرد و عامل ایجاد 5-6 شركت تولید و توزیع گاز شد.»

تولد بوتان

مجوزی که محسن خلیلی از آن یاد کرده است اینگونه به دست آمد تا پدر و پسر قدم در راه صنعتی بگذارند که شاید خودشان چنین آینده ایا برای آن متصور نبودند. آنها برای تحقیق در این مورد ابتدا به سفرهای خارجی روی آوردند. پدر و پسر در این مقطع به اروپا و آمریکا سفر کردند و مدتی را به بررسی شرایط و تحقیقات پرداختند. محسن خلیلی اینچنین خاطران آن روزها را روایت می کند: « به اتفاق پدرم در سال 1954 روانه اروپا و آمریکا شدیم. به اروپا رفتیم و مطالعاتی انجام دادیم و پس از آن هم به آمریکا سفر کردیم که در آنجا هم مطالعاتی داشتیم. برادرم مهندس سعید خلیلی در آمریکا مشغول تحصیل بود و ایشان در حد توان محدود خودش راهنمای ما بود که در نتیجه مرحوم پدرم و بنده صنعت گاز مایع را بسیار جدی در آمریکا با مطالعات دانشگاهی روز بررسی کردیم. با سفارش های مقدماتی به سازندگان آمریکایی و اطلاعات لازم به میهن بازگشتیم. کار را در قالب شرکت بوتان شروع کردیم. بوتان نام همان گازی است که قرار بود ما از آن استفاده کنیم و فرمول آن کربن اشباع شده c4h10 بود.»

پس از بازگشت به ایران شرکت بوتان به ثبت رسید و در سال 1333 اولین نسل از محصولات گاز سوز و سیلندرهای گاز در این شرکت تولید شد. سیلندر گاز و اجاق گاز سوز ابتدا در کارگاهی در سه راه آذری تهران آغاز شد.

آغاز کار بزرگ

محمود خلیلی، اسفندیار یگانگی و محسن خلیلی موسسان شركت بوتان بودند. در مهر ماه 1332 خلیلی نامه ای به شركت ملی نفت ایران نوشت و تقاضای دریافت اطلاعات از طرز تحویل گاز به شركت بوتان و بهای هر تن گاز شد. اولین محموله گاز مایع به صورت آزمایشی در 6همان ماه دریافت و طبق به درخواست محمود خلیلی، تحویل محسن خلیلی شد. در همان سال ها محلی برای شركت در خیابان سعدی اجاره و نمایشگاهی در كنار آن دایر شد و كار رونق پیدا كرد. مدیران شركت در دی ماه 1333 نامه ای به رییس اداره كل گمرك نوشته و خواستار كاهش تعرفه گمركی لوازم گازسوز شدند. در سال 1332 تا 1335 جاده ارتباطی آبادان به تهران شرایط مطلوبی نداشت به همین دلیل شرکت بوتان با سرهم كردن وسایل باقی مانده از جنگ جهانی و تانكر وارداتی از آلمان موفق به ساخت نخستین تریلر به ظرفیت 12 تن شد. عباس چمران كه در دانشكده فنی با محسن خلیلی دوست بود، در نصب تانك بر روی واگن و ایجاد ایستگاه تخلیه و بارگیری در خرمشهر و تپه سفید نقش چشمگیری داشت.

ورود گاز به خانه ها

در سال دوم تاسیس شركت بوتان، مردم به ویژه خانم ها با دیدن فرها و اجاق های گازسوز در خانه های دوستان و خویشان و آگاه شدن از مزیت های گاز برای خرید به بوتان مراجعه می كردند. بر همین مبنا توسعه شرکت روند سریعی را طی کرد تا جایی که محسن خلیلی در مرداد ماه 1338 طی نامه ای به شركت ملی نفت ایران 4 خواسته را مطرح کرد که انجام تبلیغات برای مصرف این نوع سوخت و آشنایی شهروندان یكی از آنها بود. موج استفاده از وسایل گازسوز از طریق سیلندرهای گازمایع بوتان آنچنان فراگیر شد که مصرف گاز را به صدها برابر افزایش داد. در سال 1332 فقط یك تن گاز در ایران مصرف می شد كه این رقم در سال 1382 به 462هزار تن رسید.

