گفتگوی خبرگزاری ایسنا با محسن خلیلی

  • از دوران كودكی و نوجوانی تان صحبت می كنید ، شاگرد درس خوانی بودید ؟ در اوان دوران مدرسه به كاری هم مشغول بودید؟

در تیر ماه 1308 در خانواده‌ای صنعت پیشه و روحانی در تهران به دنیا آمدم. فرزند ذكور ارشد مردی معتقد و خودساخته وكارآفرین، یعنی محمود خلیلی بنیانگذار صنعت برق نوین و استفاده از گاز مایع در كشور، و بانویی عاشق و صبور و فداكار به نام جمیله هستم. پنج سالم بود كه روانه كودكستان « برسابه » شدم. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه پانزدهم بهمن آغاز كردم. در سن 9 سالگی به تجریش نقل مكان كردیم و از كلاس سوم دبستان در مدرسه « شاهپور» تجریش ادامه تحصیل دادم. پس از پایان دوران ابتدایی و سیكل اول متوسطه، دوره دوم متوسطه را در دبیرستان ایرانشهر و كالج البرز گذراندم و پس از اخذ دیپلم ریاضی از دبیرستان البرز در دانشگاه تهران در رشته مهندسی الكترومكانیك ادامه تحصیل دادم و در سال 1332 با دریافت درجه مهندسی فارغ التحصیل شدم و دوشادوش پدر در خدمت صنعت كشور كمر همت گماشتم.

اولین تجربه با وسایل صنعت مثل موتور برق را در خانه و از طریق پدر آشنا شدم. چنانكه در 12 سالگی در كارگاه كوچكم در محوطه خانه پدری با ابزاری كه گردآورده بودم در حد دانشم وسایل مختلف می ساختم. اما ریشه و منشا این عشق ورزیدن و اصالت دادن به « كار » در تداوم حیات بشری را باید علاوه بر « جَنَم » و طبیعت فردی در تربیت خانوادگی ام جستجو كرد. چشم كه باز كردم خود را زیر سایه پدری یافتم كه آرام و قرار نداشت. پدری كه شغل معلمی را رها كرده و به سوی صنعت رفته بود و با اندك پس انداز مادرم كارگاهی را اجاره و شروع به تعمیر موتورهای سنگین كرده بود. رفته رفته كار و بارش گرفته بود و دیگر نه او شب و روز داشت و نه ما. بدنبال او می دویدیم. به مدیریت و ریاست اداره برق پایتخت رسید و روشنایی بخش خانه و كاشانه مردم شد. « روشنایی » كه پس از زمانی جای خود را به « گرما » داد و با آوردن صنعت گاز به كشور « گرمابخش » زندگی مردم شد. در مجموع آنكه در طی دوران تحصیل و بعنوان دانش آموز و دانشجویی خوب و كوشا ، همواره كار كردم و دغدغه ایجاد شغل و حرفه ای مستقل را داشتم.

  • چطور شد كه وارد عرصه تولید و صنعت شدید ، مهمترین انگیزه تان برای ورود به این عرصه چه بود ؟ آیا صرفا با سرمایه شخصی موفق شدید كارخانه بوتان را تاسیس كنید یا وام هم دریافت كردید ؟

با فارغ التحصیلی از دانشگاه، پدرم ضمن درخواست همكاری با وی، كسب و كاری را پیشنهاد کرده بود كه خود او در سفر به آبادان برای تاسیس كارخانه سیمان شناخت و من نیز با آن در هنگام بازدید و كارآموزی كوتاه در پالایشگاه آبادان و آشنایی با انرژی عظیمی كه بصورت گاز همراه نفت از خطه خوزستان می سوخت آشنا شدم یعنی « صنعت گاز ». پدرم گفت آیا حاضری با من همكاری كنی و استفاده از گاز مایع حاصل از پالایش نفت را در پهنه عظیم كشور متداول كنی تا مقدمه كاربرد انرژی عظیمی كه در خوزستان می سوزد را فراهم سازیم؟ پیشنهاد پدرم افق امیدبخش روشنی را در نظرگاهم مجسم ساخت كه هم می توانست پاسخگوی رسالت اجتماعی  و میهنی ام باشد و آرزوهای برباد رفته آن روزگارانم ناشی از شكست نهضت ملی شدن صنعت نفت در اثر كودتای آمریكایی- انگلیسی را پاسخگو باشد و هم تامین زندگی برادران و خواهرانم را كه اكثراً مشغول به تحصیل و حتی بعضاً كودك بودند را فراهم سازد.