بوتان دوم از راه رسید

پس از آنکه میل به تبدیل سوخت مصرفی خانوار از نفت به گاز افزایش یافت و کپسول های بوتان در گوشه خانه ها جای خود را پیدا کرد، محسن خلیلی پیشنهاد ساخت وسایل گازسوز را به پدرش داد. کار بوتان در میدان جدید هم آغاز شد تا نخستین محصول این شركت یعنی آبگرمكن ایستاده 40 گالنی با كنترل ترموستاتیك روانه بازار شود. کار در این مسیر پیشرفت کرد و رفته رفته ساخت اجاق های رومیزی و پلوپزهای یك تا 4شعله آغاز شد. بعدها با استفاده از تكنیك های تازه لعاب كاری، تولیدات افزایش یافت. با این روند در سال 1343 شركت صنعتی بوتان سهامی خاص به طور مستقل تاسیس شد. با توسعه فعالیت ها کارگاه از سه راه آذری به به کارخانه ای در چهاردانگه تبدیل شد.

عبور از مصادره

بوتان با کپسول های زرد رنگ وارد خانه ها شده بود و جای ثابتی پیدا کرده بود که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. شرکتی که چند روز قبل از کودتای 28 مرداد تاسیس شده بود در سن 25 سالگی، انقلاب اسلامی را از سر گذراند. پس از انقلاب اما ماجرایی مجموعه بوتان را تحت تاثیر قرار داد. آیت الله موسوی اردبیلی، حکم مصادره 20 درصد از سهام بوتان را به عنوان خمس صادر کرد تا محسن خلیلی را به چالشی بزرگ دعوت کرده باشد.  او این چنین در این مورد سخن گفته است:« انقلاب اسلامی که به پیروزی رسید، انقلابیون به طور کلی، تحت تعلیم هایی قرار گرفتند که این آموزش ها تا حدودی از ادبیات چپ گرایی الهام می گرفت. علاوه براین، دیدگاه هایی که حزب توده ایران از شهریور 1320 تا وقوع انقلاب ترویج داده بود، جو نامساعدی را علیه کارآفرینی و سرمایه داری حاکم کرده بود. یک عامل دیگر، فقر عمومی مردم بود که در پایین بودن سرانه تولید ناخالص داخلی نمود داشت. مردم خود را با طبقه سرمایه داران مقایسه می کردند و این مقایسه به تدریج به شکل گیری کینه توده مردم نسبت به سرمایه داران دامن زد. پیش از انقلاب تجمل گرایی در ایران رسوخ یافت وعامل مقایسه در ذهن ها بیش از همیشه رنگی تازه گرفت.» محسن خلیلی می گوید: « پس از انقلاب این تصور وجود داشت که سرمایه داران زمانه، مرتبط به خاندان پهلوی هستند و به تحکیم این رژیم کمک کرده اند. هرآینه ارتباطی و پیوندی میان سرمایه دار و رژیم پهلوی می یافتند، این رشته ارتباطی به مصادره منتهی می شد. پرونده های زیادی برای واحد های تحت مدیریت من در دادگاه انقلاب تشکیل شد که وقت بسیار زیادی از من گرفت تا اینکه سرانجام تبرئه شدم.»

فروش خانه برای عبور از بحران

در سال های ابتدایی انقلاب بوتان در چالشی سخت گرفتار آمد. محسن خلیلی این چنین از این دوران روایت می کند:«برای آن که بتوانیم، سرپا بمانیم، خانه های شخصی خود را فروختیم و صرف پرداخت حقوق کارگران کردیم. شاید حدود 13 ملک مسکونی، توسط شرکای مجموعه تولیدی ما، برای سرپا نگاه داشتن شرکت فروخته شد. ما شرکت را سرپا نگاه داشتیم چرا که می دانستیم این وضعیت گذراست. دراین مدت به تلاش های حقوقی برای ابطال حکم دادگاه انقلاب ادامه دادیم. فکرمی کنم 254 بار در دادگاه شرکت کردیم تا توانستیم شرکت را بازپس بگیریم.»

او می گوید: « رفته رفته این نگاه به فعالان اقتصادی تغییر کرد و زمینه های خوبی برای بازیابی بخش خصوصی ایجاد شد. من نمی توانم ارزش کار اتاق بازرگانی ایران، بخش خصوصی و حمایت های بی دریغ مقام معظم رهبری را در متوقف کردن این روند کتمان کنم. در دهه 60 ما بسیار مدیون حمایت های ایشان از بخش خصوصی بودیم. زمانی که ایشان در مقام ریاست جمهوری بودند٬با توطئه ای علیه بخش خصوصی مخالفت کردند که می خواست همه چیز بخش خصوصی را دولتی کند.»