با فروش برخی از اموال پدر و توسل به شركای جدید « شركت بوتان با مسوولیت محدود » در تاریخ نوزدهم مردادماه سال 1332 به دستور پدرم تاسیس شد. (از سال 1353 تا چند سال قبل ریاست هیات مدیره و مدیرعاملی این شركت را برعهده داشتم و اكنون در ساختار جدیدی رئیس هیأت مدیره میباشم ) از آنجایی كه تحقق هدف تعیین شده به سبب اطلاعات و امكانات نزدیك به صفر آن زمان بسیار غیرمحتمل می نمود در خدمت پدر تصمیم به مطالعه اروپا و آمریكا را گرفتیم. این مطالعات با سفر به اروپا و آمریكا نزدیك به یكسال و راهنمایی اولیه برادر كوچكتر از خودم مرحوم  مهندس سعید خلیلی كه به اتفاق همسر و فرزندش در آمریكا به تحصیل مهندسی اشتغال داشت عملیاتی گردید. از آنجایی كه رشته مهندسی را در دانشكده فنی به پایان رسانیده بودم و قبلاً در فعالیتهای صنعت الگویی چون پدر را پیش رو داشتم، مقدمات سازندگی نیازمندیهای صنعت گاز مایع و وسایل خانگی را شروع نمودم. با راهبری پدرم و با پیوستن برادران و خواهرم به فعالیتهای صنعتی- خدماتی در شركت بوتان ساخت تمامی نیازمندی‌ها دركشور به اتفاق سایر همكاران متخصص پایه‌گذاری شد. دیگر استفاده از گاز مایع دركشور با ایجاد تاسیسات گازرسانی در استانهای مختلف میهن عملیاتی شده بود . در همین دوران چون مصرف گاز مایع در كشور اشاعه می یافت، شركتهای دیگری نیز به ما پیوستند كه اكنون تعداد آنها به دهها شركت  میرسد و مصرف گاز مایع كشور تا چند میلیون تن در سال بالغ می گردد.

در سالیان اخیر فعالیت خیلی از كارخانه ها و برندهای قدیمی متوقف شد و نیمه تعطیل شدند. راز ماندگاری كارخانه بوتان چه بوده است ؟