خاطره ای از امام

محسن خلیلی از جریان مصادره ها خاطره ای نقل کرده است: «در اوایل انقلاب، خدمت امام نیزمشرف شدیم ورفتار های ناخوشایند ان دوران با بخش خصوصی را عنوان کردیم و ایشان حمایت محض خود را اعلام کردند. من از ایشان پرسیدم که اگر نظر جنابعالی این است که ما واحد های صنعتی خود را به دولت ببخشیم تا دستور حضرت عالی را رعایت کرده باشیم و البته به فیض اعتقادی هم دست یافته باشیم، ما حرفی نداریم. ایشان گفتند به هیچ وجه چنین چیزی نیست. مالکیت خصوصی در اسلام محترم شناخته می شود. و هرکس که رفتار خلافی را مرتکب شود، عزل خواهد شد که چنین هم شد. ما هم از سوی امام حمایت شدیم و هم از سوی آیت الله خامنه ای.»

دوره نوین

بعد از عبور از بحران مصادره، جنگ تحمیلی فرا رسید اما پس از این دوران سخت بار دیگر بوتان قد برافراشت. محسن خلیلی  ساختار شرکت را اصلاح کرد تا موج تازه ای از فعالیت ها در اواخر دهه 60 آغاز شود. در آن دورن صنعت ایران به طور کلی جان تازه ای گرفته بود که کارآفرینی با ویژگی های محسن خلیلی نیز به خوبی می دانست، چه مسیری را باید در پی گیرد. پس از طراحی محصولات تازه، در یک دوره  7 ساله تولید شرکت بوتان 10 برابر شد. دراین مدت قطعات تولیدی بوتان جایگزین قطعات وارداتی شد و صادرات در دستور کار قرار گرفت. در سال ۱۳۸۰ کارخانه بوتان به شهرک صنعتی کاوه منتقل شد تا فضای بیشتری برای فعالیت داشته باشد.

رمز ماندگاری

بوتان اولین شرکتی بود که راه گاز را به خانه های ایرانی باز کرد. گازهایی که در جریان استخراج نفت به آتش کشیده می شد، را از دولت خریداری کرد و در کنار عرضه سیلندر گاز به تولید محصولات گازسوز پرداخت. در طول این سال ها اما رقبای زیادی با توجه به موفقیت ایده خلیلی بزرگ، پا به این میدان گذاشتند اما بوتان توانست دائما خود را به روز کند تا همچنان سهم مهمی از بازار داشته باشد. محسن خلیلی کسی بود که در ادامه راه پدر مهمترین نقش را در توسعه شرکت و ماندگاری این برند داشت. نشان های بزرگی با قدمت های طولانی با شرایطی که پس از انقلاب اسلامی ایجاد شد، از بین رفتند و تنها خاطره ای از خود بجا گذاشته اند. کفش ملی و بلا، خودکار بیک و چندین نام آشنای دیگر در ایران فعالیت داشته اند اما امروز به دلایل مختلف که برخی از آن ها به اختیار صاحبان این برند رقم نخورده است، دیگر حضور ندارند. شاید به همین دلیل باشد که محسن خلیلی را با لقب اسطوره صنعت مورد خطاب قرار می دهند چه بوتان طی 60 سال فعالیت توانسته همواره در حوزه فعالیت خود موفق ترین باشد و محصولات جدید را به گونه ای وارد بازار سازد که شعار “انتخابی مطمئن” را در ذهن ها ماندگار سازد. این ماندگاری مداوم اما یک رمز دارد که آن هم در دستان محسن خلیلی است.

محصولات قدیم و جدید

شرکت بوتان کار خود را با تولید سلندرهای گاز آغاز کرد و به تولید اجاق گاز، سیلندر گاز پیک نیکی، کباب پز، مینی فر، مایکروفر و کولر گازی پرداخت. با پیشرفت های تکنولوژی و البته نوآوری های بوتان محصولات جدیدی نظیر آبگرمکن دیواری گازی، شوفاژ دیواری گازی و رادیاتور آلومینیومی نیز به محصولات شرکت اضافه شد.

خستگی ناپذیر

مرد خستگی ناپذیر صنعت ایران را با لقب های بسیاری می شناسند اما همگی او را پرچم دار جنبش تشکل گرایی می دانند. عنوان های او در تشکل های بخش خصوصی آن قدر زیاد است که شمارش آن حتی برای خودش ساده نیست. او که در سال های دانشجویی در انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران عضو شد، شاید تصور نمی کرد سال های بعد، ده ها تشکل و انجمن دیگر را تاسیس کند. او سال 1342 سندیکای توزیع کنندگان گاز مایع را تاسیس کرد؛ سال 52 به عضویت هیاتمدیره سندیکای لوازم خانگی درآمد؛ شورای سازندگان صنایع گازسوز را تاسیس کرد؛ عشو هیات موسس انجمن مدیران صنایع در سال 59 لقب گرفت؛  در دو نوبت نماینده کارفرمایان در شورای عالی کار بود؛ مسوولیت شورای مشاوران وزیر صنایع از سال 81 تا 84 را برعهده داشت؛ در اتاق بازرگانی تهران و ایران دهه ها سمت داشته و در چندین تشکل دیگر نیز نقش آفرینی کرده است. او حتی پست های اجرایی نظیر عضویت هیات امناء صندوق تامین اجتماعی و ریاست هیات مدیره کنفدراسیون صنعت ایران را نیز بر عهده داشته است.

مشارکت در پایه ریزی فعالیت صنعت گاز مایع در کشور، کمک به ایجاد مبنایی برای تدوین استانداردهای گاز مایع، تهیه و تدوین کتب و سیستم‌های آموزشی برای دست‌اندرکاران صنعت گاز مایع، پایه‌گذاری ساخت لوازم گازسوز در کشور، ایجاد خوداتکایی در فعالیت صنعتی- خدماتی گاز مایع، بنیان‌گذاری ساخت تجهیزات نقل و انتقال مخازن ذخیره سازی و تجهیزات تحت فشار مربوطه، بنیان گذاری فعالیت‌های فنی و مهندسی صنعت گاز مایع، بنیان گذاری پژوهشکده صنعتگر و چندین عنوان دیگر در سوابق محسن خلیلی نمایان است. لوح های تقدیر و افتخاراتی که در طول 60 سال کارآفرینی کسب کرده نیز آنچنان لیست بلندی دارد که ذکر آن مقدور نیست.

آرزوی کارآفرین 85 ساله

محسن خلیلی که از او به عنوان پدر صنعت یاد می شود اینگونه خود را تعریف می کند: «روزی که بعد از اتمام تحصیلاتم پا به حوزه صنعت گذاشتم سهم بخش صنعت در تولید ناخالص داخلی 0.8 درصد بود اما امروز صنعت 22 درصد GDP کشور را در دست دارد. من افتخار دارم که یکی از اسب های ارابه صنعت کشور باشم. » پیر صنعت ایران اما بعد 60 سال فعالیت همچنان دست از کار نکشیده و قصد دارد آرزوی محقق نشده اش را در میدان صنعت تحقق بخشد. او می خواهد مانیفست بخش خصوصی را برای تعریف رفتار یک فعال اقتصادی طراحی کند: «در مقدمه انقلاب ما مانیفستی با عنوان «مختصات روانی شخصیتی انسان صنعتی» تدوین کردیم که مفاهیم فراوانی در آن نهفته بود. ما به‌اندازه کافی دانشگاه داریم که برای کشور صنعتگر تربیت کند ولی تا بحال با آموزش هایی که رفتار صنعتی را تدوین کرده باشد، برخورد نکرده ام. معتقدم که آموزش باعث تغییر رفتار و بدون شک عنایت به خود رفتار سبب توسعه و ترقی می شود. هرقدر که انسان ها فرهیخته تر، عالمتر و کارآزموده تر باشند رفتار بهتری هم خواهند داشت.  رفتار بستری است که ما را به سوی تعالی سیر می دهد. من به دنبال تدوین مانیفست صنعتگران هستم که گرایش اصلی آن رفتار صنعتگری است.»

او می گوید کاش می شد مانیفست بخش خصوصی را با محوریت مهربانی و خردورزی می نوشتیم:« روش من در کسب و کار و در زندگی مداراجویی و مهربانی بوده و هست. من به همه آدم ها احترام می گذارم. من به همه وزیران صنایع احترام می گذارم و آنها را می بوسم و این کار من برخی دوستان را خشمگین می کند اما من مهربانی با مدیران و قانونگذاران را یکی از پایه های استوار مانیفست بخش خصوصی می دانم.»

منابع:

–  کتاب شصت سال خدمت و مقاومت/ مهندس مهدی بازرگان

–  مجله مهرنامه

–    ویژه نامه راه محسن خلیلی دنیای اقتصاد

خبر آنلاین