دوران تحصیلم در دانشكده فنی دانشگاه تهران همزمان بود با ملی شدن صنعت نفت و تحولات آن دوران. بعد از سقوط دكتر مصدق به این نتیجه رسیدم با مردمی كـه دچار فقـر فرهنگی انـد نمی توان كشور را ساخت و اداره كرد. برای اینكه كشور پیشرفته ای داشته باشیم باید در مسیر صنعتی شدن گام برداریم. زمانی كه مردم در یك نظام صنعتی قرار بگیرند، می توانند امكانات تحصیلی مورد نیاز فرزندانشان را تامین كنند و برای ارتقای سطح فرهنگی هم چاره ای جز یادگیری و توسل به آموزش نمی دیدم كه ملازمه این كار نیز برخورداری از حداقل امكانات مالی است. به همین دلیل تصمیم گرفتم تا حد امكان به صنعتی شدن كشورم كمك كنم. لذا بر این اساس « صنعتی کردن » کشور و « کار آفرینی» که زیربنای آن آموزش و توسعه فرهنگی است را مکتب و مرام خود قـرار دادم. بدین معنا کـه اگر تا قبل از آن به صورتی حسی و غیرآگاهانه در مسیر توسعه صنعت و كارآفرینی گـام برمی داشتم ، اما سقوط دولت ملی ، نقطه عطفی شد تا آگاهانه تر بدنبال راه و روشی برای افزایش توان اقتصاد ملی و بالطبع کاهش فقر و ایجاد رفاه در جامعه باشم. در تمامی سالهای رشد و گسترش شرکت بوتان در کنار پدر و به اتفاق برادران و خواهرم، تلاش نمودیم تا امکان ارتزاق و معشیت سالم بخشی از جامعه را فراهم آوریم و بدین منظور زدودن فقر از چهره وطن را در غالب « تحول» در مصرف « انرژی » معنا كردیم. لذا شرکت بوتان را بعنوان اولین شرکت مبدع استفاده از گاز مایع و صنعت مرتبط ایجاد و گسترش دادیم. نهالی که اکنون به درختی تناور تبدیل شده است. ایجاد هزاران فرصت شغلی و شاید از همه مهمتر حفظ محیط زیست و جلوگیری از قطع درختان و نابودی جنگل‌ها از ثمرات آن بوده است؛ دستاورد مهم دیگـر رهانیـدن « زنـان » ایرانـی به عنـوان یکـی از محـورهـا و پـایــه‌هـای توسعـه و پیشرفــت کشـــور از « سیاهکاری مطبخ» بود تا با سهولت پخت وپز به واسطه استفاده از گاز بتوانند بخشی از وقت و عمر گرانبهای خود را به جای هدر دادن در آشپزخانه‌های پردود، صرف آموختن و آموزش دادن کنند. بدین معنا ، شرکت بوتان هیچگاه برای خانواده خلیلی یک واحد اقتصادی صرف نبود ، بلکه یک آرمان اجتماعی بود، فلذا ارزش ها برآن حاکم و در آن جاری بوده است.ارزش هایی همچون: تواضع ، احترام، صداقت و درستی، رابطه برد – برد، یادگیری مستمر و تصمیم گیری براساس اطلاعات واقعی ، نوآوری و خلاقیت ، مشتری مداری و رقابت ، رعایت استانداردهای ایمنی حرفه ای و مسوولیت در مقابل جامعه است.بر این اساس شاید راز ماندگاری بوتان را بتوان در این مجموعه از ارزش ها و باورها معنا كرد.

با توجه به تجربه ای كه امروز به دست آوردید اگر به عقب برگردید آیا باز هم سراغ كار تولیدی و كارآفرینی می روید یا شغل دیگری را انتخاب می كنید ؟

زندگی در طی سال‌ها، درس های بس مهمی به من آموخت. درسی بزرگ و بسیار اصیل و ماندگار و آن …  بگذارید اینگونه روایت کنم پس از وقوع انقلاب اسلامی و در فضای آن سالها که « کار آفرین » به سرمایه دار ، آنهم از نوع « زالو صفت » و « اجنبی » پرست معنا می شد ، من نیز در مظان اتهام قرار گرفتم و به اتهام «ساختن» همه چیز از « هیچ » و ایجاد صنعتی پایدار و اساسی و استقلال و توسعه آفرین ؛ به دادگاه های مختلف کشانیده شدم ، آنگاه تلاشی شبانه روزی ام و بعضاً در « تنهایی » برای رهایی از این اتهامات آغاز شد. بـه خاطـر دارم در آن سالهـا در مطلبـی به نام « تنهایی » نوشتم : « راه خانه ما سخت است. آنجا جای درنگ نیست ، مهمانان ما هم که بنام رنج ، ترس ، غم و فراق و شکایت بودند خسته شدند و رفتند. ما یاوران بی نام و نشانیم ما یار بی کسانیم. به چشم کس نمی آئیم ». در آن روزها و روزگار سخت ، مفهوم « امید » پیش از هر زمان دیگر در من شکفت . هیچگاه ناامید نشدم و نخواهم شد حتی در بستر بیماری مهلك سرطان و از دست دادن صدای خود که امیدوارتر بر جای بودم  و استوار . لذا به راهی كه طی كردم سخت معتقدم و توسعه صنعتی را راه نجات میهن عزیزمان از فقر و عقب ماندگی فكری و مادی می دانم.

شما بیش از 6 دهه تجربه كار تولیدی دارید ، در دورههای مختلف كدام دوره شرایط بهتری برای كار تولیدی و كار آفرینی وجود داشته است ؟

-روند توسعه در كشورها در ربط مستقیم و پیوند تنگاتنگ با نقش دولت هاست. چنانكه حتی در بسیاری از مكاتب اقتصادی، تعریف روند « توسعه » چیزی جز تبیین جایگاه وحوزه وظایف دولتها نیست. چرا كه این نهاد است كه پس از تعیین چشم انداز توسعه، چگونگی تحقق این تصویر مطلوب و مسیر حركت از وضع موجود به وضع مطلوب و نیز مجموعه ای از سیاستگذاری ها و نهادسازی ها در اقتصاد داخلی را در هماهنگی با تحولات آینده اقتصاد جهانی مشخص می كند. در واقع این مجموعه اقدامات به خودی خود شكل نمی گیرد بلكه نیازمند نقش موثر دولت است . فعالیتهای توسعه ای در ایران نیز چه در سالهای قبل و چه پس از انقلاب در همین چارچوب قابل تحلیل و ارزیابی است. چنانكه بررسی فرآیند توسعه طی این دو دوره نشان می دهد كه هر آنجا كه دولت در نقش سیاستگزار و اعمال وظایف حاكمیتی ایفای نقش كرده است و امكان فعالیت بیشتر برای بخش خصوصی را در عرصه اقتصادی و حضور بیشتر در عرصـه تصمیم سازی و تصمیم گیری بازگذاشته است ، روند توسعه ای در كشور عمیق تر و در گستره وسیعتر رخ داده است و شاهد عملكرد بهتری بوده ایم. بدانگونه كه برنامه سوم عمرانی قبل از انقلاب (1346-1342) را به واسطه نقش آفرینی بیشتر بخش خصوصی « برنامه آغاز تحول كشور از یك جامعه سنتی كشاورزی به یك جامعه صنعتی » تلقی می كنند (استراتژی توسعه صنعتی كشور، جلد دوم، نقش دولت در فرآیند توسعه صنعتی، حسین درگاهی،  1383)كه در برنامه عمرانی چهارم نیز تداوم یافت.

در همین حال برنامه سوم توسعه پس از انقلاب نیز كه به برنامه « اصلاح ساختارها» معروف شد (1383-1379) به سبب اصلاحاتی كه در حوزه نظام ارزی، ساختار تعرفه، مالیاتها، تاسیس بانكهای خصوصی و تصویب و اجرای قانون سرمایه گذاری خارجی و سهم بیشتر قائل شدن برای حضور بخش خصوصی و نهادها و تشكلهای این بخش در تصمیم سازیها و تصمیم گیریها اجرایی گردید، رشدی بیش از هدف برنامه را محقق نمود (هدف برنامه رشد 6 درصدی و عملكرد رشد 1/6 درصدی بوده است. رشد اقتصادی در برنامه های اول، دوم و چهارم با فاصله حدود یك و بعضا دو درصدی از هدف برنامه بوده است-نماگرهای بانك مركزی). البته سالهای دیگری را هم می توان   در خاطر آورد كه نشانه هایی از شرایط مناسب برای كار و تولید وجود داشته است اما متاسفانه گذرا بوده است.

شما پدر صنعت ایران هستید و تجربه های فراوانی دارید ، امروز برای جوان هایی كه می خواهند وارد فعالیت تولیدی و صنعتی بشوند چه توصیه ای دارید ؟

من در زندگی مانند همه انسانها  خاطرات خوب و بد زیادی داشته ام . خاطرات من اما نیز مرتبط با موفقیت ها و سختی های مردم و میهن ام بوده است. بدترین خاطراتم زمان و زمانهایی بوده است  كه با بیكاری جوانان عزیز میهن مواجه شده و اخباری از كاهش رشد اقتصادی كشور و یا افزایش ركود و تورم شنیده و یا می شنوم و بهترین خاطرات و لحظات زندگی ام زمانهایی است كه از فعالیت و رونق تولید و افزایش سرمایه گذاریها و فراهم شدن كار برای آحاد مملكت و به خصوص جوانان با استعداد میهن عزیز آگاه می شوم. جوانان عزیزمان باید خود را باور داشته باشند و به نیرو و توان خود ایمان . باید بسیار بخوانند و در ضمن از كار عملی و یادگیری تجربی و بقول معروف “آچار بدستی” غافل نشوند . نباید در خانه ماند و غصه خورد باید برخاست و چه فردی و چه در قالب انجام كار گروهی فعالیت اقتصادی را سامان داد. مطمئن باشند عرصه های  خالی بسیاری  بخصوص در حوزه كار و كسب های اینترنتی منتظر حضور خلاقانه و استعدادهای آنهاست. اینها شعار نیست ، واقعیت امروز جهان است . جهانی كه بر محور افكار و ایده های جوانان می چرخد . چرا كه جهان آینده متعلق به آنهاست.

با توجه به مجموعه شرایط اقتصادی ( تورم ، اشتغال ، تسهیلات بانكی ، نوسانات ارزی ) آینده بخش صنعت ، تولید و بخش خصوصی را چطور ارزیابی می كنید؟

همانطوریكه در پاسخ سوال قبل بدان اشاره شد ، اقتصاد ایران در طول یکصد سال گذشته همواره دولت سالار بوده است . این امر سبب مشکلاتی همچون بیکاری، تورم بالا، پایین بودن سطح درآمد سرانه، پایین بودن بهره وری، پایین بودن سطح پس انداز و سرمایه گذاری و غیره شده است و حل این مشکلات از طریق محوریت یافتن بخش خصوصی در فعالیت های اقتصادی کشور امکان پذیر است كه در غالب سیاستهای اصل 44 نیز شكل قانونی و مورد تاكید قرار گرفته است. به نحوی که دولت صرفاً سیاستگذار باشد و تصدی گری ها به بخش خصوصی سپرده شود. از سوی دیگر اكنون این دیدگاه مورد قبول نظریه پردازان و کارشناسان اقتصادی است كه « بخش خصوصی » و « بنگاه » اقتصادی محور توسعه كشور هاست و « اقتصاد خرد »  اهمیت بنیادین دارد. اینکه بدون وجود بنگاههـای پیشرفته و توانمند ، توسعه ای اتفاق نمی افتد. خانه را آجرهای آن و تکه تکه اجزا ریـز آن می سازد. البته نقشه، زمین و فونداسیون و … نیز اهمیت خود را دارد. اما امروز ثابت شده است و در غالب نظریه های « مایکل پورتر » معیاری جهانی یافته است (فضای کسب و کار) که بنگاه اقتصادی مبنا و محور پیشرفت و توسعه هر کشوری است. بر این اساس اگر فضای كسب و كار در جهت فعالیت های بخش خصوصی و بنگاههای اقتصادی و صنعتی و در قالب یك برنامه راهبردی ( استراتژی توسعه صنعتی ) سامان یابد آینده ای بی شك درخشان در انتظار است و در غیر این صورت شاید مشكلات مانع بروز توانمندی های بخش خصوصی در عرصه توسعه صنعتی و رقابت پذیری محصولات داخلی در بیرون و خارج از كشور باشیم. به اختصار آنچنانكه كارشناسان برجسته اقتصادی كشورمان و از جمله دستیار ویژه رییس جمهورجناب  آقای دكتر نیلی بدان تاكید كرده اند ،  نیازمند اصلاحات عمیق ساختاری در مولفه هایی كه از آنها نام بردید می باشیم. امید است هرچه سریعتر حاكمیت دست به این اصلاحات در سایه بهبود سرمایه اجتماعی و تعامل با جهان بزند.

شما در دورهها و با دولت های مختلف تعامل داشتید و شناخت دقیقی از فضای مدیران دولتی دارید ، پیشنهادات  به مسئولان دولتی برای ارتقائ بخش تولید چیست ؟

علاوه بر نكات فوق كه می تواند پاسخ این سوال  هم باشد شاید بتوان این مطلب را هم ذكر كرد كه « توسعه » فرآیندی است سخت و دشوار و نفس گیر آنهم در سرزمینی با تاریخی دیرین و کهن و جغرافیای وسیعی چون کشور عزیزمان ایـران. در این چارچوب بایـد قائل به تغییر « پارادایم »  و ایجاد نهادهای مدرن اقتصادی و مدنی بود و نقشه راه نوینی را ترسیم کرد که در فضـای پیچیـده و پر ابهام جهان امروز به اتخاذ تصمیم ها و یافتن راه حلهایی بیانجامد که توسعه پیشرفت مستمر کشور را به ارمغان آورد. توسعه ای که براساس تفکر جهانی ، یکپارچه نگر ، شبکه ای ، قائل به حفظ محیط زیست همراه با مسوولیت اجتماعی و اخلاقی باشد

در سایه این راهبرد، چنانکه « آمارتیاسن » گفته است توسعه چیزی جز دستیابی به انواع آزادی ها نیست. در چارچوب این رویکرد توسعه ، رشد اقتصادی در کنار مقابله با فقر ، نابرابری و عدم دسترسی به فرصتهای اجتماعی قرار می گیرد. بدیهی است که از دل این پارادایم و الگوی توسعه ای ، توسعه صنعتی ای زاده می شود که « کارگر » ، «کارفرما » و « دولت » در توافقی منطقی و در همکاری با یکدیگر، به بهره‌وری صنایع موجود و ایجاد صنایع پیشرو کمک می کنند. بخش خصوصی و دولت  هم در کنار و رفیق و نه رقیب یکدیگرند. چرا که دل در گرو یک هدف دارند و باید در توسعه صنعتی ایران نقش‌آفرینی کنند.

شما بیش از 60 سال در عرصه اقتصادی و كار آفرینی تجربه دارید، آیا از مدیران فردی به سراغ شما آمده تا از تجارب شما استفاده كند و مشورت بگیرد ؟ آیا خودتان به دنبال انتقال این تجربه ارزشمند به نسل آینده كه حاصل یك عمر هست هستید ؟

مسئولت و رسالتهای اجتماعی را وظیفه خود می دانستم  و بیشتر هم خود را برای توسعه اقتصادی و صنعتی كردن و ایجاد تشكل های اقتصادی و صنعتی مصروف داشتم . در قالب تشكل ها ست كه تجارب افراد مجموع می شود و در قالب یك نیروی اجتماعی آگاه و منطقی به حل مسائل و مشكلات و تعامل با دولت ها مبادرت می ورزد. من اگر چه در آغاز فعالیت های حرفه ای، صنعتی و اجتماعی خود با مفهوم مسئولیت اجتماعی آشنا نبودم ولی از ابتدا به آن عمل كرده و بر این باور بوده ام كه صنعتگران بخش خصوصی در برابر جامعه مسئول هستند و دارای نقش حیاتی در شكل­دادن به آینده جامعه هستند و بهترین شكل انجام این  مسولیت ایجاد تشكل هاست. كماینكه در طول عمر خود نهادهایی همچون : انجمن مدیران صنایع ، كنفدراسیون صنعت ایران ، انجمن لوازم خانگی ، انجمن توزیع كنندگان گاز مایع   و  بسیاری دیگر از این نوع نهاد ها را با یاری دوستان و همكارانم تاسیس كرده ام. از این منظر معتقدم  صنعتگران باید تلاش نمایند تا در كنار فعالیت­های صنعتی، نقش اجتماعی خود را نیز ایفا کنند.

به اعتقاد شما تا كنون بهترین و بدترین قانونی كه برای كسب و كار و تولید تصویب و اجرایی شده چه بوده است ؟

پاسخ را اینگونه خدمتتان عرض كنم كه  به گمان این خدمتگزار 60 ساله صنعت و اقتصاد ملی ” رعایت اصول اقتصاد آزاد و رقابتی ” اصل محوری و اساسی در تعیین ارزش و كار آمدی قوانین است . اینكه هرجا امكان ارتباط و تعامل آزاد بین تولید و مصرف یا عرضه و تقاضا را فراهم نموده ایم ، در فاصله زمانی اندك شاهد رونق تولید و رضایت مصرف كننده و بزرگ شدن اقتصاد ملی و افزایش رفاه و ثروت جامعه بوده ایم و هر گاه  كه با وضع قوانین و مقررات سعی در بستن و مسدود و محدود كردن و قیمت گذاری و بالا بردن بی دلیل دیوار تعرفه ها و..نموده ایم سفره اقتصاد ملی كوچكتر و تولید ضعیف تر و مصرف كننده نیز متضرر شده است و سود بیشتری نصیب كشورهای رقیب مان شده است . لذا معتقدم  حتی در شرایط سخت و دشوار این اصول را فراموش نكنیم و راهنمای عمل مان باشد و سعی نماییم علیرغم همه شاید تلخی ها و سختی ها به این اصول وفادار باشیم ، چرا كه خیر و صلاح همگانی و البته كار و كسب تك تك  ما صنعتگران  نیز در بلند مدت در گروی حاكمیت اصول اقتصاد آزاد و رقابتی است. 

رعایت این اصول به گمان من در سال جاری اهمیتی دو چندان دارد.چرا كه در سالی كه با تدبیر مقام معظم رهبری سال ” حمایت از كالای  ایرانی ” نام گرفته است چه بسا این خطر وجود دارد كه با توجه به زمینه ها و بسترهای مناسب و سوابق قبلی به بهانه این شعار كار بر محصولات رقابتی داخلی تنگ تر و با كاهش ارتباطات اقتصادی با جهان ،  اقتصاد و صنعت میهن مان از امكان  جذب سرمایه ، دانش فنی و تكنولوژی و مدیریت علمی محروم و در پیله  تنهایی خود دست و پا زند. روشی كه قطعا مورد نظر مقام معظم رهبری نیست و ایشان در منشور اقتصاد مقاومتی به صراحت از اقتصاد ” درون زا و برونگرا ” سخن گفتند و در سند 1404 نیز میهن مان را ” كشوری توسعه یافته  با جایگاه اول اقتصادی ، علمی و فناوری در سطح منطقه  و  سرآمد در اقتصاد دانش بنیان  تعریف كرد ه اند.

امروزدیگر شكی باقی نمانده است كه راه نجات اقتصاد كشورمان ” صادرات ” است و خوشبختانه هستند بسیاری بنگاههای ایرانی كه علیرغم تمام سختی ها و مشكلات هم در بازار داخلی فعالند و هم صادرات خوب و مناسبی دارند. هنگامی كه وضعیت این بنگاهها را بررسی می كنیم مشاهده می نماییم كه از مدیریت والایی برخوردارند و از تكنولوژی و دانش روز بهره مندند و بهره وری بالایی دارند و در نتیجه كالای آنها مرغوب است و استاندارد جهانی دارد و با قیمت مناسب و رقابتی هم عرضه می شوند. پس می بایست فضای قانونگزاری به گونه ای باشد كه قوانینی در جهت هر چه رقابتی تر شدن فضای اقتصادی میهن مان وضع و اجرایی شود.

0 0 رای ها
رأی شما به این نوشته
اشتراک گذاری
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
نمایش تمامی نظرات